مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
طراحی شهری
حوزه های تخصصی:
کیفیت سرزندگی به عنوان مؤلفه ای تأثیرگذار بر حیات شهرها با گسترش شهرنشینی و افزایش تراکم جمعیتی، کاهش و افول چشم گیری داشته است. در راستای جلوگیری از نتایج مخرب این امر، انجام اقداماتی در جهت ایجاد و افزایش ارتباط میان ساکنان و فضاهایی که برای آنان اهمیت ویژه ای دارد، الزامی است. واحدهای همسایگی که به منظور تقویت روح همسایگی و ارتباطات اجتماعی تأسیس شده اند، بیش از هر فضای دیگری، نیاز به تأمین و ارتقاء این کیفیت حیاتی دارند. رویکرد بایوفیلیک، رویکردی نوین است که با استفاده از مزایای حضور طبیعت در زندگی روزمره سعی دارد، با الحاق طبیعت در محیط های شهری، ویژگی های مطلوب در فضا ایجاد کرده و با تقویت پیوند عاطفی میان افراد جامعه و مکان؛ جنبش، تحرک و سرزندگی را در فضاهای مختلف شهری به ارمغان آورد. در این مقاله بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی، ضمن تشریح مفاهیم مرتبط با پژوهش، به شناخت و تحلیل نمونه مطالعاتی از طریق برداشت های میدانی، تهیه و تدوین نقشه تحلیل یکپارچه و تفسیر آن پرداخته می شود. در انتها اصول طراحی واحد همسایگی سرزنده مبتنی بر رویکرد بایوفیلیک در قالب معرفی مؤلفه های کیفی و راهکارها و مصادیق عملی ارائه خواهد شد.
طراحی شهری نوین بر پایه تحریف های عامدانه در ادراک عمق و فاصله؛ از رویکرد نشانه تا خطاهای کاربردی اپتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
64-75
حوزه های تخصصی:
پرداختن به مقوله ادراک عمق و فاصله و تحریف های عامدانه در حوزه طراحی شهری، طراحان را قادر می سازد تا از طریق نظم دهی و چیدمان آگاهانه کیفیات فضایی به گونه ای مناسب و در راستای مقاصد کلی طراحی، این تجربه ادراکی را دستخوش تغییر قرار دهند و بدین طریق آگاهانه مسیری را کوتاه تر و یا بلندتر از شرایط حقیقی آن در ذهن ناظرین و استفاده کنندگان از فضا متبادر سازند. در این مقاله، از میان رویکردهای نظری متعدد موجود پیرامون نحوه عملکرد سیستم بصری انسان در رابطه با ادراک عمق و فاصله، به سبب تأکید بیشتر متون علمی انتشار یافته در سال های اخیر و نیز از منظر جامعیت تئوریک، به رویکرد نشانه خواهیم پرداخت. بر اساس این رویکرد در بخش نخست از این مقاله، تلاش گردیده است تا با نگرشی علمی و از دریچه نگاه طراحی شهری، شاخص ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر مقوله ادراک عمق و فاصله مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند؛ مؤلفه هایی که می توان با تجمیع و یا کاستن از میزان آن ها به طور مستقیم به کنترل نسبی میزان عمق و فاصله ادراکی در فضای کالبدی پرداخت. در ادامه و در بخش دوم نیز به بحث پیرامون تحریف های عامدانه با رویکردی کاربردی و با مدنظر قرار دادن قابلیت به کارگیری آن ها در طراحی ساختارهای کالبدی – فضایی شهری، پرداخته شده است.
بررسی تأثیر شاخص های طراحی محیطی بر میزان وقوع جرائم شاخص در مناطق حاشیه نشین شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۹
81 - 102
حوزه های تخصصی:
رویکرد امنیت از طریق طراحی[1] یکی از مؤثرترین و کارآترین رویکردها در زمینه ارتقاء امنیت شهری است که می تواند نقش بسزایی در ایمن سازی فضاهای شهری ایفا کند. پژوهش حاضر به بررسی مناطق حاشیه نشین شهر ارومیه می پردازد و در پی یافتن شیوه های اثربخش پیشگیری از جرائم و ارائه راهکارهای مناسب برای ارتقاء امنیت و پیشگیری از جرم است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است، برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان مناطق شش گانه حاشیه نشین شهر ارومیه (دیگاله، کشتارگاه، اسلام آباد، حاجی پیرلو، وکیل آباد و چلوچاپان) بوده و حجم نمونه آماری طبق فرمول کوکران (۳۷۹) نفر می باشد. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها در نرم افزار[2] و با استفاده از آزمون های رگرسیون چندمتغیره برای تشخیص وجود رابطه بین متغیرهای وابسته و مستقل و از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نیز برای تبیین شدت رابطه بین متغیرهای پژوهش استفاده شد و نهایتاً فرضیات مورد آزمون تحلیل و بررسی شدند. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مستقیم و معنادار بین متغیرهای مستقل و وابسته آن می باشد. هرچقدر مؤلفه های طراحی محیطی (نظارت، قلمروگرایی، تصویر و نگهداری از فضا، فعالیت پشتیبانی و سخت کردن هدف جرم) در بین ساکنین فضاهای شهری تقویت یابد، به همان اندازه، میزان جرائم شاخص نیز در مناطق حاشیه نشین کاهش خواهد یافت. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده تصویر و نگهداری از فضا بیشترین سهم و متغیر فعالیت پشتیبانی کمترین سهم را در پیش بینی میزان جرائم شاخص در مناطق حاشیه نشین شهر ارومیه دارد.
راهبردهای تقویت تعاملات انسانی در طراحی محیط زندگی از منظر اسلامی مطالعه موردی: بررسی بافت کهن کرمان در دو مقیاس محله، خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
31 - 46
حوزه های تخصصی:
اگر چه بررسی و معرفی اصول تقویت تعاملات اجتماعی از موضوعات شایع در تحقیقات امروز جهانی و ایرانی است، ولیکن تاکنون مبانی نظری اسلامی-_ایرانی آن کمتر مورد تحقیقات عمیق قرار گرفته است. این پژوهش قصد دارد، احکام و برداشت های دینی ناشی از آیات و روایات را (با استناد به منابع و تفسیر متفکران شیعی و با توجه به مستندات تاریخ اسلامی-_ ایرانی) در تخصص معماری و شهرسازی مورد بررسی قرار داده و اصول و روش های عملی تحقق بخش برای آنها بیابد. این مقاله به منظوردر جهت شناسایی این اصول، تدوین شده و چون در حوزه مطالعات دینی قرار دارد(که از تنوع روی آورد و تعدد روش تحقیق برخوردارند) لذا برای پاسخگویئی به مسئله پژوهش از الگوی مطالعات میان رشته ای استفاده شده است. نوع روش شناسی حاکم بر پژوهش نیز، روش تحلیلی-_ منطقی است. در این راستا از میان شهرهای سنتی که از نظرجهت تعاملات اجتماعی در عین تنوعات دینی و فرهنگی قابل توجه هستند، شهر کرمان انتخاب شده است. مهمترین اصول برخاسته از مبانی و قابل مشاهده در ساختار محیط های زندگی اسلامی را می توان در کلیت شهر در عرصه هایی همچون؛ لزوم ارتقایء مشارکت مردمی در راستای تقویت تعاملات، مبنا قرار دادن شعائر دینی مانند مراسم هاات و مظاهر نمادینِ اندیشه اسلامی، لزوم رعایت حقوق سایر شهروندان در هر نوع ساخت و ساز، و توجه به اصل عفاف در طراحی فضاهای شهری دانست. در انتخاب محله اسلامی نیز، اصل همسایگی و ارتباطات و همبستگی اجتماعی از مهمترین اصول می باشند. خانه ها نیز در محله و شهر به عنوان محل آسایش و آرامش خانواده بوده و نباید استقلال و حرمت آنها با هر نوع مزاحمتِ همجواری خدشه دار شود، یا متکبرانه خودنمایئی نماید. این مطالعه به بررسی تأاثیر اجرایی راهبردها در تقویت تعاملات انسانی در جامعه دینی می پردازد. و در نهایت اصول فوق در پرتو مصادیق، مورد توجه قرار گرفته است.
نقش عوامل طراحی در ارتقای سلامت و پیاده روی ساکنان مطالعه موردی: محله مطهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
27 - 36
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر در زندگی شهری، مانند افزایش استفاده از خودرو های شخصی و به تبع آن احداث پی در پی بزرگراه های شهری و افزایش آلودگی های زیست محیطی موجبات توجه جامعه جهانی به مقوله سلامت شهروندان در سطح شهر و فضاهای عمومی را فراهم نموده است. به گونه ای که امروزه این مفهوم در شهرها و زندگی شهری به دلیل افزایش جمعیت، به مثابه پیش شرط ابعاد سه گانه توسعه پایدار توسط سازمان بهداشت جهانی ، قلمداد شده و به عنوان یکی از ابعاد مهم طراحی و برنامه ریزی شهری مورد توجه است. این مسئله در سطح شهرهای ایران به ویژه کلانشهرهای تهران، مشهد و تبریز در قالب کمبود فعالیت بدنی و بروز انواع بیماری های قلبی، عروقی و تنفسی نمود یافته است. این مقاله با هدف بررسی ارتباط میان طراحی شهری و پیاده مداری با مقوله های سلامت عمومی و فعالیت بدنی در محله مطهری کلانشهر مشهد، سعی در لزوم برنامه ریزی برای این دیدگاه دارد. روش مورد نظر در جمع آوری و تحلیل داده ها متکی بر روش پیمایشی و همبستگی می باشد. نتایج این مقاله نشان می دهد که رعایت معیارهای اجتماعی _ فرهنگی و فیزیکی _ محیطی در طراحی محله، نقش مهمی در ارتقای پیاده روی و تحرک آن دارد. همچنین عوامل زیباسازی محله، آرام سازی ترافیک، آموزش و اطلاع رسانی به عنوان مهمترین شاخص های تأثیرگذار بر پیاده روی و سلامت عمومی به شمار می روند. در انتها تبیین مدل نحوه ارتباط عوامل محیطی _ فیزیکی و اجتماعی _ فرهنگی با فعالیت بدنی و پیاده روی به عنوان دستاورد اصلی تحقیق قابل ارائه می باشد.
بررسی اصول و راهبردهای باز توسعه محلات شهری با رویکرد تغییر کاربری اراضی قهوه ای
حوزه های تخصصی:
در پی افزایش جمعیت، گسترش افقی شهرها و توسعه ی ناموزون آن ها، مناطق شهری مشمول زمین هایی بلااستفاده و یا با کاربری های نامتناسب با محیط اطراف خود شده اند که در این پژوهش از آن ها به عنوان زمین ها و یا اراضی قهوه ای یاد می شود. این زمین ها علاوه بر اینکه دارای پتانسیل های هدر رفته ی بی شماری هستند می توانند دارای آلودگی های زیست محیطی متعددی نیز باشند. نظر بر اینکه توجه به این زمین ها در کشور ما امری نوپاست، هنوز قوانین اصول و راهبردهای دقیق به منظور استفاده از این زمین ها توسط ارگانهای ذی ربط ارائه نشده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی توصیفی است که در آن جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است. پس از مطالعه ی مبانی نظری و تعاریف به معرفی اراضی قهوه ای، دلایل بوجود آمدن و ضرورت استفاده از آنها و سپس به بررسی مزایا و معایب توسعه مجدد آنها پرداخته شده است. در ادامه به منظور تدوین سیاست های توسعه ی مجدد این زمین ها جهت استفاده ی بهینه، کاهش آلودگی و بهبود فضاهای اجتماعی و اقتصادی، چند نمونه ی مختلف از این زمین ها مورد مطالعه قرار گرفته و نکات کلیدی طراحی از آنها استخراج شده است. پس از آن مجموعه اقدامات لازم جهت باز توسعه ی این اراضی مورد بررسی قرار گرفته و در پایان پس از استخراج الگوها و تحلیل آن ها، اصول و راهبردهایی جهت توسعه ی مجدد این اراضی موجود در محلات شهری در قالب جدول ارائه گردیده است. زمین های قهوه ای از جمله اراضی مفید و پر پتانسیل در داخل محدوده ی شهرها هستند که توجه به آنها و برنامه ریزی در جهت ایجاد توسعه ی آنها می تواند در ابعاد وسیع و طولانی مدت، مثمر ثمر و درآمدزا باشد. علاوه براین توسعه ی مجدد این اراضی می تواند حلال مشکلات بسیاری اعم از مشکلات ناشی از گسترش افقی شهرها نیز باشد. پژوهش فوق در این راستا گامی در جهت تعریف الگو و راهبردهایی به منظور توسعه ی مجدد این اراضی و طراحی آنها در شهرها با هدف ایجاد محیط های کاربردی، قابل سکونت و امن جهت استفاده ی مردم برداشته است تا به واسطه ی آن بتوان اقدامی هرچند کوچک در راه توسعه و تعالی جامعه انجام داد.
تدوین مدل مفهومی مبتنی بر طبقات اجتماعی اثرگذار بر طراحی کالبدی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی مولفه های موثر در طبقات اجتماعی شهروندان بر طراحی کالبد شهر است. به این منظور مبانی نظری مرتبط با طبقات اجتماعی و طراحی کالبد شهر مورد بررسی قرار گرفت و مدل مفهومی اولیه که در بردارنده شاخص های اثرگذار بوده است استخراج شد. در گام بعدی به وسیله روش دلفی فازی و با استفاده از نظر خبرگان و اساتید مربوط اقدام به پالایش مولفه های اثرگذار شده است و بدین طریق بیش از بیست شاخص از مجموعه شاخص های شناسایی شده حذف شدند. مدل نهایی به دست آمده در بردارنده سه مولفه اصلی شامل مولفه های کالبدی، اجتماعی و کیفیت محیطی و هفده شاخص فرعی می باشد شاخص های مولفه کالبدی شامل تراکم و فشردگی، شبکه معابر، فضاهای عمومی و کانون های عطف، اختلاط کابری ها و عملکردها و زیر ساخت های شهری دارای اهمیت بیشتری نسبت به سایر مولفه ها هستند. شاخص های بعد اجتماعی نیز شامل تعاملات اجتماعی، نوع شغل، میزان و منشا درآمد، میزان تخصص، آموزش و سطح تعلیم و تربیت، پیشینه خانوادگی و منزلت اجتماعی، هویت و حس تعلق، گوناگونی سلایق و تضادهای فردی، میزان دستیابی به ثروت اجتماعی هستند. ابعاد مربوط به کیفیت محیطنیز شامل سازماندهی متناسب با عملکردها و تراکم بهینه، انسجام و همبستگی اجتماعی، مشورت و مشارکت دادن کاربران شهری، کاربری های مختلط، منعطف و چندگانه، تعاملات اجتماعی و ارتباط با دیگران، هویت اجتماعی، حس تعلق و احساس هویت مکانی و تجمیع فعالیتها و دسترسی به فرصت ها می باشد.
ارتقا کیفیت زندگی در محله شیخ بهائی بر اساس مؤلفه های طراحی شهری
حوزه های تخصصی:
بحران کیفیت، در شرایط کنونی یکی از چالش های عمده شهرهای ما و یکی از دغدغه های اساسی تصمیم گیران، مجریان و استفاده کنندگان محیط های شهری است. با توجه به اهمیت مسأله "کیفیت" و افزایش سریع شهرنشینی، چنانچه برنامه ها و مداخلات کالبدی در شهرها همچون گذشته بدون توجه لازم به دانش طراحی شهری و بدون ملحوظ نمودن نظام مند آن در مراحل مختلف تصمیم گیری صورت پذیرد، هیچ گونه تضمینی برای دستیابی به محیط های دارای کیفیت طراحی شهری مطلوب وجود نخواهد داشت. در واقع طراحی شهری می تواند به ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان شهر کمک شایانی کند. هدف اصلی پژوهش ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان محله شیخ بهائی با در نظر گرفتن معیارها و مؤلفه های طراحی شهری می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد که با بهره گیری از اسناد کتابخانه ای، مشاهدات مستقیم از فضا و همچنین برداشت های میدانی انجام شده است. روند پژوهش شامل بررسی مبانی نظری، استخراج معیارهای مورد نیاز و تحلیل محدوده مورد مطالعه براساس بررسی ها و مشاهدات انجام شده با استفاده از روش SWOT می باشد که درنهایت اهداف و سیاست های اجرایی پیشنهاد گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های طراحی شهری در محدوده موردنظر دارای نقاط ضعف و کاستی هایی می باشد که راهکارهایی با اهداف ارتقاء کیفیت عملکردی، زیباشناختی و زیست محیطی به منظور رسیدن به هدف نهایی که بهبود کیفیت زندگی ساکنان می باشد، ارائه گردیده است.
بررسی و تحلیل توزیع فضایی خدمات شهری در مناطق شهری با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه:مناطق حوزه جنوبی تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۹
37 - 46
حوزه های تخصصی:
امروزه شهری پایدار است که منجر به عدالت اجتماعی شود. از نشانه های عدالت اجتماعی توزیع فضایی متعادل خدمات شهری است.کلانشهر تهران نیز یکی از شهرهایی است که از ویژگی های اصلی آن عدم توازن فضایی خدمات بین مناطق شمال و جنوب آن می باشد. در این ارتباط مدیریت شهری کلانشهر تهران در راستای پایداری و کاهش فاصله بین این مناطق ارائه خدمات را به مناطق جنوبی تهران را در دستور کار خود قرار داده است. اما ارائه خدمات به مناطق حوزه جنوبی تهران باید براساس اولویت انجام گیرد. هدف این پژوهش شناسایی و چگونگی توزیع فضایی خدمات در مناطق حوزه جنوبی تهران و رتبه بندی این مناطق براساس شاخص های برخورداری از خدمات شهری است. روش تحقیق این مقاله توصیفی تحلیلی است و به منظور دست یابی به هدف پژوهش از روش تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از میان مناطق حوزه جنوبی تهران، از لحاظ برخورداری از شاخص های خدمات شهری منطقه 17 با امتیاز 0.798 در رتبه اول و منطقه 15 با امتیاز0.076 در رتبه آخر قرار دارد و این منطقه باید در اولویت ارائه خدمات شهری قرار گیرد همچنین شاخص مراکز آموزشی نسبت به دیگر شاخص ها، عدم توازن فضایی بیشتری در مناطق حوزه جنوبی دارد.
تبیین مولفه های جامعه شناختی (با تکیه بر مفهوم گسست نسلی) در طراحی محیطی با رویکرد پیشگیری از جرم (نمونه موردی: خیابان اصلی رجایی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
31 - 58
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از اولویت های مؤکد در حوزه طراحی شهری، توجه به مقوله پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی[1] و اجرایی کردن آن در فضا و طراحی شهری است. فضای شهری با این رویکرد، سبب بهبود کیفیت شهری، افزایش رضایت مندی و بهبود سطح رفاه جامعه خواهدشد. در جامعه ای که بستر شکل گیری هویت، فرهنگ و رفتار افراد است، توجه به عوامل جامعه شناختی، درک ریشه ای یک اتفاق و فهم دقیق آن را در سطوح مختلف به همراه دارد. از این منظر، این پژوهش با توجه به گسترش جرائم، موضوع پیشگیری از جرم را با رویکرد جامعه شناسی و تکیه بر مفهوم گسست نسلی در طراحی محیط شهری موردبررسی قرار داده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش ات کمی بوده و داده ها از طریق پیمایش به دست آمده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شهروندان خیابان اصلی رجایی شهر کرج است که نمونه آماری آن بر اساس فرمول کوکران به تعداد (۳۶۰) نفر به دست آمد. نمونه گیری به روش طبقه ای متناسب با حجم، اجرا و داده های حاصل از توزیع و گردآوری پرسشنامه ها به نرم افزار «اس.پی.اس.اس»[2] وارد شد؛ روش تحلیل مبتنی بر تصاویر، آزمون رگرسیون چندمتغیره و فن افتراق معنایی بوده است. برابر نتایج، توجه به مؤلفه های به دست آمده از پژوهش، در بعد جامعه شناسی (شناسایی مهاجران به کلان شهرها، احراز دلیل مهاجرت و تهیه پروفایل مهاجران، توجه ویژه به طراحی شهری بر اساس گسست نسل ها و تأثیر آن در گسست عاطفی، به خصوص در جوانان) و در بعد طراحی کالبدی محیطی (کنترل دسترسی ها، حفظ قلمرو و تأمین نور کافی)، باعث کاهش جرائم در طراحی فضای شهری و در نتیجه، ایجاد شهر امن خواهدشد.
طراحی شهری محورهای سبز با رویکرد پایداری زیست محیطی؛ مطالعه موردی: شهر عباس آباد: استان مازندران
حوزه های تخصصی:
اهمیت و نقش فضاهای سبز در حیات و توسعه شهر تا حدی است که از آن به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار یاد می شود. تاثیرات فیزیکی و طبیعی محورهای سبز در سیستم شهری و بازدهی اکولوژی، اجتماعی و اقتصادی آن ها در ساختار جوامع، امری انکار ناپذیر است. هدف از این پژوهش دست یابی به محور سبز تفریحی- گردشگری است که علاوه بر تامین فضایی مناسب جهت تفریح و استراحت به حفظ و تقویت اکوسیستم کمک کند. در این تحقیق سعی شده است تا با طراحی محور سبز ضمن استفاده از منابع طبیعی از آن محافظت کرده و با اتخاذ سیاست های درست باعث تشویق مردم برای کمک به تجدید حیات این منابع گردد. روش این تحقیق میدانی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای-اسنادی جمع آوری شده است و تعداد 120 پرسش نامه توسط شهروندان و مسوولین پر گردیده است که نتایج آن در طراحی عرصه طراحی لحاظ گردیده است. سپس با شناخت و تحلیل عرصه ی طراحی و تهیه جدول سوات نقاط قوت،ضعف، فرصت و تهدید آن مشخص گردیده است و با توجه به جدول بیانیه راهبردی و نتایج حاصل از پرسش نامه، عرصه مورد مطالعه طبق ابعاد کرمونا طراحی شده است.
بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران (تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از سال 1343 تا 1395 ه.ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
19 - 32
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، مقاله ها و کتاب های علمی متعددی در باب مبانی نظری «طراحی شهری» نوشته و منتشر شده است. اما در واقعیت، هنوز «کیفیت فضاهای شهری» به عنوان مهم ترین دغدغه این دانش و حرفه، در بسیاری از شهرهای دنیا و به طور خاص در کشور ما نمود عینی خود را نیافته است. عملیاتی کردن دانش «طراحی شهری»، به کمک تدوین و تنظیم چهارچوب ها، الزامات و شاخص های آن در متون قانونی کشور، به عنوان اسناد بالادست و برنامه های هدایت توسعه، امکان پذیر می شود. این نوشتار به منظور بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران، به تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در فاصله زمانی سال های 1347 تا 1395 ه.ش. پرداخته است. با این هدف، یافتن مهم ترین «موضوعات» و «موضع» های طراحی شهری که در مصوبات شورا مورد اشاره یا تأکید قرار گرفته، مد نظر بوده است. به این منظور پس از مطالعه دقیق متن مصوبات در بازه زمانی یادشده، با رویکرد تفسیری- تحلیلی و به کمک روش تحلیل محتوای کیفی، مصوبات موضوعات مرتبط با طراحی شهری پرداخته شده بود، استخراج گردید و سپس محتوای مرتبط با طراحی شهری، در این 87 مصوبه مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان می دهد که در سهم اندک توجه به طراحی شهری در مصوبات این شورا (کمتر از 5 درصد)، بیشترین تأکید بر موضوعات «طراحی پهنه ها و محورها با هدف توسعه گردشگری» و «توجه به بافت ها و بناهای تاریخی» با 7.48 درصد و «طراحی منظر شهری» با 6.95 درصد بوده است. در میان موضع ها نیز پهنه های اطراف «بناهای تاریخی و یادبود» با 19.81 درصد و «بافت های تاریخی» با 16.03 درصد بیشتر از سایر مواضع شهری در مصوبات شورا مورد توجه بوده است. این بررسی در مجموع، سهم اندک توجه به «طراحی شهری» و «اسناد موضعی – موضوعی» وابسته به آن را در میان مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نشان می دهد.
بازاندیشی در نسبت طراحی شهری و برنامه ریزی: بازگشت به ریشه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
15 - 31
حوزه های تخصصی:
تفاوت گذاری و تمایز فزاینده یِ مابین برنامه ریزی و طراحی شهری چگونه شکل گرفته و سپس بسط یافته است؟ مقاله با تمرکز بر این پرسش، به مناسبت و تا جایی که منطق بحث اقتضا می کند، مقدمات این تمایز را از منظر نئولیبرالیسم، رقابت پذیریِ جهانی و الگوواره یِ نوشهرگرایی به مثابه یِ چارچوب های نوینِ تفکر و آگاهی در عرصه یِ مطالعات شهری توضیح خواهد داد. رویارویی برنامه ریزی و طراحی شهری از این منظرْ نیازمندِ توضیحی است که در این پژوهش از مجرای اشاره و مناقشه ای در ماهیّتِ طراحی شهری و کشمکش بنیادین مابینِ «علم» و «طراحی» تشریح خواهد شد. مقاله به لحاظ روش شناسی دارای ماهیت تبیینی اکتشافی است و کشف روابط علّیِ موضوعِ پژوهش یعنی بررسی چرایی شکل گیریِ تمایل فزاینده به تفاوت گذاری مابین طراحی شهری و برنامه ریزی برای سنجش گری آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل می دهد. دریافت و توضیح روند «استقلال طراحی شهری» و مطرح شدن انگاشت هایی هم چون حکمروایی به جای تجویز برنامه ریزانه و تالی های آن، زمینه را برای این ادعا فراهم می کند که طراحی شهری می بایستی به ریشه ها و خاست گاه خود به مثابه یِ زیرمجموعه یِ کاربست برنامه ریزی بازگردد. در شرایطی که می بایست نظام آموزشی شالوده ای نو در عرصه یِ مطالعات شهری بر مبنای ارزش های برنامه ریزی هم چون عدالت اجتماعی و منافع همگانی برای درک ماهیت مشکلات شهری در دوران جدید فراهم می کرد، ایده ئولوژی های جزم اندیشی هم چون نوشهرگرایی به واسطه یِ چرخش به سمتِ طراحی شهری، جانشین ارزش های برنامه ریزی شده و راه برای تبیین دقیق مشکلات یاد شده دشوار و در برخی موارد مسدود کرده است. فراخوان بازگشت به برنامه ریزی و احیای جایگاهِ واقعیِ طراحی شهری، راه کار ارائه شده در این مقاله است؛ به طوری که همراه مضامینی هم چون سرزندگی و حس مکان، مفاهیم عمیق تر در حوزه یِ عدالت محیطی، اجتماعی، انصاف اجتماعی اقتصادی و قومی در ارتباط با تفاوت ها، تنوع ها و پایداریِ بوم شناختی نیز مورد توجه طراحی شهری قرار گیرد.
تدوین مدل «محله کم کربن» به منظور کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 48
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: رویکرد «کم کربن» به عنوان هدفی برای اقتصاد، جامعه و شهر در ابتدای قرن اخیر مطرح گردید. این رویکرد در سال های اخیر در مقیاس های خرد و «محله »های شهری پیگیری گردیده است. اما به نظر می رسد در ادبیات علمی شهرسازی در کشور ما به خصوص در مقیاس محله هنوز به قدر کافی به آن پرداخته نشده است. هدف: این پژوهش در پی آن است که ضمن تدوین مدل نظری «محله کم کربن»، به کمک متخصصان داخلی و با رویکرد بومی، شاخص های آن را به منظور کاربست در راهبردهای برنامه ریزی و طراحی شهری، اولویت بندی نموده و اثرگذاری آن ها را بررسی نماید. روش:ابتدا ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، بیش از 30 منبع علمی در حوزه توسعه کم کربن، مؤلفه ها و شاخص های «محله کم کربن» شناسایی و دسته بندی گردیده است. پس از آن به کمک پرسشنامه ای به شیوه ماتریس، از 9 تن از پژوهش گرانی که در این حوزه موضوعی مطالعه یا پژوهش داشته اند، تأثیرگذاری مؤلفه ها و شاخص ها در تحقق محله کم کربن، مورد پرسش قرار گرفته است. تحلیل داده های حاصل از پیمایش، به کمک روش ترکیبی «دنپ» انجام گرفت و مدل محله کم کربن در قالب 6 مؤلفه و 19 شاخص تدوین و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به یافته ها مهم ترین مؤلفه/ شاخص ها در تحقق محله کم کربن، «اجتماع محلی» و شاخص های «فرهنگ سازی و افزایش آگاهی مردم» و «مشارکت مردمی» است. در دسته شاخص های مؤلفه «فرم» نیز «زمینه گرایی بافت» و «فشردگی بافت» به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق محله کم کربن شناخته شدند. در این مدل تحلیلی «اجتماع محلی» و «فرم» به عنوان مؤلفه های اثرگذار (علت) و سایر چهار مؤلفه، به عنوان مؤلفه های اثرپذیر (معلول) شناخته شدند. نتیجه گیری: در نظر گرفتن اولویت ها در تحقق محله ای با حداقل مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و حداقل انتشار آلودگی، هدفی است که بایست به طور جدی از جامعه دانشگاهی به مطالبه ای در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری تبدیل شود.
تعامل نظری اصول و شاخص های طراحی شهری در انطباق با تغییر اقلیم و بازتعریف جایگاه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 112
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مقوله تغییر اقلیم و پایداری، پس از دهه ۱۹۷۰ میلادی، تبدیل به بزرگترین چالش عصر حاضر شده است. از بین عناصر انسان ساخت موثر در تغییرات اقلیمی، شهرها در اولویت اول می باشند. بااین حال مبانی نظری در خصوص شهرسازی پایدار بسیار محدود بوده و از طرفی مسئله افزایش سرعت تغییراقلیم، این چالش را به عنوان بزرگ ترین دغدغه جهان باقی گذاشته است. هدف: لذا هدف این نوشتار باز تعریف اصول تعاملی طراحی شهری و پدیده تغییر اقلیم و معرفی شاخص های آن در ساختار طراحی می باشد. روش:پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی است که در آن از رویکرد تفسیرگرایی کمک گرفته شده است. تکنیک های به کار رفته در این رویکرد، تحلیل محتوای کیفی با استفاده از روش دلفی در دو مرحله توسط پرسشنامه های نیمه ساختاری و بسته از جمعبندی نظرات 25 متخصص و ارزیابی کمی با استفاده از تحلیل شبکه ای می باشد. یافته ها: دستاورد پژوهش حاضر باز تعریف اصول طراحی شهری در عناصر شهری (ساختمان ها/ فضاهای باز طبیعی، فضاهای باز عمومی، خیابان ها و معابر به عنوان فضای شهری/ فضای تبادل و حمل و نقل)، معرفی شاخص ها و سنجه های طراحی برای هر اصل شامل آسایش اقلیمی، کاهش آلودگی، هماهنگی بستر و زمینه، استفاده از انرژی تجدیدپذیر و حفظ محیط زیست می باشد. نتیجه گیری: این مقاله بحث می نماید که تغییر اقلیم و طراحی شهری دارای تعامل دو جانبه می باشد و جهت کنترل تغییر اقلیم می بایست در طراحی شهرها به شاخص های آن توجه نمود.
طراحی فضای شهری سرزنده با رویکرد ارتقای قرارگاه رفتاری (مطالعه موردی: خیابان میرابوالقاسمی رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه برنامه های توسعه شهری در کشورمان در گسستی عمیق با گذشته خود، خودرومدار و بر مبنای تسهیل هرچه بیشتر حرکت سواره بوده و آنچنان که باید به فضاهای شهری(در جهت ایجاد سرزندگی و پویایی شهری و ارتقای کیفیت های محیطی) توجه نمی شود. بر این اساس، ارتقاء قرارگاه های رفتاری(به عنوان یکی از مولفه هایی که برای تعاملات اجتماعی افراد در اینگونه فضاها موثر واقع می شود)، اهمیت چندان در نظر گرفته نمی شود. از این رو، این پژوهش در پی ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت ارتقاء سرزندگی فضایی در فضاهای شهری است. هدف: به این منظور، خیابان میرابوالقاسمی شهر رشت به عنوان یکی از فضاهای شهری که در پی طرح های توسعه شهری، صرفا بر مبنای تسهیل هر چه بیشتر حرکت سواره شکل گرفته است، به عنوان نمونه موردی پژوهش در نظر گرفته شد. روش:شیوه تحقیق از نظر روش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بود. حجم نمونه مورد بررسی به روش کوکران و با توجه به جمعیت 677000 نفری شهر رشت، 384 نفر در نظر گرفته شد. داده های مورد نیز به کمک پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. همچنین جهت ارزیابی ساختار پیکره بندی فضایی که بر اساس مطالعات انجام شده همبستگی معناداری با سرزندگی دارد، از نرم افزار UCL Depthmap و روش چیدمان فضا استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین همپیوندی و قابلیت اتصال نشان داد که نمونه موردی پژوهش با میزان قابلیت درک فضایی 69/0 از خوانایی نسبتا خوبی برخوردار است. علاوه بر آن مشخص گردید که عدم تعبیه فضاهایی جهت برقراری تعاملات اجتماعی و سواره محوربودن مسیر، مهمترین مشکلات محله از دیدگاه جامعه آماری است. نتیجه گیری: راهکارهایی همچون ارتقاء کیفیت کالبدی و بصری در منظر شهری، بهبود کیفیت زیست محیطی، توجه ویژه به عابرین پیاده و پیاده مداری، ارتقاء کیفیت عملکردی و فضایی و ارتقاء تعاملات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیشنهاد گردید.
تدوین مدل مفهومی «محله بیوفیلیک» به منظور کاربست در طراحی و برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
15 - 27
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که در سال های اخیر در راستای پیوند با طبیعت در حوزه طراحی و برنامه ریزی شهری موردتوجه بوده است، رویکرد «بایوفیلیا» است. این رویکرد حداکثری، تلفیق همه جانبه با ابعاد مختلف محیط طبیعی در شهرها را دنبال می کند اما در پژوهش های داخلی، به خصوص از خاستگاه دانش شهرسازی کمتر به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر به دنبال آن است که شاخص های این رویکرد را در قالب یک مدل مفهومی، به منظور کاربست در طراحی و برنامه ریزی در مقیاس محله های شهری، بومی و کاربردی نماید. به این منظور، ابتدا به بررسی منابع نظری موجود به روش «مطالعات کتابخانه ای» پرداخته شد. شاخص های حاصل از این مرحله، پس از تحلیل محتوا و دسته بندی، مدل اولیه پژوهش را شکل داد. پس ازآن به منظور تکمیل و تأیید مدل، به روش «دلفی» در سه مرحله، نظرات 11 تن از اساتید معماری و شهرسازی و صاحب نظر در این باب، به کمک پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. شاخص های طراحی محله بایوفیلیک و سپس اولویت بندی آن ها به کمک مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شد. داده های حاصل از مرحله اول به کمک تحلیل محتوا و داده های حاصل از پرسشنامه با روش های توصیفی آماری مورد تحلیل قرارگرفته است. تدوین مدل محله بایوفیلیک در شش بعد «منابع طبیعی»، «محیط مصنوع»، «منظر محله»، «فعالیت ها»، «اجتماع محلی» و «مردم محله»، انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد، در بعد «منابع طبیعی»؛ حفاظت از منابع طبیعی، در بعد «محیط مصنوع»؛ تلفیق کالبد با طبیعت، در بعد «فعالیت ها»؛ حمل ونقل سبز، در بعد «اجتماع محلی»؛ مشارکت مردم در حفاظت از طبیعت و در بعد «مردمی»؛ ارتباط عاطفی مردم با طبیعت، بیشترین توافق را در میان اعضای حلقه دلفی داشته اند.
تبیین عملکردی و شناسایی ارزش های مکان های عمومی رودخانه محور از منظر طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
31 - 48
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها، به واسطه عملکردهای متعدد، کیفیات متنوعی را برای انسان ها و سکونتگاه هایشان همراه دارند و مستقیم و غیرمستقیم، بر کیفیت زندگی آنها تأثیر می گذارند؛ اما تغییر سبک زندگی جوامع، ناآگاهی از ابعاد رودخانه ها و نگرش و توسعه تک بعدی، آسیب های فراوانی به این پدیده های طبیعی رسانده و موجب ناپایداری آنها شده است. این پژوهش، در پی خاطرنشان ابعاد رودخانه ها، اهمیت حفاظت آنها در حین توسعه ، ضرورت دیدگاه فراگیر در مواجهه با رودخانه و چگونگی استفاده از رودخانه به عنوان محور مکان های عمومی در چارچوب طراحی شهری است. این پژوهش توسعه ای_کاربردی، بر مبنای رویکرد کیفی متکی بر تجربه گرایی، به گردآوری داده های مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی پرداخته و با انتخاب روش مطالعه میان موردی، از ابزارهای مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بازدیدهای میدانی رودخانه در شهرهای اردبیل، اصفهان، اهواز و رشت بهره گرفته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل های کیفی (تلخیص، دسته بندی) در کنار تحلیل های کمّی آماری استفاده شده و اعتبار نتایج، براساس اظهارنظر تضمین شده در موارد کیفی و بررسی آزمون اسمیرنف و T تک نمونه ای در تحلیل کمّی بررسی شده است. پژوهش حاضر، نقش ها، ارزش ها و کیفیات رودخانه را در قالب مؤلفه های نظام های مطالعاتی زیست محیطی/ اکولوژیکی، کالبدی/ فضایی، عملکردی، اقتصادی، اجتماعی/ فرهنگی، ادراکی/ روانی و ... تدوین کرده و به مقایسه تطبیقی وضعیت آنها در شهرهای بیان شده، پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به تنوع عملکردها، ارزش ها و نیز ابعاد رودخانه ها هرگونه توسعه مرتبط با آنها، باید با دیدی جامع نگر انجام شود. به علاوه، توجه به آب، ویژگی ها و تأثیرات آن، به مثابه مهم ترین عامل تمایز مکان های عمومی رودخانه محور، باید با اتخاذ رویکردهای مناسبی ازجمله درزمینه فعالیت ها، در مکان سازی مبتنی بر رودخانه مورد توجه قرار گیرد. برخی کاربردهای پژوهش حاضر، عبارتند از: یکپارچه سازی برنامه ریزی، طراحی و مدیریت رودخانه ها، مکان سازی و بازآفرینی پایدار با محوریت رودخانه ها، بازنگری اسناد توسعه شهری، بازنگری قوانین مرتبط و ... .
بازشناسی ابعاد و معیارهای تحقق پذیری طرح های شهری در تجارب معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49-62
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های همیشگی محافل طراحی شهری جستجو و تحلیل علل ناکامی پروژه های توسعه شهری است. به بیان دیگر، معمولاً این پرسش مطرح می شود که چرا این گونه پروژه ها، که بعضاً بر پایه نظریات و توسط نخبگان این حرفه تهیه شده اند، در مرحله عمل به تولید فراورده های مطلوب منجر نگردیده اند؟ کندوکاو و تحلیل علل ناکامی پروژه های طراحی شهری و اهمیت بسیار بالای زمان و چگونگی اجرای طرح در این پروژه ها، موجب شد توجه متخصصان به بعد فرآیندی طراحی شهری معطوف گردد چراکه به نظر می رسید راه حل این مسئله در رابطه علی میان کیفیت فرآیند و کیفیت فرآورده باشد. همچنین برخی محققین معیارها و شاخص های تأثیرگذار بر تحقق پذیری طراحی شهری معرفی می نمایند که از مهمترین آن ها، که در این پژوهش نیز به آن ها پرداخته شده، می توان به عوامل برنامه ریزی و طراحی، عوامل مدیریتی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل حقوقی، عوامل اخلاقی اشاره کرد. این پژوهش مروری است بر مقالات و نظریات این حوزه.
از بازبینی فرآیند تا تحقق محصول در طراحی شهری به سوی رویکرد تدریجی فرایند طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
3 - 14
حوزه های تخصصی:
در این مقاله فرایند طراحی شهری به عنوان اصلی ترین مؤلفه ی چنته دانش طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته و مناسبت این فرایند با تحقق پروژه ها به لحاظ نظری تحلیل شده است. به این منظور فرایند طراحی شهری در بستر نظری رشته طراحی شهری به عنوان یک رشته ی آکادمیک مستقل تحلیل شده و مشکلات تحقق پذیری پروژه ها در قالب رابطه سه گانه تئوری، حرفه و اجرا مورد بحث قرار گرفته است. هدف مقاله دستیابی به روش شناسی مناسب برای مواجهه طراحی شهری با مشکلات مرتبط با تحقق پذیری پروژه هاست. این روش شناسی در چارچوب نظری مقاله ارائه شده است. چارچوب نظری مقاله مبتنی بر تبیینی جدید از فرایند طراحی شهری است که به منظور افزایش تحقق پذیری پروژه ها مطرح شده است. فرایند یاد شده با عنوان فرایند تدریجی طراحی شهری مرحله اجرا را نیز به مراحل متداول فرایند، مطالعه، تحلیل و اجرا می افزاید و آنها را در یک مناسبت غیر خطی و غیر چرخه ای به صورت نامنظم و وابسته به مراحل اجرا در نظر می گیرد. این فرایند پیشنهادی در قالب روش شناسی پژوهشی اقدام پژوهی در یک پروژه طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته است. پروژه طراحی اراضی کن جنوبی شهر تهران مبتنی بر این روش شناسی در بستر عالم واقع و شرایط محیط حرفه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بررسی این نمونه ی موردی مراتب افزایش تحقق پذیری پروژه از طریق به کار گرفتن روش تدریجی شرح داده شده است. همچنین به عنوان شاهد عدم کامیابی فرایند کلاسیک طراحی شهری اسناد تحقق یک نمونه موردی دیگر، طرح جامع ویژه ی اراضی عباس آباد، با روش تحلیل محتوا آنالیز شده است. در نهایت در نتیجه بحث تعمیم پذیری فرایند تدریجی طراحی شهری به عنوان یک سازوکار جایگزین یا تکمیل کننده فرایندهای روتین و متداول طراحی شهری مطرح گردیده است.