مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
هویت شهری
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تبیین مدل ساختاری تاثیر هویت شهری در پایداری محله های بافت قدیم و جدید مناطق 3 و 7 شهر اصفهان صورت پذیرفته است. این تحقیق بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری داده های مربوط به پایداری و هویت محله های موجود در بافت قدیم و جدید مناطق 3 و 7 از روش میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش؛ کلیه متخصصین، اندیشمندان، صاحب نظران، دانشگاهیان و مسئولان بافت قدیم و جدید مناطق سه و هفت شهر اصفهان می باشند. حجم نمونه نیز 100 نفر در نظر گرفته شده است که به روش تصادفی ساده نمونه گیری شده است. به جهت مدلسازی روابط بین متغیرها، از مدل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده گردیده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مولفه های مکانی (انسانی، طبیعی) هویت و پایداری بافت قدیم و جدید محله های منتخب مناطق 3 و 7 با ضریب مسیر 963/0 و آماره آزمون 311/290 و نیز با سطح خطای کمتر از 05/0 ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بر این اساس مشخص گردید که مولفه های انسانی با ضریب همبستگی 967/0 بیشترین تاثیر را در پایداری محلات مناطق 3 و 7 شهر اصفهان دارد.
سنجش و ارزیابی شاخص های هویت در مناطق شهری؛ مطالعه موردی: منطقه 8 شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸
87 - 107
حوزههای تخصصی:
امروزه مبحث هویت و حیات اجتماعی از مسائل مهم زندگی شهری است. هویت فضایی شهر، به عنوان محتوای اصلی سیمای شهری متمایز و بازنمایی رقابت و جذابیت شهری، برای شهرها در فرآیند توسعه حیاتی است. همراه با شهرنشینی سریع و گسترش شهرها، مسائل مربوط به بحران هویت فضایی شهری برجسته شده است هدف تحقیق حاضر، سنجش و ارزیابی وضعیت شاخص های هویت شهری در مناطق شهری در منطقه هشت شهر شیراز است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تحلیل پرسشنامه است. در این مطالعه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 342 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و ضریب آلفای کرونباخ 861/0 محاسبه شد که بیانگر پایایی مناسب ابزار تحقیق است. از نرم افزار SPSS برای تجزیه وتحلیل اطلاعات و از نرم افزار GIS جهت ترسیم نقشه استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد، وضعیت شاخص های هویت شهری در منطقه هشت شهر شیراز، کمتر از سطح متوسط (45/2) قرار دارد. همچنین، نتایج آزمون جیمز هوئلت برای ارزیابی و بررسی تفاوت بین محله های منطقه هشت شهر شیراز ازلحاظ هویت شهری در حالت کلی بیانگر این امر بود که میزان شاخص های هویت شهری در محله سردزک نسبت به سایر محله های منطقه مذکور در سطحی بالاتر قرار دارد. همچنین محله درب شازده از منظر هویت شهری نسبت به محله های بازار مرغ و سنگ سیاه در وضعیت مطلوب تر قرار داشت. بین محله بازار مرغ با محله سنگ سیاه ازلحاظ هویت شهری تفاوت معناداری وجود نداشت.
باز طراحی پیاده روهای پیرامون میدان فاطمی و خیابان ولیعصر تهران به منظور ارتقاء احساس تعلق به مکان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هر مکانی روح و ویژگی های خاص خود را دارد که بر مبنای آن خصلت ویژه خود را بروز می دهد. انسان نیازمند آن است تا حس مکان را درک کند . در نتیجه حس مکان نوعی تعامل صمیمی و هم ذات پنداری با مکانی است که انسان در آن سکونت دارد. با توجه به اینکه میدان ولیعصر از میادین قدیمی و پرتردد تهران بوده و دارای اهمیت زیادی است. از این رو در پژوهش حاضر به بررسی باز طراحی پیاده رو این میدان در جهت ارتقا حس مکان با حدفاصل میدان ولیعصر تا خیابان فاطمی پرداخته شده است. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش آمیخته ترکیب روش های تحلیل کمی و کیفی می باشد. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای – اسنادی صورت گرفته است. جامعه آماری شهروندان منطقه 6 تهران و محدوده مورد مطالعه بوده که با فرمول کوکران و به طور تصادفی تعداد 384 نفر انتخاب شده اند. و تجزیه و تحلیل داده ها با spss و آزمون هایی همچون همبستگی، رگرسیون، جدول ضرایب و غیره انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد که با طراحی پیاده رو در این محدوده، می توان موجبات ارتقای حس تعلق مکان را در میان شهروندان فراهم نمود. زیرا پیاده رو با توجه به ماهیت خود به عنوان یک فضای عمومی از کالبد و فعالیت محیط پیرامون خود تأثیر پذیرفته و متناسب با نیازهای هر مکان شکل می گیرد. طراحی پیاده رو در این منطقه فرایند پیچیده ای داشته که مبتنی بر شناسایی مشکلات و مسائل بالقوه و تحلیل جامع از شرایط کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و ... در آن بوده است و براساس انتخاب زمان مناسب برای تبدیل مسیر به پیاده رو، مدیریت بهره برداری و نگهداری، هماهنگی با تمامی ارگان های متولی مسائل شهری، نداشتن نقش عمده در ساختار شبکه سواره اصلی شهر، دارا بودن ارزش های تاریخی، معماری و شهری بوده است.
ارتقاء هویت شهری از طریق تغییر در منظرشهری با رویکرد افزایش تعاملات اجتماعی (مطالعه موردی: گذر امام زاده زنجیری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه مبحث هویت و حیات اجتماعی از مسائل مهم زندگی شهری است. عوامل و عناصر مختلفی می توانند در زمینه هویت و مسائل اجتماعی شهروندان اثرگذار باشد که یکی از مهم ترین آن ها منظرشهری است. در واقع دو مقوله منظر شهری و هویت دارای تعاملات متقابلی هستند. هر دو مقوله به نوبه ای در دهه های گذشته در برنامه ها و اقدام های متخصصان و متولیان مسائل شهری در ایران مغفول بوده اند و کمتر به آن ها توجه شده است. منظرشهری به دلیل نقش آن در بروز رفتارهای اجتماعی در محیط دارای اهمیت ویژه ای است که با فراهم آوردن بستری جهت بروز تعاملات اجتماعی شهروندان، تعامل با محیط و تعامل با سایرین، نتایج قابل ملاحظه ای از جمله هویت و احساس تعلق خاطر را به همراه دارد. از این رو مناظر شهری به عنوان بستر رخدادها و رفتار های اجتماعی توان های بالقوه ای هستند که فرای تأثیر کالبدی شان، تأثیر گسترده آن ها در بهبود و ارتقاء رفتار و تعاملات اجتماعی شهروندان، کیفیت محیط زندگی و ارتقاء هویت آنان را نمی توان نادیده گرفت. هدف اصلی این پژوهش شناسایی تأثیر گذارترین مؤلفه های منظر شهری از میان مفاهیمی نظیر حس تعلق خاطر، خاطره انگیزی، جذابیت، زیبایی و خوانایی، امنیت و آرامش، دسترسی و ارتباط، فعالیت و کاربری برشکل گیری تعاملات اجتماعی و ارتقاء هویت شهری درگذر امام زاده زنجیری می باشد. جهت گردآوری اطلاعات از روش میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده و 370 نفر به عنوان حجم نمونه از طریق فرمول کوکران انتخاب و مورد پرسشگری واقع شده اند. داده های پرسش نامه ، با استفاده از نرم افزار SPSS و روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد که مؤلفه های دسترسی و ارتباط، فعالیت و کاربری تأثیرگذارترین مؤلفه های منظرشهری در شکل گیری تعاملات اجتماعی و ارتقاء هویت شهری در گذر امام زاده زنجیری بوده است .
ارائه مدل مفهومی با تأکید بر مؤلفه های اثربخش در هویت نماهای شهری بر اساس روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
87 - 102
حوزههای تخصصی:
نما در فرهنگ معماری معاصر ایران جایگاه مشخصی ندارد و تابع نظرات اعمال شده از سوی کارفرما، طراح و شهرداری در تغییر است. همچنین باوجود خلاءهای پژوهشی مشهود درزمینه بیان مؤلفه ها، عوامل، ابعاد و معیارهای هویت نماهای شهری و مفاهیم مرتبط با آن، موجب شده است تا هدف این پژوهش در راستای تبیین چارچوب برای بیان مؤلفه های اثربخش بر هویت نماهای شهری پیش برده شود. این پژوهش کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های اسنادی– فراترکیب به شمار می رود. برای شناسایی الگوی مؤلفه های اثربخش هویت نماهای شهری، تعداد 179 مقاله بررسی شده از میان آن ها 58 مقاله به کمک برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی، برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا 123 شاخص معرف هویت نماهای شهری شناسایی و در 7 مفهوم و 1 مقوله طبقه بندی شدند. بر اساس یافته های تحقیق؛ ابعاد، مؤلفه ها، معیارها و عوامل مفاهیم؛ هویت مکانی، هویت، هویت شهری، سیما شهری، منظر شهری، منظر معماری و نما بیان شده است.
بررسی عوامل تاثیرگذار بر تعیین چشم انداز توسعه شهری، مطالعه موردی: شهر بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
149 - 169
حوزههای تخصصی:
شهرها زمانی می توانند در مسیر توسعه و آینده ای مطلوب و پایدار گام بردارند که برنامه ریزی ها و اجرای برنامه های شهری براساس یک برنامه چشم انداز منطبق بر هویت منحصر به فرد شهر و خواسته های همه گروه های شهری و شهروندان باشد. بنابراین این پژوهش بدنبال بررسی عوامل تاثیرگذار بر تعیین چشم انداز توسعه شهری در بندر انزلی است. پژوهش حاضر برمبنای هدف، کاربردی و برمبنای شیوه نگرش، توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها نیز به دو صورت اسنادی و پیمایش میدانی انجام شد. حجم نمونه آماری از طریق روش کوهن 355 نفر محاسبه گردید. در این پژوهش تلاش شد که روابط و میزان تاثیرگذاری مولفه های هویت شهری، پیمایش محیطی (وضعیت موجود شهر)، نگرش به شهر و نیز معیارهای مشارکت ادراک شده و قصد مشارکت بر چشم انداز شهری سنجیده شود. نتایج حاصل از معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی نشان می دهد که در تدوین چشم انداز شهری بندر انزلی به هویت شهری توجه شده است اما پیمایش محیطی نسبت به هویت شهری تاثیر متوسطی بر چشم انداز شهری داشته است. درحالیکه نگرش به شهر و مشارکت ادراک شده تاثیری بر چشم انداز شهر بندر انزلی نداشت که نشان از ضعف برنامه ریزی مشارکتی دارد اما همچنان مردم آماده مشارکت هستند. زیرا مشارکت را امری ضروری می دانند. نتایج ماتریس اهمیت-عملکرد نیز بیانگر حضور مولفه «پیمایش محیطی» در محدوده ضعف است که نیاز به سرمایه گذاری و بهبود متغیرهای این مولفه است. نتایج این پژوهش می تواند به مدیریت شهری و برنامه ریزان جهت آگاهی از مسائل و کاستی های موجود در تدوین چشم اندازهای توسعه در راستای شهری موردرضایت همگان با آینده ای مطلوب یاری دهد.
سیاست گذاری راهبردی مؤلفه های هویتی شهر اهواز
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
80 - 100
حوزههای تخصصی:
امروزه محیط های شهری، بر اساس الگوهای ساختگی، اغلب وارداتی و بدون توجه به ویژگی های هویتی خود شکل می گیرند. ساختارهای شهرهای کنونی همچون گذشته از توانایی لازم در برقراری تعامل بین انسان و فضاهای شهری برخوردار نمی باشند؛ نمایانگرها و هنجارهای برگرفته از صفات هویتی شهرها، غالبا ناشناخته هستند؛که این ناشناختگی تاثیر گذاری منفی بر تصمیم گیری و تصمیم سازی امور شهرها را در پی داشته است. هدف این پژوهش شناسایی و ارزیابی مؤلفه های هویّت کالبدی – فضایی شهراهواز تعیین استراتژی بهینه است؛ تا پس از شناخت و اطلاع از چگونگی آن بتوان، از طریق ایجاد زمینه برای برنامه ریزی و طراحی محیط مطلوب به ارتقاء کیفیت زیست شهری کمک نمود.تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع داده ها روش ترکیبی(کمی و کیفی) بوده، که با رویکرد اکتشافی به شیوه توصیف و تحلیل از طریق بررسی و تحلیل اسناد و متون برگزیده مرتبط با موضوع و استفاده از شیوه پیمایشی با بهره گیری از ابزار مصاحبه، و جهت تحلیل داده ها از تکنیک swot استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که شهر اهواز علی رغم وجود مؤلفه های هویتی قوی در ابعاد سه گانه، طبیعی، مصنوع و انسانی، تاکنون هویت و ویژگی های هویتی آن خصوصاً، آن ویژگی هایی که در هویت رقابتی جای می گیرند ناشناخته بوده است؛ همین علت موجب شده تا، برنامه ها و طرح ها در حوزه های، شهرسازی و معماری، غالباً بدون توجه به ویژگی های هویتی شهر تدوین و اجرا شوند. نتایج حاصل از مصاحبه و تحلیل نمایانگرهای هویتی مرتبط با کیفیت های زمینه ای، کارکردی،ریخت شناسی، فضا و بصری( منظر) به کمک تکنیک swot نشان داد؛ جهت بهره مندی از ویژگی های هویتی شهر و ارتقاء کیفیت های محیطی لازم است؛ در تدوین و اجرای برنامه ها و طرح های آینده، از استراتژی های بهینه به ترتیب، تهاجمی، رقابتی، محافظه کارانه و رقابتی استفاده نمود.
آسیب شناسی قوانین و مقررات تاثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید؛ مورد مطالعه: محله حکیمیه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 64
حوزههای تخصصی:
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفه های هویتی است. در سال های اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمان ها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعمل های اجرایی مختلفی برای سامان بخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمان ها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمان های جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیب شناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفه های اصلی هویت ساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفه های مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سال های اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده های اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل داده های حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفه های سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفه ها، با استفاده از روش های آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبه ها به روش تفسیری نشان می دهد، میزان تحقق الزامات و توصیه های مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفه های نمای ساختمان های نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاست های بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفه های هویت ساز نمای ساختمان ها از منظر اسناد رسمی بوده است.
تحلیل عملکرد عناصر هویت بخش به منظر شهری بخش مرکزی تهران؛ موردپژوهی: منطقه 12(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۲
۲۲۶-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
دستیابی به الگوی مناسب مدیریت فضاهای شهری یکی از رویکردهای جوامع بشری امروز است و هر جامعه ای بنا به اولویتها و ضرورتهای پیشروی خود در تلاش برای بروزرسانی الگوهای توسعه است. با توجه به ظهور مشکلات امروزی در شهرها همچون ناامنی، ترافیک، آلودگی، ازدحام و تراکم جمعیت، از خودبیگانگی و عدم تعلق و نیز از بین رفتن هویت شهرها در اثر کارکردگرائی و الگوبرداری های غربی ضرورت توجه به الگوهای نشأت گرفته از فرهنگ های سنتی، عرفی و مذهبی بیش از پیش احساس می شود ضمن آنکه این رویکرد یکی از راهکارهای توانمندسازی هویت شهرهای امروز نیز به شمار می آید. حال باید دید که چگونه می توان بر اساس فرهنگ و تمدن غنی ایرانی اسلامی و با درنظرگرفتن شرایط امروزی الگوهای مناسب تری برای هویت بخشی به شهر ارائه داد؟ این مقاله به دنبال دستیابی به سه هدف اصلی یعنی تحلیل ارزشهای زیبائی شناختی، ارزش های هویت بخش و ارزشهای عملکردی در حوزه منظر شهری است تا بر اساس آن بتوان شاخصهای بصری را که نقش تعیین کننده ای در ارائه تصویر هویت بخش از منظر بخش مرکزی تهران دارند، شناسائی و معرفی کرد. روش تحقیق مقاله با توجه به بررسی نظریه ها و سپس آزمون فرضیه و تبیین روابط بین پدیده ها و افزودن به مجموعه دانش موجود در زمینه خاص عناصر هویت بخش، با توصیف اسنادی و تحلیل پیمایشی در جهت رد یا قبول فرضیه با کمک روش پیمایشی و توصیفی و تحلیل علّی فرضیه ها در بوته آزمایش قرار می گیرد (علی یا پس رویدادی). این مقاله نهایتاً به جمع بندی نظرات شهروندان (ساکنین، کسبه، کارگران و کارمندان، رهگذران، مدیران شهری و متخصصین) می انجامد که حاصل این جمع بندی و تجزیه و تحلیل دست یابی به عناصری است که از دیدگاه ایشان حائز اهمیت در هویت منظر بخش مرکزی تهران به شمار می آیند. در این مقاله کلیه عناصر هویت بخش معرفی شده توسط اهالی منطقه 12 که بخش تاریخی و مرکزی تهران نیز به حساب می آید، طبقه بندی و از هر طبقه نگرش مردم نسبت به آن استخراج خواهد شد. نهایتاً این مقاله به این نتیجه دست خواهد یافت که هر طیف از عناصر هویت بخش معرفی شده توسط ساکنین تا چه حد در مذهب و الگوهای سنتی و عرفی ایشان ریشه دارد.
طراحی ورودی شهر با رویکرد هویت بخشی به فضای شهری (نمونه موردی : ورودی شرقی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۱۰۴-۸۳
حوزههای تخصصی:
فضای ورودی شهرها بعنوان یکی از فضاهای شهری و مفصل اتصال دهنده فضای طبیعی خارج و فضای مصنوعی داخل شهر عمل می کند. توسعه بی رویه شهرها و توجه نکردن به الگوهای توسعه فضایی مناسب باعث ضعف در شکل و محتوای فضاهای ورودی شهرها گردیده است و این فضاها را دچار مشکلات و نابسامانی های متعدد کرده است. توجه به گسترش نابسامانی در این عرصه ها اتخاذ تدابیر ویژه و راهگشا را ضروری می نمایاند. هدف از این نوشتار، طراحی دوباره یک بخش فراموش شده شهری به شکلی تازه و با بیانی هماهنگ با نیازهای امروز و شناخت هویت شهری و مؤلفه های آن و نقشی که این مؤلفه ها در ارتقای هویت فضای ورودی شهرها از لحاظ کیفی و بصری دارند، می باشد. پژوهش حاضر از دو بخش نظری و طراحی تشکیل می شود که در آن از روش توصیفی و تحلیلی استفاده می شود. جهت تدوین چارچوب نظری ابتدا مفهوم فضای شهری و مفهوم ورودی شهر به عنوان یکی از انواع فضاهای شهری، مفهوم هویت به عنوان یکی از توقعات مورد انتظار از ورودی شهرها، مفهوم هویت شهری و مؤلفه های آن بیان گردیده است. سپس ضوابط و معیارهایی جهت ساماندهی فضای ورودی شهر با رویکرد تقویت هویت شهری تدوین شده است. در بخش طراحی تحقیق نیز از روش فرایند طراحی استفاده می گردد. بدین ترتیب که ابتدا شناخت وضع موجود با تلفیقی از روشهای توصیفی و تحلیلی و با استفاده از اسناد موجود و تحقیقات میدانی انجام می پذیرد، سپس به ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات به منظور تعیین پتانسیل ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای پروژه تحت مطالعه پرداخته می شود. در انتها پس از ارائه ایده های طراحی و انتخاب گزینه برتر، پروژه مورد نظر (فضای ورودی شرقی شهر زنجان ) مورد طراحی قرار گرفته است. آنچه از این تحقیق می توان نتیجه گرفت این است که برقراری نظام تسلسل مراتب در ساماندهی کالبدی شهرها سبب می شد تا پیوند هر بافت به بخش یا بافت متفاوت مجاور خود به کمک مفصلی شکل بگیرد که بتواند نیروهای حاصل از این انتقال (از وضعیتی به وضعیت دیگر) را در خود حل و جذب کند. بافت بخش ورودی شهرها این گونه می باشد که اتصال میان شهر و خارج شهر را به خوبی برقرار می کرد. برهم خوردن تسلسل مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهر که یکی از حلقه های این تسلسل است، دچار ابهام و بی هویتی شود و در واقع جایگاه آن به عنوان عنصری مهم در تعریف شهر و نقطه اتصال شهر به پیرامون فراموش شود. بنابراین طراحی و اقدامات صورت گرفته در هر حوزه می بایست با جایگاه و توقعاتی که از آن حوزه انتظار می رود متناسب بوده و با تأمین مؤلفه های کیفی به فضاهایی در شأن نام ورودی شهری برسد که با هویت خاص خود و ایجاد خاطرات جمعی، تا مدت ها در ذهن هر مسافر و شهروندی باقی بماند.
بررسی تأثیر تغییر کاربری زمین بر هویت شهری؛ نمونه موردی خیابان ارگ مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
102 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییر هویت شهر در گذر زمان امری بدیهی است؛ اما در این گذر، می بایست ابعاد بالنده تری از آن به نمایش درآید. بخشی از این موضوع به تغییرات کاربری های شهری مرتبط است. خیابان ارگ در شهر مشهد از جمله محورهای اصلی در توسعه کالبدی این شهر در اوایل سده ۱۴ هجری بوده است. تنوع کاربری های فرهنگی و تفریحی، منجر به شکل گیری هویتی منحصر به فرد از این خیابان شده بود که با گذشت زمان و رشد شتابان شهری دچار تغییر شده است. این مقاله با شناسایی مؤلفه های هویت بخش مصنوع در گذشته و امروز به دنبال تأثیر تغییر کاربری های شهری بر میزان هویت بخشی در این خیابان است.روش و داده ها: روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و متغیرهای آن نیز شامل کاربری های شهری محدوده از نظر وسعت و تعداد در گذشته و حال بوده است که در چارچوب مدل مفهومی تحقیق تنظیم یافته است. گردآوری اطلاعات به صورت پیمایش میدانی در ارتباط با مطالعات اسنادی انجام شد. نظر به خروج ساکنان اولیه از بافت، در گام اول با شناسایی ۱۰۰ نفر از افراد خبره محلی و تکمیل پرسش نامه از آن ها، جایگاه عناصر هویتی این خیابان در گذشته و حال با استفاده از روش های آمار استنباطی (خی دو، ویلکاکسون و مکبث) مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که محور هویت بخش خیابان ارگ در گذشته کاربری های مذهبی و فرهنگی بوده که در طول زمان با تغییرات رخ داده به سمت کاربری های اداری تمایل پیدا کرده است. یافته های تکمیلی حاکی از آن بود که با تغییر کاربری ها، هویت خیابان ارگ نیز دچار تغییر شده است.نتیجه گیری: تغییر کاربری اراضی می تواند ابعاد هویتی مکان و فضای شهری را به شدت متاثر از خود کند و سبب ارتقای یا تنزل جایگاه آن شود.نوآوری: نتایج این مطالعه می تواند مدیریت شهری را نسبت به اثرات تغییرات کاربری اراضی بر هویت شهری آگاه کند.
بررسی تطبیقی نقش میانجی هویت شهری و هویت محله در تأثیر کالبد شهری بر فرهنگ شهروندی در شهرهای کاشان و یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
103 - 145
حوزههای تخصصی:
امروزه مبحث هویت شهری و محله ای از مسائل مهم شهرها است. کم توجهی به مؤلفه های هویتی شهرها در شرایط کنونی باعث عدم مشارکت شهروندان در فعالیت های اجتماعی و پایین بودن احساس تعلق مکانی شده است و از نتایج این امر، موجب تضعیف بسیاری از رفتارهای شهروندان است. در این بین، کیفیت ویژگی های کالبد شهر بر زیست ساکنان تأثیر دارد. در این راستا پژوهش حاضر در پی بررسی تطبیقی نقش میانجی هویت شهری و هویت محله در تأثیر کالبد شهری بر فرهنگ شهروندی در شهرهای کاشان و یاسوج می باشد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و اطلاعات با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شد. حجم نمونه با محاسبه فرمول کوکران 384 پرسشنامه و به تناسب جمعیت جامعه آماری، برای شهر کاشان 266نفر و شهر یاسوج 118نفر توزیع گردید. نتایج نشان داد که در میان شاخص های کالبد شهری عامل (مبلمان، معابر و خوانایی شهر) در شهر کاشان با وزن 93/0 و عامل حمل ونقل شهری در شهر یاسوج با وزن 81/0 و در بین شاخص های فرهنگ شهروندی به صورت مشترک عامل مسئولیت پذیری اجتماعی در شهر کاشان با وزن 81/0 و در شهر یاسوج با وزن 79/0 بیشترین بارهای عاملی به خود اختصاص داده اند. همچنین بین کالبد شهری و فرهنگ شهروندی در شهر کاشان 33/0 و در شهر یاسوج 21/0 رابطه معناداری وجود دارد. در همین رابطه متغیر هویت شهری با میانجی گر کامل و متغیر هویت محله با میانجی گر جزئی در شهرهای کاشان و یاسوج را توانسته اند نقش ایفا نمایند.
مقایسه ای تحلیلی؛ بر چالش ها و فرصت های مؤلفه های معماری مؤثر بر برندسازی شهری یزد و رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
168 - 179
مقدمه: شهر به عنوان موجودی زنده، امن ترین زیستگاه برای انسان به شمار می آید که ویژگی ها و مختصات آن از طریق انسان درک می شود. این درک باعث ایجاد رشته های احساسی متعددی میان انسان ها و مکان هایی که در آن ها زندگی می کنند یا از آن ها بازدید می کنند، می شود. دنیای امروز، دنیای تصاویر و تصورات است؛ تصورات و ادراک های دیداری و شنیداری که پیام های زیادی به ذهن مخاطبان ارسال می کند. برندسازی شهری به عنوان راهکاری برای شناخته شدن غنای معماری شهر و ارتقای تاریخ، کیفیت مکان، فرهنگ و سبک زندگی افراد در نظر گرفته می شود. این مفهوم در توسعه سیاست ها و خط مشی های شهری نیز نقش اساسی دارد، زیرا هم زمان به دنبال توسعه اقتصادی و به عنوان مجرایی برای هویت شهر عمل می کند. هر یک از شهرهای ایران با توجه به ظرفیت ها، امکانات و پتانسیل های خاص خود، شهرتی منحصربه فرد دارند که آن ها را از سایر شهرها متمایز می کند. این تمایز گاهی از طریق عناصر و بناهای شاخص و معمارانه در فضای شهری شکل می گیرد. شهرهایی که ویژگی های ممتاز ندارند، در تلاش هستند تا با بازسازی معماری، هویت خود را دوباره تعریف کنند. این مقاله به بررسی و مقایسه اصلی ترین مؤلفه های معماری مؤثر در برندسازی شهری میان شهرهای یزد و رشت می پردازد. بررسی این موضوع در حوزه معماری و شهرسازی ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر بر آن است تا نخست با سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های معماری در حوزه برندسازی شهری، میزان تأثیرگذاری این مؤلفه ها را در دو شهر یزد و رشت به عنوان نمونه از شهرهای ایران که به لحاظ اقلیم، فرهنگ و مقیاس متفاوت هستند بررسی کند. همچنین، این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که مؤلفه های معماری چگونه در برندسازی دو شهر یزد و رشت تأثیرگذار است؟مواد و روش هادر این پژوهش محقق در صدد جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعاتی است که از طریق مشاهده و مصاحبه به دست می آید . در این راستا از دو رویکرد قیاسی و استقرایی بهره گرفته شده است، زیرا با توجه به سؤالات مطرح شده در پژوهش و اهداف نیاز بود تا مدل نظری و معیارهای استخراج شده از آن بررسی شود. آن بخش از پژوهش که از مفروضات قبلی درباره برندسازی شهری کمک می گیرد رویکرد قیاسی دارد. استدلال استقرایی در پژوهش در بخش مشاهدات است که فارغ از مطالعاتی که در گذشته انجام شده و با بررسی مستقیم معیارها بر نمونه های موردی است، این رویکرد در ارتباط با پارادایم تفسیرگرایی و توصیف کیفی است. روش پژوهش براساس هدف، کاربردی است و مبتنی بر رویکرد روش تحلیل محتوای کیفی است که محقق به دنبال پاسخ به این سؤال است که مؤلفه های معماری چگونه در برندسازی دو شهر یزد و رشت تأثیرگذار است. در راستای رسیدن به هدف، پرسشنامه پنج گانه مقیاس لیکرت برای مقایسه میزان تأثیرگذاری مؤلفه های معماری مؤثر بر برندسازی بین دو شهر یزد و رشت طراحی شد، همچنین در انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شده است.یافته هاپایایی پرسشنامه طراحی شده در پژوهش در نرم افزار SPSS که ابزار تحلیل داده ها نیز بود از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد. از آنجا که در پرسشنامه میزان آلفای کرونباخ بیش از 0/7 به دست آمد، پایایی پرسشنامه ها تأیید می شود. با توجه به روند استراتژی برندسازی شهری و همچنین، جانمایی و تعریف جایگاه مؤلفه های معماری تأثیرگذار بر برندسازی شهری طبق پژوهش انجام شده هریک از ریزمؤلفه های تعریف شده در دو شهر نمونه یزد و رشت بررسی شد و نتایج پرسشنامه مورد بررسی توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهد میان اثرگذاری مؤلفه های معماری مؤثر بر برندسازی دو شهر یزد و رشت در مقایسه مؤلفه هایی مانند رنگ، نمای شهری، بافت کهن شهری، تصویر شهری، مصالح و موقعیت مکانی و پدیده های اجتماعی فرهنگی بین دو شهر یزد و رشت تفاوت وجود دارد. در مقایسه میان دو مؤلفه اقلیم و سیاست گذاری شهری بین دو شهر یزد و رشت تفاوت چشمگیری وجود ندارد.نتیجه گیریامروزه، برندسازی شهری به یک روند جهانی تبدیل شده است که دولت ها به طور فعال آن را دنبال می کنند. شهرها در سرتاسر دنیا به دنبال ارتقای هویت و تصویر خود هستند. این ارتقا به عنوان یک برند، بر پایه این فرضیه استوار است که مردم قبلاً تصوری از آن شهر دارند. تصویر شهر در ذهن افراد از طریق پردازش ادراک و تصاویری که از آن دارند شکل می گیرد و در واقع، مردم تصاویری از شهرهای مورد علاقه خود را از پیش تصور کرده اند. برندسازی شهری نه تنها به ایجاد هویت های شهری کمک کرده، بلکه موجب الهام بخشی برای نوآوری های جدید نیز شده است. به همین دلیل، شهرهای قدیمی با فرهنگ مشخص و ویژگی های معماری قابل شناسایی، محبوب تر از شهرهایی هستند که این ویژگی ها را ندارند. برخی شهرها که فاقد ویژگی های منحصربه فرد هستند، می کوشند تا با بازسازی معماری خود و ایجاد هویت های جدید، موقعیت خود را در صحنه جهانی بهبود بخشند. داشتن برند شهری منحصربه فرد به معنای وجود یک یا چند نشانه است که به کمک آن ها می توان معنا و هویت جدیدی به مکان ها و فضاهای شهری بخشید. نتایج نشان می دهد بافت کهن شهری در یزد به عنوان عامل اصلی تأثیرگذار شناخته شده و در رشت نیز بافت کهن شهری و نمای شهری از اهمیت بالایی برخوردارند، هرچند تأثیرگذاری این عوامل در یزد بیشتر از رشت است. این پژوهش همچنین به تحلیل سایر مؤلفه ها مانند مصالح، اقلیم، رنگ، موقعیت مکانی و پدیده های فرهنگی اجتماعی پرداخته و این نتیجه به دست آمد که مؤلفه فرهنگی اجتماعی در شهر رشت تأثیرگذارتر از شهر یزد است و این نشان می دهد که تفاوت اقلیم، فرهنگ و مقیاس در دو شهر مورد بررسی بر میزان تأثیرگذاری مؤلفه های معماری مؤثر بر برندسازی شهری دو شهر یزد و رشت مؤثر است. بر اساس بررسی جامع ریزمؤلفه های معماری تأثیرگذار بر برندسازی شهری یزد و رشت، نتیجه گرفته شد که تمامی این مؤلفه ها در فرایند برندسازی شهری این دو شهر از طریق معماری نقش دارند، اما میزان تأثیرگذاری هر یک متفاوت است.