جامعهشناسی معاصر، از بسیاری جهات بر دوش نظریههای کلاسیک خود استوار است و هنوز به قوت از آنها بهره میبرد. پیدایش پدیدههای جدید و نیز شتاب فزاینده آنها در جوامع امروزی، تبیین جامعهشناسان کلاسیک است. رشد کمی و کیفی علم و بهویژه علوم انسانی در صد سال اخیر چنان بوده که رشتههای مختلف علمی را به تاثیر و تاثر متقابل از یافتههای یکدیگر واداشته است. اینها همگی، عواملی است که کار جامعهشناسان امروزی را از کار گذشتگان آنها متفاوت میسازد. در میان این نظریهها، نظریه انتخاب عقلانی و در اینجا بهویژه نظریه مایکل هکتر، با تلفیق جنبههای مختلف نظریههای اجتماعی به ترکیبی خلاق و پویا دست یافته است. هکتر با ترکیب سطوح خرد و کلان و نیز تحلیل وجوه مختلف سازمان اجتماعی، نقش مؤثری در پیشبرد نظریه جامعهشناختی بهطور کلی و نظریه انتخاب عقلانی بهطور خاص داشته است. اهمیت این جامعهشناس در جامعهشناسی معاصر، بررسی و شناخت اندیشههای وی را ضروری میسازد. در این مقاله، ابتدا به تاریخچه و بنیانهای فکری نظریه انتخاب عقلانی میپردازیم، سپس بهطور خاص بر آراء و نظریههای گوناگون مایکل هکتر متمرکز میشویم. در پایان نیز، اهم انتقادات وارده بر نظریه انتخاب عقلانی را مورد بررسی قرار میدهیم.