مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مقام داوری
حوزه های تخصصی:
تمایز مقام گردآوری و مقام داوری تدبیری است که از سوی برخی از فیلسوفان علم برای گریز از نسبیت گرایی ناشی از زمینه مندی معرفت اخذ شده است. مقام گردآوری جایگاه کشف مسائل و فهم فرضیه ها و مقام داوری جایگاه سنجش فرضیه هاست. برخی از دین پژو هان معاصر تحت تأثیر آرای فیلسوفان علم، این تمایز را در فرآیند تشکیل دانش دینی اخذ نموده اند؛ بدین صورت که معرفت دینی نیز همانند دانش های تجربی از دو مقام برخوردار است: مقام گردآوری و مقام داوری. اخذ تمایز مقام گردآوری و مقام داوری در مطالعات دینی در خور نقد و تأمل است. اشکالات این دیدگاه عبارت اند از: تسری تنوع در مقام گردآوری به مقام داوری؛ عدم هماهنگی این تمایز با جریان رشد علم در طول تاریخ؛ سلب پویایی و بالندگی از علم؛ زمینه مندی و نسبیت گرایی معرفتی دانش دینی در هر دو مقام؛ برخورداری مطالعه ی دینی از الگویی دینامیکی، نه مکانیکی.
نقد روش شناختی جایگاه دین در مقام داوری در روش شناسی فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیبست و یکم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
124 - 144
حوزه های تخصصی:
یکی از دیدگاه های مهم طرفداران روش شناسی فلسفه ملاصدرا بر تفکیک مقام داوری از مقام گردآوری مبتنی است. این گروه استفاده ملاصدرا از دین را تنها در مقام گردآوری می دانند و از این رو، آن را خلاف روش فلسفی نمی دانند. مدعای تحقیق پیش روی این است که جایگاه برجسته ای که ملاصدرا برای دین قائل است، به اخذ دیدگاه دائره المعارفی در باب دین در آرای وی انجامیده است. افزون بر این، اخذ این دیدگاه سبب شده است وی به سه نقص روش شناختی مهم در فلسفه خود دچار شود: اول - روشن نبودن نظر نهایی در نتیجه گنجاندن و ارزیابی مسائل تحت دائره المعارف دین؛ دوم - پاسداشت دین در سیر فلسفی و داوری مسائل و سوم - رجحان قطعیت وحیانی بر قطعیت عقلانی. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد برخلاف نظر گروهی که به نظریه تفکیک مقام داوری از مقام گردآوری قائل اند و معتقدند ملاصدرا در مقام داوری تنها به برهان تکیه دارد و از دین تنها در مقام گردآوری بهره برده است، جایگاه والای دین در اندیشه وی سبب شده است در مسیر داوری و ارزش گذاری نیز از دین و آموزه های آن استفاده کند و این امر افزون بر اینکه نقضی بر مدعیان نظریه یادشده است، به لحاظ روش شناختی نیز نوعی کاستی به شمار می آید.
تمایز گردآوری/داوری از نظر رایشنباخ و پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
197 - 214
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های مهم در فلسفهی علم، تمایز میان مقام گردآوری و مقام داوری است که هنوز دربارهی ابعاد و لوازم آن بحث و گفتگو می شود. رایشنباخ و پوپر هریک با هدفی متفاوت در باب این مسأله اندیشیده و قلم زده اند. رایشنباخ با طرح این تمایز، می توانست نقدهای وارد بر استقراء را پاسخ گوید. پوپر نیز به منظور حل مسألهی زمینه مندیِ معرفت به بحث از تمایز گردآوری/داوری پرداخت. از نگاه هر دو فیلسوف، مقام گردآوری را نمی توان منحصر به روش و معیار خاصی نمود و روش مندی صرفاً در مقام داوری متعیّن است، اما هر کدام مؤلفه ای خاص برای این روش مندی، به خصوص در مفهوم سازی بازسازی عقلانی برشمرده اند. کاربست تمایز گردآوری/داوری از جانب رایشنباخ و پوپر در فلسفهی علم از چند جهت قابل نقد و تأمل است: نخست، تبدیل تمایز گردآوری/داوری از تمایزی بی ضرر، بهیک دوگانگی متافیزیکی مطلق، که با ایجاد نسخه پیچی و چارچوب سازی در روند پژوهش علمی، تحرّک و پویایی را از محقق می ستاند. دوم، تفکیک مقام گردآوری و داوری برخاسته از نگاهی ساده انگارانه به جریان تولید علم است، لذا این دو مقام را باید درهم تنیده دانست. سوم، نقش آفرینی پیش فرض ها در ردّ/قبول فرضیه ها در مقام داوری که بیانگر تأثیر مؤلفه های تاریخی، روان شناختی و جامعه شناختی بر فرآیند شکل گیری علم است. چهارم، هم کنشی ساختار درونی و بیرونی علم به منظور فهم درست جنبه های اصلی و مهمِ تحولات علمی.
تحلیل و نقد تمایز گردآوری/ داوری در روش شناسی علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۵
135 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از دیدگاه ها در باب علم دینی، کاربست تمایز میان مقام گردآوری و مقام داوری در این مسئله است. در این دیدگاه، مقام گردآوری فرایندی است که محقق از طریق آن به فرضیه های جدید می رسد و در مقام داوری، درستی آن فرضیه مورد ارزیابی و سنجش قرار می گیرد. این تمایز در جهت ارائه راه حلی درخصوص استفاده از پیش زمینه ها ی نظری در فرایندهای علمی از سوی برخی فیلسوفان علم تجربی مطرح شد. تحت تأثیر آرای فیلسوفان موافق این تمایز در فلسفه علم، این تمایز در روش شناسی دین پژوهی نیز اخذ گردید. بر مبنای چنین مرزبندی دوگانه ، دخالت مؤلفه های دینی در مقام داوری منتفی بوده و دینی بودن علم مربوط به مقام گردآوری است. این نظریه، از آن جهت که از متقن بودن علم دفاع می کند، دیدگاه سودمندی است؛ اما از جهتی که مؤلفه های غیرمعرفتی را در مقام داوری و توجیه نقش آفرین نمی داند، دارای اشکالاتی است. به این دیدگاه، سه نقد عمده وارد است: 1. نقد وجود این تمایز در علم، به ویژه مطالعات دینی؛ 2. درهم تنیدگی مقام گردآوری و داوری در جریان تولید علم دینی؛ 3. دخالت مؤلفه های غیرمعرفتی در هر دو مقام گردآوری/ داوری علم دینی و نه صرفاً در مقام گردآوری. هدف این پژوهش، تبیین و ارزیابی قوت ها و ضعف ها کاربست این تمایز در علم دینی است.
بررسی واکنش های نظری به بهره گیری فیلسوف از متون دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
1 - 24
حوزه های تخصصی:
فلسفه اولی احکام کلی هستی را به روش عقلی مطالعه می کند و به تعبیری هستی شناسی عقلی است. از سوی دیگر، با مطالعه ای نه چندان گسترده و عمیق می توان به این حقیقت دست یافت که بخش قابل توجهی از آموزه های نهفته در قرآن و حدیث به معرفی هستی مربوط می شود و می توان این بخش از دین را هستی شناسی دینی نامید. این وضعیت نقطه های مشترکی را میان دین و فلسفه ایجاد می کند. پرسش این است که فیلسوفان مسلمان با این بخش از معارف دین چه مواجهه ای دارند. پاسخ این پرسش، تلاش برای ایجاد رابطه ای دوسویه میان اندیشه های فلسفی و آموزه های دینی است. در این نوشتار، واکنش های نظری درباره چگونگی بهره گیری فلسفه از معارف نظری دین بررسی و با استناد به چندین نمونه نشان داده می شود که معارف نظری دین در غیر مقام داوری و قضاوت، نه تنها ظرفیت به کارگیری را دارند، بلکه کم و بیش مورد استفاده قرار گرفته اند.
بررسی انتقادی نظریه تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری در باب متدولوژی فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
261 - 279
حوزه های تخصصی:
در میان دیدگاه های مختلف پیرامون روش شناسی فلسفه ملاصدرا، باورمندان به نظریه تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری بر این عقیده اند که ملاصدرا صرفاً در مقام گردآوری از کشف و نقل استفاده کرده است. پژوهش حاضر بیانگر این است که آنچه مدعیان این دیدگاه معتقدند قابل خدشه و ناپذیرفتنی است. چرا که ملاصدرا علاوه بر اینکه در مقام داوری نیز از کشف و نقل بهره برده است، در مسیر داوری و ارزش گذاری مسائل فلسفی، رویکردهایی دارد که بر اساس آن می توان مدعای نظریه پردازان دیدگاه مورد اشاره را مورد چالش قرار داد. در میان این رویکردها، می توان از تلاش برای آشتی میان دیدگاه های متفاوت و متعارض(روش تلمودی)، ارائه مبناگرایی نوین و رجحان قطعیت وحیانی بر قطعیت عقلانی و نیز ظهور مکتب تفکیک به عنوان واکنش به روش صدرالمتألهین در مقام داوری را نام برد. طرح این مباحث علاوه بر اینکه به مثابه نقض دیدگاه طرفداران تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری محسوب می شود، از منظر روش شناختی نیز نقص محسوب می شود.
کوهن و گذار از تمایز گردآوری/داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
91 - 118
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با مرور مؤلفه های اصلی فلسفه تامس کوهن خواهیم دید که او منتقد تمایز میان مقام گردآوری/داوری در روش شناسیِ علم است. دلایل کوهن عبارتند از: 1. موافقان صرفاً به تبیین جایگاه تمایز گردآوری/داوری در بستر آموزشی آن پرداخته اند که بر اساس آن تنها شواهد در جهت داوری یک فرضیه مؤثر تلقی می شوند. و در دیگر زمینه های مهمِ داوری مورد غفلت قرار می گیرد. 2. تمایز دو مقام مبتنی بر نگاه ساده انگارانه به روند تولید علم است که صرفاً به بیان نقاط قوت و نه ضعف نظریه ها می پردازد. 3. هیچ گونه تعیین کنندگیِ تجربی در مقام داوری وجود ندارد. 4. در فرآیند تولید علم، جنبه های توصیفی و تجویزی فرضیه ها انفکاک ناپذیر و درهم تنیده اند. 5. برخلاف موافقان این تمایز، واژگان ساختاریافته در مقام داوری، دارای پیامدهای ثابت و قطعی نیست بلکه، تحت تأثیر اصول پیشینِ نسبیت شده کانتی، همواره دچار تغییر، تعدیل و اصلاح قرار می گیرند. کوهن پس از بیان این اِشکالات، از سوی موافقان تمایز گردآوری/داوری از چند جهت مورد نقد قرار گرفت: 1. اخذ تعمدی سبک مبهم نویسی در آثارش. 2. کاربست رویکرد دُورگونه در ارائه فهرستی از معیارهای معرفتی-واقع گرایانه و بازگشت دوباره به معیارهای غیرمعرفتی. 3. خلط میان «مقام تصمیم» و «مقام داوری» و توجه به «علت» به جای «دلیل». او برای فرار از این نقدها به دو نکته اشاره می کند: نخست، فهم نادرست دیدگاه هایش توسط این موافقان. دوم، ارائه معیارهایی در جهت حفظ عینیت علم متفاوت با موافقان این تمایز. هدف این نوشتار، تحلیل، تکمیل و نقد اندیشه های کوهن درباره ی تمایز گردآوری/داوری است.
بررسی چالش های روش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» براساس دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی
علوم انسانی نرم افزار هر تمدن است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدئولوژی جهان غرب است. علی رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می کنند. بدین روی، لازم است چالش های نظری اسلامی سازی علوم انسانی شناسایی، تحلیل و ارزیابی شود. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح یزدی، با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش های روش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» پرداخته است. براساس نتایج به دست آمده، تمایز روش علمی از روش فهم متون دینی و تفکیک مقام «گردآوری» از مقام «داوری» از مهم ترین چالش های دین شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» است. آیت الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم برای اسلامی سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی روش شناختی، هم به این چالش های یادشده پاسخ گفته و هم با تأکید بر ضرورت علم دینی، راه را برای ارائه نمونه های عینی علوم انسانی اسلامی نیز نشان داده است.
جایگاه روش شهودی در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفه اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دسته بندی نمود. فلاسفه مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائه تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته اند.