مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
زاگرس مرکزی
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
33 - 46
حوزه های تخصصی:
نیمه نخست هزاره سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستان شناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باس تان ش ناختی (به ویژه در منطقه لرس تان مرکزی)، تغییر و تحولات فره نگی عمیقی در این دوره به وقوع می پیوندد و به نظر می رسد که همین تغییر و تحولات، در نهایت زمینه ساز شکل گیری فرهنگ گودین III (گیان II- IV) می گردد. در این تحقیق گونه ای نادر از سفال های متعلق به نیمه اول هزاره سوم ق.م را مورد مطالعه قرار داده ایم که از دره ها و مناطق جنوبی حوزه زاگرس مرکزی به دست آمده است. این نوع سفال که به نظر می رسد، غالباً در بافت های تدفینی یافت می گردد؛ گونه ای از سفال های متعلق به نیمه دوم دوره آغاز عیلامی (شوش IIIB-c) است و پراکندگی آن در دامنه های جنوبی ارتفاعات زاگرس، حاکی از نفوذ فرهنگ آغاز عیلامی در ربع دوم نیمه اول هزاره سوم ق.م در این حوزه است. از سوی دیگر مطالعات سبک شناسی این نوع سفال، حاکی از تأثیرات عمیق سنت سفالگری فرهنگ آغاز عیلامی در شکل گیری سنت سفالگری فرهنگ گودین III است.
قبرستان دول پهن و سفال شوش IVA-IIIB(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
1 - 12
حوزه های تخصصی:
نیمه نخست هزاره سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستان شناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باستان شناختی (به ویژه در لرستان مرکزی)، تغییر و تحولات فرهنگی عمیقی در این دوره به وقوع پیوسته است. در این نوشتار یافته های گردآوری شده در جریان بررسی های باستان شناسی قبرستان دول پهن مورد مطالعه، گونه شناسی، مقایسه و تحلیل قرار گرفته اند. این محل قبرستانی مرتبط با استقرارهای کوچ نشینی است که در حوزه شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام واقع است. مطالعه سفال های گردآوری شده از سطح قبرستان دول پهن حاکی از این است که در مناطق جنوبی ناحیه پیشکوه غربی، قبل از شکل گیری سنت سفال منقوش یک رنگ شوش IV A / گودین III 6 ، فرهنگ شوش III B -III C حاکم بوده است. مدارک مکشوفه از قبرستان هایی مانند دول پهن و میرولی نشان دهنده نفوذ فرهنگ آغاز ایلامی به دره های جنوبی حوزه زاگرس مرکزی است. به نظر می رسد که سنت سفال منقوش یک رنگ قبل از این که در دوره شوش IV A / گودین III 6 در مناطق مختلف زاگرس مرکزی گسترش یابد؛ در بعضی نواحی جنوبی این حوزه توسعه یافته بود.
نقش برجسته نو یافته دوره آشور نو در میشخاص ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
91 - 100
حوزه های تخصصی:
تاکنون مدارک مستقیم اندکی از لشگرکشی ها و درگیری های آشوریان با ساکنان منطقه زاگرس در خود منطقه به دست آمده است. این در حالی است که بایگانی های آشوری و نقوش برجسته کاخ های دوره آشورنو در شمال بین النهرین اطلاعات ارزشمندی را در خصوص لشگرکشی ها، درگیری ها و پیروزی های آشوریان در اختیار قرار می دهند. به طور کلی، مدارک این چنینی در خاکِ خودِ ماد و عیلام نسبتاً ناچیز و پراکنده اند. از این رو، مدارک و کشفیات جدید می توانند اطلاعات سودمندی را به دانش ما در این باره بیفزایند. طی بازدیدهای اخیر دو کوهنورد در سال ۱۳۸۷ در جنوب شرقی ایلام نقش برجسته ای صخره ای کشف گردید که شخصی را با لباس، کلاه و گارد کاملاً آشوری نشان می دهد. هر چند به علت فقدان کتیبه بحث در مورد سازنده این نقش دشوار به نظر می رسد، اما بر اساس مشابهت های نزدیک با نقش برجسته اشکفت گل گل به نظر می رسد که این شخص همان کسی است که در اشکفت گل گل نقش شده و احتمالاً یکی از سه پادشاه نیرومند متاخر دوره آشور نو یعنی سناخریب، آشوربانی پال و یا اَسرحَدون را نشان می دهد.
استقرارگاه های دوره مس وسنگ میانی(فرهنگ دالما) دشت سنقر و کلیایی، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
1 - 14
حوزه های تخصصی:
با وجود این که دوره پیش از تاریخ (خصوصاً دوره مس وسنگ) غرب زاگرس مرکزی تا حدودی شناخته و به خوبی بررسی شده، اما دشت سنقر و کُلیایی از بررسی و پژوهش های هدفمند باستان شناسان خارجی و متعاقباً ایرانی بی نصیب مانده بود؛ تا اینکه در دو بررسی اخیر سال های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۸ تعداد ۳۳ محوطه مس وسنگ شناسایی و از این میان ۹ محوطه دربردارنده سفال های نوع دالما است. تمامی نُه محوطه در کنار منابع آب و اکثراً در دامنه ارتفاعات، جایی که دسترسی به مراتع به سهولت صورت می گرفته، قرار دارند. با توجه به وسعت کم استقرارگاه ها و موقعیت مکانی آنها، این محوطه ها احتمالاً روستاهای کوچکی بوده اند که به صورت یکجانشین یا نیمه یکجانشین مورد استفاده بوده و ساکنان آنها می توانستند از طریق رمه داری معیشت خود را تأمین نمایند. اهمیت نوشتار حاضر از این رو است که می تواند آگاهی های درخور توجهی را در رابطه با این فرهنگ و ارتباط با مناطق همجوار همچون کنگاور، ماهیدشت و جنوب کردستان در اختیار بگذارد.
مروری بر دوره مس وسنگ شمال غرب ایران و پیشنهاداتی برای حوزه گسترش سنت دالما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
37 - 50
حوزه های تخصصی:
یکی از دوره ها و فرهنگ هایی که در شمال غرب ایران کمتر به آن توجه شده، دوره مس وسنگ و سنت سفالی دالماست. متأسفانه، اطلاعات ما از این دوره بسیار مختصر و تنها محدود به چند مقاله و گزارشنه چندان مفصل است. این سنت سفالی دارای حوزه گسترش نسبتاً وسیعی از شمال غرب ایران تا زاگرس مرکزی است و شامل سفال های منقوش، سفال هایی با تزیینات حجمی (نقش کنده، فشاری، پانچی و افزوده)، سفال های ساده و با پوشش گلی غلیظ قرمز است. به نظر می رسد که سفال های منقوش تداوم سفال های دوره پیشین، یعنی فرهنگ حاجی فیروز بوده وسفال های با تزئینات فشاری، کنده، پانچی و افزوده فاقد پیشینه ای در منطقه هستند واحتمالاً این نوع سفال ها از منطقه ای دیگر به این منطقه وارد شده اند. متأسفانه، با وجود آنکه مدل هاو نظریه های گوناگونی در مورد گسترش سنت سفالی دالما ارائه شده، اما هنوز از نحوه گسترش آن اطلاعی در دست نیست. آیا گسترش این سنت سفالی بواسطه کوچ نشینان روی داده یا مهاجرت؟ انتقال ایده سبکی در این بین تأثیرگذار بوده یا عواملی دیگر؟ این ابهام بدلیل عدم انجام پژوهش های دقیق منطقه ای و فرامنطقه ای همچنان به قوت خود باقی است.
بازنگری گستره جغرافیایی توالی سفالی گودین III در زاگرس مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
73 - 92
حوزه های تخصصی:
سنت سفال منقوش تک رنگ گودین III، یکی از گسترده ترین سنت های سفالگری عصر مفرغ ایران محسوب می گردد که بیش از یک هزاره تداوم می یابد و سراسر حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی ایران را پوشش می دهد. در این تحقیق با هدف مطالعه گستره جغرافیایی مراحل توالی سفالی گودین III، مشخص گردید که این نوع سنت سفالگری در همان ابتدای ظهورش و همزمان با گودین III:6/ شوش IVA در سراسر حوضه جغرافیایی زاگرس مرکزی گسترش می یابد، به طوری که در این فاز از گسترده ترین حوضه توزیع برخوردار است، به علاوه سفال این فاز از نظر سبک شناسی دارای ارتباطات روشنی با سنت سفال منقوش تک رنگ همزمان در منطقه فارس است. از سوی دیگر، قطعات محدودی از سفال های این فاز در الحیبا در جنوب بین النهرین یافت شده است. بعد از پایان فاز III:6 گودین، با وضعیت متفاوتی مواجه می شویم، در حالی که در نواحی شمالی و شمال شرقی حوضه توزیع، شامل شرق کوه گرین، پیش کوه شرقی و دره های شمالی پیش کوه غربی، مراحل متوالی توسعه این نوع سنت سفالگری تا پایان این دوره به حیات خود ادامه می دهد؛ در نواحی جنوبی شامل پشتکوه، خوزستان و برخی دره های جنوبی ناحیه پیش کوه غربی، وضعیت متفاوتی حاکم است و همزمان با هر فاز، با وضعیت متفاوتی روبرو می شویم.
بررسی سفال دالما بر اساس مطالعه سفال های آذربایجان و کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
1 - 14
حوزه های تخصصی:
با نگاهی گذرا به اطلاعات باستان شناختی شمال غرب ایران در دوره پیش از تاریخ می توان دید که بیشتر مطالعات انجام گرفته در این منطقه در قسمتهای حاشیه دریاچه ارومیه متمرکز بوده است. متأسفانه بیشتر مطالعات صورت گرفته در شمال غرب، مربوط به دوره های مفرغ و پسر و پس از آن بوده و کمتر به دوره مس وسنگ پرداخته شده است. همچنین، بیشتر اطلاعات منتشر شده مربوط به این منطقه، مربوط به همین زمان ها است و از دوره دالما اطلاعات اندکی در دست است به حدی که انتشارات مرتبط با آن از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند. به همین خاطر، بیشتر پژوهشگران به دلیل پیچیدگی و کمبود اطلاعات از این دوره به عنوان دوره شگفت انگیز یاد می کنند، مخصوصاً دوره دالما و حوزه گسترش آن را تعجب برانگیز و قابل تأمل می دانند. یکی از این کمبودها و کاستی ها مربوط به سفال دالما است. در این مقاله بر آنم تا با مروری بر سفال دالما در سه منطقه آذربایجان شرقی، غربی و کرمانشاه تصویری نسبتاً روشن از سنت سفالی دالما در اختیار قرار دهم. به طور کلی، سفال های دالما به ۴ دسته تقسیم می شوند که احتمالاً با توجه به پوشش و فرم آن ها دارای کارکرد خاصی هستند.
استقرارهای دوره مس سنگی حوضه آبریزگاورود در شرق زاگرس مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
1 - 16
حوزه های تخصصی:
دشت میان کوهی گاورود با ۹۸۵ کیلومتر مربع مساحت در قسمت شرقی زاگرس مرکزی در شمال شهرستان سنقر به لحاظ دارا بودن شرایط زیست محیطی مناسب استقرارهای زیادی در دوران روستانشینی (مس سنگی) را در خود جای داده است. ارتباط فرهنگی این دشت همواره با حضور گونه های سفالی منطقه ای (گودین)، سه گابی و دالمایی آشکار و همچنین، تکامل و هم زمانی فرهنگ های مس سنگی این منطقه با زاگرس مرکزی با توجه به میان کوهی بودن این دشت نمایان است. در این پژوهش، به تحلیل عوامل زیست محیطی مرتبط با الگوی استقراری پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که انتخاب محل استقرار در دشت گاورود تابع شرایط مناسب زیست محیطی، آب وهوایی و قابلیت زمین بوده است. بر این اساس، می توان دریافت که تراکم زیاد منابع آبی نظیر چشمه ها و سراب ها در دره های میان کوهی در گستره گاورود و پراکندگی آن ها، شرایط مساعدی را برای شکل گیری جوامع مس سنگی فراهم آورده است. همچنین، به نظر می رسد، نفوذ فرهنگ فرامنطقه ای دالما توانایی این دشت را در تأمین مایحتاج زندگی و وارد عرصه ارتباطات فرامنطقه ای می کند.
بررسی و مطالعه سفال های اشکانی شهرستان هرسین، بخش مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
69 - 87
حوزه های تخصصی:
شهرستان هرسین یکی از مناطق زاگرس مرکزی است که دارای شرایط جغرافیایی و زیست محیطی مناسب مانند کوه ها، دره ها و منابع آبی فراوان برای تشکیل استقرار است. شواهد و یافته های باستان شناسی نشان می دهند که در دوره اشکانی، این منطقه مسکونی بوده است. در پژوهش پیش رو، این منطقه به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و تعداد ۳۰ محوطه شاخص اشکانی با سفال ها و داده های شاخص معرفی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع، تعداد ۳۵۰ قطعه سفال نمونه برداری شد که ۲۵۰ قطعه مربوط به دوره اشکانی و مابقی مربوط به ادوار پیشین و پسین بودند. در این مقاله، اطلاعات موجود پیرامون سفالینه های اشکانی منطقه ارائه شده و سپس، از طریق مطالعات مقایسه ای و گونه شناسی سفال ها، مشخص شد که داده های فرهنگی منطقه با نمونه سفال های هم زمان کدام مناطق زاگرس مرکزی شباهت دارند. ملاک شناسایی و طبقه بندی سفال ها، طبقه بندی ارائه شده برای سفال اشکانی طبق نظر ارنی هرینک است. بر طبق مطالعات انجام شده، سفال های اشکانی زاگرس مرکزی شامل گونه هایی خاص هستند که در اکثر محوطه های اشکانی منطقه شناسایی شده اند. مطالعه سفال اشکانی منطقه، نشان از همگونی سنت سفال گری منطقه با بسیاری از مناطق زاگرس مرکزی دارد که ارتباط فرهنگی و تجاری را می توان حاصل این همگونی دانست. منطقه هرسین نیز از این رویه جدا نبوده و سفال های آن با اکثر نقاط زاگرس مرکزی مشابه بودند. گونه های سفالی شاخص منطقه در دوره اشکانی را می توان در چهار گروه ساده، جلینگی، منقوش و لعاب دار طبقه بندی نمود.
شواهدی از حضور فرهنگ حسونا در غرب زاگرس مرکزی (تپه نظرگه شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
19 - 32
حوزه های تخصصی:
فرهنگ حسونا مربوط به اواخر دوران نوسگی است که بازه زمانی ۶۰۰۰ - ۵۳۰۰ ق.م را در بر می گیرد و یکی از فرهنگ های اولیه روستانشینی در زاگرس به شمار می رود. پس از کشف و کاوش تپه حسونا در شمال بین النهرین، به دلیل اهمیت یافته ها، این فرهنگ به عنوان شاخصی برای دوران اولیه روستانشینی زاگرس در نظر گرفته شد. تاکنون شواهدی از فرهنگ حسونا در شمال غرب و اخیراً در شرق زاگرس به دست آمده است که نشان از پهنه وسیع گسترش این فرهنگ است. با این حال، تاکنون شواهدی از حسونا در زاگرس مرکزی به خصوص مناطق غربی آن یافت نشده است. در پاییز ۱۴۰۰ بررسی نجات بخشی محدوده سد هواسان شهرستان سرپل ذهاب به سرپرستی ناصر امینی خواه به انجام رسید. این پژوهش اهداف مختلفی را دنبال می کرد که یکی از مهمترین آن ها مطالعه برهم کِنش های احتمالی فرهنگی منطقه با مناطق مجاور و بالاخص بین النهرین بود. یکی از وجوه محرز فرهنگ حسونا، نوعی سفال موسوم به «سینی پوست کنی» است که برای اولین بار از لایه ۲ تپه حسونا به دست آمد. وجود قطعات سینی پوست کنی بر روی تپه نظرگاه، به پرسش ما درباره وجود ارتباط زاگرس با بین النهرین آن هم در یکی از مهمترین دوران تاریخی پاسخ داد. در این مقاله، علاوه بر معرفی مواد فرهنگی تپه نظرگاه، به دلایل اهمیت محدوده تحت بررسی نیز پرداخته ایم.
تغییرات عمق اپتیکی گرد و غبار در ارتباط با تغییرات کاربری اراضی در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵
13 - 25
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی ارتباط بین تغیرات پوشش اراضی و تغییرات شاخص عمق اپتیکی آیروسل در محدوده زاگرس میانی انجام گرفت. در این راستا از دو دسته از محصولات سنجش از دوری سنجنده MODIS استفاده گردید. ابتدا تغییرات پوشش اراضی محدوده مورد مطالعه، با استفاده از محصول مشتق طبقه بندی کاربری اراضی سنجنده MODIS انجام گردید. در بخش دوم تحقیق به بررسی روندهای رخدادهای گردوغبار براساس داده های ایستگاهی کدهای گردوغبار 4 ایستگاه خرم آباد، شهرکرد، یاسوج و آباده اقدام گردید. علاوه بر آن نیز روند شاخص عمق اپتیکی آیروسل (AOD)، با استفاده از محصول MOD04-L2 سنجنده مادیس برای دوره آماری 2000 تا 2020 بررسی گردید. نتایج نشان داد که 6 طبقه پوشش اراضی مرتعی، جنگلی، کشاورزی، شهری، مسکونی، بایر و پهنه های آبی در زاگرس مرکزی وجود داشته است که در این میان طبقه جنگلی به طور سالانه حدود 123 کیلومتر مربع از مساحت آن کاهش پیدا کرده است. پوشش مراتع که عمده ترین پوشش محدوده مطالعاتی است نسبتا ثابت مانده است و کاربری های اراضی کشاورزی روند افزایش قابل توجهی را طی کرده است و از 7 درصد سال 2000 به در5/9 درصد در سال 2020 رسیده است. اراضی شهری و مسکونی نیز روند افزایشی را طی کرده بودند. اما از طرف دیگر بررسی روند سری زمانی 21 ساله شاخص AOD بیانگر وجود یک روند افزایشی طی 21 سال اخیر بود. از میان طبقات کاربری، دو طبقه مراتع و جنگلها که در واقع بیش از 90 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند، ارتباط معکوسی با شاخص AOD نشان داده اند. ولی طبقه اراضی کشاورزی ارتباط مستقیمی با شاخص AOD داشته است. بنابراین روند کاهشی طبقه جنگلی در سطح منطقه به طور معنی داری با روند افزایشی AOD در سطح منطقه همراه بوده است و از طرف دیگر روند افزایش طبقه اراضی کشاورزی همراه با افزایش AOD در سطح منطقه بوده است.
گستره فرهنگ کورا- ارس (یانیق) در غرب استان مرکزی
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
44 - 66
حوزه های تخصصی:
دوره مفرغ به دلیل وجود فرهنگ های متفاوت و نبود پژوهش های باستان شناسی منسجم، یکی از دوره های کمتر شناخته شده در پیش از تاریخ فلات ایران محسوب می شود. یکی از فرهنگ های منسوب به این دوره، فرهنگ کورا- ارس است که از اواخر هزاره چهارم ق.م تا اواخر هزاره سوم ق.م در بخش وسیعی از شمال غرب، غرب و بخش هایی از مرکز فلات ایران گسترش یافته است. با این حال، تاکنون جزئیات مبسوطی از این فرهنگ و قبض و بسط آن در داخل فلات ایران ارائه نشده است. بررسی های باستان شناسی انجام شده وجود این فرهنگ را در بخش های مرکزی و غربی فلات ایران و زاگرس مرکزی تأیید کرده است. طی بررسی های باستان شناسی انجام گرفته در سال های 1386 و 1387 و 1393 در غرب استان مرکزی، نُه (9) محوطه استقراری بزرگ شامل آق تپه، تپه سوارآباد، تپه قلعه سرسختی، تپه چزان، تپه فر، شورتپه، تپه گل زرد، تپه مزرعه خاتون و تپه آدینه مسجد در رابطه با فرهنگ کورا- ارس واقع در حاشیه رودخانه قره چای شناسایی شد. وسعت و ارتفاع زیاد محوطه های مذکور (به خصوص آق تپه و سرسختی) می تواند دال بر وجود لایه های استقراری و معماری متراکم پیش از تاریخ باشد. در این نوشتار سعی شده تا ضمن تبیین جایگاه فرهنگ کورا- ارس در غرب استان مرکزی به عنوان یکی از نقاط اتصال فرهنگ های مرکز فلات ایران با زاگرس مرکزی اهمیت استقرارهای کورا- ارس مربوط به این دوره مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد.
گورستان های عصر آهن دشت میانکوهی آسمان آباد استان ایلام در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
3 - 54
حوزه های تخصصی:
عصر آهن در زاگرس مرکزی همزمان با دوره حکومت آشوریان و کاسی ها و دیگر اقوام و حضور آنها در این ناحیه است. مطالعات باستان شناسی این دوره تقریباً بدون توجه به حضور این حکومت ها یا گروه ها، فقط به بررسی گورستان ها و شیوه تدفین و دیگر یافته ها پرداخته اند. هرچند شواهد باستان شناسی و نقش برجسته های به دست آمده از این ناحیه در کنار اسناد مکتوب آشوری نشان دهنده حضور قوی آشوریان و کاسی ها است. به هررو این مهم در مطالعات عصر آهن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. دشت میانکوهی آسمان آباد در شمال استان ایلام نیز از این موضوع جدا نیست. این ناحیه با وجود صعب العبور بودن و وسعت کم آن از نظر داده های باستان شناسی این دوره قابل توجه است، زیرا حلقه اتصال نواحی شمالی زاگرس مرکزی به نواحی جنوبی آن است. در بررسی این منطقه چندین گورستان متعلق به عصر آهن 1-3 شناسایی و بررسی شد. بررسی و مطالعه یافته ها و آثار این گورستان ها نشان دهنده تعلق آنها به گروه های نیمه کوچ نشین یا کوچ نشین است که در نزدیک یا کرانه های رودخانه آسمان آباد و ایل راه ها ایجاد شده اند. مطالعه و تحلیل و مقایسه معماری گورها و همچنین سفال های سطحی این گورستان ها علاوه بر روشن کردن وضعیت این منطقه در عصر آهن، بیانگر ارتباط دو سویه و همگونی این منطقه با نواحی دیگر زاگرس مرکزی است. ازطرف دیگر برخی شواهد سفالی حکایت از حضور کاسی در این ناحیه بعد از بازگشت از بین النهرین دارد.
سان روسم دخمه ای ناشناخته در کرانه جزمان رود کرمانشاه در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵
43 - 74
حوزه های تخصصی:
دخمه سان روسم در تنگه هوزمانوند و در کرانه غربی رودخانه جزمان و بر سر ایلراهی که از این تنگه می گذرد واقع است. این ایلراه دشت های شمالی تر یعنی هلشی و مایشت(ماهیدشت) را با نواحی جنوبی تر یعنی هلیلان و مناطق همجوار را به هم وصل می کند و دارای اهمیتی استراتژی است. سان روسم از نوع دخمه های آزاد است. این دخمه دارای شکلی مکعب مستطیل است و ورودی آن تقریباً رو به شمال است. رودخانه جزمان از جنوب و پشت آن می گذرد این موضوع در کنار عوامل دیگر از جمله اینکه در کنار ایلراه ایجاد شده کاربری آن به عنوان گور دخمه را مورد تردید قرار می دهد. با توجه به موقعیت آن احتمالاً دارای کارکردهای دیگر است. از جمله این کارکردها می توان به دخمه ای برای نگهبانی، استراحت(مانند طاق گرا) یا انبار غلات یا بر اساس روایت های که در میان مردم رواج دارد مکانی مذهبی و آیینی بوده است. با توجه به شباهت این دخمه با برخی از دخمه ها در جزئیات از جمله در قاب ورودی و شیوه تاق گهواره ای و همچنین شیوه کندن این دخمه و چگونگی زدودن بخش های سست صخره در جوانب آن که مشابه شیوه های جداسازی قواره های سنگی در معادن سنگ در این منطقه و مناطق همجوار می باشد، به گمان این دخمه در اواسط دوره اشکانی ایجاد شده است.