سهیلا سلطانی اصل هریس

سهیلا سلطانی اصل هریس

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

الگوی تحلیل مسیر روابط بین عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) با میانجی گری اجتناب شناختی

کلید واژه ها: عدم تحمل بلاتکلیفی نگرانی اجتناب شناختی بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۸۲
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی تحلیل مسیر روابط بین عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) با میانجی گری اجتناب شناختی است. روش: پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی (نوع تحلیل مسیر) بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) شهر مشهد که در نیم سال دوم 1399 به مرکز بیماران ام اس مراجعه کردند، بود. حجم نمونه پژوهش، 250 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در درسترس انتخاب شد. پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، نگرانی ایالت پنسیلوانیا مایر و همکاران (1990)، اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel8.8 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که تمامی شاخص های تطبیقی الگو حاکی از برازش مناسب مدل داشتند و اجتناب شناختی در رابطه عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: از آنجا که نتایج نقش مهم عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب شناختی را در میزان نگرانی این بیماران نشان داد، ارایه آموزش های مناسب جهت بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب شناختی در این بیماران ضروری به نظر می رسد.
۲.

نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده و منبع کنترل در رابطه بین سطح تحصیلات و سازگاری روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: منبع کنترل حمایت اجتماعی ادراک شده تحصیلات سازگاری روان شناختی سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۱ تعداد دانلود : ۴۳۳
زمینه و هدف: سرطان کودکان، وضعیت زیست-روان شناختی ویژه ای است که ادراک حمایت اجتماعی و منبع کنترل مادران با تحصیلات متفاوت را به چالش گرفته و سازگاری روان شناختی آن ها را متأثر می سازد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مستقیم و غیرمستقیمِ تحصیلات، با وساطتِ منبع کنترل و حمایت اجتماعی ادراک شده، بر سازگاری روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان است . مواد و روش ها: این پژوهش، از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان تشکیل داده که به کلینیک های متخصصان اطفال شهر مشهد مراجعه کردند. حجم نمونه ۲۲۰ نفر، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های سازگاری روانی – اجتماعی، مقیاس منبع کنترل راتر، حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی، ویژگی های جمعیت شناختی صورت گرفت. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر بررسی شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، افزایش تحصیلات باعث کاهش ناسازگاری شد (۰۱/۰> P )، همچنین افزایش تحصیلات به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده باعث کاهش ناسازگاری شد. همچنین افزایش تحصیلات به صورت مستقیم به افزایش منبع کنترل درونی و کاهش کنترل بیرونی تأثیر گذاشت اما به شکل غیر مستقیم تأثیری بر سازگاری روان شناختی مادران نداشت. نتیجه گیری: مطابق با یافته ها می توان نتیجه گرفت که افزایش تحصیلات با وساطت حمایت اجتماعی ادراک شده باعث افزایش سازگاری روان شناختی مادران می شود. همچنین با بالا رفتنِ سطحِ تحصیلات می توان شاهدِ فزونیِ کنترل درونی و تقلیلِ کنترل بیرونی بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان