مطالب مرتبط با کلیدواژه

رویکرد رابین لیکاف


۱.

مطالعه الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف و نی-نا» اثر شیوا ارسطویی «با تکیه بر رویکرد رابین لیکاف DSL»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتار زنانه رویکرد رابین لیکاف (DSL ) شیوا ارسطویی خوف و نینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۳۵۱
این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف» و «نی نا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (DSL) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر وی در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصه های مدّنظر لیکاف (1975) بر سطح واژگانی تأکید شده و هر 5 مؤلفه این سطح شامل «استفاده مکرر از تردیدنماها یا تعدیل کننده ها»، «کاربرد صورت های مؤدبانه زبان و پرهیز از دشواژه ها»، «استفاده از قیدهای تشدیدکننده»، «کاربرد صفات عاطفی» و «کاربرد واژگان خاص زنانه» در نظر گرفته شده است. با این هدف پس از طبقه بندی داده های پژوهش و تحلیل آن ها، ابتدا سعی شد که سبک نوشتاری شیوا ارسطویی در سطح گفتار شخصیت های زنانه این دو رمان مشخص و سپس با مؤلفه های مدّنظر لیکاف انطباق داده شود. یافته ها نشان می دهد که ارسطویی در زمینه انتخاب زبان شخصیت زنان این دو رمان دقت فراوانی داشته و مؤلفه هایی مانند سن، طبقه اجتماعی، شغل، تحصیلات و ... در سبک گفتار زنان داستان های وی به وضوح قابل مشاهده هستند و می توان ادعا کرد که وی یکی از موفق ترین زنان داستان نویس در این زمینه است. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفه های حاکم بر سبک گفتار زنانه در داستان های وی با الگوی رابین لیکاف مطابقت دارد. مؤلفه هایی مانند واژگان خاص زنانه، تردیدنماها، تشدیدکننده ها، سوگندواژه ها و جملات عاطفی شاخص ترین نمودهای این انطباق هستند.
۲.

مؤلفه های شاخصِ واژگانی در رویکرد لیکاف در رمان های شیوا ارسطویی و سیمین دانشور با تأکید بر «دشواژه ها، رنگ واژه ها و سوگندواژه ها»

کلیدواژه‌ها: زبان و جنسیت رویکرد رابین لیکاف رمان زنان سیمین دانشور شیوا ارسطویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۱
در سال های اخیر با رونق مطالعات میان رشته ای «ادبیات و زبان شناسی»، مباحثی مانند «ادبیات مردانه»، «ادبیات زنانه» و «مردانه نویسی» و «زنانه نویسی» مدّنظر پژوهشگران قرار گرفته است. اهمیت اصلی این گونه مطالعات توجه به رابطه میان «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت رمان به ویژه رمان های زنان، مطالعه شاخص های زبانی مرتبط با مقوله جنسیت می تواند در مسیر مطالعات سبک شناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد. در این پژوهش اختلافات زبانی شخصیت های زنان و مردان به لحاظ شاخص واژگانی در رمان های دانشور و ارسطویی به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی شد. پرسش اصلی پژوهش چنین بود: در بافت متنی داستان های دانشور و ارسطویی، تفاوت میان زبان «زنان» و «مردان» در قالب شاخص واژگانی چگونه نمود یافته است؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی رمان های دانشور و ارسطویی، زبان زنان به لحاظ واژگان و اصطلاحات متفاوت از زبان مردان بازنمایی شده است. در مواردی کاربرد پارامترهای واژگانی بازنمایی شده در داستان های دانشور و ارسطویی با شاخص های مدّنظر لیکاف همخوانی دارد و در مواردی نیز با آن ها مطابقت ندارد. ازآنجاکه در هر 4 رمان زنی درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان زیاد است. از دیگر ویژگی های زبان زنان در این رمان ها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر، و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زن های هر دو رمان به دلیل اعتمادبه نفس کمی که حاصل زیستن در جوامع مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از سوگندواژه ها، زبانی مؤدبانه را برای گفت گوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگان محتاط و فرودست است.