مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
پهنه بندی
منبع:
سرزمین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
132 - 145
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای مهم برای کاهش خسارت ناشی از وقوع زمین لغزش ها، ارزیابی و پهنه بندی مناطق مستعد به زمین لغزش ها از طریق تهیه نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش است. حوضه آبخیز گلالرود ایلام به دلیل دارا بودن شرایط اقلیمی و سنگ شناسی مناسب، مستعد رویداد این پدیده می باشد. به منظور شناسایی مناطق مستعد زمین لغزش ابتدا عوامل مؤثر در وقوع این پدیده شامل جنس خاک یا سنگ، ساختار زمین شناسی، شکل دامنه، کاربری اراضی، ارتفاع نسبی و آبهای زیرزمینی شناسایی شدند، سپس برای تهیه لایه های اطلاعاتی و ارزیابی هر یک از عوامل و تلفیق آنها و سرانجام تهیه نقشه پهنه بندی زمین لغزش از سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. برای وزن دهی به معیارها به دلیل کوهستانی بودن منطقه از روش آنبالاگان استفاده شده است.
شناسایی و امکان سنجی پهنه های مساعد برای ایجاد مراکز اقامتی گردشگری با استفاده از مدل (AHP) و (GIS) (مطالعه موردی: دهستان گلمکان شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آمار و گزارش های سازمان جهانی گردشگری، امروزه جریان گردشگری به یکی از پررونق ترین و گسترده ترین فعالیت های اقتصادی جهان تبدیل شده به طوری که در بیش از 150 کشور، یکی از پنج منبع اصلی درآمد و ارزآوری محسوب می شود. در همین راستا فعالیت های مربوط به میهمان داری و پذیرایی گردشگران یکی از بخشهای اصلی اقتصاد گردشگری را تشکیل می دهد که ظرفیت بالایی برای ایجاد اشتغال و درآمد بویژه در نواحی روستایی دارا می باشد. باتوجه به این مهم و همچنین اثرات مثبت فعالیت های گردشگری دراقتصاد محل و زندگی افراد کم برخوردار، شناخت ظرفیت های گردشگری نواحی و مناطق به منظور ساماندهی فعالیت ها و مکان های گردشگر پذیر در جهت افزایش رضایت گردشگران و نشت اقتصادی بیشتر برای جامعه میزبان و همچنین حفاظت زیست بوم ها اهمیت فراوان یافته است. در این رهگذر این پژوهش شناسایی پهنه های مساعد و مجاز دهستان گلمکان شهرستان چناران به عنوان یک تفرجگاه پیرامون شهری را به منظور استقرار اقامت گاه های دائم و موقت گردشگری هدف قرار داده است. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی با اهدف کاربردی است که از طریق مطالعات اسنادی و میدانی محقق شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سلسله مراتبی (AHP) و همچنین نرم افزار GIS استفاده شده است. در روش سلسله مراتبی AHP ابتدا عوامل مؤثر پهنه بندی به کمک متخصصین مربوطه شناسایی و سپس بوسیله روش سلسله مراتبی، وزن دهی شده و در انتها معیارهای (لایه ها) بدست آمده با توجه به وزن هر معیار بوسیله توابع overley در نرم افزار GIS تلفیق شده و امتیاز هر پهنه با توجه به کل عوامل مؤثر و وزن آنها بدست آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد معیارهای طرح شده عمدتاً بر بنیان جاذبه های طبیعی ناحیه استوار است براین اساس پهنه های موجود در دهستان گلمکان جهت استقرار مراکز اقامتی و کمپ های گردشگری به سه دسته ممنوع، مشروط و مجاز تقسیم می شود. از یافته های دیگر پژوهش وجود تنها 17 درصد پهنه های مجاز با پتانسیل بالا برای استقرار مراکز اقامتی است که باید برای سرمایگذاری و احداث تأسیسات مورد توجه قرار گیرد.
پهنه بندی تنش گرمایی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعه موردی: آستانه های حرارتی موثر برکشت گندم در استان فارس) (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درجه حرارت یکی از مهمترین پارامترهای اقلیمی موثر بر عملکرد محصولات است. در پژوهش حاضر آستانه های بحرانی تنش گرمایی جهت کشت گندم در استان فارس مورد ارزیابی قرار گرفته و براساس نتایج حاصله معادلاتی جهت هریک از آستانه های بحرانی ارائه گردیده است. بدین منظور اطلاعات 14 ایستگاه همدیدی فعال استان فارس انتخاب گردید. با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه سه آستانه دمایی 30، 35 و 40 درجه سانتیگراد انتخاب شدند و روزهایی که دمای بیشینه روزانه آن از این آستانه ها بیشتر بوده، تحت بررسی قرار گرفتند. همچنین به دلیل اهمیت تنش گرمایی در شب، تعداد روزهایی که دمای هوای کمینه از 20 درجه سانتیگراد بیشتر بود، نیز تعیین گردید در نهایت باتوجه به نتایج بدست آمده پهنه بندی تنش های گرمایی در استان فارس ارائه گردید. نتایج نشان داد بخش های جنوبی استان فارس عمدتا شامل لارستان، مهر و خنج و بخش های شمال غربی شامل ممسنی و کازرون بیشتر در معرض تنش گرمایی قرار دارند و در این میان لارستان و ممسنی بیشتر از سایر مناطق از این تنش آسیب می بینن د. در عمده موارد ، دوره تنش گرمایی منطبق با دوره جوانه زنی و گلدهی کشت گندم در استان فارس است. لذا در برخی مناطق تطابق مناسب اقلیمی با کشت گندم وجود ندارد. نقشه های ارائه شده و تحلیل عوامل جوی و بررسی پیشینه اثرات این عوامل به مدیران بخش کشاورزی کمک می کند تا بتوانند احتمال رویدادهای مطلوب یا نامطلوب جوی را در مراحل بعدی نمو گیاهی با دقت بالایی تخمین زنند.
واکاوی و دقت شاخص های خشکسالی و تعیین بهترین شاخص اقلیمی در جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال نوزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۸
5 - 21
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از مخرب ترین رویدادهای آب و هوایی هستند که باعث خسارت های قابل توجهی هم در بخش منابع طبیعی و هم در زندگی انسان ها می شوند. هدف از این پژوهش مقایسه کارآیی شاخص های خشکسالی و شناسایی بهترین شاخص در منطقه جنوب شرق ایران است. بدین منظور با استفاده از داده های بارش روزانه 30 ساله (2014-1985) از سازمان هواشناسی کشور و با استفاده از 8 شاخص پرکاربرد بارش استاندارد، ناهنجاری بارندگی، درصد از نرمال، معیار بارندگی سالانه، نیچه، نمره استاندارد، دهک و z چینی در 19 ایستگاه هواشناسی استان های کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان دقت هر یک از شاخص ها در تعیین شدت خشکسالی موردبررسی قرارگرفته است. پهنه بندی نیز در نرم افزار ARC GIS 9.3 برای خشک ترین سال طی دوره آماری و مقایسه رده خشکسالی بسیار شدید دو شاخص انتخابی صورت گرفته است. دقت هر یک از شاخص ها در مقیاس ماهانه و سالانه مورد واکاوی قرار گرفت. در مقیاس سالانه از سنجه کارآمد تقارن سال وقوع کمینه بارندگی با خشکسالی بسیار شدید در ایستگاه های منطقه استفاده شده است. نتایج نشان داد که در مقیاس ماهانه جهت بررسی خشکسالی جنوب شرق کشور شاخص دینامیک بارش استاندارد (SPI) در بازه زمانی 6 و 12 ماهه بهترین عملکرد را داشته است؛ اما در مقیاس سالانه شاخص های ناهنجاری بارندگی (RAI) و دهک ها (DI) در همه ایستگاه ها کمینه مقدار بارندگی را با خشکسالی بسیار شدید نشان داده بودند که به عنوان بهترین شاخص شناخته شدند. شاخص نیچه نیز ضعیف ترین عملکرد را در تعیین شدت خشکسالی در ایستگاه های جنوب شرق ایران داشته است.
زون بندی خلیج چابهار با استفاده از مدل تصمیم گیری چند متغیره جهت کاربری تفرج متمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه اقتصادی– اجتماعی در چند دهه اخیر منجر به روی آوردن جوامع انسانی به ایجاد فرصت های گردشگری شده که امروزه به مثابه راهی در پر نمودن اوقات فراغت، کاهش تأثیر تنش های زندگی متمرکز شهری و صنعتی محسوب می شود. در کنار تمام مناطق متنوع ایران، سواحل جنوبی ایران نیز یکی از قطب های سیاحتی کشور به شمار می رود و در این بین خلیج چابهار با برخورداری از چشم اندازهای منحصر به فرد و نیز به سبب همجوار بودن با مناطق آزاد صنعتی و تجاری نقش مهمی در فراهم کردن اکوتوریسم دارد. در حال حاضر علی رغم اهمیت موضوع، مطالعه مشخصی به منظور مکان یابی پهنه های مناسب تفرج و برنامه ریزی درباره آن انجام نشده است. در این راستا طی تحقیق حاضر اقدام به پهنه بندی منطقه خلیج چابهار با استفاده از روش ارزیابی چند متغیره و با تکیه بر معیارهای اکولوژیکی و برخی معیارهای اقتصادی- اجتماعی گردید. معیارهای مورد استفاده در این تحقیق شامل خاک، رطوبت نسبی، پایداری سازند زمین شناسی، فاصله از منابع آب سطحی، فاصله از جاده، فاصله از دریا، فاصله از بندر، فاصله از مراکز شهری و روستایی، فاصله از مکان های تاریخی، فاصله از گسل و مراکز نظامی و همچنین فاصله از تاًسیسات خاص بودند. استانداردسازی معیارها با استفاده از تئوری فازی صورت پذیرفت و نقشه محدودیت ها با استفاده از تئوری بولین تولید شد. برای وزن دهی به معیارها از روش مقایسات زوجی در قالب تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد و سپس با روش ترکیب خطی وزن داده شده، لایه ها با هم ترکیب شده و شاخص مطلوبیت سرزمین محاسبه شد. در این منطقه 554 هکتار از محدوده در قالب 13زون برای تفرج متمرکز شناسایی شد و نشان داد که وجود محدودیت ها و حساسیت های محیطی، تحقق گردشگری را در جوار آبهای خلیج ناممکن ساخته است.
پهنه بندی کاربری توسعه شهری بر اساس توان های اکولو ژیک؛ مطالعه موردی: استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
53 - 68
حوزههای تخصصی:
استان مازندران با تنوع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوع جاذبه های طبیعی و چشم اندازها و مناظر با ارزش زیست محیطی جزو مهمترین نقاط جمعیت پذیر کشور به شمار می رود، که در سال 1365 دارای 33 نقطه شهری با جمعیتی معادل 893293 (2/39 درصد جمعیت استان) بود. در سال 1375 تعداد نقاط شهری استان به 37 عدد افزایش یافت، که با 9/6 درصد افزایش، جمعیتی معادل 1202469 نفر (2/46 درصد جمعیت استان) را در خود جای داده بود. در سرشماری سال 1385 از 1020 نقطه شهری کشور، 51 شهر معادل 5 درصد به استان مازندران اختصاص داشت، که با جمعیتی برابر 568949/1 نفر 2/3 درصد از جمعیت شهری کشور و 2/54 درصد از جمعیت استان را شامل گردید که برای اولین بار در تاریخ توسعه استان متوسط جمعیت شهرنشین استان سرانجام بر جمعیت روستانشین غلبه پیدا نمود. این افزایش شهرنشینی و استفاده از سرزمین جهت توسعه سکونتگاه های شهری در استان بدون در نظر گرفتن توان های اکولوژیک و پتانسیل های محیطی منجر به پیامدهای ناگوار و تخریب محیط زیست در استان می گردد، که در نهایت منابع طبیعی را در معرض تهدید قرار می دهد و محیط را از توسعه پایدار دور می سازد. از اینرو تحقیق حاضر با هدف پهنه بندی کاربری توسعه شهری بر اساس توان های اکولوژیک با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره مبتنی بر GIS در استان مازندران صورت پذیرفته است. نتایج حاکی از آن است که 23 درصد از مساحت استان (1187 واحد اکولوژیک با مساحت 908/532572 هکتار) به پهنه مناسب، 47 درصد از مساحت استان (1275 واحد اکولوژیک با مساحت 652/1125391 هکتار) به پهنه متوسط و 47 درصد از مساحت استان ( 2192 واحد اکولوژیک با مساحت 605/720143 هکتار) به پهنه نامناسب کاربری توسعه شهری اختصاص یافته است.
تحلیل فضایی و پهنه بندی احساس امنیت روستاییان شهرستان شیروان و چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۹
105 - 127
حوزههای تخصصی:
احساس امنیت به انعکاس روان ی شهروندان از عوامل تهدیدکننده جرم بر می گردد و تأثیر شگرفی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی و به ویژه انگیزه سرمایه گذاری و فعالیت های تولیدی در نواحی روستایی می گذارد. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی و تحلیل احساس امنیت روستاییان شهرستان شیروان و چرداول به اجرا در آمد. روش تحقیق در این مطالعه، پیمایشی و داده های مورد نیاز از 445 نفر در 166 روستای شهرستان شیروان و چرداول در سال 1390 گردآوری شد. برای ارزیابی و تحلیل احساس امنیت از روش های آمار فضایی شامل آماره ی موران و ، روش کریجینگ و برای تبیین متغیر وابسته از تحلیل های همبستگی دو متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، احساس امنیت روستاییان در سطح شهرستان با میانگین 46/2 (در بازه 1 تا 5) در حد متوسط و پایین می باشد. نتایج تجزیه ورایانس یک طرفه نیز نشان داد اختلاف معنی داری بین دهستان های شهرستان وجود دارد به نحوی که دهستان های لومار، زردلان، آسمان آباد با میانگین احساس امنیت پایین تر در گروه اول و دهستان های زنگوان، هلیلان، کارزان، شباب و بیجنوند با میانگین احساس امنیت بالاتر در گروه دوم قرار گرفتند. نتایج تحلیل فضایی نیز حاکی از وجود طبقات خوشه ای و متفاوت در پهنه شهرستان می باشد به نحوی که نواحی شمال شرقی و جنوب غربی و غرب شهرستان، کمترین احساس امنیت و نواحی مرکزی بیشترین احساس امنیت را دارند. همچنین نتایج تحلیل همبستگی نیز حاکی از اهمیت متغیرهایی مانند برخورداری و عملکرد پاسگاه پلیس، شاخص برخورداری، سرمایه اجتماعی، تهیه و اجرای طرح هادی، کیفیت روشنایی معابر، جمعیت روستا، فاصله روستا از جاده های اصلی، عملکرد رسانه ها و تجهیزات ارتباط روستایی بر احساس امنیت روستاییان می باشد
ارزیابی کارایی مدل های نسبت فراوانی و ارزش اطلاعات در پهنه بندی خطر ریزش سنگ. مطالعه موردی دره هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۱
151 - 163
حوزههای تخصصی:
جاده هراز در استان مازندران همواره در معرض خطر ریزش قطعات و بلوک های سنگ قرار دارد. با توجه به اهمیت این جاده لازم است مناطق مستعد ریزش با بهره گیری از مدل های مناسب شناسایی و پهنه بندی شود. برای این منظور نخست نقشه ی پراکنش ریزش در منطقه با استفاده از عکس های هوایی و مطالعات میدانی تهیه شد. سپس نقشه های عوامل مؤثر شامل ارتفاع، شیب، جهت دامنه، جنس زمین، فاصله از گسل، فاصله از جاده و تراکم پوشش گیاهی و کاربری در محیط ArcGIS رقومی شد. در مرحله ی بعد، فراوانی ریزش موجود در هر طبقه از عوامل، با همپوشانی نقشه ی پراکنش ریزش محاسبه شد و پهنه بندی خطر ریزش در منطقه با استفاده از مدل های نسبت فراوانی و ارزش اطلاعات انجام گرفت. نتایج نشان داد که طبقه ارتفاعی1200-800 متر، شیب بالاتر از 85 درصد، جهت دامنه ی غربی، جنس سنگ آهک و مارن، فاصله کم تر از 500 متری گسل ها و 300 متری جاده و پوشش مرتع فقیر، بیش ترین حساسیت را نسبت به ریزش دارند. همچنین ارزیابی مدل ها با استفاده از شاخص ریزش نشان داد که مدل ارزش اطلاعات برای پهنه بندی خطر در منطقه مناسب تر است.
پهنه بندی کاربری اراضی شهری شهرک ارم تبریز بر اساس شاخص های اساسی مخاطرات ژئومورفولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال چهارم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
149 - 172
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تبریز به دلیل تنگناهای ژئومرفولوژیکی، به توسعه ی قطاعی و احداث و ساخت شهرک های اقماری در اطراف شهر روی آورده است. اغلب شهرک های ایجادشده به ویژه شهرک ارم، در مجاورت گسل فعال شمال تبریز و عوامل تهدیدکننده مخاطرات طبیعی از قبیل زلزله، سی لاب، حرک ات توده ای و... که شاخص های اساسی در مطالعه های مخاطرات ژئومرفولوژیکی است، قرار گرفته و عمدتاً در مناطق شیب دار با لیتولوژی نامقاوم متشکل از سازندهای میوسن (تناوبی از مارن های آهک ی و نمک دار، کنگلومرا و ماسه سنگ با میان لایه های آهکی) ایجاد شده اند. هدف عمده تحقیق حاضر، تعیین وضعیت فعلی الگوی استقرار کاربری های اراضی شهری و پهنه بندی منطقه مورد مطالعه بر اساس شاخص های ژئومورفولوژیک در مناطق آسیب پذیر، در تطابق با استانداردهای کاربری های اراضی شهری در شهرک ارم تبریز است. به دلیل پیچیدگی و ازدیاد فاکتورهای مؤثر در تعیین کیفیت مکانی استقرار سکونت گاه های شهری، از روش های چندمتغیره ی تصمیم ساز برای تعیین درجه تناسب کیفی استقرار کاربری های اراضی استفاده شده است. بدین منظور از روش های ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی AHP برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشه ها و لایه های مختل ف کاربری ها استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، از کل مساحت 36/554 هکتاری شهرک، حدود 15/60 هکتار در مناطق با استاندارد خیلی کم، 47/164 هکتار در مناطق با استاندارد کم، 45/196 هکتار در مناطق با استاندارد متوسط، 09/115 هکتار در مناطق با استاندارد زیاد و 2/18 هکتار در مناطق با استاندارد خیلی زیاد استقرار یافته اند.
پهنه بندی رویشگاه لاله واژگون در حوزه توف سفید استان چهارمحال و بختیاری به منظور گردشگری و حفاظت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴
195 - 214
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم یا گردشگری طبیعی یکی از انواع گردشگری طبیعت مبنا است که بر تعامل با محیط طبیعی تقریبا بکر، حفاظت و آموزش تاکید دارد. لاله واژگون (Fritillaria imperialis L.) به عنوان یک گونه نادر گیاهی و اثر طبیعی ملی دارای اهمیت ویژه به لحاظ زیبایی و رونق گردشگری طبیعی است، اما از طرف دیگر مهمترین رویشگاه این گیاه در دشت لاله استان چهارمحال و بختیاری به واسطه گردشگری بدون برنامه ریزی در معرض خطر از بین رفتن است. تحقیق حاضر با هدف حفاظت از این جاذبه گردشگری طبیعی، به ارائه یک پهنه بندی حفاظتی- گردشگری از رویشگاه این گونه پرداخته است. این رویشگاه به مساحت تقریبی 12100 هکتار در شهرستان کوهرنگ و 85 کیلومتری شمال غرب شهرکرد واقع گردیده است. مراحل انجام این تحقیق شامل شناسایی منابع فیزیکی پایه (شیب، جهت، ارتفاع و خاک) و زیستی (پوشش گیاهی) و تهیه نقشه های مربوط به آنها، وزن دهی به پارامترهای مختلف خاک و پوشش گیاهی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و اهمیت آنها در امر حفاظت و گردشگری از دید متخصصین، و در نهایت اجرای زون بندی بر اساس سناریونویسی و با استفاده از نرم افزار 9.2 Arc GIS بوده است. مطابق نتایج در این حوزه می توان سه پهنه حفاظت کامل(قرق) با مساحت 09/607 (02/5 درصد حوزه)، حفاظت خاک همراه با استفاده های سنتی (چرای دام و غیره) با مساحت 7/3285 (15/27 درصد کل حوزه) و گردشگری در حد ظرفیت برد محیط (تفرج گسترده) با مساحت 15/2451 هکتار (26/20 درصد کل حوزه)، شناسایی نمود. نکته قابل توجه این است که پهنه گردشگری متمرکز به گونه ای که دارای شرایط مطلوب جهت بازکاشت لاله واژگون نیز باشد در حوزه توف سفید یافت نشد که نشان از شدت تخریب در گذشته دارد.
پهنه بندی توسعه کارست سطحی در توده آهکی بیستون با استفاده از مدل منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
89 - 106
حوزههای تخصصی:
توده آهکی بیستون در شمال و شمال شرقی استان کرمانشاه و در واحد ساختمانی زاگرس مرتفع قرار دارد. با توجه به گستردگی، خلوص و ضخامت سازند آهکی بیستون، تراکم بالای گسل ها، درزه و شکاف، اختلاف ارتفاع بالا و همچنین وجود شرایط اقلیمی مناسب، لندفرم های کارستی توسعه یافته ای در این توده شکل گرفته است. هدف این پژوهشپهنه بندی توسعه کارست سطحی در توده آهکی بیستون با استفاده از مدل منطق فازی می باشد.در مجموع نُه عامل سنگ شناسی، فاصله از گسل، ارتفاع، بارش، دما، خاک، کاربری (پوشش گیاهی)، شیب و جهت شیب به عنوان متغیرهای مستقل در فرایند کارست زایی و توسعه آن و همچنین شکل گیری ژئومورفولوژی کارست در منطقه مورد بررسی، دخیل می باشند. از آنجایی که ژئومورفولوژی کارست بر میزان شارژ و ویژگی های کمی و کیفی آبخوان های کارستی و بررسی میزان آسیب پذیری آنها، تاثیر بسزایی دارد، تهیه نقشه توسعه یافتگی سطحی کارست و میزان تأثیر عوامل مختلف در نفوذپذیری سازندها، لازم و ضروری می باشد. از مدل منطق فازی (عملگر گاما) به منظور تحقق این هدف، استفاده شده است. براساس نتایج حاصله، توده بیستون به لحاظ پهنه بندی توسعه کارست سطحی به چهار منطقه فاقد کارست، کارست با توسعه کم، کارست با توسعه متوسط و مناطق توسعه یافته کارستی تقسیم گردید. ارزیابی نقشه پهنه بندی حاصله با فروچاله ها و پولیه های کارستی، حاکی از دقت بالا و کارایی مطلوب این مدل در ارزیابی توسعه کارست سطحی می باشد؛ همچنین، تلفیق لایه های اطلاعاتی، نقش موثر سنگ شناسی (سازند بیستون) را در فرایند توسعهیافتگی کارست نشان می دهد.
ارزیابی کارایی مدل آنتروپی در پهنه بندی میزان فرسایش با رویکرد ژئومورفولوژیکی. مطالعه موردی: حوضه آبخیز کند در بالادست سد لتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
85 - 98
حوزههای تخصصی:
وقوع فرسایش در نواحی مختلف موجب از دست رفتن خاک های حاصلخیز و تخریب اکوسیستم های طبیعی می شود که لزوم شناسایی، اولویت بندی و تدوین برنامه های مدون جهت کاهش فرسایش در نواحی مستعد را می طلبد. با توجه به پتانسیل بالای حوضه کند از زیر حوضه های آبخیز لتیان در تولید رسوب (46/20413 تن در سال) و قرارگیری این حوضه در بالادست سد لتیان، هدف این پژوهش مشخص نمودن مناطق در معرض خطر فرسایش و آزمون کارایی مدل آنتروپی در این زمینه می باشد. در روش مورد استفاده بر اساس رخساره های ژئومورفولوژیکی، عوامل مؤثر در فرسایش با استفاده از مدل آنتروپی بررسی و نسبت به تهیه ماتریس آنتروپی و در نهایت نقشه پهنه بندی فرسایش اقدام شد. یافته ها نشان می دهند که شیب 81/27 درصد، سنگ شناسی 51/16 درصد، درصد پوشش گیاهی 74/15 درصد، بارندگی متوسط سالیانه 52/15 درصد، نوع کاربری 41/14 درصد و بافت خاک 01/10 درصد در ایجاد رخساره های فرسایشی منطقه تأثیرگذار بوده اند. همچنین در نقشه پهنه بندی 5/64 درصد از منطقه در محدوده فرسایش متوسط و شدید قرارگرفته است. از آنجا که رخساره های آبراهه ای و تا حدودی شیاری در تمام پهنه های فرسایش کم، متوسط و شدید حضور دارند، بایستی با حفاظت از پوشش گیاهی و اعمال کاربری های مناسب در شیب های بالا از گسترش رخساره های شیاری و آبراهه ای و تبدیل آن ها به رخساره های با پتانسیل فرسایشی بالا، جلوگیری کرد.
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان استان گلستان با استفاده از مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
1 - 14
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش از جمله مخرب ترین حوادث طبیعی در مناطق شیب دار به حساب می آید و هر ساله در نقاط مختلف دنیا خسارات مالی و جانی قابل توجهی به بار می آورد، از این رو شناسایی و تهیه نقشه مناطقِ دارای پتانسیل خطر وقوع زمین لغزش، اولین گام در مدیریت منابع طبیعی و برنامه های عمرانی است. هدف این پژوهش، ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان استان گلستان با استفاده از مدل مبتنی بر منطق فازی است. بدین منظور ابتدا به وسیله عکس های هوایی، نقشه های زمین شناسی و بازدید میدانی، نقشه پراکنش زمین لغزش ها در حوضه تهیه شد و سپس نقشه هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش از قبیل (ارتفاع، شیب و جهت شیب، سنگ شناسی، طبقات بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه و حریم جاده) به عنوان لایه های اطلاعاتی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و به منظور کاربرد مبتنی بر تئوری فازی در مدل استفاده گردید. پس از تعیین توابع عضویت برای هریک از عوامل تاثیر گذار در وقوع پدیده زمین لغزش، نقشه عوامل بصورت فازی شده و با تلفیق مبتنی بر استفاده از عملگرهای فازی در محیط نرم افزارArcGIS نقشه پهنه بندی در چهار طبقه خطرکم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تهیه شد. نتایج نشان داد که عملگر فازی گامای 5/0 با مقدار جمع کیفی 17/1= Qs بالاترین و عملگرهای Sum، And، OR با مقدار جمع کیفی کمتر از 039/0 پایین ترین دقت را نسبت به سایر عملگرهای فازی در پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان دارا می باشد.
پهنه بندی زمین لغزش های محدوده کوهستانی استان گلستان با استفاده از روش الگوریتم ترکیبی کمترین مربعات ماشین بردار پشتیبان و کلونی زنبور عسل مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۷
213 - 230
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی اراضی بر مبنای میزان خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از الگوریتم های مناسب، یکی از راهکارهای مدیریت زمین لغزش است. تاکنون کارایی روش ها و الگوریتم های زیادی برای پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفته است تا بهترین و کاراترین روش و الگوریتم مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش کارایی الگوریتم ترکیبی نوین کمترین مربعات ماشین بردار پشتیبان و کلونی زنبورعسل مصنوعی در پهنه بندی خطر زمین لغزش های محدوده کوهستانی استان گلستان مورد ارزیابی قرار گرفت. روش تحقیق بر پایه روش کمّی-تحلیلی و در محیط نرم افزارهای ARC GIS 10.5، SAGA GIS و MATLAB انجام شد و تعداد 12 پارامتر شامل زاویه شیب، جهت شیب، مدل رقومی ارتفاع، انحنای سطح زمین (انحنای شیب)، فاصله از گسل، کاربری اراضی، بافت خاک، عمق دره، شاخص توان آبراهه، شاخص سختی زمین، شاخص میزان رطوبت و لیتولوژی به منظور اجرای مدل انتخاب شدند. نتایج نشانگر آن است که معیار صحت کلی برای داده های تعلیمی و اعتباری به ترتیب 26/86 و 3/82 درصد می باشد که بیانگر این مطلب است که مدل ذکرشده از نظر صحت و اعتبار مدل سازی مورد تأئید است و درنهایت، منطقه مطالعاتی به پنج طبقه با حساسیت بسیار زیاد، زیاد، متوسط، خیلی کم و کم، طبقه بندی گردید که ارزیابی تمامی نتایج، نشان دهنده عملکرد بالا و ظرفیت پیش بینی خوب الگوریتم کمترین مربعات ماشین بردار پشتیبان- کلونی زنبورعسل مصنوعی در شناسایی پهنه های با پتانسیل بالای لغزشی است که می تواند برای مدیریت بهتر در استان گلستان مورد استفاده قرار گیرد. در نقشه نهایی پهنه بندی لغزش در استان، به ترتیب 69 /0، 11/28، 93/62 و 27/8 درصد از مساحت نواحی کوهستانی استان در در پهنه های لغزشی با حساسیت کم ، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.
پهنه بندی مناطق شهری جهت توسعه آتی با استفاده از تکنیک چیدمان فضا. مورد پژوهش: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۹
111 - 128
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش که با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، شناسایی عوامل و الگوی توسعه و رشد مناطق شهری و مکانیابی جهات مطلوب گسترش فیزیکی شهر یزد به عنوان هدف اصلی پژوهش مد نظر است. بعد از شناسایی عوامل تأثیرگذار در امر توسعه و رشد شهر یزد، برای تحلیل و شناسایی این عوامل ابتدا چهار معیار اصلی (محیطی، اقتصادی- اجتماعی، فضایی- کالبدی، طرح و سیاست های دولت) با 33 زیر معیار با شبررسی منایع داخلی و خارجی برای شهر یزد تعیین و بر اساس نتایج پرسش نامه هایی که توسط 20 تن از مسئولان سازمان های مربوطه پرشده، با روش آنتروپی شانون ارزش گذاری شدند. در تحلیل نهایی با استفاده از تکنیک ویکور جهات مطلوب توسعه شهری تعیین و در نهایت با روش همپوشانی وزن دار و تکنیک چیدمان فضا، تحلیل الگوی توسعه و هدایت رشد شهری انجام گرفته، نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر توسعه فیزیکی شهر یزد معیار فضایی- کالبدی و معیارهای اقتصادی و اجتماعی کمترین تاثیر را دارند. تحلیل رتبه بندی مناطق مستعد توسعه شهر یزد بر اساس مدل ویکور حاکی از آن است که بهترین جهت در اولویت اول منطقه یک واقع در شمال شرقی و در اولویت دوم منطقه سه واقع در جهت جنوب شهر استه همچنین بررسی نقشه نهایی حاصل از روش همپوشانی وزن دار و چیدمان فضا نشان داد که در مناطق شمال شرقی و جنوب و همچنین نزدیکی شهر به شبکه ارتباطی توسعه بیشتر بوده و میزان انتخاب در این خطوط نیز، تمایل به سکونت پیوسته و چسبیده به شهر را نشان می دهد.
پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان تربت حیدریه با استفاده از عملگرهای فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
81 - 106
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان تربت حیدریه با تاکید بر نقاط شهری و روستایی در سال 1399 انجام پذیرفته است. این نوع پژوهش از نوع کاربردی – توسعه ای می باشد که در آن از منطق فازی، تحلیل سلسله مراتبی و سامانه اطلاعات حغرافیایی استفاده شده است . در این پژوهش هشت معیار شیب، فاصله از رودخانه، ارتفاع، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، تراکم زهکشی و پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفته اند. لازم به ذکر است جهت پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان تربت حیدریه براساس معیارهای فوق ابتدا لایه های نتخاب شده در محیط Arc GIS تبدیل رَستر سازی شده و سپس با استفاده از توابع عضویت فازی، فازی و در نهایت نقشه های فازی شده لایه ها به دست آمده است. در ادامه نیز با کمک نرم افزار EXCEL فرآیند AHP (مقایسه زوجی معیارها نسبت به یکدیگر) انجام و سپس وزن نهایی معیارها با لایه های فازی شده ترکیب و در نهایت نقشه های به دست آمده با عملگرهای فازی منطبق و نقشه پهنه بندی استخراج گردیده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که متغییرهای اصلی و مؤثر در ایجاد سیل در منطقه مورد مطالعه متغیرهای شیب با ضریب وزنی 306/0 و بارش با ضریب وزنی 175/0 می باشد. البته متغییر پوشش گیاهی با ضریب وزنی 040/0 از کمترین تاثیر در منطقه مورد مطالعه برخوردار می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که، شهرستان تربت حیدریه با توجه به نقشه کلاسه بندی خطر سیل خیزی در منطقه با خطر خیلی زیاد است، لذا باید به عملیات آبخیزداری در سطح شهرستان توجه بیشتری شود. همچنین لازم به ذکر است شهر تربت حیدریه در محدوده خطر خیلی کم قرار گرفته و به لحاظ سکونتگاههای روستایی نیز اکثر آبادیهای این شهرستان در پهنه با خطر آسیب پذیری خیلی کم و زیاد قرار دارند.
شناسایی پهنه های خطر ناشی از زمین لغزش در سکونت گاههای روستایی شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
239 - 252
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیرات منفی که زمین لغزش ها بر سکونت گاههای روستایی و ش هری و من ابع طبیع ی دارن د، شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش امری بسیار ضروری برای جلوگیری از چنین خسارت هایی بش مار می رود. در قسمت شمالی شهرستان داراب، سازندهای شیل در معرض فرسایش شدید بوده و زمین لغزش های قبلی در محدوده منطقه را به وجود آورده است. با از بین رفتن پوشش مرتعی و جنگلی در این محدوده زمینه برای زمین لغزش مستعد شده است و خطراتی برای روستاهای این محدوده ایجاد شده است و 21 آبادی از سکونت گاههای روستایی در همین محدوده قرارگرفته است. لذا، می طلبد با تهیه نقشه پهنه بندی زمین لغزش، سکونت گاه های روستایی در معرض خطر شناسایی شود. برای تهیه نقشه پهنه بندی از ترکیب لایه های اطلاعاتی مؤثر در زمین لغزش شامل لایه های فاصله از گسل، شیب، بارش، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، ارتفاع در محیطGIS استفاده شده است. سپس با روشANP وزن لایه ها به دست آمده است. درنهایت، نقشه پهنه بندی در 5 طبقه با پتانسیل خطر زمین لغزش خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم بر اساس سکونت گاه های روستایی شهرستان تهیه شد. یافته ها نشان می دهد مناطق پرخطر منطبق با مناطق فاقد پوشش یا پوشش گیاهی کم، نزدیکی به آبراهه ها و گسل و شیب های بین 20 تا 30 درجه می باشد. هم چنین، نتایج بیان کننده آن است که حدود 16 درصد منطقه که بیش تر شامل شمال و شمال شرق و شمال غرب بوده در معرض خطر زیاد قرار دارند که101 آبادی را در خود جای داده اند. تقریباً تمامی لغزش های قبلی در مناطق با خطر زیاد و خیلی زیاد اتفاق افتاده است که نشان دهنده صحت مدلANP در تهیه نقشه پهنه بندی بوده است.هم چنین، بر اساس سطح زیر منحنی راک (AUC=/834) صحت نتایج به دست آمده مورد تائید قرار گرفت.
بررسی توزیع مکانی مطب های تخصصی شهر ایلام و تعیین پهنه های مناسب به منظور ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استفاده از روش های سنتی برنامه ریزی مطب های تخصصی برای ارائه خدمات بهداشتی - درمانی، به معنای هدر رفتن کاغذ و زمان می باشد؛ اما امروزه، استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزاری در جهت ایجاد بانک اطلاعاتی مناسب و کارآمد عمل می کند. یکی از زمینه های کاربرد این سامانه مکان یابی کاربری مطب های تخصصی است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی مطب های تخصصی شهر ایلام و تعیین پهنه های مناسب با الگویی مطلوب به صورت توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. گردآوری داده ها در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. روش: جامعه آماری پژوهش را کارشناسان مدیریت شهری تشکیل می دهد که تعداد 20 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب و بین آن ها پرسشنامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل سلسله مراتب فازی و تلفیق با لایه های رقومی در نرم افزارهای Expert Choice و ArcGIS انجام شد که شامل تهیه لایه های اطلاعاتی با فرمت رستری برای هر معیار، طبقه بندی هر لایه داده هایی بر اساس میزان ارزش با استفاده از تحلیل سلسله مراتب فازی، ترکیب همه لایه های اطلاعاتی، اعمال ضرایب نهایی مدل Fuzzy-AHP و تهیه نقشه نهایی بوده است. یافته ها: نتایج بررسی ها نشان داد که، معیارهای «تراکم جمعیت و جمعیت آسیب پذیر» به صورت مشترک با ارزش (303/0) و معیار «فاصله از کاربری تجاری» با ارزش (016/0) به ترتیب مهم ترین و کم اهمیت ترین معیارهای پژوهش هستند. نتیجه گیری: با توجه به معیارهای مورد بررسی پژوهش 43 هکتار از اراضی شهر ایلام به عنوان پهنه بسیار مناسب برای استقرار مطب های تخصصی مشخص شد که این پهنه ها در نواحی 2 و 3 منطقه یک، نواحی 1 و 2 منطقه دو، نواحی 1، 2 و 3 منطقه سه، و نواحی 1، 2 و 4 منطقه چهار شهرداری ایلام هستند.
ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی با مدل های دراستیک و سینتکس در محیط GIS (مطالعه موردی: شهرستان کارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
35 - 50
حوزههای تخصصی:
وجود منابع مهم آلاینده های انتشاری و نقطه ای ناشی از فعالیت های انسانی در سطح زمین و نفوذ این آلاینده ها به آبخوان ها، سبب کاهش کیفیت آب زیرزمینی می شود، بنابراین در مدیریت منابع آب زیرزمینی، جلوگیری از آلودگی این آب ها ضروری است. آب های زیرزمینی شهرستان کارون در استان خوزستان، به علت رونق فعالیت های کشاورزی و صنعتی در آن منطقه، همواره در معرض آلودگی هستند. لذا هدف این مطالعه، ارزیابی و پهنه بندی آسیب پذیری آبخوان منطقه با استفاده از مدل های دراستیک و سینتکس می باشد. با نقشه سازی و تلفیق پارامترهای هیدروژئولوژیکی مؤثر در انتقال آلودگی به آبخوان، نقشه های آسیب پذیری دو مدل مذکور در محیط نرم افزار GIS تهیه شدند. جهت صحت سنجی مدل های به کاربرده شده از مقادیر اندازه گیری شده نیترات موجود در چاه های منطقه استفاده شده و ضریب همبستگی پیرسون بین مدل ها و لایه نیترات، محاسبه و مشخص شد. نتایج نشان داد که شاخص آسیب پذیری مدل دراستیک، بین 68 تا 215 و شاخص آسیب پذیری مدل سینتکس بین 52 تا 195 متغیر است. در روش دراستیک، 2/485 هکتار از منطقه بدون خطر آلودگی، 6/751 هکتار با آسیب پذیری خیلی کم، 5/3305 هکتار با آسیب پذیری کم، 7/12411 هکتار با آسیب پذیری متوسط، 2/11191 هکتار با آسیب پذیری متوسط تا زیاد، 3/9427 هکتار با آسیب پذیری زیاد، 1/5861 هکتار با آسیب پذیری خیلی زیاد و 5/478 هکتار کاملاً مستعد آلودگی می باشد. در روش سینتکس، 4/455 هکتار از منطقه بدون خطر آلودگی، 1/789 هکتار با آسیب پذیری خیلی کم، 5/3281 هکتار با آسیب پذیری کم، 7/12426 هکتار با آسیب پذیری متوسط، 4/11169 هکتار با آسیب پذیری متوسط تا زیاد، 3/9449 هکتار با آسیب پذیری زیاد، 2/5844 هکتار با آسیب پذیری خیلی زیاد و 7/495 هکتار کاملاً مستعد آلودگی می باشد. همچنین، میزان همبستگی نقشه نیترات آب زیرزمینی با مدل های دراستیک و سینتکس به ترتیب 68/0 و 51/0 بوده که بیانگر قابلیت بالاتر مدل دراستیک نسبت به مدل سینتکس برای آبخوان منطقه موردمطالعه دارد.
پهنه بندی خطر زمین لغزش شهرستان نور با استفاده از مدل تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لغزش و تحمیل خسارت جانی و مالی فراوان، شناسایی و اولویت بندی مناطق حساس و تدوین برنامه های خاص مکانی جهت کاهش وقوع و خسارت های آن در نواحی مستعد را ضرورت بخشیده است. بنابراین با توجه به اینکه زمین لغزش نسبت به سایر بلایای طبیعی مدیریت پذیر تر می باشد لذا شناخت این پدیده در جهت جلوگیری از خسارات ناش ی از آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا هدف از پژوهش حاضر پهنه بندی خطر زمین لغزش در شهرستان نور با استفاده از مدل تحلیل شبکه می باشد. روش پژوهش حاضر از لحاظ اجرا تحقیقی است چون با توجه به داده ها و روش های تجزیه و تحلیل به یافته های جدیدی دست می یابد و در این راستا روال تحقیق به دلیل ارتباط متقابل فضاها و توسعه شهری، با دیدگاه سیستمی پیش می رود و از بعد هدف، کاربردی است. واحد تحلیل شهرستان نور می باشد و برای تهیه لایه های اطلاعاتی، از معیارهای مؤثر مخاطره را که با بازدیدهای میدانی و مطالعات کتابخانه ای به دست آمد (از قبیل شیب، مقادیر ارتفاعی، کاربری اراضی و ...) از نقشه های توپوگرافی 1/25000 و 1/50000، نقشه های زمین شناسی1/100000 استفاده شد. در مرحله بعد، لایه های اطلاعاتی مؤثر که با نظر کارشناسان و بررسی های میدانی و کتابخانه ای به دست آمدند، در قالب مدل تحلیل شبکه مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش ANP فازی جهت وزن دهی معیارهای پژوهش و از نرم افزار Arc Gis برای شناسایی مناطق با خطر بالا از نظر خطر زمین لغزش استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مناطقی که در شمالی، شمال غرب و شمال شرق قرار گرفتند بیشتر زمین لغزش دارا می باشد که 14/94 درصد از کل مساحت شهرستان می باشد. همچنین حواشی شهر نور نیز بر اساس زمین لغزش در طبقه احتمال کم و احتمال خیلی کم قرار گرفته است که علت آن را می توان بارش کم، ارتفاعات و شیب های کم و ... عنوان کرد.