مطالب مرتبط با کلیدواژه

گرترود استاین


۱.

شعرزدایی از شعر: تحلیلی بر اشعار گرترود استاین از منظر اندیشه موریس بلانشو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرترود استاین موریس بلانشو شعرزدایی نام گذاری انقطاع یادآوری تکرار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۲۱۱
این مقاله جستاری است بر اشعار گرترود استاین، نویسنده و شاعر پیشروی آمریکا. توصیف استاین از شعر، فرسنگ ها با پیشینیانش در مکاتبی مانند رومانتیسیم فاصله می گیرد. او شعر را صوتی بی تن می انگارد که از تجربه بودن در زبان سخن می راند. برای تبیین استاین در مجموعه مسمط هایی در اندیشه، مقاله پیش رو از موریس بلانشو، متفکر پساساختارگرای معاصر فرانسوی در باب زبان، هستی و مرگ بهره می جوید. سه مفهوم کلیدی بلانشو به کار بسته می شوند: «نام گذاری»، «انقطاع» و «یادآوری». استاین شعر را نامیدن و یا نام های بی نام می پندارد، زبانی که مکرر می نامد بی آن که مفهوم، شخص و یا موقعیتی خاص را تداعی کند. بدین روش، شعر، انقطاع را تجربه می کند؛ رویارویی با «دیگریِ» بیگانه که افق هایی تازه برای ذهن آشنازده به ارمغان می آورد. شعرزدای یعنی پایش شعر از ارجاع به واقعیت غالب، شعری بِکر که از معناپردازی های خوانندگانش دوری می گزیند. شاعر در این فضای خنثا جایگاهی ندارد؛ شعر به زبان تعلق دارد، به صداها، تکرارها و سکوت ها که با ظهور بر کاغذ، ماده و چیستی شان را به نمایش می گذارند.
۲.

تبیین تعلیق بازنمایی در آثار متأخر ساموئل بکت و تئاتر چشم انداز گرترود استاین، به عنوان پیشینه ی منظر تئاتر پُست دراماتیک به متن نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساموئل بکت گرترود استاین تئاتر چشم انداز تئاتر پست دراماتیک بیان ناپذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۲۴۳
این پژوهش بر آن است تا به نوشتار درآوردن بیان ناپذیری، در آثار ساموئل بکت و گرترود استاین را تبیین کند. در این راه با رجوع به ایده تئاتر چشم انداز گرترود استاین، و آثار متاخر بکت، مادیت بخشی به متن نمایشی را بررسی می کند. به طور مشخص جستار نمایشنامه ها از گرترود استاین و تعدادی از آثار بکت در نوشتار دوره ی متاخر او(من نه، صدای پا،آن زمان، نفس، فسه ۵) بررسی شده اند. این شکل از فرم نوشتاری ساخت شکنانه، با هویت دوباره بخشیدن به نوشتار، به سوی چشم اندازی از منظر متن در تئاتر پست دراماتیک حرکت می کند. بکت برای شکل دادن تجربه برای مخاطب، در جهت تعلیق بازنمایی مرسوم، از تصاویر کاسته شده، ساخت شکنی های زبانی و خودارجاع استفاده می کند. چیزی که گرترود استاین هم در ایده ی تئاتر چشم انداز، ذیل تلاش برای رسیدن به جوهر آن چیزی که رخ می دهد، در نقد به شرایط تئاتر و ساختارهای بازنمایانه ی کلمات، مطرح می کند. استاین سعی دارد نمایشنامه را از رخ دادن در جایی دیگر باز دارد و آن را از نو متولد کند. بکت هم در آثار متاخر خود، زبان را از حیطه ی دانستن و امر نشانه ای خارج می کند. با تبیین این تعلیق در آن چه بازنمایی تا پیش از خود بوده است، این تلاش ها باستان شناسی کانونی زدایی متن در تئاتر پست دراماتیک هستند.