" مسئله ازدواج و انتخاب همسر و علل و انگیزههای سوقدهنده مؤثر بر آن، یکی از مسائل اساسی جامعه در حال گذار امروزی ایران است که بدون آگاهی همهجانبه درباره چگونگی کمیت و کیفیت آن نمیتوان نظری کامل وکافی داشت. در این مقاله به بررسی علل و انگیزههای مؤثر بر ازدواج افراد و رابطه آن با میزان رضایت از زندگی زناشویی آنها پرداخته شده است. درتبیین علل و انگیزههای ازدواج و رضایتمندی از زندگی زناشویی ازچارچوب نظریی مشتمل بر نظریات و تئوریهای نیاز، محرومیت نسبی، میدانی لوین، همسانهمسری، نیازهای مکمل، مبادله،کنش متقابل نمادین و عادتواره گیدنز استفاده شده است. نتایج این تحقیق پیمایشی که از یک نمونه 300 نفری، بهصورت نمونهگیری خوشهای و از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری557/41 نفری از زوجین45-25 سال شهر بیرجند انتخاب شدهاند، نشان میدهد که متغیرهای نیاز به انتخاب همسر ، فشار محیط در انتخاب همسر ، عامل تکمیلکنندگی شخصیت، همخوانی عادتها، میزان اهمیت ادراک از پایگاه همسر در هنگام ازدواج و سن همسر، تاثیر معنی داری بر رضایت از زندگی زناشویی داشتهاند. تحلیل چند متغیره نیز نشان میدهد که متغیرهای همخوانی عادتها، فشارمحیط، ادراک از پایگاه همسر درهنگام ازدواج، تعداد فرزند و تحصیلات همسر، در جهت مثبت بر رضایتمندی اثر میگذارند،یعنی با افزایش آنها (بهصورت مرتبط با هم) میزان رضایتمندی نیز افزایش مییابد. اما با توجه به علامت منفی ضریب بتا در مورد متغیرهای سن همسر و مدت زمان زندگی مشترک، در صورتی که میزان این متغیرها افزایش یابد (با درنظرگرفتن اثر همه متغیرها) میزان رضایـتمندی از زندگی زناشویی کاهش پیدا میکند و عکس این رابطه نیزصادق است. درکل، این هفت متغیر توانستهاند که 49/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
"