برجسته سازی اخبار انرژی هسته ای ایران در بخش فارسی سایت های بی بی سی و صدای آمریکا
آرشیو
چکیده
برنامه های هستهای جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین مباحث و مسایل در داخل ایران و در سطح بینالمللی است. از زمان مطرح شدن این برنامهها، کشورهای غربی و در راس آنها، ایالات متحده آمریکا واکنشهای مکرر و تندی را علیه این فعالیتها ابراز کردند؛ این کشورها ادعا میکنند که ایران در پس این فعالیتها احتمالاً قصد دسترسی به تسلیحات اتمی را دارد؛ ولی جمهوری اسلامی ایران بر این اعتقاد است که تمامی فعالیتهای هستهایش، صلحآمیز و در چارچوب تعهدات آژانس بین المللی انرژی اتمی است. این مقاله با روش تحلیل محتوا به ارزیابی چگونگی برجستهسازی اخبار انرژی هستهای ایران در بخش فارسی سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی میپردازد. همچنین در این مقاله تفاوت دیدگاه رسانههای مذکور در خصوص فعالیتهای اتمی ایران، با در نظر گرفتن مفهوم دروازهبانی و نظریه برجستهسازی، طی سه سال (1385-1383) مورد تحلیل قرار میگیرد.متن
رسانه¬ها موقعیت یا عرصهای را فراهم میآورند که در آن روز به روز مسایل زندگی عموم، چه در سطح ملی و چه در عرصه بین-المللی، بیشتر متجلی میشوند. رسانهها به بخش اصلی و مرکزی صحنه سیاسی تبدیل شده¬اند و تبلیغات سیاسی به روشهای قبلی نیز بیفایده¬ شدهاند (مککوئیل،1382). با بهره¬گیری از فنآوریهای پیچیده و پیشرفته، امروزه رسانهها میتوانند پیامهای خود را به صدها میلیون مخاطب برسانند و در چنین برهه زمانی اینترنت می¬تواند نقشی حیاتی ایفا کند. اینترنت امکان ارتباط را برای کسانی که به رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجلات دسترسی ندارند، فراهم میکند. اینترنت مرزها را در مینوردد و در این حال ممکن است برخی از مطالب آن مشوق تجزیه کشورها یا حاوی ایدههای سوء بر ضد کشورها باشد (دفلور و دنیس،1383).
رسانهها با توسعه خود حداقل موفق به تحقق دو چیز شدهاند: یکی منحرف کردن زمان و توجهاز سایر فعالیتها به سوی خود و دیگری ایجاد مجرایی برای رساندن اطلاعات مورد نظر خود برای تحقق ایدهها و اهدافشان. به منظور دستیابی به هدف نفوذ در افکار عمومی، آنها از روشها و فنون مختلفی استفاده میکنند (مککوئیل،1382) که یکی از این فنون، برجستهسازی اخبار است. سورین و تانکارد (1384) در اینباره میگویند که "امروزه رسانهها جهان را تسخیر کردهاند، اگرچهاین رسانهها به مخاطبان خود نمیگویند که چگونه فکر کنند، اما به طرز خیره کنندهای در گفتن این که به چه فکر کنند، موفق¬اند."
فرآیند برجستهسازی با بزرگ و کوچکنمایی رویدادها و درجهبندی موضوعات در رسانهها سعی میکنند که رویداد را در ذهن مخاطب برجسته سازند کهاین امر در راستای القای دیدگاه رسانه به مخاطب نیز هست (شکرخواه،94:1374).
یکی از موضوعاتی که طی چند سال اخیر در صدر مسایل مهم سیاست خارجی و همچنین رسانههای کشورهای بزرگ دنیا قرار گرفته، برنامهانرژی هستهای ایران است. موضوع مرتبط با این برنامهها بهطور برجستهاز سال 2002 میلادی در محافل سیاسی و در میان افکار عمومیدنیا مطرح شد و از آن پس بهدلیل مبارزه با تروریسم جهانی، ایران زیر ذرهبین قرار گرفت. برنامه اتمی ایران یکی از مهمترین خبرها در داخل کشور و همچنین در سطح بینالمللی بوده است. بهطوریکه اهمیت این موضوع محدود بهایران نمیشود و هیچ موضوع مربوط بهایران تاکنون این چنین در سطح بینالمللی اهمیت پیدا نکردهاست. از زمان مطرح شدن این مسئله، کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده، واکنشهای تندی را علیهاین برنامهها ابراز و به تبع آن رسانههای غربی نیز سعی در برجستهسازی آن کردند.
در مسئله هستهای ایران از مطبوعات، تلویزیون، ماهواره، شبکههای اطلاعرسانی و اینترنت استفاده گستردهای میشود، بهطوری که قدرتهای مزبور با دست یازیدن به روشها و الگوهای اطلاعرسانی و خبررسانی به بیان نقطهنظرات، تمایلات و سیاستهای خود میپردازند و از سوی دیگر سعی میشود که با استفادهاز رسانهها، نقطهنظرات مسئولان جمهوری اسلامی ایران برجسته و نظرات طرفهای مقابل نقد شود. در این خصوص "بارها دولتمردان ایران اعلام کردهاند که هدف از دنبال کردن برنامههای اتمی، مقاصد صلحطلبانهاست ولی ایالات متحده و همپیمانان این کشور بر این اعتقادند که هدف ایران از پیگیری این برنامهها، دستیابی به جنگ افزار اتمیاست" (پرونده هستهای ایران، 5:1386).
بنابراین انجام این پژوهش در این برهه زمانی، با در نظر گرفتن تکرار اخبار مرتبط با این پروندهاز سوی رسانههای مطرح دنیا، ضروری است. بهطوریکه بهدلیل همین برنامهها تاکنون پنج قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شده است که چهار قطعنامه از آنها به تحریمهایی در خصوص ایران مربوط بوده است. همچنین هدف این پژوهش رسیدن به این نتیجه است که رسانههای غربی، بهویژه سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی - که نمودی از نگاه ایدئولوژیک مالکان و مدیران این رسانههاست- چگونه به برجستهسازی اخبار مرتبط با برنامه هستهای ایران میپردازند. چه دیدی از فعالیتهای هستهای ایران را ترویج میکنند. راه حل مناقشه اتمی ایران را در چه چیزی میبینند. چه عواقبی را برای ادامه برنامه اتمی ایران پیشبینی میکنند. کدام مرجع را برای حل این پرونده شایسته میدانند و ...
پیشینه نظری
مطالعات زیادی در خصوص شیوههای برجستهسازی موضوعات خبری انجام شدهاست. گالتونگ و روژ ویژگیهایی را مشخص کردند که سبب میشوند یک رویداد تبدیل به خبر شود. آنان به تشریح فرآیندی پرداختند که بر اساس آن رویدادهای جهان بهوسیله رسانهها به تصاویر رسانهای تبدیل میشوند و در اختیار مخاطبان قرار میگیرند. این دو پژوهشگر در پژوهش خود به تجزیه و تحلیل نه عامل مؤثر در جریان انتقال اخبار پرداختهاند. این نه عامل عبارتند از: تواتر، آستانه، وضوح یا فقدان ابهام، مجاورت فرهنگی، همخوانی، غیرمنتظره بودن، استمرار، ترکیب و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی دروازهبانان خبری و دریافتکنندگان. همه عوامل ذکر شده بر روند انتخاب یا عدم انتخاب رویدادهای خبری مؤثرند. مهمترین نتیجهای که میتوان از مطالعه گالتونگ و روژ گرفت این است که فرآیند انتخاب اخبار نسبتاً نظاممند و تا حدودی قابل پیشبینی است. شایان توجهاست کهاین مدل تنها مربوط به فرآیند انتخاب اخبار خارجی است. طی مطالعاتی که سه تن از پژوهشگران برجستهسازی انجام دادند مشخص شد هنگامیکه منابع اطلاعاتی و ارتباطی زیادی وجود داشته باشد قدرت رسانهها در برجستهسازی و در نتیجه نفوذ در افراد کمتر می¬شود. تیپتون، هنی و بیشهارت در پژوهش خود درباره اعتبار منبع در مبارزات محلی دریافتند که احتمال وقوع برجستهسازی در مبارزات محلی کمتر از مبارزات ملی است چون در مبارزات محلی مردم قادرند از شبکههای اجتماعی که به آن پایبند هستند بهمنزله منابع اطلاعاتی استفاده کنند. بر این اساس پالم گرین و کلارک طی پژوهشی که در همین زمینهانجام دادند، دریافتند در جایی که عامه مردم در مورد مسایل محلی بر یکدیگر اثر متقابل دارند، برجستهسازی کمتر انجام میگیرد (شکرخواه، 1374).
هرمان و چامسکی نشان میدهند که نهادهای رسانهای تجاری، هنجارها و باورهای افراد را بر اساس منافع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دولت حاکم شکل میدهند. بنابراین، رسانهها مردم را برای حمایت از منافع اجتماعی نخبگان آماده میکنند. معیار آنها برای دریافت همگانی و درک عقلانی، ایدئولوژی مسلط جوامع است. ایدئولوژی مسلط نیز به حذف آن عقاید و ارزشهای معارض و جهانبینیهایی تمایل دارد که جهانبینی مشخص هر جامعه را تضعیف میکنند. رسانهها نه تنها یک عامل خنثی نیستند بلکه "بهانجام وظیفهای میپردازند که هم ایدئولوژیک است و هم سیاسی". گیتلین بر این عقیده است که رسانههای بانفوذ مانند شبکهها و رسانههای چاپی بهمنزله بخشی از نخبگان شرکتی، متعهد به حفظ سیستم موجود هستند. هرچند او تأکید میکند که این فرآیند هژمونیک، ضمنی و غیرمستقیم است "هر روز، مستقیم یا غیرمستقیم، از راه بیان یا حذف، با استفاده از تصاویر یا کلمات، بهشکل سرگرمی، خبر و آگهی بازرگانی، رسانههای جمعی حوزههایی از معنی و ارتباط، نماد و بیان را تولید میکنند کهاز راه آانها ایدئولوژی آشکار و متعین میشود" (ایزدی و سقای، 1387).
پژوهشهای اخیر نشان میدهند که پوشش خبری از کشورهای خارجی میتواند تاثیرات عمیق برجستهسازی روی افکار عمومی را نشان دهد (وانتا و همکاران، 2004). وانتا و همکارانش به این نتیجه رسیدهاند که پوشش منفی زیاد درباره کشورهای خارجی در خبرها با نگرشهای منفی درباره آن کشورها پیوند دارد.
لازم به بیان است که در پژوهشهای کلاسیک درباره برجستهسازی، بعد محوری افکار عمومی، به موضوعات برجسته از نظر عموم مربوط میشد اما اکنون پیامدهای رفتاری این فرآیند مورد توجه زیادی قرار میگیرد. برخی از مطالعات پیوند بین موضوع برجسته و قدرت رفتار و نگرش را گزارش میکنند (ویور، 1984).
اسمیت (1987) بر این باور است کهارزیابیهای دولت با اهمیت موضوعات سیاسی رسانههای مختلف پیوند دارد. انتمن (1989) در تحلیل محتوای سرمقالههای محافظهکارانه، میانهرو و لیبرال نشان میدهد که تاکید رسانهها بر موضوعات ناآشنا، منجر به تغییر نگرش زیادی در بین عموم میشود.
چارچوب نظری: دروازه بانی و برجستهسازی رسانهای
قدرت عظیمی در وسایل ارتباط جمعی نهفتهاست و منابع معنی موجود در این وسایل با اهداف بسیار متنوع و امکاناتی که روز به روز بر آن افزوده میشود، در حال تولید پیام هستند. در تعریف دروازهبان گفته میشود که "هر شخصی که توانایی محدود کردن، تفسیر و یا دوباره تفسیر کردن اطلاعات ارسالی بهوسیله رسانه یا دریافتی از آن را دارد، دروازهبان تلقی میشود" (عباسی، 8:1382). دروازه¬بانان آشکار و پنهانی در انتخاب پیام، حذف پیام و تغییر شکل پیام دست دارند. مثلاً هر کدام از دست اندرکاران تولید پیامهای خبری وسایل ارتباط جمعی میتوانند نقش یک فیلتر را در تبدیل یک واقعیت به اطلاعات ایفا کنند و این اطلاعات که محتوای پیامهای خبری وسایل ارتباط جمعی هستند، اغلب از فیلترهای گوناگون عبور میکند (محسنیان راد، 1384).
کارکرد حرفهای دروازهبانها این است که تصمیمات عینی و منصفانهای میگیرند که برای محصول خبری نهایی سرنوشتساز است. در بیشتر مطالعات مربوط به دروازهبانی تلاش میشود تا فشارهایی که بر این تصمیمات تاثیر میگذارند و یا به مسیر تعصب و تبعیض میکشانند، مطالعه شوند. معمولاً فشارها از عوامل زیر ناشی میشوند:
1. نظام ارزشی ذهنی خود دروازهبانها مانند دوست داشتنها و دوست نداشتنهای آنها؛
2. وضعیت کاری بلاواسطه آنها و
3. آن دستهاز نظارتهای قانونی، دیوانسالارانه و تجاری شناساییپذیر که بر تصمیمات دروازهبانها تاثیر میگذارند (لربینکر، 178: 1376).
میزان انتخاب خبرها بر اساس معیارهای ذهنی و قضاوتهای شخصی و دستیابی بهارزشهای خبری و بدانگونه که برنامههای خبری رسانهها بر اساس آن عمل میکنند از جمله اهدافی است که معمولاً در مطالعه نظریه دروازهبانی بهوسیله پژوهشگران دنبال میشود (مهرداد،1380). فانکاوزر (سورین و تانکارد، 350:1384) علاوه بر جریان واقعی رویدادها فهرستی از پنج مکانیسم پیشنهاد کردهاست که در تاثیرگذاری بر میزان توجه رسانهها به یک موضوع دخالت دارند. این مکانیسمها عبارتند از:
1. سازگاری رسانهها به جریانی از رویدادها؛
2. گزارش افراطی رویدادهای مهم ولی غیرعادی؛
3. گزارش گزینشی جنبههای دارای ارزش خبری موقعیتهایی که به خودی خود دارای ارزش خبری نیستند؛
4. شبه رویدادها یا آفریدن رویدادهای دارای ارزش خبری؛
5. خلاصه رویدادها یا وضعیتهایی که رویدادهای فاقد ارزش خبری را به شیوهای دارای ارزش خبری ترسیم میکنند.
چانان ناوه (2003) نیز بر این باور است که معیارهای اصلی مربوط بهارزشهای خبری در گزینش وقایع، رویدادها و آفرینش انواع اخبار به ترتیب زیر هستند:
- ایدئولوژی بهمنزله گرایش مهم سردبیر خبر؛
- تازه و شگفتانگیز بودن خبر؛
- اخبار باید مهم باشد، جنبه بینالمللی داشته باشد و باید از نظر رهبران و جوامع به نخبگان قدرتمند جهانی اشاره کند؛
- وقایع خشونتآمیز و به تعبیر دیگر، وقایع منفی پوشش بهتری خواهند داشت؛
- برای جوامع و ملتهایی که رسانهها آنها را پوشش میدهند، باید وقایعِ مربوط بهاین ملتها را بازتاب داد و این وقایع از نظر پوشش قابل دسترسی باشند؛ و
- در پایان روزنامهگاران دنبال وقایعی هستند که مطابق با الگوهای خبری پیشین، شناخته شده و مانوس باشند.
رسانهها همیشه مشغول تاثیرگذاری بر یک پدیده یا تاکیدزدایی از آن هستند. امروزه تاثیرات این تاکیدگذاری و تاکیدزدایی بیش از هر زمان دیگری آشکار شدهاست. هارولد دتیز از صفت "جهتگیری" استفاده میکند. او میگوید که "هر رسانه به خودی خود جهتگیری دارد". نیل پستمن نیز میگوید "رسانهها کارشان این است که ساختارهای واقعی را در زمان انتقال ارزشگذاری میکنند و با این کار پدیدهای را مهمتر و پدیده دیگری را نازلتر نشان میدهند". استوارت هود معتقد است که "بیشتر دروازهبانان رسانهها، سیاستهای دلخواه طبقات میانه را اجرا میکنند و در حقیقت اجماع و وفاقی که ایجاد میکنند، معطوف به طبقه میانه است و گزینش و دروازهبانی آنان از همین منظر انجام میشود" (شکرخواه، 90:1374) و این موضوع بدیهی است که علاوه بر نخبگان قدرت، آمیزهای از نیروهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در کنترل جریان خبرها در تمامی مراحل شکلگیری، تولید، توزیع و اشاعه آن حکم دروازهبانان خبری را ایفا میکنند (مولانا،1371).
بنا به گفته شرام امروزه دورازهبانان یکی از مهمترین نقشها را در امر ارتباط اجتماعی ایفا میکنند و معدودی از دروازهبانان مهم قدرتی بس عظیم بر دیدگاههای ما نسبت به محیطمان اعمال میکنند. به همین دلیل، کار پژوهش در ارتباط بر دروازهبانی نظر دارد که چه در مجراهای رسمی و چه در مجراهای غیررسمی ارتباط نسبت به شرکتکنندگان معمولی تماس بیشتری با پیام دارند و در نظامهای غیررسمی، این دروازهبانان، ارتباطگران مرکزی در نظامهای شایعهپراکنی بهشمار میآیند و در شبکه ارتباط میانفردی نفوذ و قدرت دارند. در مجراهای رسمی این دروازهبانان همان گزارشگران، سردبیران خبر، سردبیران سرویسهای مخابره خبر و نظایر آنها در رسانههای گروهی و رئیسهای دوایر، رئیسهای بخشها، رئیسهای هیئت مدیره و غیره در سازمانهای رسمی هستند (بلیک وهارولدسن، 1378).
در همین راستا، دومینیک (1378) معتقد است که رسانهها اثری بهنام "تعیین دستور کار" دارند، یعنی آنها میتوانند برخی موضوعات خاص را انتخاب کنند و بر آنها تأکید کنند و از این افق باعث شوند که جامعه برای این موضوعات اهمیت قائل شود. نظریه برجستهسازی که برای اولین بار توسط مک کامبز و شاو در پژوهش چپل هیل در1968 توسعه یافت، میگوید که رسانههای جمعی اولویتها را با برجسته کردن بعضی از مسایل برای افکار عمومی، معین میکنند. بنابر یک عقیده، برجستهسازی معمولاً بهمنزله عملکرد رسانههای جمعی و نه یک نظریه در نظر گرفته میشود (مک کامبز و شاو، 2007). برجستهسازی فراگردی است که طی آن، رسانه¬های جمعی اهمیت نسبی موضوعات مختلف را به مخاطب انتقال میدهند. به لحاظ رسانهای، برجستهسازی فرآیندی است که طی آن رسانهها سعی میکنند تا بر ذهنیت مخاطبان به نحو دلخواه تأثیر گذارند و افکار عمومیرا به جهات مورد نظر سوق دهند و این امر با دروازهبانی و ردهبندی اهمیت رویدادها، عملی میشود. درواقع در این فرآیند، اولویتهای رسانه، میزان هر نوع رویداد را در بخشهای خبری مشخص میسازند. به لحاظ محتوایی، تکرار بیش از حد رویدادها، برجستهسازی را مشخص میسازد. رویدادهایی وجود دارند که نهاز ارزش خبری برخوردارند و نه برای مخاطبان مهم تلقی میشوند ولی در این موارد تکرار بهاندازهای است که رویداد مورد نظر جنبه تبلیغی پیدا میکند (شکرخواه، 1374).
مک کامبز (1981) میگوید: "بسیاری از پژوهشگران ارتباطات جمعی به این دلیل به پژوهش برجستهسازی گرایش پیدا کردند کهان را گزینهای برای جستجوی تاثیرات رسانهای جهتدار در سطوح فردی متصور میشدند." براساس نظرات انتمن (1989) برجستهسازی، انتخاب برخی از جنبههای واقعیت ادراک شدهاست که در یک متن ارتباطات مهمترین موضوع است و در یک فرآیندی قرار دارد که برای تعریف یک مشکل خاص، تفسیر علی، ارزیابی معنوی و یا توصیههای رفتاری، به کار برده شده و ترویج داده میشوند.
بروز انقلاب ارتباطی باعث شدهاست تا گفتمان برجستهسازی از افراد و نهادها بهمثابه منبع، به سطح مخاطبان سوق داده شود. به عبارت دیگر نقش کامپیوترها در شبکههای ارتباطی باعث شدهاست تا مردم قدرت ارتباطی را از دروازهبانان (رسانهها) پس بگیرند. این امر به این معنی است که قدرت ارتباطی از حالت "محدود به گسترده" (یک منبع برای همه مخاطبان) به حالت "گسترده به گسترده" نقل مکان کند (شکرخواه،1381). در جامعه جدید رسانهای، مخاطبان دیگر تنها مصرف کنندگان اطلاعات نیستند بلکهانها میتوانند به راحتی نقطه نظرات خودشان را منتشر کنند. ارتباط از حالت فرد با جمع به شکل جمع با جمع درآمدهاست و قدرت برجستهسازی اخبار که زمانی عمدتاً در اختیار رسانهها بود برای نهادها، گروههای کوچک و افراد هم بهوجود آمدهاست. فرآیند ارتباط، مخاطبمحور شدهاست و امکان پژوهش روی اخبار و اطلاعات برای همگان ایجاد شدهاست (افخمی، 1386).
امروزه بازیگران وقایع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره میتوانند بهوسیله اینترنت، خبرها و دیدگاههای خود را بهطور مستقیم و بدون آنکه بهاستفادهاز رسانهها و فیلترهای خبری آنان نیاز داشته باشند، در میان مخاطبان پخش یا منتشر کنند (سرابی،1380). منظور از ارتباطات اینترنتی همان چیزی است که از آن با نام "ارتباطات کامپیوتری شده" یاد میشود. براساس نظر لاولی (مان و همکاران، 2000) میتوان ارتباطات کامپیوتری شده را بهمنزله استفاده مستقیم از کامپیوترها در یک فرآیند ارتباطی مبتنی بر متن تعریف کرد. وی (همان: 2) در تعریف این شکل ارتباطی میگوید: "با در نظر گرفتن وضعیت جاری شبکهها و ارتباطات کامپیوتری، ارتباطات کامپیوتریشده به ارسال پیام مبتنی بر متن محدود میشود، در حالی که امکان گنجاندن صدا، طرح و تصاویر ویدیویی بهمنزله فنآوری، پیچیدهتر میشود".
کاربرد برجستهسازی روی کمیت یا حجم گزارش خبری نیز متمرکز میشود. نظریه اصلی کاربرد برجستهسازی، فرض را بر این قرار داده که کل میزان گزارش خبری مربوط به یک موضوع سیاسی به شناخت خوانندگان و بینندگان نسبت به اهمیت آن موضوع بستگی دارد. اثرات برجستهسازی وسایل ارتباط جمعی نه تنها از کمیت (زمان و فضای تخصیص یافته) خبر تاثیر میگیرد، بلکه کیفیت (محتوا) خبر نیز بر آن تاثیر میگذارد (اوگاوا،1380).
محتوای رسانه، روابط بین واقعیت و گزینش وقایع بهوسیله رسانهها و تاثیر آن بر روی ادراک عموم را در نظر میگیرد. پژوهش برجستهسازی ثابت کرده است که اشکال ذهنی مردم، بهویژه آنهایی که ارتباط مستقیمی با واقعیت ندارند، بهوسیله رسانهها جهت داده میشوند. در حالیکه، موضوعات مطرح شده در رسانهها ثابت کردهاند که این موضوعات با مخاطب (عامه مردم) ارتباط کمتری دارد.
افکار عمومی و حتی مهمترین رفتارهای انسانی از این موضوع پیروی میکند. تحلیل محتوای رسانههای نوین، اولین گام در پژوهش برجستهسازی بهشمار میرود. رویکرد تحلیل محتوای رسانه در مورد همه متون منتشر شده در رسانههای جهتدهنده به افکار عمومی، نشان میدهد که 100 درصد اخبار منتقل شده به مردم، از این واقعیت حکایت میکنند (http://www.agendasetting.com/research.php ).
بیشتر واقعیتها در رسانهها پوشش داده نمیشوند و در نتیجه مردم به چنین مطالبی، بهمنزله مهمترین مطالب، توجهی نشان نمیدهند. بهویژه زمانی که ان وقایع با مسایلی پیوند داشته باشند که عموم مردم در مورد آنها نیاز به آگاهی دارند. این تاثیر "تقلیل اولویت" نامیده میشود. مثلاً این نوع تاثیر را میتوان در گزارشگری در مورد فجایعی مثل مالاریا یا ایدز دید http://www.agendasetting.com/research.php) ).
شکل 1 موضوعات مطالعه شده در بالا یعنی برجستهسازی، تقلیل واقعیت و تاثیر مستقیم را در تولید و انتشار خبر نشان میدهد. قسمت اول این شکل برجستهسازی بین رسانهای را نشان میدهد و قسمت دوم به ما میگوید که در پژوهش برجستهسازی، چه موضوعاتی مطالعه میشوند.
شکل 1. برجسته سازی بین رسانهای و محتوای رسانهای بهکار رفته در پژوهش برجستهسازی
برنامه هستهای ایران
برنامه هستهای ایران در سال ۱۳۵۳ در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی با تأسیس سازمان انرژی اتمی و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر، شکل جدی به خود گرفت. ایران در سال ۱۹۵۸ میلادی، به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد. در سال ۱۹۶۸، پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای را امضا کرد و در سال ۱۹۷۰ آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند (روزنامهابتکار، 1387).
برنامه هستهای ایران پس از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. این برنامه در سال ۲۰۰۲ میلادی، در دستور کار آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت و به بروز بحرانهایی در روابط ایران و جامعه بینالمللی منجر شد که تا امروز ادامه دارد.
در تاریخ ۹ فوریه سال ۲۰۰۳ میلادی محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران، خبر از تهیه سوخت هستهای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاههای هستهای ایران را داد و سرانجام در آوریل سال ۲۰۰۶ میلادی ایران اعلام کرد که موفق به غنیسازی اورانیوم بهمیزان سه و نیم درصد شدهاست. بهدلیل امکان استفاده دوگانهاز این فنآوری در تولید تسلیحات هستهای (http://www.wisconsinproject.org/pubs/testimonies/2000/5-26-00.htm )، ایران مورد اعتراض کشورهای دیگر بهویژه دیگر اعضای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که ایران نیز یکی از اعضای آن است، قرار گرفت. ایران با هدف اعتمادسازی و رفع هرگونه ابهام پیرامون صلحآمیز بودن استفاده از فنآوری هستهای با بازرسیهای آژانس انرژی هستهای موافقت کرد. اما کشورهای غربی همچنان بهاعتراضهای خود ادامه دادند.
پیرامون مخالفت این کشورها، برخی کارشناسان بر این باورند که آمریکا در این زمینه برخوردی دوگانه و تبعیضآمیز داشته است و کشورهای غربی قصد دارند دانش غنیسازی را در انحصار خود داشته باشند و به همین دلیل از دسترسی کشورهای جهان سوم جلوگیری میکنند (http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=88389 ). به گفته روزنامه واشنگتن پست یکی از دلایل مخالفت با برنامه اتمی ایران "سیاستهای تهدیدآمیز" است. به گفته دنیس بلر، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، اسرائیل مصمم به جلوگیری از پیشرفت برنامه اتمی ایران است. در اوت ۲۰۰۶، کمیته دائمی منتخب مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در گزارشی به کنگره آمریکا، ایران را یک "تهدید علیه امنیت ملی آمریکا" دانست و "موضع خصمانه ایران علیه آمریکا" را دلیل محکمی برای لزوم پیشگیری از دستیابی به فنآوری هستهای دانست (http://intelligence.house.gov/media/pdfs/iranreport082206v2.pdf ).
درباره پرونده هستهای ایران، پنج عضو دائم شورای امنیت (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین) بهاضافهالمان، در چند سال اخیر در سطوح رفتاری و گفتاری از به کارگیری انواع تهدیدها و تحریمها یا سیاستهای تشویقی ـ تنبیهی علیه تهران سخن گفتهاند. اگرچه ایران و بیشتر کشورهای دنیا ـ از جمله غیرمتعهدها ـ کلیت ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد را مخدوش میدانند، اختلافنظرها بین ایران و غرب بر سر مسئله هستهای، در واقع متاثر از تضاد ماهوی نگرشها است.
روششناسی
روش مورد استفاده در این پژوهش، روش تحلیل محتواست. برنارد برلسون ، تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی بهمنظور توصیف نظام¬مند، عینی و کمی محتوای آشکار ارتباطات میداند (لربینکر، 1376).
سوال اساسی این پژوهش این است که بخش فارسی سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی چگونه به برجستهسازی اخبار مرتبط با برنامه هستهای ایران میپردازند و در این خصوص از چه مفاهیم و مضامینی استفاده میکنند.
جامعه آماری این طرح عبارت از همهاخبار مرتبط با برنامه هستهای ایران است که روی بخش فارسی سایتهای بی¬بی¬¬¬سی و صدای آمریکا طی سال¬های 1383 تا 1385 (به مدت سه سال) ارسال شدهاند و در آرشیو این سایتها موجود هستند. حجم نمونه شامل اخبار 108 روز است که در مجموع 244 خبر را در بر می¬گیرد. روش نمونهگیری، تصادفی سیستماتیک است. در این پژوهش بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی، استنباطی و آزمون خی دو استفاده میشود.
یافتههای پژوهش
نتایج جدول 1 نشان میدهند که جهتگیری مثبت در تیتر اخبار هستهای ایران در بخش فارسی سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا، بهطور میانگین 8/16 درصد، جهتگیری منفی 2/51 درصد و جهتگیری خنثی 32 درصد بوده است. این یافتهها نشان میدهد که جهتگیری منفی در تیتر هر دو سایت، حجم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
جدول 1. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا بر حسب جهت گیری تیتر
X2: 2.578 df: 2 Sig: .276
یافتهها نشان میدهند که تیتر¬های با بار معنایی اقناعی در سایت بیبیسی 9/40 درصد و در سایت صدای آمریکا 4/27 درصد بوده است. همچنین تیترهای فاقد بار اقناعی برای سایت بیبیسی 1/59 درصد و برای سایت صدای آمریکا 6/72 درصد است. این نتایج نشان میدهند که تیترهای فاقد بار اقناعی در این دو سایت با 6/65 درصد تقریباً دو برابر تیترهای اقناعی با 4/34 درصد بوده است (جدول 2).
نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که سایت بیبیسی با 7/78 درصد و سایت صدای آمریکا با 5/61 درصد، بهصورت ترکیبی از "متن و تصویر" استفاده کردهاند و این گونه اخبار در هر دو سایت مورد تحلیل، در رتبه نخست قرار دارند. اخباری که تنها به صورت متن انتشار یافتهاند، در سایت بیبیسی 7/4 درصد و در صدای آمریکا 35 درصد از کل خبرها را به خود اختصاص دادهاند و اخباری که به صورت "متن+ لینک+ تصویر" منتشر شدهاند، بهطور میانگین 2/10 درصد از کل اخبار این دو رسانه را تشکیل میدهند. جدول 3 این نتایج را نشان میدهد.
جدول 2. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب بار معنایی تیتر
X2: 4.985 df: 1 Sig: .026
جدول 3. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب نحوه انتشار خبر
X2: 41.842 df: 2 Sig: 0
همانطور که جدول 4 نشان میدهد، بخش فارسی سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا از لحاظ انعکاس نظامی بودن برنامه هستهای ایران در اخبار خود، درصدهای تقریباً مشابهی را به خود اختصاص دادهاند. این میزان بهطور میانگین 7/35 درصد است. سایت بیبیسی با 3/6 درصد و صدای آمریکا با 6/2 درصد اخبار خود، اعتقاد به صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران دارند. مشکوک بودن این برنامهها از دیدگاه این دو رسانه بهطور میانگین 8/41 درصد است.
از نظر کشورهای مذاکرهکننده غربی، گزینه "تعلیق غنیسازی اورانیوم" با بیشترین درصد بهمثابه راهحل پرونده هستهای ایران مد نظر قرار گرفته که میزان آن در سایت بیبیسی 9/44 درصد و در سایت صدای آمریکا 8/53 درصد است. گزینه "گفتگو و راه حل دیپلماتیک" با 4/24 درصد در سایت بیبیسی و با 2/16 درصد در صدای آمریکا و گزینه "تغییر نظام جمهوری اسلامی" با 4/9 درصد در بیبیسی و با 7/1 درصد در صدای آمریکا، بهمنزله گزینههای برونرفت از بحران هستهای ایران مورد توجه قرار گرفته است (جدول 5).
جدول 4. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب سوگیری خبر
X2: 3.224 df: 3 Sig: .358
جدول 5. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب راهحل پرونده هستهای ایران
X2:11.599 df: 4 Sig: .021
همانطور که جدول 6 نشان میدهد از نظر دو رسانه مورد تحلیل، "شورای امنیت سازمان ملل متحد" با بیشترین میزان (میانگین 1/36 درصد) بهمثابه تنها مرجع برای حل مناقشه اتمی ایران معرفی شده است. این در حالی است که "ایالات متحده" از دیدگاه این دو رسانه با میانگین 9/4 درصد بهمنزله تنها مرجع برای حل پرونده هستهای نام برده شده است. "جامعه بینالملل" با 7/10 درصد، "گروه 1+5" با 8/25 درصد و "آژانس بینالمللی انرژی اتمی" نیز با 9/11 درصد بهطور میانگین در هر دو سایت، بهمنزله مرجع حل پرونده مذکور معرفی شدهاند. شایان ذکر است که شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی، براساس فصلهای شش و هفت منشور، بهمنزله یک میانجی در حل و فصل اختلافات بینالمللی و یک مجری نظم در موارد تهدید و نقض صلح و عمل تجاوز، اقدام میکند (کرمی، 1375).
جدول 6. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب
مرجع نهایی برای حل پرونده هستهای ایران
X2:10.562 df: 5 Sig: .061
براساس جدول 7، یکی از اهداف ایران از دستیابی به انرژی هستهای، "تهدید منافع غرب" بهشمار آمده که این میزان در سایت بیبیسی 4/13 درصد و در سایت صدای آمریکا 5/8 درصد است. "تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای" هدف دیگری است که میزان آن در سایت بیبیسی 7/8 درصد و در صدای آمریکا 1/5 درصد است. از دیدگاه دو رسانه مذکور، "تامین انرژی برق" بهمنزله هدف دیگری ذکر شده است که میزان آن در بیبیسی 1/7 درصد و در صدای آمریکا 4/3 درصد است. بهطور میانگین 5/4 درصد از اخبار دو سایت مذکور، "بقای نظام اسلامی" را هدف دیگری از سوی ایران در قبال تعقیب برنامههای هستهایش میدانند.
نتایج نشان میدهد که "تحریم ایران" جزء مهمترین عواقبی است که در قبال دنبال کردن فعالیتهای اتمی برای جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است. میزان این مقوله در سایت صدای آمریکا 2/40 درصد و در بیبیسی 2/36 درصد است. "اقدام نظامی علیه ایران" نیز جزء مقولاتی است که برای تنبیه ایران در نظر گرفته شده است. این میزان در سایت بیبیسی 4/13 درصد و در صدای آمریکا 3/10 درصد است. بهطور میانگین، "انزوای ایران در سطح جهانی" با 4/7 درصد و "تحریک کشورهای خاورمیانه برای وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی" با کمتر از یک درصد، اخبار دو رسانه مورد تحلیل را تشکیل میدهند (جدول 8).
جدول 7. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب اهداف ایران از
دنبال کردن برنامه هستهای از نظر کشورهای غربی مذاکرهکننده
X2: 9.135 df: 5 Sig: .104
جدول 8. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب
عواقب دنبال کردن برنامههای هستهای برای ایران
X2: 8.386 df: 4 Sig: .078
یافتههای جدول 9 نشان میدهند که از دیدگاه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا، دو کشور روسیه و چین بهطور میانگین برای هر دو سایت با 7/19 درصد، در قبال پرونده هستهای ایران معتقد به گزینههای "دیپلماتیک و گفتگو" هستند. در حالیکه رسانههای مورد تحلیل با 2/15 درصد، واکنش این دو کشور را "موافق با تحریم و یا همراهی با کشورهای غربی مذاکرهکننده در پرونده هستهای ایران" میدانند.
جدول 9. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب
واکنش کشورهای روسیه و چین به پرونده هستهای ایران
X2: .142 df: 2 Sig: .932
نتیجهگیری
این مقاله به تحلیل محتوای اخبار مرتبط با برنامههای هستهای ایران در بخش فارسی سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی طی سالهای 1383 تا 1385 میپردازد. در این پژوهش از مفهوم دروازهبانی و نظریه برجستهسازی استفاده شده است. حجم نمونه شامل اخبار 108 روز است که در مجموع 244 خبر را دربرمی¬گیرد.
تحلیل بخش فارسی سایتهای فارسی صدای آمریکا و بیبیسی، نشان میدهد که نگرش این دو رسانه بینالمللی نسبت به برنامههای اتمی ایران، همواره چالشی بوده و بار ارزشی منفی در اخبار آنها برجستگی بیشتری دارد. بهطوری که این دو رسانه شگردهای مناقشهانگیزی را پیرامون این فعالیتها شکل میدهند و دیدگاهی مشکوک از برنامههای هستهای ایران را ترویج میکنند. همچنین هدف ایران از ادامه فعالیتهای اتمی را در راستای مقاصد نظامی می¬دانند. از آنجا که در دو سایت مورد تحلیل، تصورات مشکوک و نظامیبودن فعالیتهای اتمی ایران غلبه بیشتری دارد، لذا انعکاس این دیدگاه در سطح جهانی میتواند توجیهی برای اقدامات پیشگیرانه و تنبیهی دولتهای قدرتمند غربی باشد. یعنی انتقال پرونده ایران به شورای امنیت و اعمال تحریمها و در نهایت ـ در صورت بینتیجه بودن فعالیتهای دیپلماتیک و تحریمها ـ اقدام نظامی مدنظر قرار گیرد.
براساس تحلیلهای انجام شده در سایتهای اینترنتی نامبرده، در مورد غنیسازی اورانیوم نیز بین قدرتهای غربی و ایران اختلاف دیدگاه وجود دارد. از آنجا که غنیسازی اورانیوم میتواند دو نوع کاربرد صلح آمیز یا نظامی داشته باشد، کشورهای غربی ـ با توجه به تصورات مشکوک از فعالیتهای هستهای ایران ـ بر تعلیق غنیسازی اورانیوم اصرار دارند و این اقدام را یک راهحل اساسی برای پایان بخشیدن به مناقشه اتمی ایران اعلام میکنند در حالیکه ایران غنیسازی اورانیوم را حق مشروع و مسلم خود میداند.
همچنین نتایج پژوهش نشانگر آن است که کشورهای غربی بهجای این که از دید حقوقی به پرونده اتمی ایران توجه کنند و حل آن را در چارچوب تعهدات آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدنظر قرار دهند، این پرونده را کاملاً سیاسی تشخیص میدهند و معتقدند که شورای امنیت ملل متحد باید نقش فعالی را در حل این بحران ایفا کند.
منابع
منابع فارسی
افخمی، حسین (1386)، روابط عمومیالکترونی: تاریخچه، مفاهیم و سیر تحول، در مجموعه مقالات نخستین همایش روابط عمومیالکترونیک.
اوگاوا، تسونئو (1380). کاربرد تنظیم و برجستهسازی خبر. ترجمهزهره بیدختی، در فصلنامه رسانه. شماره2.
ایزدی، فواد و حکیمه سقای بی ریا (1387)، "تحلیل گفتمان سرمقالههای روزنامههای برجستهامریکا درباره برنامه هستهای ایران"، ترجمه جمال الدین اکبرزاده، در فصلنامه رسانه، شماره 73.
بدیعی، نعیم و حسین قندی (1378). روزنامه نگاری نوین. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
بلیک، رید و ادوینهارولدسن (1378). طبقه بندی مفاهیم در ارتباطات ترجمه مسعود اوحدی. تهران: انتشارات سروش.
----- (1386). پرونده هستهای ایران3: روندها و نظرها. تهران: انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و پژوهشهای بین¬المللی ابرار معاصر.
چانان ناوه (2003)، "نقش رسانه در تصمیم گیری سیاست خارجی: یک چارچوب نظری"، ترجمه بهنام رضاقلی زاده و حسین بصیریان، در مجله جهانی رسانه، بازنمایی در سایت:
http://dcsfs.ut.ac.ir/gmj/1-2.asp
دفلور، ملوین و اورت دنیس (1383). شناخت ارتباط جمعی. ترجمهسیروس مرادی. تهران: انتشارات سروش.
دومینیک، ژوزف (1378)، "پویایی ارتباط جمعی"، ترجمه محمود حقیقت کاشانی، در فصلنامه رادیو و تلویزیون، شماره 1.
سرابی، سعید (1380)، " انقلاب دیجیتال، اینترنت و خبر"، در فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 27 .
سورین، ورنر و جیمز تانکارد (1384). نظریههای ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
شکرخواه، یونس (1374). خبر. چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها.
شکرخواه، یونس (1381). خبرنویسی مدرن. تهران: انتشارات خجسته.
روزنامهابتکار (12/6/1387). پرونده هستهای ایران از آغاز تا امروز. سال پنجم، شماره 1282.
عباسی، حجت الله (1382)، "دروازهبانی خبر در تلویزیون". در ماهنامهافق. شماره45.
کرمی، جهانگیر (1375). شورای امنیت سازمان ملل متحد و مداخله بشردوستانه. تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
لربینکر، اتو (1376). ارتباطات اقناعی. ترجمه علی رستمی. تهران: مرکز پژوهشهای مطالعات و سنجش برنامهای صدا وسیما.
محسنیان راد، مهدی (1384). ارتباط شناسی. تهران: انتشارات سروش.
مک کوئیل، دنیس (1382). درآمدی بر نظریهارتباطات جمعی. ترجمه پرویز اجلالی. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها.
مولانا، حمید (1371).جریان بین المللی اطلاعات. ترجمه یونس شکرخواه. چاپ اول، تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها.
مهرداد، هرمز (1380). مقدمهای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی. تهران: انتشارات فاران.
منابع انگلیسی
Agenda Setting Research (2007),’ International Agenda Setting Conference’, Available in: http://www.agendasetting.com/research.php.
Entman, R. (1989), ‘How the Media Affect What People Think: An Information
Processing Approach’,In: Journal of Politics, 51(2): 347_70.
Lanson, Jerry and Barbara croll fought (1999). News in New Century. USA. Pine Forge
Press.
Mann, Chris and Fiena Atewart (2000). Internet communication and gualitative
research, A handbook for researching online. London:Sage.
McCombs, M.E. (1981). Setting the agenda for agenda-setting research. Beverly
Hills. CA: Sage.
Mccombs, Shaw (2007),’ The Agenda Setting Approach’, Strategic Media Intelligence,
Available in: the world wide web: http://www.mediatenor.com/smi_AS_approach.php.
Smith, K.A. (1987), ‘Effects of Newspaper Coverage on Community Issue
Concerns and Local Government Evaluations’, In: Communication Research, 14:
379_95.
Wanta, W., G. Golan and C. Lee (2004), ’ Agenda Setting and International News:
Media Influence on Public Perceptions of Foreign Nations, In: Journalism and Mass
Communication Quarterly, 81(2):364_77.
Weaver, D. (1984), ‘Media Agenda-Setting and Public Opinion: Is There a Link?’,
pp. 680_91, In: R.N.Bostrom (ed.) Communication Yearbook 8, Newbury Park, CA: Sage.
http://intelligence.house.gov/media/pdfs/iranreport082206v2.pdf.
http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=88389.
http://www.wisconsinproject.org/pubs/testimonies/2000/5-26-00.htm.
رسانهها با توسعه خود حداقل موفق به تحقق دو چیز شدهاند: یکی منحرف کردن زمان و توجهاز سایر فعالیتها به سوی خود و دیگری ایجاد مجرایی برای رساندن اطلاعات مورد نظر خود برای تحقق ایدهها و اهدافشان. به منظور دستیابی به هدف نفوذ در افکار عمومی، آنها از روشها و فنون مختلفی استفاده میکنند (مککوئیل،1382) که یکی از این فنون، برجستهسازی اخبار است. سورین و تانکارد (1384) در اینباره میگویند که "امروزه رسانهها جهان را تسخیر کردهاند، اگرچهاین رسانهها به مخاطبان خود نمیگویند که چگونه فکر کنند، اما به طرز خیره کنندهای در گفتن این که به چه فکر کنند، موفق¬اند."
فرآیند برجستهسازی با بزرگ و کوچکنمایی رویدادها و درجهبندی موضوعات در رسانهها سعی میکنند که رویداد را در ذهن مخاطب برجسته سازند کهاین امر در راستای القای دیدگاه رسانه به مخاطب نیز هست (شکرخواه،94:1374).
یکی از موضوعاتی که طی چند سال اخیر در صدر مسایل مهم سیاست خارجی و همچنین رسانههای کشورهای بزرگ دنیا قرار گرفته، برنامهانرژی هستهای ایران است. موضوع مرتبط با این برنامهها بهطور برجستهاز سال 2002 میلادی در محافل سیاسی و در میان افکار عمومیدنیا مطرح شد و از آن پس بهدلیل مبارزه با تروریسم جهانی، ایران زیر ذرهبین قرار گرفت. برنامه اتمی ایران یکی از مهمترین خبرها در داخل کشور و همچنین در سطح بینالمللی بوده است. بهطوریکه اهمیت این موضوع محدود بهایران نمیشود و هیچ موضوع مربوط بهایران تاکنون این چنین در سطح بینالمللی اهمیت پیدا نکردهاست. از زمان مطرح شدن این مسئله، کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده، واکنشهای تندی را علیهاین برنامهها ابراز و به تبع آن رسانههای غربی نیز سعی در برجستهسازی آن کردند.
در مسئله هستهای ایران از مطبوعات، تلویزیون، ماهواره، شبکههای اطلاعرسانی و اینترنت استفاده گستردهای میشود، بهطوری که قدرتهای مزبور با دست یازیدن به روشها و الگوهای اطلاعرسانی و خبررسانی به بیان نقطهنظرات، تمایلات و سیاستهای خود میپردازند و از سوی دیگر سعی میشود که با استفادهاز رسانهها، نقطهنظرات مسئولان جمهوری اسلامی ایران برجسته و نظرات طرفهای مقابل نقد شود. در این خصوص "بارها دولتمردان ایران اعلام کردهاند که هدف از دنبال کردن برنامههای اتمی، مقاصد صلحطلبانهاست ولی ایالات متحده و همپیمانان این کشور بر این اعتقادند که هدف ایران از پیگیری این برنامهها، دستیابی به جنگ افزار اتمیاست" (پرونده هستهای ایران، 5:1386).
بنابراین انجام این پژوهش در این برهه زمانی، با در نظر گرفتن تکرار اخبار مرتبط با این پروندهاز سوی رسانههای مطرح دنیا، ضروری است. بهطوریکه بهدلیل همین برنامهها تاکنون پنج قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شده است که چهار قطعنامه از آنها به تحریمهایی در خصوص ایران مربوط بوده است. همچنین هدف این پژوهش رسیدن به این نتیجه است که رسانههای غربی، بهویژه سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی - که نمودی از نگاه ایدئولوژیک مالکان و مدیران این رسانههاست- چگونه به برجستهسازی اخبار مرتبط با برنامه هستهای ایران میپردازند. چه دیدی از فعالیتهای هستهای ایران را ترویج میکنند. راه حل مناقشه اتمی ایران را در چه چیزی میبینند. چه عواقبی را برای ادامه برنامه اتمی ایران پیشبینی میکنند. کدام مرجع را برای حل این پرونده شایسته میدانند و ...
پیشینه نظری
مطالعات زیادی در خصوص شیوههای برجستهسازی موضوعات خبری انجام شدهاست. گالتونگ و روژ ویژگیهایی را مشخص کردند که سبب میشوند یک رویداد تبدیل به خبر شود. آنان به تشریح فرآیندی پرداختند که بر اساس آن رویدادهای جهان بهوسیله رسانهها به تصاویر رسانهای تبدیل میشوند و در اختیار مخاطبان قرار میگیرند. این دو پژوهشگر در پژوهش خود به تجزیه و تحلیل نه عامل مؤثر در جریان انتقال اخبار پرداختهاند. این نه عامل عبارتند از: تواتر، آستانه، وضوح یا فقدان ابهام، مجاورت فرهنگی، همخوانی، غیرمنتظره بودن، استمرار، ترکیب و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی دروازهبانان خبری و دریافتکنندگان. همه عوامل ذکر شده بر روند انتخاب یا عدم انتخاب رویدادهای خبری مؤثرند. مهمترین نتیجهای که میتوان از مطالعه گالتونگ و روژ گرفت این است که فرآیند انتخاب اخبار نسبتاً نظاممند و تا حدودی قابل پیشبینی است. شایان توجهاست کهاین مدل تنها مربوط به فرآیند انتخاب اخبار خارجی است. طی مطالعاتی که سه تن از پژوهشگران برجستهسازی انجام دادند مشخص شد هنگامیکه منابع اطلاعاتی و ارتباطی زیادی وجود داشته باشد قدرت رسانهها در برجستهسازی و در نتیجه نفوذ در افراد کمتر می¬شود. تیپتون، هنی و بیشهارت در پژوهش خود درباره اعتبار منبع در مبارزات محلی دریافتند که احتمال وقوع برجستهسازی در مبارزات محلی کمتر از مبارزات ملی است چون در مبارزات محلی مردم قادرند از شبکههای اجتماعی که به آن پایبند هستند بهمنزله منابع اطلاعاتی استفاده کنند. بر این اساس پالم گرین و کلارک طی پژوهشی که در همین زمینهانجام دادند، دریافتند در جایی که عامه مردم در مورد مسایل محلی بر یکدیگر اثر متقابل دارند، برجستهسازی کمتر انجام میگیرد (شکرخواه، 1374).
هرمان و چامسکی نشان میدهند که نهادهای رسانهای تجاری، هنجارها و باورهای افراد را بر اساس منافع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دولت حاکم شکل میدهند. بنابراین، رسانهها مردم را برای حمایت از منافع اجتماعی نخبگان آماده میکنند. معیار آنها برای دریافت همگانی و درک عقلانی، ایدئولوژی مسلط جوامع است. ایدئولوژی مسلط نیز به حذف آن عقاید و ارزشهای معارض و جهانبینیهایی تمایل دارد که جهانبینی مشخص هر جامعه را تضعیف میکنند. رسانهها نه تنها یک عامل خنثی نیستند بلکه "بهانجام وظیفهای میپردازند که هم ایدئولوژیک است و هم سیاسی". گیتلین بر این عقیده است که رسانههای بانفوذ مانند شبکهها و رسانههای چاپی بهمنزله بخشی از نخبگان شرکتی، متعهد به حفظ سیستم موجود هستند. هرچند او تأکید میکند که این فرآیند هژمونیک، ضمنی و غیرمستقیم است "هر روز، مستقیم یا غیرمستقیم، از راه بیان یا حذف، با استفاده از تصاویر یا کلمات، بهشکل سرگرمی، خبر و آگهی بازرگانی، رسانههای جمعی حوزههایی از معنی و ارتباط، نماد و بیان را تولید میکنند کهاز راه آانها ایدئولوژی آشکار و متعین میشود" (ایزدی و سقای، 1387).
پژوهشهای اخیر نشان میدهند که پوشش خبری از کشورهای خارجی میتواند تاثیرات عمیق برجستهسازی روی افکار عمومی را نشان دهد (وانتا و همکاران، 2004). وانتا و همکارانش به این نتیجه رسیدهاند که پوشش منفی زیاد درباره کشورهای خارجی در خبرها با نگرشهای منفی درباره آن کشورها پیوند دارد.
لازم به بیان است که در پژوهشهای کلاسیک درباره برجستهسازی، بعد محوری افکار عمومی، به موضوعات برجسته از نظر عموم مربوط میشد اما اکنون پیامدهای رفتاری این فرآیند مورد توجه زیادی قرار میگیرد. برخی از مطالعات پیوند بین موضوع برجسته و قدرت رفتار و نگرش را گزارش میکنند (ویور، 1984).
اسمیت (1987) بر این باور است کهارزیابیهای دولت با اهمیت موضوعات سیاسی رسانههای مختلف پیوند دارد. انتمن (1989) در تحلیل محتوای سرمقالههای محافظهکارانه، میانهرو و لیبرال نشان میدهد که تاکید رسانهها بر موضوعات ناآشنا، منجر به تغییر نگرش زیادی در بین عموم میشود.
چارچوب نظری: دروازه بانی و برجستهسازی رسانهای
قدرت عظیمی در وسایل ارتباط جمعی نهفتهاست و منابع معنی موجود در این وسایل با اهداف بسیار متنوع و امکاناتی که روز به روز بر آن افزوده میشود، در حال تولید پیام هستند. در تعریف دروازهبان گفته میشود که "هر شخصی که توانایی محدود کردن، تفسیر و یا دوباره تفسیر کردن اطلاعات ارسالی بهوسیله رسانه یا دریافتی از آن را دارد، دروازهبان تلقی میشود" (عباسی، 8:1382). دروازه¬بانان آشکار و پنهانی در انتخاب پیام، حذف پیام و تغییر شکل پیام دست دارند. مثلاً هر کدام از دست اندرکاران تولید پیامهای خبری وسایل ارتباط جمعی میتوانند نقش یک فیلتر را در تبدیل یک واقعیت به اطلاعات ایفا کنند و این اطلاعات که محتوای پیامهای خبری وسایل ارتباط جمعی هستند، اغلب از فیلترهای گوناگون عبور میکند (محسنیان راد، 1384).
کارکرد حرفهای دروازهبانها این است که تصمیمات عینی و منصفانهای میگیرند که برای محصول خبری نهایی سرنوشتساز است. در بیشتر مطالعات مربوط به دروازهبانی تلاش میشود تا فشارهایی که بر این تصمیمات تاثیر میگذارند و یا به مسیر تعصب و تبعیض میکشانند، مطالعه شوند. معمولاً فشارها از عوامل زیر ناشی میشوند:
1. نظام ارزشی ذهنی خود دروازهبانها مانند دوست داشتنها و دوست نداشتنهای آنها؛
2. وضعیت کاری بلاواسطه آنها و
3. آن دستهاز نظارتهای قانونی، دیوانسالارانه و تجاری شناساییپذیر که بر تصمیمات دروازهبانها تاثیر میگذارند (لربینکر، 178: 1376).
میزان انتخاب خبرها بر اساس معیارهای ذهنی و قضاوتهای شخصی و دستیابی بهارزشهای خبری و بدانگونه که برنامههای خبری رسانهها بر اساس آن عمل میکنند از جمله اهدافی است که معمولاً در مطالعه نظریه دروازهبانی بهوسیله پژوهشگران دنبال میشود (مهرداد،1380). فانکاوزر (سورین و تانکارد، 350:1384) علاوه بر جریان واقعی رویدادها فهرستی از پنج مکانیسم پیشنهاد کردهاست که در تاثیرگذاری بر میزان توجه رسانهها به یک موضوع دخالت دارند. این مکانیسمها عبارتند از:
1. سازگاری رسانهها به جریانی از رویدادها؛
2. گزارش افراطی رویدادهای مهم ولی غیرعادی؛
3. گزارش گزینشی جنبههای دارای ارزش خبری موقعیتهایی که به خودی خود دارای ارزش خبری نیستند؛
4. شبه رویدادها یا آفریدن رویدادهای دارای ارزش خبری؛
5. خلاصه رویدادها یا وضعیتهایی که رویدادهای فاقد ارزش خبری را به شیوهای دارای ارزش خبری ترسیم میکنند.
چانان ناوه (2003) نیز بر این باور است که معیارهای اصلی مربوط بهارزشهای خبری در گزینش وقایع، رویدادها و آفرینش انواع اخبار به ترتیب زیر هستند:
- ایدئولوژی بهمنزله گرایش مهم سردبیر خبر؛
- تازه و شگفتانگیز بودن خبر؛
- اخبار باید مهم باشد، جنبه بینالمللی داشته باشد و باید از نظر رهبران و جوامع به نخبگان قدرتمند جهانی اشاره کند؛
- وقایع خشونتآمیز و به تعبیر دیگر، وقایع منفی پوشش بهتری خواهند داشت؛
- برای جوامع و ملتهایی که رسانهها آنها را پوشش میدهند، باید وقایعِ مربوط بهاین ملتها را بازتاب داد و این وقایع از نظر پوشش قابل دسترسی باشند؛ و
- در پایان روزنامهگاران دنبال وقایعی هستند که مطابق با الگوهای خبری پیشین، شناخته شده و مانوس باشند.
رسانهها همیشه مشغول تاثیرگذاری بر یک پدیده یا تاکیدزدایی از آن هستند. امروزه تاثیرات این تاکیدگذاری و تاکیدزدایی بیش از هر زمان دیگری آشکار شدهاست. هارولد دتیز از صفت "جهتگیری" استفاده میکند. او میگوید که "هر رسانه به خودی خود جهتگیری دارد". نیل پستمن نیز میگوید "رسانهها کارشان این است که ساختارهای واقعی را در زمان انتقال ارزشگذاری میکنند و با این کار پدیدهای را مهمتر و پدیده دیگری را نازلتر نشان میدهند". استوارت هود معتقد است که "بیشتر دروازهبانان رسانهها، سیاستهای دلخواه طبقات میانه را اجرا میکنند و در حقیقت اجماع و وفاقی که ایجاد میکنند، معطوف به طبقه میانه است و گزینش و دروازهبانی آنان از همین منظر انجام میشود" (شکرخواه، 90:1374) و این موضوع بدیهی است که علاوه بر نخبگان قدرت، آمیزهای از نیروهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در کنترل جریان خبرها در تمامی مراحل شکلگیری، تولید، توزیع و اشاعه آن حکم دروازهبانان خبری را ایفا میکنند (مولانا،1371).
بنا به گفته شرام امروزه دورازهبانان یکی از مهمترین نقشها را در امر ارتباط اجتماعی ایفا میکنند و معدودی از دروازهبانان مهم قدرتی بس عظیم بر دیدگاههای ما نسبت به محیطمان اعمال میکنند. به همین دلیل، کار پژوهش در ارتباط بر دروازهبانی نظر دارد که چه در مجراهای رسمی و چه در مجراهای غیررسمی ارتباط نسبت به شرکتکنندگان معمولی تماس بیشتری با پیام دارند و در نظامهای غیررسمی، این دروازهبانان، ارتباطگران مرکزی در نظامهای شایعهپراکنی بهشمار میآیند و در شبکه ارتباط میانفردی نفوذ و قدرت دارند. در مجراهای رسمی این دروازهبانان همان گزارشگران، سردبیران خبر، سردبیران سرویسهای مخابره خبر و نظایر آنها در رسانههای گروهی و رئیسهای دوایر، رئیسهای بخشها، رئیسهای هیئت مدیره و غیره در سازمانهای رسمی هستند (بلیک وهارولدسن، 1378).
در همین راستا، دومینیک (1378) معتقد است که رسانهها اثری بهنام "تعیین دستور کار" دارند، یعنی آنها میتوانند برخی موضوعات خاص را انتخاب کنند و بر آنها تأکید کنند و از این افق باعث شوند که جامعه برای این موضوعات اهمیت قائل شود. نظریه برجستهسازی که برای اولین بار توسط مک کامبز و شاو در پژوهش چپل هیل در1968 توسعه یافت، میگوید که رسانههای جمعی اولویتها را با برجسته کردن بعضی از مسایل برای افکار عمومی، معین میکنند. بنابر یک عقیده، برجستهسازی معمولاً بهمنزله عملکرد رسانههای جمعی و نه یک نظریه در نظر گرفته میشود (مک کامبز و شاو، 2007). برجستهسازی فراگردی است که طی آن، رسانه¬های جمعی اهمیت نسبی موضوعات مختلف را به مخاطب انتقال میدهند. به لحاظ رسانهای، برجستهسازی فرآیندی است که طی آن رسانهها سعی میکنند تا بر ذهنیت مخاطبان به نحو دلخواه تأثیر گذارند و افکار عمومیرا به جهات مورد نظر سوق دهند و این امر با دروازهبانی و ردهبندی اهمیت رویدادها، عملی میشود. درواقع در این فرآیند، اولویتهای رسانه، میزان هر نوع رویداد را در بخشهای خبری مشخص میسازند. به لحاظ محتوایی، تکرار بیش از حد رویدادها، برجستهسازی را مشخص میسازد. رویدادهایی وجود دارند که نهاز ارزش خبری برخوردارند و نه برای مخاطبان مهم تلقی میشوند ولی در این موارد تکرار بهاندازهای است که رویداد مورد نظر جنبه تبلیغی پیدا میکند (شکرخواه، 1374).
مک کامبز (1981) میگوید: "بسیاری از پژوهشگران ارتباطات جمعی به این دلیل به پژوهش برجستهسازی گرایش پیدا کردند کهان را گزینهای برای جستجوی تاثیرات رسانهای جهتدار در سطوح فردی متصور میشدند." براساس نظرات انتمن (1989) برجستهسازی، انتخاب برخی از جنبههای واقعیت ادراک شدهاست که در یک متن ارتباطات مهمترین موضوع است و در یک فرآیندی قرار دارد که برای تعریف یک مشکل خاص، تفسیر علی، ارزیابی معنوی و یا توصیههای رفتاری، به کار برده شده و ترویج داده میشوند.
بروز انقلاب ارتباطی باعث شدهاست تا گفتمان برجستهسازی از افراد و نهادها بهمثابه منبع، به سطح مخاطبان سوق داده شود. به عبارت دیگر نقش کامپیوترها در شبکههای ارتباطی باعث شدهاست تا مردم قدرت ارتباطی را از دروازهبانان (رسانهها) پس بگیرند. این امر به این معنی است که قدرت ارتباطی از حالت "محدود به گسترده" (یک منبع برای همه مخاطبان) به حالت "گسترده به گسترده" نقل مکان کند (شکرخواه،1381). در جامعه جدید رسانهای، مخاطبان دیگر تنها مصرف کنندگان اطلاعات نیستند بلکهانها میتوانند به راحتی نقطه نظرات خودشان را منتشر کنند. ارتباط از حالت فرد با جمع به شکل جمع با جمع درآمدهاست و قدرت برجستهسازی اخبار که زمانی عمدتاً در اختیار رسانهها بود برای نهادها، گروههای کوچک و افراد هم بهوجود آمدهاست. فرآیند ارتباط، مخاطبمحور شدهاست و امکان پژوهش روی اخبار و اطلاعات برای همگان ایجاد شدهاست (افخمی، 1386).
امروزه بازیگران وقایع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره میتوانند بهوسیله اینترنت، خبرها و دیدگاههای خود را بهطور مستقیم و بدون آنکه بهاستفادهاز رسانهها و فیلترهای خبری آنان نیاز داشته باشند، در میان مخاطبان پخش یا منتشر کنند (سرابی،1380). منظور از ارتباطات اینترنتی همان چیزی است که از آن با نام "ارتباطات کامپیوتری شده" یاد میشود. براساس نظر لاولی (مان و همکاران، 2000) میتوان ارتباطات کامپیوتری شده را بهمنزله استفاده مستقیم از کامپیوترها در یک فرآیند ارتباطی مبتنی بر متن تعریف کرد. وی (همان: 2) در تعریف این شکل ارتباطی میگوید: "با در نظر گرفتن وضعیت جاری شبکهها و ارتباطات کامپیوتری، ارتباطات کامپیوتریشده به ارسال پیام مبتنی بر متن محدود میشود، در حالی که امکان گنجاندن صدا، طرح و تصاویر ویدیویی بهمنزله فنآوری، پیچیدهتر میشود".
کاربرد برجستهسازی روی کمیت یا حجم گزارش خبری نیز متمرکز میشود. نظریه اصلی کاربرد برجستهسازی، فرض را بر این قرار داده که کل میزان گزارش خبری مربوط به یک موضوع سیاسی به شناخت خوانندگان و بینندگان نسبت به اهمیت آن موضوع بستگی دارد. اثرات برجستهسازی وسایل ارتباط جمعی نه تنها از کمیت (زمان و فضای تخصیص یافته) خبر تاثیر میگیرد، بلکه کیفیت (محتوا) خبر نیز بر آن تاثیر میگذارد (اوگاوا،1380).
محتوای رسانه، روابط بین واقعیت و گزینش وقایع بهوسیله رسانهها و تاثیر آن بر روی ادراک عموم را در نظر میگیرد. پژوهش برجستهسازی ثابت کرده است که اشکال ذهنی مردم، بهویژه آنهایی که ارتباط مستقیمی با واقعیت ندارند، بهوسیله رسانهها جهت داده میشوند. در حالیکه، موضوعات مطرح شده در رسانهها ثابت کردهاند که این موضوعات با مخاطب (عامه مردم) ارتباط کمتری دارد.
افکار عمومی و حتی مهمترین رفتارهای انسانی از این موضوع پیروی میکند. تحلیل محتوای رسانههای نوین، اولین گام در پژوهش برجستهسازی بهشمار میرود. رویکرد تحلیل محتوای رسانه در مورد همه متون منتشر شده در رسانههای جهتدهنده به افکار عمومی، نشان میدهد که 100 درصد اخبار منتقل شده به مردم، از این واقعیت حکایت میکنند (http://www.agendasetting.com/research.php ).
بیشتر واقعیتها در رسانهها پوشش داده نمیشوند و در نتیجه مردم به چنین مطالبی، بهمنزله مهمترین مطالب، توجهی نشان نمیدهند. بهویژه زمانی که ان وقایع با مسایلی پیوند داشته باشند که عموم مردم در مورد آنها نیاز به آگاهی دارند. این تاثیر "تقلیل اولویت" نامیده میشود. مثلاً این نوع تاثیر را میتوان در گزارشگری در مورد فجایعی مثل مالاریا یا ایدز دید http://www.agendasetting.com/research.php) ).
شکل 1 موضوعات مطالعه شده در بالا یعنی برجستهسازی، تقلیل واقعیت و تاثیر مستقیم را در تولید و انتشار خبر نشان میدهد. قسمت اول این شکل برجستهسازی بین رسانهای را نشان میدهد و قسمت دوم به ما میگوید که در پژوهش برجستهسازی، چه موضوعاتی مطالعه میشوند.
شکل 1. برجسته سازی بین رسانهای و محتوای رسانهای بهکار رفته در پژوهش برجستهسازی
برنامه هستهای ایران
برنامه هستهای ایران در سال ۱۳۵۳ در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی با تأسیس سازمان انرژی اتمی و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر، شکل جدی به خود گرفت. ایران در سال ۱۹۵۸ میلادی، به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد. در سال ۱۹۶۸، پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای را امضا کرد و در سال ۱۹۷۰ آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند (روزنامهابتکار، 1387).
برنامه هستهای ایران پس از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. این برنامه در سال ۲۰۰۲ میلادی، در دستور کار آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت و به بروز بحرانهایی در روابط ایران و جامعه بینالمللی منجر شد که تا امروز ادامه دارد.
در تاریخ ۹ فوریه سال ۲۰۰۳ میلادی محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران، خبر از تهیه سوخت هستهای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاههای هستهای ایران را داد و سرانجام در آوریل سال ۲۰۰۶ میلادی ایران اعلام کرد که موفق به غنیسازی اورانیوم بهمیزان سه و نیم درصد شدهاست. بهدلیل امکان استفاده دوگانهاز این فنآوری در تولید تسلیحات هستهای (http://www.wisconsinproject.org/pubs/testimonies/2000/5-26-00.htm )، ایران مورد اعتراض کشورهای دیگر بهویژه دیگر اعضای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که ایران نیز یکی از اعضای آن است، قرار گرفت. ایران با هدف اعتمادسازی و رفع هرگونه ابهام پیرامون صلحآمیز بودن استفاده از فنآوری هستهای با بازرسیهای آژانس انرژی هستهای موافقت کرد. اما کشورهای غربی همچنان بهاعتراضهای خود ادامه دادند.
پیرامون مخالفت این کشورها، برخی کارشناسان بر این باورند که آمریکا در این زمینه برخوردی دوگانه و تبعیضآمیز داشته است و کشورهای غربی قصد دارند دانش غنیسازی را در انحصار خود داشته باشند و به همین دلیل از دسترسی کشورهای جهان سوم جلوگیری میکنند (http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=88389 ). به گفته روزنامه واشنگتن پست یکی از دلایل مخالفت با برنامه اتمی ایران "سیاستهای تهدیدآمیز" است. به گفته دنیس بلر، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، اسرائیل مصمم به جلوگیری از پیشرفت برنامه اتمی ایران است. در اوت ۲۰۰۶، کمیته دائمی منتخب مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در گزارشی به کنگره آمریکا، ایران را یک "تهدید علیه امنیت ملی آمریکا" دانست و "موضع خصمانه ایران علیه آمریکا" را دلیل محکمی برای لزوم پیشگیری از دستیابی به فنآوری هستهای دانست (http://intelligence.house.gov/media/pdfs/iranreport082206v2.pdf ).
درباره پرونده هستهای ایران، پنج عضو دائم شورای امنیت (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین) بهاضافهالمان، در چند سال اخیر در سطوح رفتاری و گفتاری از به کارگیری انواع تهدیدها و تحریمها یا سیاستهای تشویقی ـ تنبیهی علیه تهران سخن گفتهاند. اگرچه ایران و بیشتر کشورهای دنیا ـ از جمله غیرمتعهدها ـ کلیت ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد را مخدوش میدانند، اختلافنظرها بین ایران و غرب بر سر مسئله هستهای، در واقع متاثر از تضاد ماهوی نگرشها است.
روششناسی
روش مورد استفاده در این پژوهش، روش تحلیل محتواست. برنارد برلسون ، تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی بهمنظور توصیف نظام¬مند، عینی و کمی محتوای آشکار ارتباطات میداند (لربینکر، 1376).
سوال اساسی این پژوهش این است که بخش فارسی سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی چگونه به برجستهسازی اخبار مرتبط با برنامه هستهای ایران میپردازند و در این خصوص از چه مفاهیم و مضامینی استفاده میکنند.
جامعه آماری این طرح عبارت از همهاخبار مرتبط با برنامه هستهای ایران است که روی بخش فارسی سایتهای بی¬بی¬¬¬سی و صدای آمریکا طی سال¬های 1383 تا 1385 (به مدت سه سال) ارسال شدهاند و در آرشیو این سایتها موجود هستند. حجم نمونه شامل اخبار 108 روز است که در مجموع 244 خبر را در بر می¬گیرد. روش نمونهگیری، تصادفی سیستماتیک است. در این پژوهش بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی، استنباطی و آزمون خی دو استفاده میشود.
یافتههای پژوهش
نتایج جدول 1 نشان میدهند که جهتگیری مثبت در تیتر اخبار هستهای ایران در بخش فارسی سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا، بهطور میانگین 8/16 درصد، جهتگیری منفی 2/51 درصد و جهتگیری خنثی 32 درصد بوده است. این یافتهها نشان میدهد که جهتگیری منفی در تیتر هر دو سایت، حجم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
جدول 1. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا بر حسب جهت گیری تیتر
X2: 2.578 df: 2 Sig: .276
یافتهها نشان میدهند که تیتر¬های با بار معنایی اقناعی در سایت بیبیسی 9/40 درصد و در سایت صدای آمریکا 4/27 درصد بوده است. همچنین تیترهای فاقد بار اقناعی برای سایت بیبیسی 1/59 درصد و برای سایت صدای آمریکا 6/72 درصد است. این نتایج نشان میدهند که تیترهای فاقد بار اقناعی در این دو سایت با 6/65 درصد تقریباً دو برابر تیترهای اقناعی با 4/34 درصد بوده است (جدول 2).
نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که سایت بیبیسی با 7/78 درصد و سایت صدای آمریکا با 5/61 درصد، بهصورت ترکیبی از "متن و تصویر" استفاده کردهاند و این گونه اخبار در هر دو سایت مورد تحلیل، در رتبه نخست قرار دارند. اخباری که تنها به صورت متن انتشار یافتهاند، در سایت بیبیسی 7/4 درصد و در صدای آمریکا 35 درصد از کل خبرها را به خود اختصاص دادهاند و اخباری که به صورت "متن+ لینک+ تصویر" منتشر شدهاند، بهطور میانگین 2/10 درصد از کل اخبار این دو رسانه را تشکیل میدهند. جدول 3 این نتایج را نشان میدهد.
جدول 2. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب بار معنایی تیتر
X2: 4.985 df: 1 Sig: .026
جدول 3. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب نحوه انتشار خبر
X2: 41.842 df: 2 Sig: 0
همانطور که جدول 4 نشان میدهد، بخش فارسی سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا از لحاظ انعکاس نظامی بودن برنامه هستهای ایران در اخبار خود، درصدهای تقریباً مشابهی را به خود اختصاص دادهاند. این میزان بهطور میانگین 7/35 درصد است. سایت بیبیسی با 3/6 درصد و صدای آمریکا با 6/2 درصد اخبار خود، اعتقاد به صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران دارند. مشکوک بودن این برنامهها از دیدگاه این دو رسانه بهطور میانگین 8/41 درصد است.
از نظر کشورهای مذاکرهکننده غربی، گزینه "تعلیق غنیسازی اورانیوم" با بیشترین درصد بهمثابه راهحل پرونده هستهای ایران مد نظر قرار گرفته که میزان آن در سایت بیبیسی 9/44 درصد و در سایت صدای آمریکا 8/53 درصد است. گزینه "گفتگو و راه حل دیپلماتیک" با 4/24 درصد در سایت بیبیسی و با 2/16 درصد در صدای آمریکا و گزینه "تغییر نظام جمهوری اسلامی" با 4/9 درصد در بیبیسی و با 7/1 درصد در صدای آمریکا، بهمنزله گزینههای برونرفت از بحران هستهای ایران مورد توجه قرار گرفته است (جدول 5).
جدول 4. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب سوگیری خبر
X2: 3.224 df: 3 Sig: .358
جدول 5. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب راهحل پرونده هستهای ایران
X2:11.599 df: 4 Sig: .021
همانطور که جدول 6 نشان میدهد از نظر دو رسانه مورد تحلیل، "شورای امنیت سازمان ملل متحد" با بیشترین میزان (میانگین 1/36 درصد) بهمثابه تنها مرجع برای حل مناقشه اتمی ایران معرفی شده است. این در حالی است که "ایالات متحده" از دیدگاه این دو رسانه با میانگین 9/4 درصد بهمنزله تنها مرجع برای حل پرونده هستهای نام برده شده است. "جامعه بینالملل" با 7/10 درصد، "گروه 1+5" با 8/25 درصد و "آژانس بینالمللی انرژی اتمی" نیز با 9/11 درصد بهطور میانگین در هر دو سایت، بهمنزله مرجع حل پرونده مذکور معرفی شدهاند. شایان ذکر است که شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی، براساس فصلهای شش و هفت منشور، بهمنزله یک میانجی در حل و فصل اختلافات بینالمللی و یک مجری نظم در موارد تهدید و نقض صلح و عمل تجاوز، اقدام میکند (کرمی، 1375).
جدول 6. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب
مرجع نهایی برای حل پرونده هستهای ایران
X2:10.562 df: 5 Sig: .061
براساس جدول 7، یکی از اهداف ایران از دستیابی به انرژی هستهای، "تهدید منافع غرب" بهشمار آمده که این میزان در سایت بیبیسی 4/13 درصد و در سایت صدای آمریکا 5/8 درصد است. "تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای" هدف دیگری است که میزان آن در سایت بیبیسی 7/8 درصد و در صدای آمریکا 1/5 درصد است. از دیدگاه دو رسانه مذکور، "تامین انرژی برق" بهمنزله هدف دیگری ذکر شده است که میزان آن در بیبیسی 1/7 درصد و در صدای آمریکا 4/3 درصد است. بهطور میانگین 5/4 درصد از اخبار دو سایت مذکور، "بقای نظام اسلامی" را هدف دیگری از سوی ایران در قبال تعقیب برنامههای هستهایش میدانند.
نتایج نشان میدهد که "تحریم ایران" جزء مهمترین عواقبی است که در قبال دنبال کردن فعالیتهای اتمی برای جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است. میزان این مقوله در سایت صدای آمریکا 2/40 درصد و در بیبیسی 2/36 درصد است. "اقدام نظامی علیه ایران" نیز جزء مقولاتی است که برای تنبیه ایران در نظر گرفته شده است. این میزان در سایت بیبیسی 4/13 درصد و در صدای آمریکا 3/10 درصد است. بهطور میانگین، "انزوای ایران در سطح جهانی" با 4/7 درصد و "تحریک کشورهای خاورمیانه برای وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی" با کمتر از یک درصد، اخبار دو رسانه مورد تحلیل را تشکیل میدهند (جدول 8).
جدول 7. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب اهداف ایران از
دنبال کردن برنامه هستهای از نظر کشورهای غربی مذاکرهکننده
X2: 9.135 df: 5 Sig: .104
جدول 8. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب
عواقب دنبال کردن برنامههای هستهای برای ایران
X2: 8.386 df: 4 Sig: .078
یافتههای جدول 9 نشان میدهند که از دیدگاه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا، دو کشور روسیه و چین بهطور میانگین برای هر دو سایت با 7/19 درصد، در قبال پرونده هستهای ایران معتقد به گزینههای "دیپلماتیک و گفتگو" هستند. در حالیکه رسانههای مورد تحلیل با 2/15 درصد، واکنش این دو کشور را "موافق با تحریم و یا همراهی با کشورهای غربی مذاکرهکننده در پرونده هستهای ایران" میدانند.
جدول 9. مقایسه سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا برحسب
واکنش کشورهای روسیه و چین به پرونده هستهای ایران
X2: .142 df: 2 Sig: .932
نتیجهگیری
این مقاله به تحلیل محتوای اخبار مرتبط با برنامههای هستهای ایران در بخش فارسی سایتهای صدای آمریکا و بیبیسی طی سالهای 1383 تا 1385 میپردازد. در این پژوهش از مفهوم دروازهبانی و نظریه برجستهسازی استفاده شده است. حجم نمونه شامل اخبار 108 روز است که در مجموع 244 خبر را دربرمی¬گیرد.
تحلیل بخش فارسی سایتهای فارسی صدای آمریکا و بیبیسی، نشان میدهد که نگرش این دو رسانه بینالمللی نسبت به برنامههای اتمی ایران، همواره چالشی بوده و بار ارزشی منفی در اخبار آنها برجستگی بیشتری دارد. بهطوری که این دو رسانه شگردهای مناقشهانگیزی را پیرامون این فعالیتها شکل میدهند و دیدگاهی مشکوک از برنامههای هستهای ایران را ترویج میکنند. همچنین هدف ایران از ادامه فعالیتهای اتمی را در راستای مقاصد نظامی می¬دانند. از آنجا که در دو سایت مورد تحلیل، تصورات مشکوک و نظامیبودن فعالیتهای اتمی ایران غلبه بیشتری دارد، لذا انعکاس این دیدگاه در سطح جهانی میتواند توجیهی برای اقدامات پیشگیرانه و تنبیهی دولتهای قدرتمند غربی باشد. یعنی انتقال پرونده ایران به شورای امنیت و اعمال تحریمها و در نهایت ـ در صورت بینتیجه بودن فعالیتهای دیپلماتیک و تحریمها ـ اقدام نظامی مدنظر قرار گیرد.
براساس تحلیلهای انجام شده در سایتهای اینترنتی نامبرده، در مورد غنیسازی اورانیوم نیز بین قدرتهای غربی و ایران اختلاف دیدگاه وجود دارد. از آنجا که غنیسازی اورانیوم میتواند دو نوع کاربرد صلح آمیز یا نظامی داشته باشد، کشورهای غربی ـ با توجه به تصورات مشکوک از فعالیتهای هستهای ایران ـ بر تعلیق غنیسازی اورانیوم اصرار دارند و این اقدام را یک راهحل اساسی برای پایان بخشیدن به مناقشه اتمی ایران اعلام میکنند در حالیکه ایران غنیسازی اورانیوم را حق مشروع و مسلم خود میداند.
همچنین نتایج پژوهش نشانگر آن است که کشورهای غربی بهجای این که از دید حقوقی به پرونده اتمی ایران توجه کنند و حل آن را در چارچوب تعهدات آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدنظر قرار دهند، این پرونده را کاملاً سیاسی تشخیص میدهند و معتقدند که شورای امنیت ملل متحد باید نقش فعالی را در حل این بحران ایفا کند.
منابع
منابع فارسی
افخمی، حسین (1386)، روابط عمومیالکترونی: تاریخچه، مفاهیم و سیر تحول، در مجموعه مقالات نخستین همایش روابط عمومیالکترونیک.
اوگاوا، تسونئو (1380). کاربرد تنظیم و برجستهسازی خبر. ترجمهزهره بیدختی، در فصلنامه رسانه. شماره2.
ایزدی، فواد و حکیمه سقای بی ریا (1387)، "تحلیل گفتمان سرمقالههای روزنامههای برجستهامریکا درباره برنامه هستهای ایران"، ترجمه جمال الدین اکبرزاده، در فصلنامه رسانه، شماره 73.
بدیعی، نعیم و حسین قندی (1378). روزنامه نگاری نوین. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
بلیک، رید و ادوینهارولدسن (1378). طبقه بندی مفاهیم در ارتباطات ترجمه مسعود اوحدی. تهران: انتشارات سروش.
----- (1386). پرونده هستهای ایران3: روندها و نظرها. تهران: انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و پژوهشهای بین¬المللی ابرار معاصر.
چانان ناوه (2003)، "نقش رسانه در تصمیم گیری سیاست خارجی: یک چارچوب نظری"، ترجمه بهنام رضاقلی زاده و حسین بصیریان، در مجله جهانی رسانه، بازنمایی در سایت:
http://dcsfs.ut.ac.ir/gmj/1-2.asp
دفلور، ملوین و اورت دنیس (1383). شناخت ارتباط جمعی. ترجمهسیروس مرادی. تهران: انتشارات سروش.
دومینیک، ژوزف (1378)، "پویایی ارتباط جمعی"، ترجمه محمود حقیقت کاشانی، در فصلنامه رادیو و تلویزیون، شماره 1.
سرابی، سعید (1380)، " انقلاب دیجیتال، اینترنت و خبر"، در فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 27 .
سورین، ورنر و جیمز تانکارد (1384). نظریههای ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
شکرخواه، یونس (1374). خبر. چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها.
شکرخواه، یونس (1381). خبرنویسی مدرن. تهران: انتشارات خجسته.
روزنامهابتکار (12/6/1387). پرونده هستهای ایران از آغاز تا امروز. سال پنجم، شماره 1282.
عباسی، حجت الله (1382)، "دروازهبانی خبر در تلویزیون". در ماهنامهافق. شماره45.
کرمی، جهانگیر (1375). شورای امنیت سازمان ملل متحد و مداخله بشردوستانه. تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
لربینکر، اتو (1376). ارتباطات اقناعی. ترجمه علی رستمی. تهران: مرکز پژوهشهای مطالعات و سنجش برنامهای صدا وسیما.
محسنیان راد، مهدی (1384). ارتباط شناسی. تهران: انتشارات سروش.
مک کوئیل، دنیس (1382). درآمدی بر نظریهارتباطات جمعی. ترجمه پرویز اجلالی. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها.
مولانا، حمید (1371).جریان بین المللی اطلاعات. ترجمه یونس شکرخواه. چاپ اول، تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها.
مهرداد، هرمز (1380). مقدمهای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی. تهران: انتشارات فاران.
منابع انگلیسی
Agenda Setting Research (2007),’ International Agenda Setting Conference’, Available in: http://www.agendasetting.com/research.php.
Entman, R. (1989), ‘How the Media Affect What People Think: An Information
Processing Approach’,In: Journal of Politics, 51(2): 347_70.
Lanson, Jerry and Barbara croll fought (1999). News in New Century. USA. Pine Forge
Press.
Mann, Chris and Fiena Atewart (2000). Internet communication and gualitative
research, A handbook for researching online. London:Sage.
McCombs, M.E. (1981). Setting the agenda for agenda-setting research. Beverly
Hills. CA: Sage.
Mccombs, Shaw (2007),’ The Agenda Setting Approach’, Strategic Media Intelligence,
Available in: the world wide web: http://www.mediatenor.com/smi_AS_approach.php.
Smith, K.A. (1987), ‘Effects of Newspaper Coverage on Community Issue
Concerns and Local Government Evaluations’, In: Communication Research, 14:
379_95.
Wanta, W., G. Golan and C. Lee (2004), ’ Agenda Setting and International News:
Media Influence on Public Perceptions of Foreign Nations, In: Journalism and Mass
Communication Quarterly, 81(2):364_77.
Weaver, D. (1984), ‘Media Agenda-Setting and Public Opinion: Is There a Link?’,
pp. 680_91, In: R.N.Bostrom (ed.) Communication Yearbook 8, Newbury Park, CA: Sage.
http://intelligence.house.gov/media/pdfs/iranreport082206v2.pdf.
http://iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?NewsItemID=88389.
http://www.wisconsinproject.org/pubs/testimonies/2000/5-26-00.htm.