مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
پرستاران
حوزه های تخصصی:
انسان موجود پیچیده یی است که بُعدهای مختلف شناختی، اجتماعی، عاطفی و معنوی دارد و بُعد معنوی یکی از مهم ترین بُعدهای انسانی است که می تواند بر دیگر بُعدهای وی تأثیرگذار باشد. ازاین رو، هدف از این مطالعه، تعیین رابطه ی بین سلامت معنوی پرستاران با رفتارهای مراقبتی آنان بوده است. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی است که در آن، 256 پرستار شاغل در بیمارستان های آموزشی شهر تهران در سال 1394، به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های دموگرافیک، سلامت معنوی و رفتارهای مراقبتی بوده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و همچنین روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و واریانس چند متغیّره تجزیه و تحلیل شد. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره ی سلامت معنوی 21/5 ± 43/75 و میانگین نمره های رفتارهای مراقبتی در همه ی زیرمقیاس ها و مقیاس کلی، بیش از 3 بوده، که بیشترین میانگین مربوط به زیرمقیاس احترام قائل شدن برای دیگری (89/0 ± 12/4) و کمترین میانگین مربوط به زیرمقیاس توجه به تجارب دیگری (09/1 ± 38/3) بوده است. یافته ها همچنین نشان داد ارتباط مثبت معناداری بین میانگین نمره های کل رفتارهای مراقبتی و سلامت معنوی وجود دارد (01/0 > P، 84/0 = r). نتیجه گیری: نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که رفتارهای مراقبتی و سلامت معنوی در پرستاران با هم رابطه دارند. بنابراین لازم است اقدام های مقتضی برای ارتقای رفتارهای مراقبتی و سلامت معنوی پرستاران در اولویت قرار گیرد تا پرستاران بتوانند خدمات بهتری به بیماران و خانواده ی آنان عرضه کنند.
بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران زن بیمارستان های شهر تبریز در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19-35
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: مهم ترین هدف هر سازمانی دستیابی به بهره وری بهینه است. یکی از عوامل کارآمدی در بهره وری، نیروی انسانی است. عملکرد شغلی پرستاران، که یکی از مهم ترین منابع انسانی بیمارستان ها محسوب می شوند، متأثر از عوامل متعددی ازجمله هوش معنوی و هوش هیجانی است که موجب افزایش کیفیت خدمات و بهره وری می شود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران زن شهر تبریز در سال 1396 صورت گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه پرستاران زن شهر تبریز بود که از میان آنان 360 نفر با استفاده از جدول مورگان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای برای نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی سیبریا شرینگ، هوش معنوی کینگ و عملکرد پیترسون؛ و برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلف مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین مؤلفه های هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران؛ و همچنین بین مؤلفه های هوش هیجانی با مؤلفه های هوش معنوی پرستاران رابطه معنادار وجود داشت (05/00>P). بر اساس نتایج رگرسیون، هوش هیجانی 18/19 درصد از واریانس هوش معنوی؛ و مؤلفه های هوش هیجانی 8/5 درصد و مؤلفه های هوش معنوی 2/1 درصد از واریانس عملکرد را پیش بینی کردند (05/00>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که از طریق هوش هیجانی و هوش معنوی می توان عملکرد پرستاران را افزایش داد؛ زیرا برخورداری پرستاران از مهارت های هوش معنوی و هیجانی تأثیرات چشمگیری در افزایش عملکرد شغلی آنان خواهد داشت و کیفیت خدمت رسانی به بیماران را بهبود خواهد بخشید. بنابراین، لازم است مدیران بیمارستان ها برای ارتقای هوش معنوی و هیجانی پرستاران تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
پیش بینی اضطراب ویروس کرونا بر اساس تاب آوری و سرسختی روان شناختی پرستاران شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب ویروس کرونا بر اساس تاب آوری و سرسختی روان شناختی پرستاران شهر کرمانشاه بود. پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران دانشگاه علوم پزشکی شهر کرمانشاه در سال 1400-1399 تشکیل دادند. نمونه موردنظر در پژوهش حاضر مطابق با جدول مورگان 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای با کسب رضایت از آن دسته از پرستارانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند به پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیوید سون، پرسشنامه سخت رویی اهواز و مقیاس اضطراب ویروس کرونا به صورت آنلاین پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تاب آوری و سرسختی روان شناختی توانایی پیش بینی اضطراب ویروس کرونا رادارند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که با توجه به نقش تاب آوری و سرسختی روان شناختی در پیش بینی اضطراب ویروس کرونا توصیه می گردد که برای کاهش اضطراب کرونا در پرستاران برنامه هایی در جهت افزایش تاب آوری و سرسختی روان شناختی طراحی و از طریق کارگاه های آموزش مجازی و الکترونیکی بر روی پرستاران و کادر درمان اجرا کرد.
ارائه الگوی پیش بینی کننده های فرسودگی شغلی برای پرستاران در همه گیری 19 CoVID-: حمایت اجتماعی و خودکارآمدی پرستاری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی کننده های فرسودگی شغلی برای پرستاران در همه گیری CoVID- حمایت اجتماعی و خودکارآمدی پرستاری بود. این تحقیق بر اساس طرح تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی هست و بر اساس هدف، از نوع کاربردی است زیرا می توان از نتایج آن در دنیای واقعی استفاده کرد. اجرای تحقیق توصیفی می تواند برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرآیند تصمیم گیری باشد. تحقیق توصیفی می تواند شامل جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سؤالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مطالعه شود. یک مطالعه ی توصیفی چگونگی وضع موجود را تعیین و گزارش می کند. ازلحاظ گردآوری داده ها نیز با توجه به نحوه گردآوری داده ها که با استفاده از پرسش نامه صورت گرفت از نوع توصیفی همبستگی هست. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلح (MBI)، مقیاس حمایت اجتماعی، زیمت و همکاران و خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به دو صورت تحلیل توصیفی و تجزیه وتحلیل استنباطی روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد حمایت خانواده، حمایت دوستان، حمایت افراد مهم و خودکارآمدی نقش منفی و معناداری در پیش بینی فرسودگی شغلی دارند و هر یک از این متغیرها به ترتیب به میزان و درصد قادر به تبیین تغییرات فرسودگی شغلی هستند (5 0.0 Sig<).
اثربخشی پذیرش و تعهد(ACT) بر مسئولیت پذیری پرستاران اورژانس
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر مسئولیت پذیری پرستاران اورژانس بیمارستان میلاد شهر تهران بود. روش :پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه پرستاران اورژانس بیمارستان میلاد شهر تهران به تعداد 40نفر بود که باروش تصادفی در دو گروه برابر 20نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند.ابزارهای استفاده شده دراین پژوهش عبارتند از:پرسشنامه های مسئولیت پذیری عبدل ، ابراهیم(2002) و 17جلسه 50 دقیقه ای آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد .روش تجزیه و تحلیل اطلاعات شامل دو بخش آمار توصیفی(میانگین،انحراف استاندارد،آزمون های کلمو گروف –اسمیرنوف) و بخش استنباطی آزمون لوین،و برای همگنی شیب از رگرسیون و تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها:نتایج نشان داد که آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش معنادار مسئولیت پذیری پرستاران شده است. نتیجه گیری :نتایج پژوهش حاکی از این است که از آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می توان برای افزایش مسئولیت پذیری پرستاران بخش اورژانس بیمارستان میلاد تهران استفاده کرد.
بررسی رابطه بین باورهای معنوی و ویژگی های شخصیتی پرستاران شهر تهران
نیروی انسانی ماهر و کارآمد، پر بهاترین دارایی هر کشور است و کارایی و اثربخشی سازمان ها به کارایی نیروهای انسانی آن بستگی دارد. از ملزومات هر سازمانی، بررسی عوامل مرتبط با عملکرد نیروها در جهت ارتقای کارایی می باشد. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین باورهای معنوی و ویژگی های شخصیتی پرستاران بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی بود. از میان پرستاران شهر تهران 120 نفر که از لحاظ جنسیت، رده سنی، تحصیلات، وضعیت تأهل و سابقه خدمت، همگن سازی شده بودند به صورت در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه-های باورهای دینی گلاک و استاک (1965) و عامل های شخصیتی کوستا و مک کری (1985) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد بین باورهای معنوی و روان رنجورخویی رابطه منفی و معنادار در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین بین باورهای معنوی با گشودگی و وظیفه شناسی در سطح 01/0 و با برون گرایی و مقبولیت در سطح 05/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد سوق دادن پرستاران به سمت باورهای دینی می تواند مانع بروز و پیشگیری بسیاری از بیماری های روان شناختی گردد.
بررسی تأثیر کارگاه آموزشی احیای قلبی- ریوی و مغزی (CPCR) برسطح دانش پرستاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: احیای قلبی- ریوی شامل سلسله اقدامات منظم و هدفمندی است که برای بازگرداندن اعمال حیاتی اعضای مهم بدن یعنی قلب، ریه و مغز انجام می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر اجرای کارگاه آموزشی بر سطح دانش احیای قلبی- ریوی و مغزی پرستاران بر اساس دستورالعمل سال 2010 انجمن قلب آمریکا در سال 1389 انجام شد. روش ها: این مطالعه، مطالعه ای نیمه تجربی به صورت مداخله ای برای سنجش دانش بلافاصله بعد از آموزش و دانش با تأخیر دو ماهه روی 130 نفر از پرستاران دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابزار گردآوری داده های تحقیق پرسشنامه حاوی 20 سؤال بود که بر اساس متون و راهنمای 2010 انجمن قلب آمریکا طراحی شد. شیوه آموزش به دو صورت سخنرانی و عملی طی دو روز و هر روز به مدت 8 ساعت در دو قسمت محتوای پایه و پیشرفته انجام شد و اطلاعات با نرم افزار SPSS و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: اختلاف معنی دار میزان آگاهی پایه و پیشرفته در مورد احیای قلبی - ریوی با توجه به میانگین نمرات قبل از آموزش (6/ 8) ، بلافاصله بعد از آموزش (9/14) و با تأخیر دو ماهه (2/13) بیانگر تأثیر مثبت آموزش بود. در برخی موضوعات شامل استفاده به موقع از الکتروشوک در ریتم های قابل شوک دادن و اولین اقدام در برخورد با فرد دچار ایست قلبی تنفسی، آموزش کمترین تأثیر را داشت. نتیجه گیری: آموزش اصولی می تواند منجر به افزایش آگاهی پرستاران در زمینه احیای قلبی- ریوی پایه و پیشرفته شود. بر این اساس برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی منظم به صورت تئوری و عملی توصیه می شود.
بررسی اثر بخشی آموزش کوچینگ بر بهزیستی روانشناختی و فرسودگی شغلی پرستاران مراقبت دهنده کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
82 - 94
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر آموزش کوچینگ بر بهزیستی روانشناختی و فرسودگی شغلی پرستاران شاغل در بخش بیماران مبتلا به کرونا است. چارچوب نظری تحقیق ملهم از مدل سه عاملی مسلاچ و رویکرد ریف به بهزیستی روانشناختی بود. روش تحقیق در این پژوهش نیمه آزمایشی و ابزار جمع آوری داده ها نیز پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلاچ و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. اعتبار ابزار با روش صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ محرز گردید. حجم نمونه آماری پژوهش ، 30 نفر از پرستاران بودند که به صورت هدفمند از جامعه آماری (بیمارستان شهیدصدوقی یزد پذیرنده بیماران کرونایی) گزینش شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش و نشان دادن فراوانی و نمودارهای مربوط به آن استفاده شد و از آمار استنباطی، به منظور بررسی فرضیه ها استفاده گردید. قبل از آزمودن فرضیه ها، مفروضه همگنی واریانس ها از طریق آزمون لوین در تمام متغیرهای دو گروه بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش کوچینگ بر بهزیستی روانشناختی پرستاران اثربخش است (P<0.05) همچنین آموزش کوچینگ بر فرسودگی شغلی پرستاران اثربخش است (P<0.05).
پیش بینی آسیب پذیری روانی براساس صفات مرضی شخصیت و عدم تحمل بلاتکلیفی در پرستاران بخش کرونا
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع ویروس کووید-۱۹ سیستم سلامت جهانی را با چالش مواجه کرده و فشار روانی زیادی را برای پرستاران که بار عمده ارائه خدمات بهداشتی را به عهده دارند، به دنبال داشته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آسیب پذیری روانی براساس صفات مرضی شخصیت و عدم تحمل بلاتکلیفی پرستاران بخش کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را پرستارانی که در بازه زمانی زمستان ۱۳۹۹ تا بهار ۱۴۰۰ در بخش بستری بیماران مبتلا به کووید-۱۹ بیمارستان های توحید، کوثر و بعثت شهر سنندج مشغول به کار بودند تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۵۳ پرستار وارد مطالعه شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه آسیب پذیری روانی، صفات مرضی شخصیت و عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر آسیب پذیری روانی با صفات مرضی شخصیت و عدم تحمل بلاتکلیفی پرستاران رابطه معناداری وجود دارد (۰/۰۱>P) همچنین براساس نتایج تحلیل رگرسیون ۵۹ درصد از واریانس متغیر آسیب پذیری روانی به کمک متغیرهای پیش بین (صفات مرضی شخصیت و عدم تحمل بلاتکلیفی) قابل پیش بینی بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: صفات مرضی شخصیت و عدم تحمل بلاتکلیفی نقش بسزایی در آسیب پذیری روانی پرستاران در دوران کرونا دارند. توصیه می شود آموزش های روانشناختی لازم جهت تقویت عواطف مثبت و ارتقاء توان تحمل بلاتکلیفی پرستاران صورت گیرد.
مقایسه کیفیت زندگی، سلامت روان، ناگویی هیجانی و تحمل پریشانی در پرستارانِ بخش مراقبت از بیماران کووید- 19 با پرستاران سایر بخش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
153 - 164
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی، سلامت روان، ناگویی هیجانی و تحمل پریشانی پرستاران شاغل در بخش های ویژه مراقبت از بیماران کووید-19(کرونا) با پرستاران سایر بخش ها بود که با روش توصیفی از نوع مطالعات علی-مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری این پژوهش تمام پرستاران شاغل در بیمارستان های منطقه سه تهران بود، که از بین آن ها نمونه ای برابر 97 نفر (47 نفر پرستار در بخش مراقبت از بیماران کووید-19، 50 نفر پرستار در بخش عادی) با روش در دسترس انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه) سازمان بهداشت جهانی (1989)، پرسشنامه سلامت عمومی Goldberg & Hilder (1979)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو Bagbay et al., 1994) (، مقیاس تحمل پریشانی Simons & Gaher (2005) بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون t مستقل و نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها نشان داد کیفیت زندگی و سلامت روان پرستاران شاغل در بخش های عادی از پرستاران شاغل در بخش های کرونا بالاتر است؛ اما تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی پرستاران شاغل در بخش کرونا بالاتر از پرستاران شاغل در بخش های عادی بود. براساس نتایج بررسی حاضر، تأمین تجهیزات محافظت شخصی کافی و ایجاد زمینه بهره گیری از خدمات مشاوره و روان شناسی به موقع، در کنار سایر اقدامات تأمینی و تشویقی، می تواند در کاهش اضافه بار روانی پرستاران مفید باشد.
تأثیر وضعیت نوآوری تیمی بر درک پرستاران از ایمنی بیمار در بیمارستان های دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی خوی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسائل امروز سازمان ها با راه حل های دیروزی حل شدنی نیست و شرایط محیطی به حدی پیچیده و پویا و نامطمئن شده است که سازمان ها دیگر نمی توانند بدون نوآوری، حیات بلندمدت خود را تضمین کنند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر وضعیت نوآوری تیمی بر درک پرستاران از ایمنی بیمار در بیمارستان های دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی خوی می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی است که در آن 235 نفر از پرستاران که مسئولیت مراقبت مستقیم از بیماران را بر عهده دارند با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه نوآوری کیویماکی و الووانیو (1999) و پرسشنامه فرهنگ ایمنی بیمار آژانس تحقیقات و کیفیت خدمات سلامت (2004) استفاده شده است. همچنین، تحلیل های مربوطه بر اساس رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت نوآوری تیمی به بر باز بودن مجاری ارتباطی، بازخورد و اطلاع رسانی به دیگران در مورد خطاها، تناوب گزارش دهی حوادث ناخواسته، مسائل مربوط به کارکنان و انتظارات و اقدامات مدیر در جهت ارتقا ایمنی تأثیر معناداری دارد. نتیجه گیری: تعدد نقش ها و مسئولیت ها در پرستاران، همچنین اضافه کاری و شب کاری های اجباری به علت کمبود نیرو باعث درگیر شدن پرستاران در چند زمینه کاری شده و چنین شرایطی باعث سطحی نگری، روزمرگی و عدم تمایل برای اجرای نوآوری می شود. از این رو، برای موفقیت جهت نوآوری در محیط کار، پرستاران باید بر روی یک موضوع و یک کار متمرکز باشند.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش(ACT) بر کاهش اضطراب کرونا در پرستاران کاشان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش(ACT) بر کاهش اضطراب کرونا در پرستاران کاشان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران حین خدمت شهر کاشان در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر(15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) از اعضای جامعه آماری مذکور بود که این تعداد از طریق روش نمونه گیری داوطلبانه با گمارش تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 در دو سطح توصیفی(میانگین، انحراف معیار و....) و استنباطی(تحلیل کوواریانس(ANCOVA)) استفاده شد. نتیجه حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش(ACT) بر کاهش اضطراب کرونا (علائم روانی و علائم جسمانی) در پرستاران کاشان تاثیرگذار است. میزان تأثیر درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش(ACT) بر کاهش علائم روانی 5/25 درصد و بر علائم جسمانی 8/13 درصد بوده است. میانگین نمرات گروه آزمایش در نمره زیرمقیاس های اضطراب کرونا (علائم روانی و علائم جسمانی) در مرحله پس آزمون کمتر از میانگین نمرات گروه کنترل می باشد.
رابطه سرمایه اجتماعی با اضطراب و افسردگی پرستاران بیمارستانهای تابعه علوم پزشکی زاهدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
27 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر برای بررسی رابطه ی سرمایه ی اجتماعی با اضطراب و افسردگی پرستاران می باشد. روش: توصیفی- همبستگی است. جامعه پرستاران علوم پزشکی زاهدان می باشند. نمونه 290 نفر به روش در دسترس تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه ی سرمایه ی اجتماعی گوشال، اضطراب بک و افسردگی بک توسط آزمودنی ها تکمیل شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه ی اجتماعی با اضطراب و افسردگی رابط ی معکوس و معناداری (01/0p<) وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد همکاری، تعهد و روابط، به ترتیب (38/0-، 21/0- و 13/0-) بیش ترین پیش بینی کننده ی منفی برای اضطراب، و همکاری به تن هایی (22/0-) پیش بینی کننده ی منفی برای افسردگی می باشد نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، منطقی به نظر می رسد، مدیران بیمارستان ها اقدامات و تسهیلات لازم را برای بالا بردن سطح سرمایه ی اجتماعی پرستاران در نظر گرفته و برنامه های آموزشی را برای این گروه شغلی و در جهت حاکم کردن هر چه بیشتر اعتماد و اطمینان، صمیمیت، مشارکت، تعهد، ارتباط تؤام با احترام متقابل و پر رنگ کردن ارزش های فردی و اجتماعی، تدارک ببینند.
تحلیل عامل اکتشافی، تاِئیدی و همسانی درونی پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ ایثار و شهادت در پرستاران
منبع:
شاهد اندیشه دوره سوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
153 - 181
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کاربردی و باهدف بررسی تحلیل و اعتباریابی ساختار پرسشنامه فرهنگ ایثار و شهادت همراه با گزارش روایی عاملی و پایایی آن در پرستاران اجرا شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل پرستاران بیمارستان های اصفهان که برابر 700 نفر است که از میان آن ها، تعداد 248 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) به روش نمونه گیری تصادفی متناسب به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. روش تحلیل داده ها، تحلیل عاملی اکتشافی، تأییدی و همسانی درونی با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 23 و Amos نسخه 24 بود. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی، شش عامل برای ساختار این آزمون را نشان داد که روی هم رفته 35/74 درصد از واریانس کل داده ها داشت. بر اساس نتایج حاصل از مرحله اول و دوم، پرسشنامه اولیه در اختیار 30 نفر از اعضای گروه پانل قرار گرفت و روایی صوری و محتوایی به صورت کمی و کیفی بررسی شد که مقادیر CVR و CVI، 62/0 و 91/0 به دست آمد و بعد از کنار گذاشتن گویه های غیرمرتبط این مقادیر به 69/0 و 95/0 افزایش یافت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشان دهنده این بود که الگوی شش عاملی برازش قابل قبولی با داده ها داشت. همچنین ضرایب آلفای کرونباخ در زیرمقیاس ها بین 74/0 تا 92/0 به دست آمد که نشان دهنده همسانی درونی قابل قبول پرسشنامه بود. نتایج، حاکی از آن است که بر اساس مدل ارائه شده این پرسشنامه با شش عامل و 28 گویه می تواند ابزار مناسبی برای سنجش عوامل یا مؤلفه های فرهنگ ایثار و شهادت در میان جامعه پرستاری و بر اساس آزمون فریدمن مؤلفه تقویت روحیه شهادت طلبی و ازخودگذشتگی از رتبه بالاتر و مسئولیت پذیری و خودکارآمدی می تواند از رتبه پایین تر در میان پرستاران برخوردار باشد.
سلامت معنوی در پرستاران ایرانی: یک مطالعه متاآنالیز
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سلامت معنوی یکی از ابعاد مهم سلامت در انسان و رویکردی مهم در ارتقای سلامت عمومی محسوب می شود. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان سلامت معنوی در پرستاران ایرانی انجام شد. روش بررسی: این پژوهش به روش متاآنالیز انجام شد. تمامی مطالعات مرتبط سلامت معنوی در پرستاران در پایگاه های اطلاعاتی «PubMed»، «Web of Science»، «Scopus»، «Magiran» و «SID» و موتور جستجوی «Google scholar» پایان تیر 1400 با کلیدواژه های مناسب جستجو شد. در این مطالعه، ناهمگونی مطالعات با استفاده از شاخص 2 I و احتمال سوگیری در انتشار توسط آزمون Egger و مدل متارگرسیون برای ارزیابی متغیرهای مظنون به ناهمگونی در سطح معناداری 05/0 بررسی شد. تعداد 16مقاله با استفاده از نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر مبنای مدل تصادفی، میزان سلامت معنوی در پرستاران ایرانی برابر با 81/2 ± 53/82 (04/88-02/77 : حدود اطمینان 95%) بدست آمد. میانگین و انحراف معیار سلامت مذهبی و وجودی به ترتیب 30/7±60/37 و 75/7±38/37 بود. بین حجم نمونه، سال انجام، میانگین سنی و میزان سلامت معنوی رابطه معناداری وجود داشت (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، میزان سلامت معنوی در حد مطلوب بود. بنابراین، با توجه به پایبندی کشور به ارزش های اخلاقی دستیابی به چنین نتیجه ای دور از انتظار نیست.
تحلیل کیفی تغییرات روانی پرستاران و راهبردهای مقابله با آن در دوره کرونا با استفاده از نظریه برخاسته از داده(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر تحلیل کیفی تغییرات روانی پرستاران و راهبردهای مقابله با آن در دوران کرونا با استفاده از نظریه برخاسته از داده بود. به روش نمونه گیری هدفمند و تا زمان اشباع نظری 15 نفر از پرستاران بیمارستان های کرونایی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند بهره گرفته شد که مدت زمان کلی آن 375 دقیقه بود. داده ها از 10 بهمن تا 10 اسفند سال 1400 جمع آوری و روش تحلیل داده ها، براساس نظریه برخاسته از داده (گراندد تئوری) بود. یافته ها نشان داد تغییرات روانی پرستاران و راهبردهای مقابله با آن در دوره کرونا چهار دسته هیجان های منفی، هیجان های مثبت، راهبردهای مقابله ای و پیامدها، 143 کد باز را پوشش می دهند. براساس یافته ها در هیجان های منفی بیشترین تکرار برای کد استرس و فشار کاری، هیجان های مثبت برای ترخیص بیماران بهبود یافته، در راهبردهای مقابله ای برای شستشو و ضدعفونی های مکرر دست ها و تجهیزات، رعایت پروتکل های بهداشتی به طور مداوم و ارائه آموزش های لازم در مورد ویروس به پرستاران و پیامدها برای آشنایی با بیماری و شناخت کامل بیماری کرونا بوده است. بنابراین توجه به متغیرهای ذکر شده در مراکز هدف، در راستای بهبود وضعیت در دوران پساکرونا توصیه می شود تا به افراد کمک شود تا سریعاً سازگار شوند.
کشف محتوای قرارداد روان شناختی پرستاران بیمارستان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: قراردادهای روان شناختی باور و درک کارکنان نسبت به تعهدات ضمنی و صریح در روابط کاری با سازمان تعریف شده است. هدف مطالعه حاضر کشف محتوای قراردادهای روان شناختی پرستاران بیمارستان های دولتی است. روش: برای درک مناسب محتوای قراردادهای روان شناختی پرستاران انجام یک مطالعه کیفی موردنیاز است. جمع آوری اﻃﻼﻋﺎت موردنیاز از راه مصاحبه های نیمه ساختاریافته و ﺑﺎ ﺗﺄکیﺪ ﺑﺮ بیان ﺗﺠﺮﺑﻪ زیﺴﺘﻪ پرستاران بیمارستان های دولتی انجام شد. انتخاب نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با فن گلوله برفی انجام گرفت و برای اطمینان از اشباع نظری 19 مصاحبه انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که قراردادهای روان شناختی در پرستاران شامل 3 مضمون اصلی (معامله محور، رابطه محور و ارزش محور) و 14 مضمون فرعی بود. قراردادهای معامله محور شامل 5 مضمون فرعی جو کاری خوب، پرداخت منصفانه، رفع مشکلات غیرکاری، ایمنی در محیط کار و محیط مسالمت آمیز و آرام بود. قراردادهای رابطه محور شامل 5 مضمون فرعی اجازه مشارکت در تصمیم گیری، حمایت مقام بالاتر، چالش برانگیز بودن کار، فرصت ارتقا و امنیت شغلی بود. قراردادهای ارزش محور شامل 4 مضمون فرعی ارزش های فردی، ارزش های جمعی، ارزش های آموزشی و ارزش های اخلاقی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد قراردادهای روان شناختی پرستاران با دو مضمون (معامله ای و رابطه ای) جامع نیست و پرستاران فراتر از منافع فردی و سازمانی، ارزش های بسیار مهمی دارند که مربوط به ماهیت حرفه پرستاری می باشد و این ارزش ها در قراردادهای روان شناختی ارزش محور ظهور پیدا می کنند. درنتیجه برای افزایش تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کاهش ترک خدمت پرستاران توجه به هر سه مضمون قرارداد روان شناختی لازم است.
استرس شغلی و رضایت زناشویی در پرستاران متأهل: نقش میانجی خودتنظیمی در رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
استرس شغلی می تواند بر برایندهای ازدواج تأثیر بگذارد. برخی از مشاغل مانند کار در بیمارستان و برخورد با بیماران بسیار استرس زاست، علیرغم تاکید بر نقش استرس شغلی در حوزه های مختلف و رضایت زناشویی در مطالعات قبلی، اطلاعات کمی در مورد تأثیر فرآیندهای انطباقی چون خودتنظیمی در رابطه بر رضایت زناشویی پرستاران وجود دارد. مدل آسیب پذیری-استرس-انطباق نشان می دهد که یک فرآیند انطباقی موفق احتمالاً می تواند به افراد در کاهش رویدادهای استرس زا و افزایش رضایت در ازدواج کمک کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش استرس شغلی پرستاران بر رضایت زناشویی و نقش واسطه ای خودتنظیمی در این رابطه بر روی 252 پرستار متاهل از 9 بیمارستان دولتی و 5 بیمارستان خصوصی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه و با استفاده از مقیاس ارزیابی رابطه (RAS)، مقیاس خود تنظیمی رابطه (RSR) و شاخص تنش مرتبط با شغل (JRTI) انجام شد. نتایج حاکی از ارتباط منفی معنادار استرس شغلی با رضایت زناشویی و رابطه مثبت خودتنظیمی رابطه با رضایت زناشویی بود. همچنین تأیید شد که خودتنظیمی رابطه، نقش واسطه ای در رابطه بین استرس شغلی و رضایت زناشویی دارد. مطالعه حاضر نشان داد که چگونه فرآیند انطباق ممکن است به افزایش رضایت زناشویی در یک محیط استرس زا در میان پرستاران متاهل کمک کند.
یررسی رابطه بین یاد گیری وابسته به شغل و تقاضای شغلی برای یادگیری با نیاز به پیشرفت در بین پرستاران بیمارستان های آموزشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۴۵
۶۴-۵۵
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یادگیری مرتبط با شغل به صورت کسب مهارت و دانش فردی رخ می دهد و به پرستاران کمک می کند تا وظایف شان را به طور اثربخش انجام دهند. میزان این نوع یادگیری وابسته به تقاضای شغلی بوده و از طریق نیاز به پیشرفت تسهیل می شود. این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی نیاز به پیشرفت در ارتباط بین تقاضای شغلی برای یادگیری و یادگیری مرتبط با شغل انجام گرفت. روش کار: این مطالعه پژوهشی از نوع همبستگی- مقطعی(تحلیل مسیر) است. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستانهای آموزشی تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در بهارسال 1389 تشکیل می دهند. نمونه آماری شامل 208 پرستار است که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه بود. پس از ترجمه و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه های پژوهش؛ از دو پرسشنامه برای سنجش یادگیری وابسته با شغل و تقاضای شغلی برای یادگیری؛ و از یک پرسشنامه جهت سنجش نیاز به پیشرفت در پرستاران استفاده شد. پرسشنامه ها قبلاً توسط لون و کاسیمیردر سال 2008 هنجاریابی و اعتبار یابی شد و پایایی آنها براساس آلفای کرونباخ به ترتیب0.81، 0.67 و 0.79 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی(فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) با استفاده از نرم افزار SPSS16 و Lisrel8.5 صورت گرفت. یافته ها: تحلیل ها نشان داد که بین نیاز به پیشرفت با تقاضای شغلی برای یادگیری و یادگیری مرتبط با شغل و همچنین تقاضای شغلی برای یادگیری و یادگیری مرتبط با شغل رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. سایر یافته ها حاکی از آن بود که تقاضای شغلی برای یادگیری در حضور نیاز به پیشرفت 22 درصد از واریانس یادگیری وابسته به شغل را تبیین می کند. مدل معادلات ساختاری روابط بین متغیرها نیز با شاخص های91.0 GFI=86.0AGFI= 091.0 RMSEA= برازش شد. بحث: پرستاران می توانند با افزایش نیاز به پیشرفت خویش یادگیری های مرتبط با شغل شان را تسهیل کنند. بعلاوه نیاز به پیشرفت به آنها اجازه می دهد تا بیشتر اهداف اجرایی و یادگیری شان را خودشان تعیین کنند تا اینکه این اهداف به آنها تحمیل شود.
بررسی عوامل بازدارنده در شیوه دستیابی به منابع اطلاعات سلامت در مراقبت پرستاری از دیدگاه پرستاران و دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۵ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴۹
۳۸-۲۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دسترسی به اطلاعات سلامت قابل اعتماد مهمترین عامل در ارایه مراقبت پرستاری است. برای دسترسی به اطلاعات سلامت قابل اعتماد، لازم است تا پرستاران از اهمیت و کیفیت منابع اطلاعاتی اطمینان حاصل کنند. این مطالعه به منظور بررسی شیوه های دستیابی به منابع اطلاعاتی توسط پرستاران و دانشجویان پرستاری و بررسی عوامل بازدارنده در آن انجام شده است. روش کار: مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر روی 412 نفر از پرستاران و دانشجویان پرستاری در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی سمنان در سال 1390 انجام شد. ابزار مورد استفاده در مطالعه پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که پس از انجام روایی و پایایی آن، پرسشنامه توزیع گردید. داده ها با استفاده توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و مجذور خی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که پرستاران تمایل بیشتری برای استفاده از اطلاعات سایر همکاران و بیماران نسبت به دانشجویان پرستاری داشتند. آن ها به استفاده از کتب چاپی در تصمیمات بالینی تمایل کمی داشتند. بین مشخصات دموگرافیک جامعه آماری و استفاده از برخی از منابع اطلاعاتی تفاوت معنی داری وجود داشت(0.01p<). همچنین بین دانشجویان و پرستاران در استفاده از برخی منابع اطلاعاتی و برخی موانع گزارش شده اختلاف معنی داری وجود داشت (0.01p<). بحث: پرستاران و دانشجویان به دلایل متعدد از جمله عدم مهارت در استفاده از کتابخانه های بیمارستانی، برای مراقبت از بیماران تمایل زیادی به استفاده از منابع اطلاعاتی سنتی از قبیل بیمار یا همراهان وی و یا کارکنان داشتند. به نظر می رسد موضوع سواد اطلاعات سلامت از معضلات مهم جامعه پرستاری ما است. بی شک متخصصان اطلاعاتی می توانند استفاده از اطلاعات با کیفیت را در مراقبت پرستاری تسهیل نمایند.