مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
نام گذاری
حوزه های تخصصی:
این مقاله جستاری است بر اشعار گرترود استاین، نویسنده و شاعر پیشروی آمریکا. توصیف استاین از شعر، فرسنگ ها با پیشینیانش در مکاتبی مانند رومانتیسیم فاصله می گیرد. او شعر را صوتی بی تن می انگارد که از تجربه بودن در زبان سخن می راند. برای تبیین استاین در مجموعه مسمط هایی در اندیشه، مقاله پیش رو از موریس بلانشو، متفکر پساساختارگرای معاصر فرانسوی در باب زبان، هستی و مرگ بهره می جوید. سه مفهوم کلیدی بلانشو به کار بسته می شوند: «نام گذاری»، «انقطاع» و «یادآوری». استاین شعر را نامیدن و یا نام های بی نام می پندارد، زبانی که مکرر می نامد بی آن که مفهوم، شخص و یا موقعیتی خاص را تداعی کند. بدین روش، شعر، انقطاع را تجربه می کند؛ رویارویی با «دیگریِ» بیگانه که افق هایی تازه برای ذهن آشنازده به ارمغان می آورد. شعرزدای یعنی پایش شعر از ارجاع به واقعیت غالب، شعری بِکر که از معناپردازی های خوانندگانش دوری می گزیند. شاعر در این فضای خنثا جایگاهی ندارد؛ شعر به زبان تعلق دارد، به صداها، تکرارها و سکوت ها که با ظهور بر کاغذ، ماده و چیستی شان را به نمایش می گذارند.
بررسی کمی و کیفی وضعیت نام کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نام گذاری به عنوان یک پدیده زبانی، منتقل کننده معانی توصیفی، بیانی و اجتماعی است. کتابخانه های عمومی ایران نیز به جهت کارکردهای اطلاع رسانی، آموزشی و فرهنگی به صورت گسترده دارای شعبه هایی در کشور هستند که هریک دارای نام هستند و نام گذاری صحیح آن ها می تواند بر خلق ارزش و موفقیت و ارتقای جایگاه آن ها کمک کند. در این مقاله تلاش بر این است که وضع موجود نام های کتابخانه های عمومی ایران بررسی شود و مشکلات آن استخراج گردد. روش شناسی: پژوهشگران در این پژوهش طی دو مرحله، ابتدا با روش تحلیل محتوا، اقدام به توصیف وضع موجود نام های کتابخانه های عمومی کردند که از کنترل تقاطعی برای اعتبارسنجی یافته ها استفاده شد و سپس با یافته های حاصل از پاسخ سؤال اول و مطابقت وضعیت موجود با دستورالعمل نام گذاری کتابخانه های عمومی و همچنین مطابقت با نحوه نگارش خط فارسی و معیارهای زبان شناختی، مشکلات نام گذاری فعلی را استخراج کردند. یافته ها : از نتایج مرحله اول، می توان به گرایش بیشتر نام گذاری به اسامی انسان مدار با جنسیت مردانه، که بیشتر از نام شهدای انقلاب اسلامی، علمای دین و مفاخر با اندازه های نزدیک به هم بودند اشاره کرد. همچنین بیشتر اسامی متعلق به افراد معاصر بوده و بیشترین فراوانی در نام کتابخانه ها متعلق به نام شهدای منطقه خاصی یا دارای ویژگی خاص (شهدای مشهد یا شهدای گمنام) بوده است. همچنین این نتیجه حاصل شد که فرایند موجودِ نام گذاری کتابخانه های عمومی در کشور نشانگر نبود خط مشی ای علمی است که این فقدان موجب مشکلاتی مانند عدم رعایت حساسیت های مذهبی یا عدم توجه به معیارهای زبان شناختی همچون طول نویسه ها شده است. نتیجه : می توان نتیجه گرفت که وضعیت نام گذاری کتابخانه های عمومی ایران نیز همچون نام گذاری اماکن و گذرگاه هایی که در پیشینه ها بررسی شد گرایش به نام گذاری های انسان مدار، مردانه و افراد معاصر، بیشتر از دیگر مقوله ها است و در میان اسامی کتابخانه ها بیشترین تکرار مربوط به اسامی شهدا، معصومین و شخصیت های دینی است. توجه به مشاهیر علمی فرهنگی و بانوان در نام گذاری به طور قابل توجهی اندک بوده است که این وضع نشانگر اعمال ایدئولوژی حاکمان بر کتابخانه های عمومی همچون دیگر فضاهای شهری است و اگرچه می توان از نام گذاری به عنوان ابزاری قدرتمند برای اجرای بهتر کارکردهای فرهنگی اجتماعی کتابخانه استفاده کرد ولی مسئولان از این ابزار برای کنترل نمادین محیط استفاده می کنند. همچنین این نتیجه حاصل شد که دستورالعمل فعلی نام گذاری نهاد کتابخانه های عمومی به طور کامل اجرا نمی شود و مغایرت هایی در میان وضعیت نام فعلی کتابخانه ها و دستورالعمل های سازمانی و ملی وجود دارد. پیشنهاد می شود مغایرت ها رفع شده و همچنین خط مشی نام گذاری توسط نهاد کتابخانه های عمومی اصلاح شود.
در نام گذاری حقوق جنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۹
361 - 370
حوزه های تخصصی:
آن شاخه از حقوق که متکفل بحث از جرم و مجازات است، گاه حقوق جزائی، گاه حقوق کیفری و گاه حقوق جنائی نامیده شده است. نام اخیر مبتنی بر بررسی جرم و دو نام دیگر مبتنی بر بررسی مجازات ها برگزیده شده اند. به نظر می رسد با توجه به اشکال معنایی واژه جزائی و ناکارآمدی واژه کیفری از پوشش دادن مجموع محتوای این شاخه از حقوق اصطلاح حقوق جنائی برای یاد کرد از این حوزه مطالعاتی مناسب تر باشد.
رابطه استعاره و بی ادبی در بافت غیبت رسانه ای بینافردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
245 - 271
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط احتمالی میان استعاره و بی ادبی در بافت غیبت رسانه ای بینافردی انجام گرفته است. بدین منظور، داده های مربوط به ده بازیگر زن و ده بازیگر مرد برگرفته از 60 موقعیت زبانی در بازه زمانی مرداد 97 تا اردیبهشت 99 از نرم افزار اینستاگرام جمع آوری شده است. مجموع واژه های مورد بررسی، 51449 واژه است. نتایج پژوهش نشان داد که مفهوم سازی انسان براساس یکی از حوزه های مبدأ مدفوع/ فضولات حیوانی، شیء دورریختنی، شخصیت کارتونی/ داستانی، پول بی ارزش، ماده کثیف، موجودخیالی/ فراطبیعی، قارچ، نان، ایام هفته، چربی و بیماری/ بلا با بی ادبی همراه بود. این یافته رابطه میان استعاره و بی ادبی را این گونه توجیه می کند که هرگاه انسان به عنوان یکی از حوزه های فوق فرض شود، بی ادبی صورت می گیرد. غیبت رسانه ای بینافردی زمینه را برای استفاده از 345 مورد استعاره همراه با بی ادبی فراهم آورده است که به نظر می رسد به دلیل ویژگی های منحصربه فرد این نوع غیبت بوده است. بالاترین بسامد از میان حوزه های مبدأ مربوط به حوزه مبدأ مدفوع/ فضولات حیوانی و از زیرراهبردهای بی ادبی مربوط به نام گذاری از زیرراهبردهای بی ادبی ایجابی بوده است. کاربران زبانی با به کارگیری بی ادبی ایجابی سعی در تخریب وجهه مثبت شخص از خود داشته اند.
رمانتیسم در عناوین آثار محمد ابراهیم باستانی پاریزی
حوزه های تخصصی:
یکی از نویسندگان با ذوق و پراثر روزگار ما دکتر محمد ابراهیم پاریزی بود. او علاوه بر اطلاعات عمیق تاریخی و قلم روان و پر رنگ و نگاری که برای نوشتن داشت، در انتخاب عنوان برای کتاب ها و مقالاتش نیز خلاقیت فراوانی از خودنشان داد. نام هایی که گاه بسیار علمی و منطقی و گاه بسیار ابهام آمیز و رمانتیک و زمانی بسیار پرموسیقی و خیال انگیز هستند. ما در این نوشتار تأملی در عناوین کتب دکتر پاریزی کردیم و با توجه به سیر عنوان گزینی در ایران و جایگاه نویسندگان در این روند تاریخی، شگردهای رمانتیک عنوان گزینی ایشان را دقیق تر نگریستیم و با معرفی مختصر آثار، جنبه های جذاب عناوین را بررسی کردیم . در نهایت آنچه حاصل آمد این که باستانی پاریزی نویسنده ای متمایل به مکتب رمانتیسم است و این تمایل ،در عناوین برخی آثار، به صورت های متفاوت ؛نظیر توجه به حسّ و عاطفه ، تخیل، وزن و موسیقی، ابهام و ایهام پردازی، آشنایی زدایی و تشخیص ، توجه به تجربه های شخصی و سیاحت آفاقی به ویژه در زمان و .....نمود پیدا کرده است .البته دسته ای از عناوین منتخب ایشان نیز جنبه های علمی، - تاریخی دارد و بیشتراشتمال بر مفهوم کتاب، مد نظر نویسنده بوده است.
تحلیل تأثیر شاهنامه بر نام گذاری های دوران غزنوی و سلجوقی به کمک نظریه تاریخ ذهنیت ها
حوزه های تخصصی:
تأثیر شاهنامه در ذهنیت ایرانی ابعاد مختلفی دارد که جنبه ای از آن، تأثیری است که بر نام گذاری های ایرانیان بر فرزندانشان نمود یافته است. ازآنجاکه در مطالعات شاهنامه از منظر تاریخ ذهنیت ها در شکل دهی روح زمانه های مختلف به شاهنامه توجه نشده است، بررسی و تحلیل نمودهای آن می تواند افقی جدید در مطالعات شاهنامه پیش روی ما بگشاید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، از دیدگاه تاریخ ذهنیت ها (ذهنیت عامه)، تأثیر شاهنامه بر نام گذاری های اعیان در دوران غزنوی و سلجوقی بررسی شده است تا نمودی از این تأثیر بر ذهنیت عامه و روح زمانه دوران غزنوی و سلجوقی آشکار شود. یافته ها نشان می دهد پس از مدتی که از زمان حضور این حاکمان در ایران می گذرد، نام هایی که برای فرزندان خود برمی گزینند، ایرانی شاهنامه ای می شود و این رویکرد حاصل تأثیر شاهنامه بر رفتار اعیان از مجرای پندارهای عامه و ذهنیت عامه است که روح زمانه ویژه ای منطبق با گرایش های ایرانی شاهنامه ای را در فضای اندیشگانی جامعه به وجود آورده بود.
نام شناسی میترا: ایزد هند و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
9 - 26
نام شناسی در آغاز به عنوان یک دانش درزمانی، به ریشه شناسی نام ها می پرداخت؛ اما به مرورزمان ، نقش عوامل فرازبانی ، مانند شرایط فرهنگی ، اجتماعی ، حقوقی و مذهبی نیز در آن مشخص گردید . پژوهش حاضر بر اساس نام شناسی واژه میترا است. هدف، ریشه شناسی این واژه در زبان های فارسی و هندی و بررسی درزمانی کاربرد آن به عنوان اسم خاص و عام است. دگرگونی آوایی، واژگانی و معنایی «میترا» در دوره های تحول زبان فارسی، به صورت تحلیل کیفی انجام و با زبان سنسکریت و هندی مقایسه شد . نتایج نشان داد ایزد آریایی میترا، از نظرجنس دستوری و زیست شناختی مذکر است؛ بدین ترتیب کاربرد شاخص«الهه» یا «ایزدبانو» برای نام اسطوره ای میترا نادرست است . «میترا» در ورود به دوره زبان های ایرانی میانه ، بر اثر تحولات آوایی ، تبدیل به «مهر» گردیده و معنای عام آن که در دوره باستان، دوستی و پیمان بود ، به خورشید تعمیم یافته است. «مهر» در زبان های ایرانی میانه و نو فارسی، در ترکیب ساخت نام ها تنوع زیادی دارد . بررسی نشان داد روش های ساخت واژه اسامی دوقسمتی در هند و ایران مشابه است. بعلاوه، عامل فرازبانی مذهب در نام گذاری میترا نشان داد که در ایران معاصر و بین مسلمانان هند، میترا نام دخترانه است؛ اما برای هندوها نام مشترک بین دختر و پسر است.
تحول نام گذاری در میان مسلمانان تا نیمه قرن سوم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
61 - 90
حوزه های تخصصی:
نام گذاری، یک رفتار اجتماعی بازتاب دهنده فرهنگ و گرایش های یک جامعه است. این پژوهش، به بررسی نام های رایج نزد مسلمانان تا نیمه قرن سوم هجری پرداخته است. بدین منظور، ضمن مرحله بندی این نام گذاری، برای اطمینان از واقعی بودن یافته های تحقیق، تنها به گزارش های دارای دلالت روشن استناد شده است. پژوهش با بهره بردن از بررسی آماری نام نخست کسانی که در رجال شیخ طوسی (به عنوان دربردارنده نام های شیعی) و الطبقات الکبری (به عنوان دربردارنده نام های غیرشیعی) از آنها یاد شده، سامان یافته است. یافته های این پژوهش، نشان می دهد که نام های رایج پیش از اسلام، متأثر از فرهنگ و تمایلاتی بوده که همان تمایلات در نام های دوره اسلامی انعکاس یافته است؛ بااینحال، پس از ظهور اسلام، نام های جدیدی مورد استفاده قرار گرفت که به صورت ویژه، بیانگر فرهنگ دینی اسلامی بود. این تحول، تا پیدایش مذاهب مختلف اسلامی ادامه یافت و پس از آن، مسلمانان به نام گذاری بنا بر مذهبی که داشتند، روی آوردند.
الگوهای فرهنگی نام گذاری افراد در بین اقوام مغول بر اساس متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقوام مغول با پیروی از الگوی فرهنگی خود نام های متنوعی را برای افراد برمی گزیدند. با هجوم و فرمانروایی بلندمدت مغولان، در ایران، نام های مغولی در متون فارسی آن دوره و حتی پس از آن منعکس شده است. در مواردی ادیبان و تاریخ نگاران ایرانی، معانی نام ها و دلیل نام گذاری های متنوع را ضبط کرده و به داستان ها و روایت های مربوط به آن ها پرداخته اند. از آنجا که پژوهش دقیق و جامعی درباره الگوی نام گذاری مغول و بازتاب آن در متون ادبی و تاریخی، مشاهده نشده است پژوهش در این مورد، اهمیت و ضرورت دارد.
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی اجرا و داده های آن، بر مبنای متون ادبی و با استناد به متون تاریخی، به شیوه کتابخانه ای، گردآوری شده ، نام ها و الگوهای نام گذاری افراد در متون، شناسایی و بررسی شده است. در این متون، الگوهای نام گذاری متفاوتی با توجه به طبیعت، وضعیت جسمانی، رویدادها و ... وجود دارد و نام گذاری با رسومی نیز همراه بوده و نام ها در مواردی بنا به دلایلی تغییر کرده اند.
پژوهشی درباره اسامی عام غلامان و کنیزان و بازتاب آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مناسبات اجتماعی مرتبط با برده داری، موضوع نام گذاری مالک بر بنده بود. مالک نه تنها صاحب اختیار جان و تن مملوک بود که اختیار نام و لقب بنده نیز از آن او بود و معمولاً نام برده خود را به میل و سلیقه خود تغییر می داد. اما این نام گذاری ها غالباً چارچوب گونه ای داشت و درنتیجه نام هایی چون مبارک، مقبل، بنفشه، یاسمن، کافور، یاقوت، بشارت و شادی رواج بیشتر داشت. کاروبار بندگان، به عنوان مسئله ای درهم تنیده با همه سطوح زندگی روزمرّه، در ادبیات فارسی بازتاب مفصل دارد. ازجمله همین موضوع نام غلامان و کنیزان که دست مایه مضمون سازی و ایهام پردازی ادیبان و به ویژه شاعران شده است. در این مقاله با توجه به منابع تاریخی و رجالی و ادبی، بسیاری از نام های عمومی بندگان و خادمان احصا شده و نکاتی درباره چندوچون این نام گذاری ها طرح شده و نمونه هایی از استفاده های شاعران از این جنس مضمون پردازی عرضه گردیده است.