در دهه های اخیر به ویژه با گسترش روزافزون هنر تئاتر در کشورهای مختلف، و نیز طرح نظریه های جدید نمایشی مبنی بر ظرفیت های بالای این هنر در مسیر ارتقای کیفیت زندگی بشر، وجوه تازه ای از این هنر بازشناسی و ارائه شده است. یکی از این وجوه، که از سوی بخش وسیعی از نهادهای آموزشی و تربیتی، و نیز محافل علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است، تئاتر تعلیمی تربیتی یا پداگوژیک نام دارد. هنر نمایش به صورت عام و تئاتر به صورت خاص از دیرباز با دو کارکرد متفاوت به جامعهی بشری معرفی شده است: کارکرد فرهنگی روشنفکری، که بیشتر بر جنبه های ارائهی اثر هنری مستقل به مخاطبان تاکید دارد، و کاربرد تعلیمی تربیتی که متضمن پرورش روح، آموزش و ارتقای کیفی زندگی انسان است. کاربردی که تئاتر را نه فقط هنری برای سرگرم کردن مخاطبان و اقناع ذوق هنری آنان ، بلکه فرایندی پیچیده و موثر بر سیر تحولات فکری بشر می داند. مقالهی حاضر با استناد به آرای متفکرانی چون ماکارنکو و فریر و بوآل و نیز تجارب جهانی در حوزهی استفاده از تئاتر در راستای مقاصد تعلیمی و تربیتی به بررسی ویژگیهای تئاتر تعلیمی تربیتی (پداگوژیک) و تفاوت های آن با تئاترهایی که صرفاً اهداف دیگری از جمله فرهنگی روشنفکری را دنبال میکنند، پرداخته است.