مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
عدم تحمل بلاتکلیفی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی بی نظمی هیجانی، باورهای فراشناختی، عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب تجربه گرایانه در افکار تکرارشونده منفی بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر 510 دانشجوی دانشگاه تهران به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه افکار تکرارشونده منفی (RNTQ)، مقیاس مشکل در تنظیم هیجانی (DERS)، پرسشنامه فراشناختی (MCQ)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و پرسشنامه اجتناب تجربه گرایانه چندبعدی (MEAQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: تمام متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با افکار تکرارشونده رابطه داشتند (001/0p<). تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مدل پیش بینی افکار تکرارشونده منفی به ترتیب شامل بی نظمی هیجانی، اجتناب تجربه گرایانه، باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی بود. این متغیرها به طور کلی قادر به پیش بینی حدود 78 درصد واریانس افکار تکرارشونده منفی بودند. نتیجه گیری: افکار تکرارشونده منفی یک سازه فراتشخیصی چندبعدی است که سازوکارهای شناختی، رفتاری، هیجانی و فراشناختی دارد.
«فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» در اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی «فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» با توجه به «اثربخشی آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه». این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی در سال 1396 در شهرستان بردسکن انجام شد و جامعه آماریِ آن شامل بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت و مرکز خدمات جامع سلامت روستایی ظاهر آباد بود. 30 نفر از بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه نگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی و آزمایش HbA1C و FBS ثبت شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد «نگرانی»، «عدم تحمل بلاتکلیفی» و «قند خون» گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش یافته است که گویای اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه» در بیماران دیابتی است. براساس نتایج، آموزش یادشده می تواند همگام و همراه با دارودرمانی در کنترل قند خون مؤثر باشد.
مقایسه ابعاد کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به آسم، سندرم روده تحریک پذیر و میگرن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ابعاد کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به آسم ، سندرم روده تحریک پذیر و میگرن بود. روش این پژوهش علی- مقایسه ای است ونمونه ی این پژوهش شامل 90 بیمار (هر گروه بیمار 30 نفر) بود که از بین افراد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی گوارش ، بیماری های تنفسی و روان پزشکی شهر تهران انتخاب شده و با 30 آزمودنی غیر بیمار مورد مقایسه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از "مقیاس تحمل بلاتکلیفی" باهر و دوگاس و"پرسشنامه ابعادکمال گرایی" هویت و فلت" استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات کمال گرایی گروه های بیمار و غیر بیمار تفاوت معنادار داشتند و میانگین کمال گرایی بیماران مبتلا به میگرن و آسم از بیماران مبتلا به سندرم روده ی تحریک پذیر و افراد غیر بیمار بیشتر بود. همچنین میانگین نمرات تحمل بلاتکلیفی نیز در گروه های بیمار وغیر بیمار تفاوت معنادار نشان دادند. اما گروه های بیمار تفاوت معناداری در این زمینه نداشتند.
اثربخشی شفقت درمانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
53-66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی شفقت درمانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر در نیم سال اول تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند که پس از ارزیابی اولیه با استفاده از مقیاس اختلال اضطراب فراگیر، 30 دانش آموز دختر به صورت هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر)و کنترل (15نفر) به نسبت یکسان گمارده شدند.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود.گروه آزمایش، مداخله شفقت درمانی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای در هر هفته دو جلسه (به صورت گروهی) دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت برعدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی دانش آموزان دخترمبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اثربخش است.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرش های ناکارآمد زنان متقاضی طلاق
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
21-32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرش های ناکارآمد زنان متقاضی طلاق شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز دفاتر رسمی طلاق شهر تهران در پاییز 1397 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994) و نگرش های ناکارآمد ویسمن و بک (1979) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد.گروه آموزش، مداخله شناختی- رفتاری را در 9جلسه 90دقیقه ای در هر هفته دو جلسه (به صورت گروهی) دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان شناختی – رفتاری بر کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرش های ناکارآمد زنان متقاضی طلاق مؤثر است.
الگوی تحلیل مسیر پیش بینی کرونافوبیا بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری بیماری کرونا اثرات مختلفی بر جنبه های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی ها نشان می دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا در جامعه شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه گیری بیماری کرونا بهره گرفته شود.
تعیین نقش سه گانه تاریک شخصیت، عدم تحمل بلاتکلیفی، ابرازگری هیجان و اجتناب تجربی در پیش بینی رفتارهای پرخطر جنسی نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
187-200
حوزههای تخصصی:
بزهکاری نوجوانان یک پدیده اجتماعی در حال گسترش است که به شکل های مختلف در جامعه رخ می دهد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین سهم سه گانه تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی)، عدم تحمل بلاتکلیفی، ابرازگری هیجان و اجتناب تجربی در پیش بینی رفتارهای پرخطر جنسی نوجوانان بزهکار شهر تهران بود. این مطالعه از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان بزهکار شهر تهران بودند. نمونه گیری در این پژوهش به صورت در دسترس بود و با این روش 60 نفر نوجوان بزهکار (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی (زارعی و همکاران، 1389)، صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994)، ابرازگری هیجان (کینگ و امونز، 1990)، و پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سه گانه تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی)، عدم تحمل بلاتکلیفی، ابرازگری هیجان و اجتناب تجربی با رفتارهای پرخطر جنسی نوجوانان بزهکار رابطه وجود دارد (05/0 P< ). همچنین نتایج نشان داد که ابرازگری هیجان، جامعه ستیزی و عدم تحمل بلاتکلیفی به ترتیب 30/0، 30/0 و 22/0 از رفتارهای پرخطر جنسی را در نوجوانان بزهکار پیش بینی می کنند. با توجه به یافته های پژوهشی می توان گفت جامعه ستیزی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ابرازگری هیجان قادر به تبیین رفتارهای پرخطر جنسی در نوجوانان بزهکار هستند، بنابراین برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر جنسی این نوجوانان می توان متغیرهای مذکور را مورد توجه قرار داد.
پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران سرپایی مبتلا به کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناویروس اثرات مختلفی بر جنبه های روانشناختی جامعه، بخصوص افراد مبتلا به این بیماری گذاشته است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با راهبردهای سازگار و ناسازگار شناختی تنظیم هیجان در بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 400 بیمار سرپایی زن و مرد بزرگتر از 20 سال، توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوفسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (گارنفسکی، کراییج، 2001) از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه منفی و مستقیم با راهبردهای سازگار، و رابطه ای منفی و مستقیم با راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان رابطه مثبت دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی جهت طراحی و تدوین مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا است.
مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر شفقت بر کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
114 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف : در مقیاس جهانی علائم سردرد اولیه کم توانی های روانشناختی بیشتری در مقایسه با سایر مشکلات نورولوژیک را سبب می شود. از شایع ترین کم توانی های روانشناختی در بیماران با علائم سردرد اولیه کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر شفقت بر کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه انجام شد. روش : مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به علایم سردرد اولیه مراجعه کننده به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه15 نفر) قرار داده شدند. گروه های آزمایش تحت درمان تلفیقی هیجان مدارمبتنی بر شفقت(10 جلسه 60 دقیقه ای) و درمان مبتنی بر شفقت(8 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. از پرسشنامه های کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 24 و آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده تحلیل شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد در متغیرکمال گرایی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان(33/6=F، 001/1=df و 05/ 0 > p ) و تعامل عامل زمان و گروه(23/5=F، 003/2=df و 01/0> p ) و منغیر عدم تحمل بلاتکلیفی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان(86/134=F، 08/1=df و 01/0> p ) و تعامل عامل زمان و گروه (72/30=F، 17/2=df و 01/0> p ) بین مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و تعامل زمان با گروه(سه گروه پژوهش) تفاوت معناداری (01/0 p < ) وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه های جفتی نشان داد متغیر کمال گرایی در مرحله پس آزمون و پیگیری گروه درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان مبتنی بر شفقت با گروه گواه دارای تفاوت معنادار می باشد(01/0> p )، اما بین دو گروه درمان با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0< p ) . متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در مرحله پس آزمون گروه درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان مبتنی بر شفقت با یکدیگر و با گروه گواه دارای تفاوت معنادار می باشد(01/0> p ). در مرحله پیگیری نیز بین دو گروه درمان با گروه گواه تفاوت معنادار وجود دارد(01/0> p ) اما دو گروه درمان با یکدیگر تفاوت معناداری ندارد(05/0< p ). بر پایه نتایج به دست آمده، درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت، درمانی قابل استفاده برای کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی افراد مبتلا به سردرد اولیه و درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و درمان مبتنی بر شفقت به یک اندازه جهت کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه مناسب هستند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا (گزارش موردی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-19 علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت 15 جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکت کنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات 3، 6، 9، 12 و 15 و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
الگوی تحلیل مسیر روابط بین عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) با میانجی گری اجتناب شناختی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی تحلیل مسیر روابط بین عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) با میانجی گری اجتناب شناختی است. روش: پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی (نوع تحلیل مسیر) بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) شهر مشهد که در نیم سال دوم 1399 به مرکز بیماران ام اس مراجعه کردند، بود. حجم نمونه پژوهش، 250 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در درسترس انتخاب شد. پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، نگرانی ایالت پنسیلوانیا مایر و همکاران (1990)، اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel8.8 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که تمامی شاخص های تطبیقی الگو حاکی از برازش مناسب مدل داشتند و اجتناب شناختی در رابطه عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: از آنجا که نتایج نقش مهم عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب شناختی را در میزان نگرانی این بیماران نشان داد، ارایه آموزش های مناسب جهت بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب شناختی در این بیماران ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر بهبود تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواس فکری- عملی بیماری جدی و ناتوان کننده است که با عوامل روان شناختی متعددی همبودی دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهر مشهد در سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15نفر و کنترل 15نفر گمارده شدند. گروه آزمایش، تحت گروه درمانی شناختی - تحلیلی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در هرهفته دو جلسه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی – تحلیلی بر بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مؤثر بود. با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود تا روان شناسان و روان درمانگران از این درمان به عنوان مداخله ای اثربخش در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سواس فکری- عملی بهره ببرند.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
رابطه فعّالیت سیستم های مغزی رفتاری و اختلال اضطراب بیماری با نقش میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۱۴-۱۱۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: حساسیّت سیستم های مغزی/رفتاری نشان دهنده ی آمادگی ابتلا به اشکال متعدد آسیب روان ی از جمله اختلال های اضطرابی است، از سوی دیگر، عدم تحمل بلاتکلیفی نیز به عنوان یک سازه ی فراتشخیصی تقریباً در همه ی اختلال های اضطرابی، ازجمله اختلا اضطراب بیماری وجود دارد. با این حال، روابط میان این متغیرها در قالب یک مدل منسجم و در جمعیت بالینی نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین رابطه بین سیستم های مغزی/رفتاری با اختلال اضطراب بیماری انجام شد. فرض بر این است که سیستم های مغزی/رفتاری و عدم تحمل بلاتکلیفی در تعامل با یکدیگر به اختلال اضطراب بیماری منجر می شوند. ولی با وجود اهیمت این مدل، پژوهش های کافی در این راستا انجام نشده است. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه مورد نظر بالینی بود که شامل تمامی درمانجویان دارای اختلال اضطراب بیماری (زن و مرد) مراجعه کننده به مراکز روانشناختی و روان پزشکی شهرستان ارومیه (افراد 17-40 ساله) در سال های 1399-1400 بود. برای این منظور 200 نفر از درمانجویان با روش نمونه گیری هدفمند (با تشخیص روان شناس یا روان پزشک) انتخاب شده و به پرسشنامه های اضطراب سلامتی (سالکوویسکیس و همکاران،2002)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) و مقیاس سیستم های بازداری/فعال ساز رفتاری (کارور و وایت، 1994) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که سیستم بازداری رفتار با ضرایب اثر 0/340 و 0/519 و سیستم فعال سازی رفتار با ضرایب اثر 0/219- و 0/233- به ترتیب بر اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی تأثیر مثبت و منفی دارند. همچنین عدم بلاتکلیفی با ضریب اثر 0/414 بر اضطراب سلامتی تأثیر مستقیم و مثبتی دارد. نتیجه گیری: یافته های ما نشان می دهد که عدم تحمل بلاتکلیفی و سیستم های مغزی/رفتاری می توانند از جمله سازه های زیربنایی در اختلال اضطراب بیماری باشند. می توان نتیجه گیری کرد که فعالیت سیستم های مغزی/رفتاری و عدم تحمل بلاتکلیفی مکانیسم هایی اثرگذار در تداوم اضطراب بیماری هستند و در نظر گرفتن این روابط می تواند در سبب شناسی و درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری سودمند باشد.
رابطه استرس انتظارات تحصیلی و رفتارهای خودشکن تحصیلی: نقش میانجی عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۸۰-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه استرس انتظارات تحصیلی و رفتارهای خودشکن تحصیلی با توجه به نقش میانجی عدم تحمل بلاتکلیفی است. پژوهش بنیادین و از نوع توصیفی _همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان قم بودند که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش 420 نفر از دانشجویان بودند که به شیوه دردسترس و از طریق شبکه های اجتماعی واتساپ، اینستاگرام، ایمیل، سروش و آی گپ با توجه به شرایط پاندمی کووید 19 در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) فریستون و همکاران (1994)، پرسشنامه استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) آنگ و هوان (2006)، مقیاس رفتار و شناخت خودشکن (SDBCs) کانیگهام (2007) بود. درنهایت از روش تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار 25 spss و 3smart pls برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که شاخص های مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار هستند. مسیر استرس انتظارات تحصیلی به رفتارهای خودشکن تحصیلی (000/0P = , 499/0 = β )، استرس انتظارات تحصیلی به عدم تحمل بلاتکلیفی (000/0P = , 546/0 = β) و عدم تحمل بلاتکلیفی به رفتار خودشکن تحصیلی (000/0P = , 488/0 = β) گزارش می شود. یافته پژوهش نشان می دهد استرس انتظارات تحصیلی به واسطه عدم تحمل بلاتکلیفی در رفتارهای خودشکن تحصیلی نقش دارد.
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر تکانشگری، عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده با مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۴۶-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر تکانشگری، عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده با مشکلات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران مناطق 10 و 11 در 6 ماهه دوم سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری مقیاس تکانشگری (BIS-11) (بارت و همکاران، 2004)، مقیاس تحمل نکردن بلاتکلیفی (IUS) (فریستون و همکاران، 1994) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گراتز و روئمر، 2004) بودند. گروه ازمایش درمان REBT را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای دو بار بار دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد REBT بر کاهش نشانه های تکانشگری، عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان تأثیر داشته است (05/0 P<). با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر نشانه های تکانشگری، عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مراکز مشاوره خانواده توصیه می شود.
نقش مولفه های حساسیت به اضطراب، عدم تحمل بلاتکلیفی و باورهای فراشناختی مربوط به سلامتی در پیش بینی اضطراب سلامت
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵۰
205 - 216
حوزههای تخصصی:
نظریه های معاصر درمورد اختلال اضطراب سلامت بر نقش فرآیندهای شناختی همچون حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و باورهای فراشناختی درپدید آیی و تداوم این اختلال تأکید دارند. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر باورهای فراشناختی در مورد اضطراب سلامت، حساسیت اضطرابی وعدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان مبتلا به اضطراب سلامت می باشد. در این مطالعه همبستگی، 350دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ایران در بهمن1400 (155پسر و195دختر) به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های حساسیت اضطرابی-3، باورهای فراشناختی اضطراب سلامت، عدم تحمل بلاتکلیفی و شاخص وایتلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار spss-18 استفاده شد. میانگین و انحراف معیار سن پسران و دختران به ترتیب 35/2+23و 26/2+22و دامنه ی سنی نمونه پژوهش 29-18بود. نتایج نشان دادکه دوتا از مولفه های باورهای فراشناختی رابطه معنی داری با اضطراب سلامت دارند. هم چنین نتایج بیانگر این بود که همه مولفه های حساسیت اضطرابی و یکی از مولفه های عدم تحمل بلاتکلیفی قادر به پیش بینی اضطراب سلامت می باشند. نتایج پژوهش نشان از تاثیر گذاری باورهای فراشناختی اضطراب سلامت، حساسیت اضطرابی و عدم تحمل بلاتکلیفی بر اضطراب سلامت می باشد.
بررسی نقش فرایند های شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرایندهای شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان انجام گردید. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل 500نفر دانش آموز پسر پایه چهارم دبیرستان (شرکت کننده در آزمون آزمایشی قلم چی) بودکه 217 نفر با استفاده از جدول مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این مطالعه آزمودنی ها به پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا مایر و همکاران(۱۹۹۰)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون(1994)، پرسشنامه نشخوار فکری هوکسما و مارو(1991)، پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن(1997) و پرسشنامه مهارت تمرکز سواری(1394) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS -22و از طریق آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون انجام گردید. یافته ها: یافته های آماری نشان داد که میانگین نمرات نگرانی، نشخوار فکری، عدم تحمل بلاتکلیفی و تمرکز ارادی رابطه ی مستقیم و معناداری با اضطراب امتحان دارد اما تمرکز غیرارادی رابطه منفی معناداری با اضطراب امتحان دارد. (p < 0.05). نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان به تأثیر فرایندهای شناختی ناکارآمد و تمرکز در بروز اضطراب امتحان پی برد لذا مشاوران و مراکز آموزشی باید برای متغیرهای یاد شده چاره اندیشی نمایند و در طول دوره آمادگی برای آزمون روی این مولفه های دانش آموزان تمرکز کرده و راهکارهای مناسب ارائه دهند
«فقط می خواهم مطمئن باشم!»: ویژگی های روانسنجی و نقش پیش بینی کنندگی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل بلاتکلیفی، عامل آسیب پذیری فراتشخیصی است که با واکنش منفی در سطح هیجانی، شناختی و رفتاری به یک موقعیت بلاتکلیف مشخص می شود. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی همگرای نسخه ی ایرانی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و نیز بررسی نقش پیش بینی کنندگی آن در سازه های اضطراب، افسردگی و اجتناب از تغییر اجرا شد. روش: مطالعه ی حاضر مقطعی و از نوع روانسنجی است. از جامعه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی، آزاد و پیام نور شهر زنجان در فاصله ی زمانی بهمن ۱۳۹۸ الی مرداد ۱۳۹۹، دو نمونه با حجم ۱۲۱۰ و ۲۲۸ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اجتناب از تغییر، افسردگی و اضطراب بک، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی گردآوری و با استفاده از Mplus نسخه ۷/۴، AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: تحلیل عاملی از مدل دو عاملی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی حمایت کرد و نتایج حاکی از روایی همگرای مطلوب (برای همه همبستگی ها؛ ۰/۰۱>p) و همسانی درونی رضایت بخش این ابزار است (۰/۸۹=α). نتایج تحلیل رگرسیون، علاوه بر تأیید نقش پیش بینی کنندگی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین سازه ی اضطراب و افسردگی، به ماهیت فراتشخیصی احتمالی سازه ی اجتناب از تغییر نیز اشاره دارند. نتیجه گیری: ویژگی های روانسنجی مطلوب و ساختار عاملی نیرومند نسخه ایرانی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، بکارگیری آن در پیش بینی سازه های مرتبط با اضطراب و افسردگی را ممکن می سازد که به گسترش دانش موجود از عوامل زیربنایی اختلال های روانپزشکی منجر خواهد شد.
اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی - رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی بر تیپ شخصیتی D و کیفیت خواب بیماران با سندرم روده تحریک پذیر دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۵۰-۱۸۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: سندرم روده تحریک پذیر، یک اختلال عملکردی دستگاه گوارش و یکی از شایع ترین علت های دردهای مزمن شکمی است که بر کیفیت خواب این بیماران تأثیر می گذارد. اما آیا مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند بر بهبود تیپ شخصیتی D و کیفیت خواب بیماران با سندرم روده تحریک پذیر دارای اختلال اضطراب فراگیر کمک کند؟ هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی بر تیپ شخصیت D و کیفیت خواب بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر با سندرم روده تحریک پذیر بود. روش: این مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، تمامی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر شهر تهران در سال 1398-99 بود. 60 نفر بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (20 نفره) قرار گرفتند. گروه های آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای مداخلات شناختی رفتاری (داگاس و رابی چاوود، 2007) و پذیرش و تعهد (آیفرت و فورثایث، 1396) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورک (1989) و پرسشنامه تیپ شخصیت D دنولت (2005) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله اثر معناداری بر بهبود کیفیت خواب بیماران سندرم روده تحریک پذیر و تیپ شخصیت D داشتند (0/01 >P) و در طول دوره پیگیری، هر دو مداخله شناختی رفتاری و اکت بر کیفیت خواب و مداخله اکت بر تیپ شخصیتی D دارای پایداری اثر بودند (0/01<P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر یک از مداخله های شناختی - رفتاری و پذیرش و تعهد به عنوان یک مداخله مؤثر، می تواند در مراکز درمانی و بهداشتی در جهت بهبود کیفیت خواب و اصلاح ویژگی های شخصیت D بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر با سندرم روده تحریک پذیر به کار برده شود. همسران شهید و جانباز مطرح باشد و لذا آگاهی و استفاده از این روش جهت بهبود احساس معنای زندگی می تواند کمک کننده باشد.