مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
وحدت شهود
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
127 - 148
حوزه های تخصصی:
نظریه وحدت وجود از اساسی ترین آموزه های تصوف و عرفان اسلامی است. از نگاه عارفان مسلمان، موجود حقیقی تنها خداست و مخلوقات، ظهورات و شئونات آن موجود حقیقی هستند. این اندیشه از همان دوره نخست شکل گیری عرفان اسلامی مطرح بوده و با ظهور ابن عربی از تبیین های دقیق تری برخوردار شد. شیخ علاءالدوله سمنانی، از عارفان تأثیرگذار سده هشتم هجری، با این نظریه مخالفت کرده است. در این مقاله، با روش تحلیلی پس از اشاره به احوال و آثار سمنانی و وضعیت زمانه وی، انتقاداتش درباره نظریه وحدت وجود را بررسی و نقادی کرده ایم. در نتیجه برآنیم که سمنانی به واسطه اعتقادش به ضرورت تفکیک میان آموزه های دین اسلام و آیین های هندی همچون بودیسم و جلوگیری از بروز انحراف در توحید اسلامی، و به سبب نرسیدن به عمق کلام ابن عربی درباره وجود مطلق مقسمی و تنزیه نهفته در آن و نیز خلط میان اعتبارات وجود، کلام وی در موضوع وحدت وجود را نقد کرده و به وحدت شهود قائل شده است. سمنانی وحدت شهود را نیز کمال نهایی سلوک ندانسته و مقام عبودیت را آخرین منزل از منازل سلوک عرفانی می داند
«وحدت وجود»، «وحدت شهود» و سخن گفتن از خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث در فلسفه، کلام و عرفان اسلامی، بحث سخن گفتن از خداست. در این رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوه ارتباط بنده سالک عارف با خداوند و سخن گفتن از وی مطرح گشته اند. هر یک از ایندو دیدگاه نمایندگانی در سنت عرفان اسلامی داشته و هر کدام معتقدات خاصی در باب وحدت عارفانه دارند. در این نوشتار، ابتدا با طرح نظریه وحدت وجود (بر پایه آراء ابن عربی) و سپس وحدت شهود (بر اساس دیدگاه علاءالدوله سمنانی)، اختلاف آنها در باب وحدت مورد بحث قرار گرفته و سپس مفهوم «خدای متشخص» بعنوان یکی از استلزامات و معتقدات نظریه وحدت شهود، در مقابل خدای مطلق وحدت وجود، بررسی خواهد شد.
دگرگونی ونوگرایی تمثیل درنظریه وحدت وجود و وحدت شهود (با تکیه بر از آثار سنایی و فخرالدین ابراهیم عراقی)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه و اندیشه عرفای بزرگ در هر طبقه یا مسلک عرفانی در مواجهه با مسائل معرفتی و ارتباط انسان با پروردگارو جهان هستی، در اعصار و ازمنه، با هم متفاوت بوده است. هر یک از نگرش های فکری – عرفانی تحلیل خاصی از معرفت داشته، برای بیان مواجید عرفانی خود، به طور خاص، از روش نوشتاری منحصر به فرد و یا با یک اندیشه ویژه که حاصل تلاش گروهی از عرفای بزرگ بوده بهره برده است؛ اگرچه بررسی آثار، اقوال و ساختار نوشتاری عرفا مشترکات بسیاری را در دل خود تنیده اند؛ اما مداقه وافر و سنجش این آثار با معیارهای خاص عرفانی و زبان ادبی، تفاوت های ظریفی را از نظر واژگانی، تصویری و محتوای اندیشه به خواننده دقیق النظر نشان می دهد. تمثیل بهترین روش محاکاتی عرفا برای بیان بیشتر مسائل مربوط به تجربه های عرفانی و در سطوح بالاتر، اندیشه های عرفانی – تعلیمی بوده که در دو مشرب بزرگ فکری وحدت شهود و وحدت وجود با هم تفاوت های ساختاری و تصویری دارند. نگارندگان با مقایسه آثار دو شاعر عارف به عنوان نمونه ای از این دو تفکر عرفانی؛ یعنی حکیم سنایی غزنوی و فخرالدین عراقی این موضوع را به محک نقد گذاشته تا با ذکر شواهد آن را توضیح و تبیین کند.
بررسی استناد صدرالمتألهین به غزالی در مسئله توحید حقیقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
147 - 183
حوزه های تخصصی:
توحید از جمله مهم ترین مسائلی است که اندیشمندان فِرق و مکاتب مختلف اسلامی، بدان پرداخته اند. به رغم آن که در بیشتر این مکاتب، توحید، حقیقتی دارای مراتب متعدد معرفی شده، درباره اعلی مرتبه توحید، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. این پژوهش که به روش تحلیلی توصیفی نگاشته شده، می کوشد تا پس از تقریر و تحلیل توحید حقیقی از منظر ملاصدرا و غزالی، به مقایسه و ارزیابی توحید حقیقی یا توحید اهل معرفت در بینش آن ها اشاره کند. نتیجه به دست آمده از بررسی ها آن است که با وجود شباهت های ظاهری در عبارات ملاصدرا و غزالی و نیز استنادهای متعدد آخوند به او در مباحث مربوط به وحدت شخصی وجود، توحید نزد این دو اندیشمند چهره ای متفاوت دارد. ملاصدرا در دیدگاه نهایی خود، قائل به وحدت وجود است اما دیدگاه غزالی در این باره روشن نیست با این حال شواهد، بیشتر مبنی بر آن است که از منظر غزالی توحید عبارت است از وحدت شهود. بر اساس این تفاوت دلیلِ استنادهای متعدد ملاصدرا به غزالی، در مباحث توحید را یا باید ناشی از عدم توجه ملاصدرا به تفاوت وحدت وجود و وحدت شهود دانست و یا زیرکی صدرالمتألهین برای اقناع خصم.
همخوانی توحید با وحدت وجود عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۸
49 - 74
حوزه های تخصصی:
در ادیان توحیدی، تفسیر اصول و عقاید آن شریعت (به ویژه مسئله توحید) از لحاظ عقلی از دغدغه های اصلی پیروان ادیان است. در این میان، گروهی به تحمیل و تطبیق اندیشه های خود به باورهای دینی اقدام کرده (و گروهی نیز متهم اند) و این امر اختلافی ریشه دار در بین دانشمندان دینی پدید آورده است. یکی از مسائل بحث انگیز در گزاره های دینی، مباحث توحیدی تبیین شده از سوی برخی دانشمندان (مانند فقها و متکلمان و ...) و تبیین توحیدی ارائه شده در عرفان نظری (و اسلامی) با نام وحدت وجود (یا وحدت شخصی وجود) است. با بررسی هایی انجام شده -گرچه در مورد مساله وحدت وجود مقالات و کتبی علمی به رشته تحریر در آمده اما - در خصوص این مساله(نسبت وحدت وجود با روایات و آیات وحیانی ) مطالبی به صورت جسته و گریخته مطرح شده اما در قالب وشکل پژوهشی آکادمیک چنین کاری صورت نگرفته است از این رو هدف اصلی نویسنده در این مقال آن است که با شیوه تحلیل عقلی و تامل در منابع نقلی و بیان آیات و روایات (متناسب با عناوین عرفانی در مقامات و عوالم مختلف) به بررسی و تطبیق این آیات و روایات (و نیز ادعیه) با مسائل عرفانی پرداخته و بر عدم تهافت (ادعایی از سوی برخی مخالفان) میان مسائل عرفانی و شریعت تأکید نماید.
مواجه انتقادی صوفیان با نظریه وحدت وجود ابن عربی(نقد تلقی مشهور درباره انتساب وحدت وجود به تمام صوفیه)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
199 - 222
حوزه های تخصصی:
یکی از تلقی های رایج اما نادرست درباره نظریه وحدت وجود ابن عربی، انتساب این دیدگاه به تمام صوفیان یا دست کم، صوفیان سده هفتم هـ.ق به بعد است. ابن عربی با طرح شبه فلسفی نظریه وحدت وجود منجر به انشقاق و چندپارگی کم سابقه ای بین مشایخ و سلاسل صوفیه شد تاجایی که رابطه مستحکمِ مرید و مرادی را تحت شعاع قرار داد. در بسیاری از سلاسل، پیر طریقت این نظر را توحید صمدی قرآنی دانسته و مرید آن را کفری بیّن می خواند در طریقت های کبرویه، نعمت اللهیه، رفاعیه، چشتیه، سهروردیه، شاذلیه، کبرویه و نقشبندیه و قادریه و ... پیران سرشناسی به مخالفت با نظریه وحدت وجود و موجود ابن عربی و لوازم و نتایج آن برخاستند تا جایی که حتی می توان گفت که نظریه وحدت وجود و موجود ابن عربی در تصوف، یک دیدگاه غیر مشهور است و نباید آن را به پای تمام صوفیان نوشت. جستار پیش رو با روش کتابخانه ای به بازخوانی توحید در نگاه پیرانِ سلاسل صوفیه پرداخته و برای این منظور به سراغ شاخص ترین رهبران هرکدام از این طریقت ها رفته است و نشان داده است که خیل عظیمی از رهبران و مشایخ مطرح صوفیه با نظریه وحدت وجود ابن عربی به مخالفت برخواسته یا آن را به دیدگاه های دیگری مثل وحدت شهود تاویل کرده اند.
وحدت وجود در هند
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۸)
95 - 108
حوزه های تخصصی:
موافقان و مخالفان محیی الدین ابن عربی، وحدت وجود را همواره به او نسبت داده اند. اما ابن عربی اصطلاح وحدت وجود را خود هیچ گاه به کار نبرده است. انتساب وحدت وجود به ابن عربی، بیش از آنکه ریشه در نوشته های ابن عربی داشته باشد، ریشه در معارضه جویی های مخالفان ابن عربی دارد. نخستین شخصی که وحدت وجود را به ابن عربی نسبت داد، ابن تیمیّه بود. دوگانه ی وحدت وجود/وحدت شهود در هند سبب کج فهمی میراث ابن عربی، و دست آویزی برای اهداف سیاسی-اجتماعی برخی مسلمانان ملّی گرا شد. ویلیام چیتیک می کوشد تا دلایل انتساب وحدت وجود به ابن عربی را واکاوی کرده و در باب این انتساب داوری کند. چیتیک در پایان نتایج سیاسی-اجتماعی انتساب وحدت وجود به ابن عربی را بررسی می کند.
«وحدت وجود» از دیدگاه اسیری لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شمس الدین محمد اسیری لاهیجی (ح840- 912 ق) یکی از عرفای شیعی در عصر تیموری است که در آثار منظوم و منثور خود به بیان اندیشه های عرفانی در حوزه نظری و عملی پرداخته است. محوری ترین بحث در عقاید او طرح نظریه «وحدت وجود»است که تحت تأثیر ابن عربی و شیخ محمود شبستری آن را با بیانی زیبا ترسیم می کند. وحدت وجود که تفسیری عرفانی از توحید به شمار می آید، از قرن دوم هجری در عرفان اسلامی سابقه داشته و توسط ابن عربی به زبانی فلسفی روش مند گردیده است و اسیری لاهیجی یکی از شارحان نظریه وحدت وجود به شمار می آید که ضمن بهره گیری از مضامین مولوی و حافظ به عارفان اولیه نیز اشاره دارد و از «وحدت وجود» به «انسان کامل» می رسد و خداوند را وجود حقیقی و اصیل به شمار می آورد که دیگر موجودات جلوه های آن نور سرمدی هستند
وجوه تشابه و تمایز عرفان پژوهی در آثار مستشرقان معاصر (آنه ماری شیمل، فریتس مایر، هلموت ریتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنه ماری شیمل به عنوان واسطه اسلام و غرب، پژوهش های بسیاری در خصوص عرفان و تصوّف داشته است. او از دیدگاه انسانی مؤمن و دانشگاهی به آثار عرفانی می نگریست.
«هلموت ریتر» با مطالعه و تدبّر در نسخ قدیمی و هم چنین پدید آوردن کتاب کم نظیر «دریای جان»، عشق و ارادت خود را به وادی سیر و سلوک عارفانه ایرانی- اسلامی بیان کرده است.
فریتس مایر نیز با کشف زوایای نهفته و دور از چشم دیگر پژوهشگران، آن چنان از زندگی بهاء ولد پرده بر داشته که او را برای همیشه از سایه پسرش مولانا جلال الدین جدا ساخته و در پژوهشی که مدّت ده سال طول کشیده، زندگی و خطّ سیر فکری و عرفانی ابوسعید ابوالخیر را به جامعه عرفان پژوه تقدیم کرده است.
تأملی در امکان جمع میان عرفان عاشقانه و عرفان مبتنی بر وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان عاشقانه، رابطه بین خدا و انسان را از رابطه بین حاکم و محکوم، خواجه و رعیت و حتی عابد و معبود، به عاشق و معشوق و معشوق و عاشق فراتر برده و از اینرو نمایشگاه عالی ترین روابط انسان با خدای خویش است. بر بنیاد این نگرش عرفانی، انسان معشوق و محبوب خداوند است که در لحظه ای خاص و طی تجربه ای شگرف با وام گیری از عشق الهی، به ناگاه در عین معشوقی، عاشق و در عین محبوبی، محب می گردد. عرفان وحدت شهودی نیز، عرفانی است مبتنی بر تجربه وحدت و مدعی اینکه طی این تجربه، عارف از ماسوی الله غافل و تنها متوجه حق می گردد. در این عرفان ثنویت بین حق و خلق تصریح و بر این اساس، امکان جمع با عرفان عاشقانه ممکن می شود.عرفان وحدت وجودی نیز عرفانی است مبتنی بر این مدعا که عارف طی تجربه عرفانی خویش به معرفتی مشعر بر وحدت و یگانگی خلق و حق دست یازیده و در می یابد که ثنویت بین خدا و ماسوی الله درعین وقوع، اصیل و بنیادی نیست.
بنابر آنچه رفت، این مقاله می کوشد تا در عین صحّه گذاشتن بر این مدعا که عرفان مبتنی بر وحدت شهود، مستعد عرفان عاشقانه است، علیه مدعای «عدم امکان جمع میان عرفان مبتنی بر وحدت وجود و عرفان عاشقانه»، دو دلیل، یکی مبتنی بر واقع و دیگری، مبتنی بر عقل، اقامه کند.
مؤلفه های اساسی مسئله وحدت وجود در هستی شناسی و وحدت شهود در معرفت شناسی از منظر خواجه عبدالله انصاری و غیاث الدین منصور دشتکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، جستجو درباره مسئله وحدت در وجود و شهود در روش سلوکی خواجه عبدالله انصاری و در آثار فلسفی - عرفانی غیاث الدین دشتکی و مقایسه این دو دیدگاه است. این موضوع به صراحت در آثار خواجه در دسترس نیست و از فحوای کلام او در بیان بعضی مقامات عرفانی به دست می آید؛ ولی در کلام دشتکی با تأویل های عرفانی مطرح شده است. خواجه عبدالله وحدت وجود را در مقام احدیت و وحدت شهود را در مقام شریعت، طریقت و حقیقت، مقامات فنا، فقر، تجرید، توحید و تشبیه در عین تنزیه، در قالب مثال طرح و توصیف کرده است؛ اما دشتکی نگاهی فرانگر به این موضوعات داشته و به صراحت آنها را تبیین کرده است. او وحدت وجود را به وحدت شهود تأویل کرده و وحدت شهود را در مقام و حدت با حق دانسته است؛ به نحوی که وجودات کثیر را نیز به رسمیت می شناسد و آنها را ظل وجود حقیقی می داند؛ البته دشتکی بین وحدت وجود و وحدت شهود نتوانست به خوبی تمایز قائل شود. این دو نگاه ازنظر چشم انداز متفاوت اند؛ اما از حیث مفاهیم بنیادی تفاوت چندانی ندارند. تحقیق حاضر، کیفی و با هدف بنیادی و از حیث روش، توصیفی تحلیلی است.
بررسی انتقادی رویکرد میر سید شریف گرگانی (جرجانی) به نظریۀ توحید وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
47 - 71
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار میرسیدشریف گرگانی (م816ق) حکایت از آن دارد که نظریۀ وحدت وجود، یکی از پرسش های اصلی او بوده است و گرگانی سعی داشته تا آنجا که مقدور است، استدلال و شهود را در این موضوع به هم نزدیک کند. در نظر او، درک صحیح و تصدیق وحدت وجود عارفان، تنها با طوری ورای طور عقل، یعنی شهود، حاصل می شود؛ عقل می تواند «وحدت وجود» را ثابت کند، اما نه آنطور که عارفان بدان باور دارند، چراکه انکار کثرت در «موجود» در تعارض با حکم عقل به بداهت موجود بودن کثرات است. او متأثر از پیشینیان خویش، بر اساس استدلال ابن سینا بر توحید وجوبی، سعی در استدلال بر گونه ای از توحید وجودی نموده است که البته با مغالطات متعددی همراه است که قبول آن را غیرممکن می سازد. در این نوشتار، بر اساس روش اسنادی، بیانات گرگانی درخصوص توحید وجودی گردآوری شده است و سپس مورد توصیف و تحلیل فلسفی قرار گرفته است.
تطورحکمت نبوی از سهروردی تا ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
159 - 172
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های دور دوم تاریخ فلسفه اسلامی که با ظهور حکمت اشراق سهروردی آغاز و با حکمت متعالیه ملاصدرا استمرار یافت، ادغام فلسفه اسلامی با عرفان وحدت شهود ایرانی و عرفان وحدت وجود ابن عربی است. سهروردی به قصد تجدید حیات حکمت حقیقی و با انتقاد از حکمت مشاء نشان داد که واژه فلسفه مترادف با فلسفه مشائی مرسوم و منحصر به اندیشه های ارسطویی نیست، بلکه حکمت راستین را سرچشمه دیگری است که با سرچشمه وحی و الهام انبیاء و اولیاء منطبق است. بنابراین، اصل معنای «حکمت»، به معنای«حکمت الهیه» مورد توجه و تأکید سهروردی و حکمای متأخر چون ملاصدرا بوده است. مسئله این پژوهش، بررسی روش، رویکرد و مبنای سیر تغییر و تطور معنای «حکمت» در نزد سهروردی و ملاصدرا است. چگونه حکمت در این مسیر تدریجاً به دین اسلام و تشیع تقرب یافته است؟ یافته ها: تغییر روش، توسع در معنای عقل و توسع در روش عقلی با کشف و شهود و قرآن و احادیث و مبنای نظریه انوار در سهروردی و نظریه اسماء و صفات در ملاصدرا است. بر این اساس سهروردی با قصد احیای حکمت نوری ایرانی، مسیر بومی سازی را شدت بخشید و ملاصدرا با پیوند با عرفان ابن عربی و نظریه ولایت آن هدف را به کمال رساند.