مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
الگوهای ارتباطی خانواده
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
313 - 322
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه الگوهای ارتباطی خانواده با سرزندگی تحصیلی: نقش میانجی گری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 240 نفر از دانش آموزان پسر پایه نهم شهر بهبهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای (نسبتی) انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش نسخه تجدیدنظر شده مقیاس الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی، مقیاس های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، شناختی و فراشناختی پینتریچ و دی گروت بودند. برای بررسی روایی و اعتبار این ابزارها از روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان دادند که جهت گیری گفت و شنود به طور مستقیم با سرزندگی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه مثبت و معنا داری دارد. همچنین، جهت گیری گفت و شنود با سرزندگی تحصیلی از طریق راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه غیرمستقیم معنا داری دارد؛ اما جهت گیری هم نوایی به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه معنا داری ندارد و این رابطه به صورت غیرمستقیم با میانجی گری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) با سرزندگی تحصیلی نیز غیر معنا دار بود. در آخر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با سرزندگی تحصیلی رابطه معنا داری دارد. برازش بهتر مدل با حذف مسیرهای غیر معنا دار جهت گیری هم نوایی به سرزندگی تحصیلی و جهت گیری هم نوایی به راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) حاصل شد.
تحلیل معادلات ساختاری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده با گرایش به تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های تفکر انتقادی به خودی خود، نوعی از مهارت های شناختی است که بر راهبردهای شناختی و جنبه گرایش به تفکر انتقادی بر اجزای نگرشی تفکر و انگیزه پایدار درونی برای حل مسائل تأکید دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین برازش مدل مبتنی بر رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده با گرایش به تفکر انتقادی و شادکامی با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه مدارس دولتی شهر چالوس بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای نمونه ای به حجم 319 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی کوئرنر و فیتزپاتریک (2002) و فهرست شادکامی آکسفورد (آرگایل و همکاران، 1989) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: نشان داد بین الگوهای ارتباطی خانواده با گرایش به تفکر انتقادی (34/0=r؛ 05/0>P) و شادکامی (35/0=r؛ 05/0>P) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین انعطاف پذیری شناختی با گرایش به تفکر انتقادی (73/0=r؛ 01/0>P) و شادکامی (69/0=r؛ 01/0>P) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدلیابی معادلات ساختاری مدل مبتنی بر رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده با گرایش به تفکر انتقادی و شادکامی با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان از برازش کافی برخوردار است. انتظار می رود تاثیر عواملی همچون الگوهای ارتباطی خانواده و انعطاف پذیری شناختی بر افزایش شادکامی و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان مورد توجه محققان و برنامه ریزان تعلیم و تربیت و مشاوران قرار گیرد.
تدوین مدل مسئولیت پذیری و خودکارآمدی تحصیلی براساس الگوهای ارتباطی خانواده با نقش میانجی سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مسئولیت پذیری و خودکارآمدی تحصیلی بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با اثر واسطه ای سبک های فرزندپروری ادراک شده در بین دانش آموزان به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم مناطق 14، 13و 15 تهران در سال تحصیلی 1400 بود که تعداد 410 نفر از ایشان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و وارد پژوهش شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه های مسئولیت پذیری روان شناختی کالیفرنیا، خودکارآمدی تحصیلی مورگان جینکز، ادراک از سبک های فرزندپروری مکلون و مررل و پرسش نامه تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک جمع آوری شد. نتایج نشان داد که مسئولیت پذیری دارای رابطه معنادار با سبک فرزندپروری مقتدرانه بود، ولی رابطه معنادار با سبک های سهل گیرانه و مستبدانه نداشت. همچنین، الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی به طور غیرمستقیم با مسئولیت پذیری رابطه مثبت داشت. خودکارآمدی تحصیلی به طور غیرمستقیم با الگوی ارتباطی گفت وشنود و الگوی همنوایی و به طور مستقیم با سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت داشت. در نهایت، رابطه مستقیم سبک فرزندپروری سهل گیرانه و سبک فرزندپروری مستبدانه با خودکارآمدی تحصیلی معنی دار نبود. براین اساس، الگوهای ارتباطی با نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری 38% از مسئولیت پذیری و 25% از خودکارآمدی تحصیلی را تبیین می کند.
تبیین سرزندگی تحصیلی بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و حمایت تحصیلی: نقش میانجی یادگیری خودراهبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
102 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف: سرزندگی تحصیلی از عوامل تأثیرگذار بر یادگیری است و می تواند به شیوه های گوناگون، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف تبیین سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و حمایت تحصیلی با نقش واسطه ای یادگیری خود راهبر بود.روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که از میان آن ها تعداد 390 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی Dehghanizade & Hosein chari (2013)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده Koerner & Fitzpatrick (2006)، پرسشنامه حمایت تحصیلی Sands & Plunket (2005) و پرسشنامه یادگیری خود راهبر Cheng و همکاران (2010) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد. با توجه به یافته ها، مسیرهای مستقیم الگوی ارتباطی گفت وشنود، حمایت تحصیلی و یادگیری خود راهبر به سرزندگی تحصیلی مثبت و معنادار و برای الگوی ارتباطی همنوایی منفی و معنادار بود. همچنین، مسیرهای غیرمستقیم الگوی ارتباطی گفت وشنود و حمایت تحصیلی از طریق یادگیری خود راهبر به سرزندگی تحصیلی مثبت و معنادار و برای الگوی ارتباطی همنوایی منفی و معنادار بود.نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، یادگیری خود راهبر می تواند در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و حمایت تحصیلی با سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان نقش میانجی داشته باشد.
تدوین مدل علّی درگیری تحصیلی دانش آموزان در بستر فضای مجازی بر مبنای دیدگاه های فراهیجانی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده و هیجانات تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
187 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی درگیری تحصیلی در بستر فضای مجازی بر مبنای دیدگاه های فراهیجانی والدین، الگوهای ارتباطی خانواده و هیجانات تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان متوسطه پایه ی دوم شهر تهران در سال 1400-1399 می باشند که 400 دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP)، درگیری تحصیلی (AES)، دیدگاه فراهیجانی والدین (SMEPS)، هیجان تحصیلی (AEQ-R) بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار آماری PLS smart استفاده شد. یافته ها نشان داد تغییرات متغیر هیجان های مثبت، هیجان های منفی، درگیری تحصیلی توسط متغیرهای الگوی ارتباطی گفت وشنود، الگوی ارتباطی همنوایی، دیدگاه فراهیجانی هدایت گری، دیدگاه فراهیجانی آگاهی، هیجان های مثبت و هیجان های منفی تبیین می شود و شاخص های گزارش شده بیانگر برازش مناسب مدل ساختاری پژوهش هست. پیشنهاد می شود که برنامه ریزان آموزشی از الگوی ساختاری ارائه شده جهت بهبود کیفیت یادگیری دانش آموزان بهره بگیرد.
نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به اینترنت
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به اینترنت انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان ری بودند که تعداد 200 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های پرسشنامه تجدیدنظر شده ی الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1997)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان گرتز و روئمر، (2004) و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) بود. به منظور سنجش روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و سازه (همگرا و واگرا) و همین طور برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه ها بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) با نرم افزارهای Spss-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی خانواده بر دشواری های تنظیم هیجان اثر مستقیم (0.74) داشت، از طرفی دشواری های تنظیم هیجان بر گرایش به اینترنت اثر مستقیم (0.61) و همچنین الگوهای ارتباطی خانواده بر گرایش به اینترنت از طریق نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان اثر غیرمستقیم (1.10) داشت. درنهایت می توان گفت که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود.