" عدم موفقیت پیامبر اسلام در مسلمان کردن مردم مکه پس از 13 سال تبلیغ دین جدید در این شهر در مقابل مسلمان شدن مردم مدینه بدون حضور فیزیکی ایشان در آن شهر و تنها از طریق تماس با نمایندگان این مردم یکی از نکات جالب و پرابهام تاریخ صدر اسلام است. مقاله حاضر درصدد است که از منظر جامعهشناختی آن مقاومت و سرسختی در اسلام نیاوردن از سوی همشهریها و آشنایان پیامبر و این سهولت در پذیرش دین جدید از سوی مردمانی از قبایل دیگر را بررسی کند. در این راستا نویسنده میکوشد با نگاهی به شرایط جغرافیایی شبه جزیره تاثیر اقلیم عربستان را بر نوع زیست و فرهنگ این مردم و شهرهای مکه و مدینه، که بسیاری از رفتارهای آنها را توجیه میکرد، بازشناسد و سپس با نگاهی به ساختار قشربندی و مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن دو شهر پاسخ خود را بیابد. البته از آنجایی که مقاله درصدد شناخت عکسالعمل متفاوت دو گروه از مردم به دین جدید است پس میبایست آموزههای این دین هم مورد بررسی قرار گیرد تا علل عکسالعملهای متفاوت به آن بازشناخته شود. پس از بررسی موارد یادشده نتایج زیر که همان فرضیات مقاله بودند به دست آمدند: «عوامل عدم شکوفایی اسلام در مکه مغایرت آموزههای ا سلام با باورها و سنتهای موجود، مناسبات و نظم سیاسی- اقتصادی- اجتماعی حاکم و امتیازات اشراف بود» و عوامل رشد و شکوفایی اسلام در مدینه «مجاورت اعراب با یهود و شکست اوس از خزرج و عدم وجود قشری منسجم و قدرتمند از شیوخ و اشراف برای مقابله با اسلام» بود.
"