مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
افسردگی
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: با توجه به نقش رابطه کودک و والدین در رشد و تحول کودک، هدف این پژوهش بررسی نشانگان درونیسازیشده (اضطراب- افسردگی، افسردگی- کنارهگیری و شکایات جسمانی) در کودکان در رابطه با سبکهای فرزندپروری (مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه) و تعیین سهم هر یک در پیشبینی مشکلات کودکان بود.
روش: به این منظور تعداد 271 نفر از مادران کودکان پسر 7 تا 9 سال مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بهروش نمونهگیری خوشهای از بین کلاسهای مقاطع اول تا سوم از 4 مدرسه ابتدایی موجود در این منطقه انتخاب شده و با پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند و فهرست رفتاری کودک ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد .
یافتهها: سبک فرزندپروی مقتدرانه با تمام نشانههای درونیسازی رابطه منفی معنیدار و سبک فرزندپروری مستبدانه با تمام نشانهها رابطه مثبت معنیدار داشتند. بر طبق نتایج تحلیل رگرسیون، سبک مقتدرانه پیشبینیکننده منفی معنیدار و سبک مستبدانه پیشبینیکننده مثبت معنیدار برای تمام نشانههای درونیسازیشده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش همسو با بیشتر پژوهشهای قبلی در این زمینه است. بهطور کلی، بهنظر میرسد که کنترل همراه با صمیمیت، مهمترین عامل در پیشگیری از نشانههای درونیسازیشده باشد. "
تاثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت روان بزرگسالان کم شنوای پس از زبان آموزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: کم شنوایی می تواند بر سلامت جسمی و روانی- اجتماعی افراد تاثیر گذاشته و موجب ضعف خودباوری، زودرنجی، انزواطلبی، نا امیدی، افسردگی و اضطراب آنها شود. کاشت حلزون به عنوان یکی از وسایل کمک شنوایی منجر به بهبود شرایط روانشناختی افراد کم شنوا می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی بزرگسالان کم شنوایی پس از زبان آموزی صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی – مقایسه ای که به صورت مورد – شاهدی انجام شد، به روش ساده و در دسترس 24 فرد کم شنوا که تحت عمل کاشت حلزون قرار گرفته بودند و 25 فرد کم شنوا که کاندید دریافت کاشت حلزون بودند با رعایت همتاسازی از بیمارستانهای شهر تهران انتخاب و گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی آنها با استفاده از پرسشنامه های هندیکپ گیجی(DHI)، افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II)، اضطراب بک(BAI) و سلامت عمومی (GHQ) مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمرات افسردگی و اضطراب مؤید کاهش این شاخصه های روانشناختی در گروه کاشت حلزون شده است که این کاهش در افسردگی معنا دار است. در مورد سلامت عمومی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. میانگین نمرات گیجی نشان دهنده افزایش این اختلال در گروه کاشت حلزون شده است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد کاشت حلزون در کاهش افسردگی و اضطراب و بهبود وضعیت روانشناختی افراد کم شنوا مؤثر باشد، اگرچه این تاثیر در مورد اضطراب و سلامت عمومی خیلی چشمگیر نیست. همچنین کاشت حلزون منجر به گیجی بیشتر می شود.
"
رابطه سازههای روان شناختی مقیاس DASS با راهبردهای مقابله با تنیدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سه سازه روانشناختی افسردگی، اضطراب و تنیدگی با راهبردهای مقابله با تنیدگی در دانشجویان اجرا شد.
روش: نمونهای مشتمل بر 251 نفر از دانشجویان (194 زن و 57 مرد) بهطور تصادفی انتخاب شد و با استفاده از مقیاس DASS و پرسشنامه راهبردهای مقابله کارور مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی دادهها ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گامبهگام و نیز تحلیل واریانس یکطرفه بهکار گرفته شد.
یافتهها: بین راهبرد مقابلهای مسالهمدار و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه منفی معنیدار و بین راهبرد مقابلهای هیجانمدار منفی و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه مثبت معنیدار وجود داشت.
نتیجهگیری: مقابلههای مسالهمدار و هیجانمدار مثبت میتواند در درازمدت نقش موثری در کاهش سطح اضطراب و افسردگی و تنیدگی فرد ایفا نماید."
عملکرد حافظه فعال در دانشجویان دختر با علایم افسردگی بالا و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف این پژوهش بررسی عملکرد حافظه فعال در دانشجویان با علایم افسردگی بالا و عادی بود.
روش: نمونه مورد بررسی 82 نفر ( 41 نفر با نمرات افسردگی بالا و 41 نفر عادی ) دانشجوی دختر دانشگاه تربیت معلم تهران (پردیس کرج) بودند که گروه افسرده با شیوه غربالگری و گروه عادی بهصورت تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور اندازهگیری افسردگی آزمودنیها از سیاهه افسردگی بک (BDI) و مصاحبه بالینی و برای ارزیابی ظرفیت حافظه فعال از نمایه حافظه فعال (WMI) بهره گرفته شد. در تجزیه و تحلیل دادهها، از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.
یافتهها : بین افسردگی و ظرفیت حافظه فعال ارتباط معکوس معنیدار وجود داشت؛ بین دو گروه افسرده و عادی در ظرفیت حافظه فعال تفاوت معنیدار وجود داشت، بهنحوی که عملکرد گروه افسرده در تمام زیرمقیاسهای حافظه فعال پایینتر از گروه عادی بود. نتیجهگیری: پاسخدهی کُند و حساسیت نسبت به پیچیدگی تکلیف از مشکلات بارز افراد افسرده در تکالیف حافظه فعال است."
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیر افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: این پژوهش بهمنظور مقایسه راهبردهای مقابلهای با سبکهای شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیرافسرده ساکن در خوابگاه انجام شد.روش: 215 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی ایران به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای بیلینگز و موس، سبکهای شخصیتی نئو و مقیاس افسردگی بک در آنها به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد حل مساله، ارزیابی شناختی و مهار جسمانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان افسرده در مقایسه با غیرافسرده از نظر ویژگیهای شخصیتی با هم تفاوت معنیداری نشان دادند.
نتیجهگیری: بین راهبردهای مقابله و ویژگیهای شخصیتی رواننژندی، برونگرایی و باز بودن به تجربهها با افسردگی رابطه وجود دارد."
مدلیابی خود اثرمندی جسمانی در افسردگی نوجوانان بر مبنای مدل عاملیتی بندورا از افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مدلیابی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خوداثرمندی جسمانی بر افسردگی نوجوانان انجام شده است.
روش بررسی: آزمودنیهای این پژوهش توصیفی – مقطعی، 946 نفر از دانش آموزان مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی شهر تهران می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای- تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات عبارتند از: سیاهه افسردگی کودک(CDI)، پرسشنامه خوداثرمندی جسمانی، پرسشنامه اجتناب اجتماعی و پرسشنامه طرد همسالان. پس از تکمیل پرسشنامه ها توسط نمونه های پژوهش، بــرای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار کامپیوتری لیزرل و روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. روش مدلیابی ساختاری اساساً برای مشخص کردن پدیده مورد مطالعه در قالب متغیرهای علت و معلولی استفاده می گردد.
یافته ها: از طریق روش تحلیل عاملی، دو عامل خود اثرمندی مهارت و تسلط جسمانی و خوداثرمندی ارائه مهارتهای جسمانی مشخص شده و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج (96/0=GFI، 97/0=NFI، 047/0=RMSEA و 079/0=RMR) نشان داد که تأثیر مستقیم خوداثرمندی مهارت و تسلط جسمانی بر افسردگی معنی دار نمی باشد. اما تأثیر غیرمستقیم آن معنی دار است. همچنین تأثیر مستقیم خوداثرمندی در ارائه مهارتهای جسمانی بر افسردگی و نیز تأثیر غیرمستقیم آن معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: خوداثرمندی ارائه مهارتهای جسمانی و کسب ارزیابی مثبت اجتماعی به طور مستقیم و همچنین به طور غیرمستقیم از طریق اجتناب اجتماعی و طرد همسالان بر افسردگی نوجوانان مؤثر است. خوداثرمندی مهارت و تسلط جسمانی بر افسردگی نوجوانان تأثیر مستقیم نداشته و از طریق اجتناب اجتماعی و طرد همسالان بر افسردگی نوجوانان مؤثر است.
"
بررسی رابطه ی فرسودگی شغلی با روش مقابله ئی پرستاران در بیمارستان های استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
" پژوهش های مختلف، وجود اضطراب و افسردگی را در همسران نابارور نشان داده است. در این پژوهش، میزان اضطراب و افسردگی در همسران نابارور، و رابطه اضطراب و افسردگی با متغیرهایی همچون سن، تحصیلات، و طول مدت ازدواج، و همچنین تفاوت اضطراب و افسردگی در زنان و مردان نابارور بررسی شده است. برای این کار از میان مراجعه کنندگان به مرکز باروری و ناباروری شهر اصفهان، 56 نفر (24 مرد و 32 زن) از میان افراد بدون فرزند یا فرزند خوانده، با تشخیص ناباروری پزشک، و با دست کم تحصیلات سیکل، به طور تصادفی گزیده شدند و به آزمون های اضطراب و افسردگی بک پاسخ دادند.
یافته ها نشان داد که نزدیک به 27 درصد افراد اضطراب خفیف و بالاتر، و نزدیک به 68 درصد افراد افسردگی خفیف و بالاتر را تجربه می کنند. فراوانی و میزان افسردگی و اضطراب در زنان بیش از مردان است. اضطراب با متغیر سن همبستگی معکوس و معنادار دارد، در حالی که افسردگی و اضطراب با طول مدت ازدواج همبستگی معنادار ندارد. همچنین میزان تحصیلات بر اضطراب و افسردگی تجربه شده موثر نیست."
مقایسه روانسازه های مربوط به عود در بیماران افسرده با سابقه عود، بدون سابقه عود و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی باورهای زیربنایی مرتبط با احتمال عود در افسردگی بود. در این پژوهش 93 آزمودنی در سه گروه افسرده دارای سابقه عود، افسرده بدون سابقه عود (بار اول) و افراد بهنجار شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد به مقیاس افسردگی بک – 2 (BDI-II) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دهند و میزان غمگینی خود را با استفاده از مقیاس ارزیابی میزان هیجان، درجه بندی کنند. آزمودنی های هر سه گروه پس از قرار گرفتن در شرایط القای خلق افسرده به وسیله تماشای فیلم و پس از انجام یک کار خنثی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های این پژوهش تفاوت معناداری را بین نمره های گروه بهنجار در مقیاس باورهای مربوط به افسردگی با هر دو گروه افسرده نشان داد ولی تفاوت بین گروه افسرده دارای سابقه عود و بدون سابقه عود در نمره های این مقیاس معنادار نبود. با حذف بیمارانی که کمتر از چهار دوره افسردگی را تجربه کرده بودند، این تفاوت نیز معنادار شد. این پژوهش نقش روانسازه های اختصاصی مرتبط با معنی و پیامدهای افسردگی را در عود نشان داده و ادعا می کند که این روانسازه ها بر اثر تجربه دوره های متعدد افسردگی ایجاد شده و تقویت می شوند. نتایج این پژوهش هم چنین با مطرح کردن روانسازه های مربوط به افسردگی، کارآیی مدل شناختی بک برای افسردگی را در تبیین ایجاد دوره های عود پیشنهاد می کند.
"مقایسه ی افسردگی، انزوای اجتماعی و ارتباطات خانوادگی دانش آموزان دختر کاربر و غیر کاربر اینترنتی دبی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"بسیاری از محققین، متخصصین آموزشی و منتقدین اجتماعی این مسئله را مطرح می کنند که اینترنت، زندگی افراد را تغییر می دهد، اما در چگونگی این تغییر و مثبت و منفی بودن آن اختلاف نظر دارند.
هدف این مطالعه این است که به مقایسه افسردگی، انزوای اجتماعی و ارتباطات خانوادگی نوجوانان دختر کاربر و غیر کاربر اینترنتی در دبیرستان های شهر تهران بپردازد. از پرسش نامه ارتباطات خانوادگی، آزمون افسردگی CDI و مقیاس انزوای اجتماعی UCLAجهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. تحقیق در دو مرحله صورت گرفت .در مرحله اول، داده های مطالعه در پی نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرکب از 227 دانش آموز دختر دبیرستانی(115 کاربر و 112 غیر کاربر اینترنتی ) به دست آمد . نتایج حاصل از آزمون«t» و همچنین تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه کاربران و غیر کاربران در سه متغیر افسردگی، انزوای اجتماعی و ارتباطات خانوادگی، تفاوت معناداری وجود ندارد.
در مرحله دوم با توجه به نتایج موجود از میان کاربران اینترنتی (میانگین 10 ساعت یا بیشتر) ، 25 دانش آموز به روش تصادفی انتخاب شده و با 25 دانش آموز غیر کاربر در سه متغیر ذکر شده مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج آزمون«t»نشانگر تفاوت معنادار بین دو گروه در هر سه متغیر بود.
"
بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش افسردگی بیماران مرد HIV مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
"از جمله مشکلات روانی که شیوع نسبتاً بالایی، به خصوص در بین بیماران HIV مثبت دارد، افسردگی است. یکی از روش های غیردارویی که در درمان این بیماری مؤثر بوده شناخت درمانی گروهی است و پژوهش ها نشان داده است که در بیماران افسرده بستری و سرپایی از کارایی نسبتاً بالایی برخوردار است. در این پژوهش سعی شد که تاثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش میزان افسردگی بیماران مرد HIV مثبت افسرده بررسی شود. بیماران به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. قبل از مداخله درمانی هر دو گروه با آزمون افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در ده جلسه شناخت درمانی گروهی شرکت نمودند ولی در گروه کنترل هیچ گونه مداخله روانشناختی انجام نگرفت. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمون مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t وابسته و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که شناخت درمانی گروهی به طور معنی داری (001/0>p) در کاهش میزان افسردگی بیماران مرد HIV مثبت مؤثر بود.
"
بررسی تأثیر هیجان های منفی، بازداری اجتماعی و نقش عامل جنسیت در بروز بیماری کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در زمینه نقش عوامل هیجانی به ویژه هیجان های منفی و نحوه ابراز این هیجان های تجربه شده در بروز بیماری عروق کرونری، تعدادی از مطالعات از وجود ارتباط مثبت میان تجربه هیجانات منفی، بازداری اجتماعی و بیماری عروق کرونری حمایت کرده اند.
در پژوهش حاضر، ارتباط اضطراب، افسردگی، خشم و خصومت، بازداری اجتماعی با بیماری عروق کرونری و تعامل آن با عامل جنسیت، مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور، تعداد 80 نفر از بیماران عروق کرونری (40 نفر مرد و 40 نفر زن) و 80 نفر از افراد سالم (40 نفر مرد و 40 نفر زن) از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب شدند. سپس پرسش نامه شخصیتی نئو و پرسش نامه سلامت عمومی درباره ویژگی های جمعیت شناختی بر روی گروه های مورد مطالعه اجرا شد. بررسی نتایج به دست آمده نشان داد که بیماران کرونری قلب از نظر تجربه هیجان های منفی (خشم و خصومت، افسردگی و اضطراب) و بازداری در ابراز این هیجان ها در تعاملات اجتماعی خود، تفاوت معناداری با گروه سالم دارند. علاوه بر این، در پژوهش حاضر یافته هایی در حمایت از نقش خشم و خصومت به عنوان عوامل خطرساز در مردان و زنان ولی به صورت متفاوت پیدا شد. به این صورت که ابراز مستقیم خشم و شدت خشم تجربه شده به عنوان عامل خطرسازی برای مردان و سرکوبی خشم به عنوان عامل خطرساز برای زنان یافته شد. همچنین، مقایسه مردان و زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر نشان داد که بین افسردگی و بروز بیماری عروق کرونر در زنان ارتباط وجود دارد، ولی در ارتباط با اضطراب و بیماری عروق کرونر، جنسیت نقشی ندارد."
"مقایسه اثربخشی درمان نگهدارنده با متادون و درمان سم زدایی با متادون بر نشانه های اضطراب و افسردگی افراد وابسته به مواد مخدر "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تحقیق حاضر اثربخشی دو نوع روش درمانی سم زدایی(MD) با متادون و درمان نگهدارنده با متادون را (MMT) بر نشانه های افسردگی و اضطراب افراد وابسته به مواد مخدر مقایسه می کند. در این تحقیق درمان سم زدایی با متادون و درمان نگهدارنده با متادون به عنوان متغیر مستقل و نشانه های افسردگی و اضطراب به عنوان متغیر وابسته می شدند. حجم نمونه تحقیق 100 نفر بوده که هر گروه درمانی 50 نفر را شامل می شود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ بود که در سه مقطع زمانی قبل از شروع درمان و 45 و 90 روز بعد میان بیماران توزیع و اجرا شد. آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که نشانه های افسردگی گروه MMT، بعد از گذشت 45 روز، کاهش معنادار داشت و بعد از گذشت 90 روز نیز، این کاهش معنادار بیشتر شد. در خصوص نشانه های اضطراب هم همین طور بود. به عبارت دیگر، نشانه های اضطراب گروه MMT بعد از گذشت 45 روز به طور معناداری کاهش یافت که این کاهش معنادار بعد از 90 روز نیز ادامه یافت. در گروه MD نیز نشانه های افسردگی بعد از گذشت 45 روز، کاهش معنادار داشت که این کاهش معنادار بعد از 90 روز نیز همچنان بیشتر شد، نشانه های اضطراب هم در گروه MD، بعد از 45 و 90 روز کاهش معناداری داشت. نتایج حاصله نشان دهنده نقش مؤثر عامل زمان بر اثربخشی این دو نوع درمان بود، اما در تعامل عوامل زمان با گروه و نشانه ها نتایج حاکی از آن بود که گروه به تنهایی عامل موثری بر نتایج تحقیق نبود.
"
بررسی رابطه بین سابقه انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی با افسردگی دوران بزرگسالی در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه و سهم نسبی انواع بدرفتاری والدین در تبیین افسردگی بوده است.به همین منظور تعداد 131 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه بیماران افسرده مراجعه کننده، به مراکز مشاوره شهر اصفهان طی سالهای 85- 84 انتخاب و مطالعه شده اند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه افسردگی بک و مقیاس خود گزارشی کودک آزاری محمد خانی استفاده شد.بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ازبین انواع بد رفتاری والدین در دوران کودکی مرتبط با افسردگی، بدرفتاری عاطفی(23./.)، بدرفتاری جسمی (27./.)، بدرفتاری جنسی (32./.) تبیین کننده افسردگی بیماران بزرگسال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بوده اند.
مقایسه همجوشی فکر - عمل در اختلالات وسواس فکری - عملی ، افسردگی ، همبودی این دو اخلال و گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور مقایسه وضعیت همجوشی فکر- عمل(TAF) در اختلالات وسواس فکری- عملی، افسردگی و همبودی این دو اختلال و گروه بهنجار انجام شد. روش (چهار گروه 20 نفره از اختلالات ذکر شده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمره های TAF آنها به وسیله تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های وسواس خالص و همبودی وسواس و افسردگی نسبت به گروه افسرده و بهنجار در تمام خرده مقیاس های TAF به طور معناداری نمره بیشتری کسب کردند. در ضمن گروه همبود در TAF اخلاقی به طور معناداری نمره بیشتری نسبت به سایر گروه ها کسب کردند. این نتیجه بیانگر اهمیت نقش TAF در شکل گیری وسواس و به خصوص TAF اخلاقی در شکل گیری اختلال همبودی وسواس و افسردگی است.
"مقایسه پردازش معنایی مفاهیم هیجانی در بین افراد افسرده غیر بالینی و افراد با صفات شخصیتی برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور مقایسه وضعیت همجوشی فکر- عمل(TAF) در اختلالات وسواس فکری- عملی، افسردگی و همبودی این دو اختلال و گروه بهنجار انجام شد. روش (چهار گروه 20 نفره از اختلالات ذکر شده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمره های TAF آنها به وسیله تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های وسواس خالص و همبودی وسواس و افسردگی نسبت به گروه افسرده و بهنجار در تمام خرده مقیاس های TAF به طور معناداری نمره بیشتری کسب کردند. در ضمن گروه همبود در TAF اخلاقی به طور معناداری نمره بیشتری نسبت به سایر گروه ها کسب کردند. این نتیجه بیانگر اهمیت نقش TAF در شکل گیری وسواس و به خصوص TAF اخلاقی در شکل گیری اختلال همبودی وسواس و افسردگی است.
نقش باورهای مذهبی درونی و بیرونی در سلامت روان و میزان افسردگی سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش جهت گیری مذهبی (درونی و بیرونی) در سلامت روان و میزان افسردگی سالمندان مقیم مراکز بهزیستی و مقیم جامعه بود.
روش بررسی: روش مطالعه از نوع مطالعات پس رویدادی و همبستگی است که با روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای تعداد 230 آزمودنی از افراد سالمند در مراکز سالمندی تحت پوشش سازمان بهزیستی و مکانهای عمومی (مسجد، پارک) که محل تجمع سالمندان مقیم جامعه است از دو جنس زن و مرد انتخاب و آزمودنیها ابتدا از نظر اختلالات شناختی سرند گردیدند. سپس آزمونهای 28 سوالی سلامت عمومی، افسردگی بک و آزمون نگرش مذهبی آلپورت تکمیل و با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و من ویتنی نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد بین جهت گیری مذهبی با سلامت روان و افسردگی سالمندان رابطه همبستگی معنادار وجود دارد، بدین معنا که هر چه نمرات جهت گیری مذهبی به جهت بیرونی افزایش می یابد، نمرات اختلال در سلامت روان و افسردگی بالا می رود و هر چه نمرات به سمت جهت گیری مذهب درونی تمایل می یابد، نمرات اختلال در سلامت روان و افسردگی کاهش می یابد. همچنین بین سلامت روان، افسردگی و جهت گیری مذهبی سالمندان مقیم و غیرمقیم جامعه تفاوت معنادار وجود دارد. بدین معنا که افراد سالمند مقیم مراکز از جهت گیری مذهبی بیرونی تر برخوردار و اختلال در سلامت روانی و میزان افسردگی بالاتری را نسبت به گروه سالمندان مقیم جامعه دارند.
نتیجه گیری: باور مذهب بیرونی با اختلال در سلامت روان و افسردگی و باور مذهب درونی با سلامت روان رابطه دارند. همچنین اختلال روانی و افسردگی در بین سالمندان مقیم بیشتر از غیرمقیم جامعه است ضمن آنکه سالمندان مقیم دارای نگرش مذهب بیرونی تر هستند.
"
برسی میزان شیوع افسردگی در پناهندگان افغانی مقیم اردوگاه بردسیر کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
نیاز به مهاجرت معمولا تابع روابط پیچیده عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی است. از مهمترین عوامل موثر در مهاجرت را میتوان عدم دستیابی به تحصیلات، کار، خدمات و احترام به حقوق اولیه انسانی نام برد. این تحقیق با توجه به تعداد بالای مهاجران افغانی در ایران و با هدف بررسی میزان شیوع افسردگی در پناهندگان افغانی مقیم اردوگاه بردسیر کرمان صورت گرفته است. در این بررسی 300 نفر (162 زن و 138 مرد) از افغانیان ساکن در این اردوگاه انتخاب و پرسش نامه استاندارد شده افسردگی یک و پرسش نامه دموگرافیک در مورد آنها پر شد. نحوه نمونه گیری به صورت (خوشه ای - خوشه ای) ومطالعه به صورت مقطعی انجام گرفت. در نتایج به دست آمده شیوع کلی افسردگی در این مهاجرین 53% که بیشترین شدت افسردگی در گروه سنی 29-20 سال بود (البته رابطه بین سن و افسردگی معنی دار نبود) در این مطالعه بین شیوع افسردگی و جنس رابطه معنی دار وجود داشت P<0.04 یعنی شیوع افسردگی در زنها %57.4، در مردان %47.8 بود. هر چند میزان افسردگی در افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل بود اما این رابطه معنی دار نبود و بیشترین شدت افسردگی در افرادی با طول پناهندگی (150-141) ماه دیده شد. به طور کلی شیوع افسردگی در پناهندگان به جز جنس، ارتباط چندانی با عوامل دموگرافیک نداشت و به طور عمده عواملی پس از مهاجرت بر شیوع افسردگی تاثیر گذار بودند.
بررسی نقش عوامل استرس زا در صد بیمار قلبی مراجعه کننده به یک درمانگاه قلب دانشگاهی مشهد
حوزه های تخصصی:
تاثیر خاطرهگویی گروهی بر میزان افسردگی سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بررسیهای جهانی نشان میدهد که جمعیت سالمندان به علت ارتقاء سطح بهداشت در حال افزایش است، این در حالی است که این گروه همچنان مشکلات بهداشتی ـ درمانی زیادی را تجربه میکنند به طوری که یکی از مشکلات اساسی سالمندان مساله افسردگی است . این مطالعه با هدف تعیین تاثیر خاطرهگویی گروهی بر میزان افسردگی سالمندان ساکن شهرکرد انجام شده است .
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش کارآزمایی بالینی است که تعداد 64 نفراز سالمندان مراجعه کننده به کانون بازنشستگان کشوری شهرکرد در سال 1385 به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون خاطرهگویی گروهی و در گروه شاهد جلسات گروهی به طول 8 جلسه و هر جلسه به مدت یک و نیم ساعت انجام شد. میزان افسردگی واحدهای پژوهش قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه افسردگی سالمندان ارزیابی گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری مجذور کای و تی زوجی تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین امتیاز افسردگی سالمندان گروه آزمون از 95/17 قبل از مداخله به 92/12 بعد از مداخله رسید و نتایج اختلاف معنیداری را در این گروه نشان داد(04/0=p)، این در حالی است که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله اختلاف معنیداری مشاهده نشد .
نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت که خاطرهگویی گروهی بر کاهش میزان افسردگی سالمندان موثر است، لذا میتوان این تکنیک را که مورد بیتوجهی قرار گرفته است، به طور آسان، و قابل اجرا در تمام مراکز نگهداری سالمندان و یا در منزل به کار برد.
مطالعه ارتباط شب ادراری کودکان با افسردگی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: شب ادراری یک اختلال نسبتا شایع در میان کودکان است که می تواند باعث افسردگی و کیفیت زندگی پایین در مادران گردد. از آنجا که خانواده نقش مهمی در سلامت روانی فرزند دارد می توان چنین انتظار داشت که افسردگی مادر می تواند باعث شب ادراری در فرزند گردد، تا به حال رابطه افسردگی مادر با شب ادراری به طور مستقیم مطالعه نشده است، هدف از این مطالعه ارتباط شب ادراری کودکان با افسرگی مادران می باشد.
مواد و روش ها: این یک مطالعه مقطعی به صورت مورد ـ شاهدی می باشد که در سال های 1384ـ 1383 بر روی 192 کودک و هر گروه 96 کودک (48 دختر و 48 پسر) مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به درمانگاه های اطفال وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر اصفهان انجام شد. این افراد به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شده و 96 کودک دیگر غیر مبتلا به شب ادراری (48 دختر و 48 پسر)، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. میانگین سنی هر دو گروه مشابه و به طور تقریبی 9 سال بود. سپس مادران این کودکان پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: درصد فراوانی نسبی افسردگی در گروه مورد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (p<0.001). در صد فراوانی نسبی افسردگی در مادرانی که دختر مبتلا به شب ادراری داشتند به طور معنی داری بیشتر از مادران دارای پسر مبتلا بود (p=0.04)، اما درصد فراوانی نسبی افسردگی در مادرانی که دختر غیر مبتلا داشتند، تفاوت معنی داری با مادران افسرده دارای پسر غیر مبتلا نداشت.
نتیجه گیری: شب ادراری در کودکان (خصوصا دختران) با افزایش افسردگی در مادران همراه است. پس در درمان شب ادراری کودکان خصوصا دختران، توجه به امر درمان افسردگی مادران و حمایت های لازم از آنها ضروری به نظر می رسد.