مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
لایه های اطلاعاتی
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق که با هدف تعیین مراکز روستایی یا روستا شهرها در محدوده شهرستان تربت حیدریه انجام شده است، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، اطلاعات فضایی و غیر فضایی مختلف که در تعیین مکان بهینه نقش دارند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این شهرستان در زمان انجام تحقیق حدود 70 درصد جمعیت روستایی داشته و تنوع جغرافیایی و اقلیمی آن باعث تنوع در معیشت روستایی در سطح ناحیه شده است. با این ویژگی ها ناحیه مذکور عرصه ای مناسب و شاخص برای انجام تحقیقات روستایی است. این مقاله بخشی از تحقیق مذکور را که به امکان سنجی توان های طبیعی ناحیه می پردازد، به عنوان یک الگوی کاری بازگو می کند. به این ترتیب که برای امکان سنجی توان های طبیعی ناحیه، هر کدام از عوامل محیط طبیعی به صورت یک لایه اطلاعاتی فضایی وارد سیستم شده است. از طریق روی هم گذاری این لایه ها و تحلیل آنها، نقشه توان طبیعی ناحیه با هدف تعیین سلسله مراتب روستایی بدست آمده است. علاوه بر تحلیل های فضایی از طریق روی هم گذاری لایه های نقشه، رابطه هر کدام از عوامل طبیعی عمده با توزیع نقاط روستایی مورد تحلیل آماری قرار گرفته و در نهایت با ترکیب تحلیل های فضایی و آماری، الگوی فضایی مناسب برای ناحیه ارائه شده است. تمامی مراحل تحلیل فضایی و غیر فضایی و خروجی نهایی این تحقیق به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شده است. واژگان کلیدی: سیستم اطلاعات جغرافیایی، سلسله مراتب فضایی روستایی، لایه های اطلاعاتی، مراکز روستایی، روستا شهر.
وازایش زندگی در خرابه های صنعتی؛ نگاهی به رویکرد پسا صنعتی پیتر لاتز
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
همان هنگام که جنبش های محیط زیستی در مذمت صنعت می کوشیدند و آن را عامل نابودی زندگی و زیست بوم کره زمین می دانستند، در هنر ستاخیزی به پا شد. عده ای کوشیدند تا زیبایی آن احجام مرده و خشن که روزگار، تاریخ انقضایشان را اعلام کرده بود، دوباره نشان همگان دهند و به چشمان بیاموزند که زیبایی در کالبد و عادی بودن نیست. موسیقی با لوله های آهن و سطل های فلزی نواخته شد، چرخ دنده و زنجیر هایی که روزگاری چرخ کارخانه ها را می گرداند، پیکره مجسمه های آهنی را شکل داد. این موج تحولات معماری و معماری منظر را هم درگیر کرده بود. مناظر ویران شده ای که روزگاری نبض اقتصادی شهر و نشانی از یک جهش مهم در زندگی بشر و جدال جامعه سرمایه داری بین پرولتاریا و بورژوا ها به شمار می آمدند اکنون از زندگی شهری به دور افتاده و مرده بودند. معمارِ منظری چون «پیتر لاتز» با دیدی واقع بینانه، این مناظر که سرنوشت عصر خود بود را به جای حذف، زمینه طراحی خود قرار داد و با توجه به شناختی که از قابلیت این عناصر برای تبدیل به فضا های جذاب و پر مخاطب داشت، توانست در آنها مداخله کند و بار دیگر این فضا ها را به بستر شهر و زندگی روزانه شهروندان برگرداند. از این رو با آن که وایافت فرسوده ها از گذشته های دور رواج داشته است و روی آوردن گرایش های گوناگون هنری به این رویکرد به سال 2002 برمی گردد، اما قبل از آن در سال 1985 پیتر لاتز، وایافت2(upcycling) را هنرمندانه در سایت های خود، با دیدی منظرین به نمایش گذاشت. لاتز الگوی خاصی در این فضاها ندارد، بلکه با بهره گیری از تئوری ها و رویکرد های متنوع در طراحی سایت های پسا صنعتی تلاش می کند تا حداکثر اطلاعات و لایه های موجود را در سایت شناسایی کند و با نگاهی غیر قطبی، طراحی وایافت شده ای از مناظر ویران شده پسا صنعتی داشته باشد. رویکرد های او برای رسیدن به چنین منظری در 6 بخشِ شناسایی و ترمیم مکان بد، شناسایی لایه های اطلاعاتی و ترکیب آنها با یکدیگر، استفاده از عناصر خود سایت، باز گذاشتن طرح برای مشارکت مردم در طراحی، ایجاد منظر فرهنگی و در نهایت نمایش زیبایی با بیان دیگر قابل جمع بندی و اشاره است
طراحی منظر ساختارگرا؛ ارزیابی روند تحول رویکردهای پیتر لاتز در دو پارک زاربروکن و دورا
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
پیتر لاتز (Peter Latz) معمار منظر آلمانی، که شهرت خود را مدیون پروژه هایی است که در سایت های پساصنعتی انجام داده است، در رابطه با این فضاهای آلوده و تبدیل کاربری صنعتی به فراغتی، زیبایی شناسی خاصی ارایه کرده است. وی با حفظ عناصر موجود در سایت، توانست علاوه بر ایجاد فضایی بدیع برای کاربران، خاطرات و نشانه های موجود در شهر و سایت را به خوبی حفظ کند.
لاتز با طراحی بندرگاه زاربروکن در سال 1980 که در گذشته انبار ذغال سنگ بوده است، توانست ایده هایش را برای تبدیل یک سایت آلوده به فضایی تفرجی به خوبی به نمایش بگذارد. البته در این پروژه که از پروژه های اولیه او محسوب می شود ردپایی از زیبایی شناسی کلاسیک به چشم می خورد که در کارهای بعدیش از جمله طراحی پارک دورا در تورین ایتالیا، به کلی از بین می رود. لتز در طراحی این پارک توانست به خوبی فضای آلوده صنعتی یک کارخانه را بدون پاکسازی از باقیمانده های آن به پارک شهری تبدیل کند.
وی همواره توجه به ساختار را از نکات کلیدی دانسته که در طراحی پروژه هایش به آن توجه می کند. او خود را معمار منظری ساختارگرا می داند. این نوع نگاه که با توجه به ساختارهای موجود و حفظ آن، زیبایی شناسی خاصی در منظر ارایه داد، حاصل توجه و تکیه بر فلسفه ساختارگرایی است که اندیشمندانی چون کلودلوی استروس (Klaude Levi Strauss)1 و فردینان دو سوسور (Ferdinand de Saussure)2 مطرح کرده بودند. این نوشتار تلاش می کند با مقایسه تحلیلی رویکردهای پیترلتز در دو پروژه بندرگاه زاربروکن و پارک دورا نگاه ویژه او را به سایت های پسا صنعتی مورد کنکاش قرار داده و ساختارگرایی وی که رویکردی مفهومی، فراتر از یک ایده فرمالیستی بوده و سبب پیوند لایه های اطلاعاتی سایت شده است را در این دو پروژه بیازماید.
پهنه بندی پایدار سواحل با استفاده از روش فازی (مطالعه موردی :جزیره قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
85 - 94
حوزه های تخصصی:
محیط های ساحلی از حساس ترین سیستم های محیطی به شمار می روند که تحت تأثیر فرآیندهای هیدرودینامیکی حاکم، تغییر و تحول در آنها نسبتاً سریع بوده و شاید از این نظر قابل مقایسه با سایر سیستم های ژئومرفولوژی نباشد. سواحل قشم به واسطه نوسانات و تغییرات زیاد دوره ای سطح آب، محیطی منحصربه فرد با ویژگیهای خاص به وجود آورده است. به واسطه همین تغییر سطح آب، شاهد تغییرات زیاد خط ساحلی در مناطق ساحلی هستیم. با درک این تغییرات قادر خواهیم بود برنامه ریزی دقیق تری برای مناطق مذکور داشته باشیم و مدیریتی کارآمد برای آینده ای بهتر در سواحل قشم داشته باشیم. پهنه مورد مطالعهدر این پژوهش، خطوط ساحلی جزیره قشم می باشد. هدف از این مطالعه، پهنه بندی پایدار ساحلی جزیره قشم جهت احداث مناطق دریایی جدید می باشد. روش پژوهش حاضر با توجه به ماهیت و هدف، روش تحقیق ارزیابی- تحلیلی با هدف کاربردی است . بخش مهمی از مطالعات، مربوط به گردآوری و تحلیل اطلاعات و داده های موجود و مورد نیاز برای شبیه سازی ها است. در این پژوهش با استفاده از روش فازی تاپسیس ( FTOPSIS) و سلسله مراتبی فازی (FAHP) به تحلیل معیار مؤثر بر پهنه بندی سواحل دریایی می پردازیم. نتلیج بدست آمده حاکی از آن است که قسمت شمالی جزیره موقعیت بهتری جهت از لحاظ شاخصهای بررسی شده دارا است. بنابراین این قسمت با مساحت هزار هکتار به عنوان مکان مورد نظر مشخص می گردد.
شناسایی پهنه های خطر ناشی از زمین لغزش در سکونت گاههای روستایی شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
239 - 252
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیرات منفی که زمین لغزش ها بر سکونت گاههای روستایی و ش هری و من ابع طبیع ی دارن د، شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش امری بسیار ضروری برای جلوگیری از چنین خسارت هایی بش مار می رود. در قسمت شمالی شهرستان داراب، سازندهای شیل در معرض فرسایش شدید بوده و زمین لغزش های قبلی در محدوده منطقه را به وجود آورده است. با از بین رفتن پوشش مرتعی و جنگلی در این محدوده زمینه برای زمین لغزش مستعد شده است و خطراتی برای روستاهای این محدوده ایجاد شده است و 21 آبادی از سکونت گاههای روستایی در همین محدوده قرارگرفته است. لذا، می طلبد با تهیه نقشه پهنه بندی زمین لغزش، سکونت گاه های روستایی در معرض خطر شناسایی شود. برای تهیه نقشه پهنه بندی از ترکیب لایه های اطلاعاتی مؤثر در زمین لغزش شامل لایه های فاصله از گسل، شیب، بارش، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه، ارتفاع در محیطGIS استفاده شده است. سپس با روشANP وزن لایه ها به دست آمده است. درنهایت، نقشه پهنه بندی در 5 طبقه با پتانسیل خطر زمین لغزش خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم بر اساس سکونت گاه های روستایی شهرستان تهیه شد. یافته ها نشان می دهد مناطق پرخطر منطبق با مناطق فاقد پوشش یا پوشش گیاهی کم، نزدیکی به آبراهه ها و گسل و شیب های بین 20 تا 30 درجه می باشد. هم چنین، نتایج بیان کننده آن است که حدود 16 درصد منطقه که بیش تر شامل شمال و شمال شرق و شمال غرب بوده در معرض خطر زیاد قرار دارند که101 آبادی را در خود جای داده اند. تقریباً تمامی لغزش های قبلی در مناطق با خطر زیاد و خیلی زیاد اتفاق افتاده است که نشان دهنده صحت مدلANP در تهیه نقشه پهنه بندی بوده است.هم چنین، بر اساس سطح زیر منحنی راک (AUC=/834) صحت نتایج به دست آمده مورد تائید قرار گرفت.
تعیین اهمیت عوامل مؤثر در مکان یابی محل های جمع آوری آب باران درجا در حوزه آبخیز تجره کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمع آوری آب باران گزینه ای مناسب جهت ذخیره رواناب سطحی جهت کاربرد های بعدی طی دوره های با محدودیت دسترسی به آب است. مهم ترین مرحله در به کارگیری سامانه های جمع آوری آب باران، مکان یابی عرصه های مناسب است. لذا با شناسایی محل های مناسب برای این منظور، در زمان و هزینه صرفه جویی می شود. در این پژوهش، برای مکان یابی روش جمع آوری آب باران درجا در حوزه آبخیز تجره از مدل رگرسیون چند متغیره و همچنین سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. بدین منظور لایه های تاج پوشش، لاشبرگ، سنگ و سنگ ریزه، خاک ل خت، شماره منحنی، بارش، شیب و عمق خاک به عنوان متغیر مستقل و عامل نفوذ نیز به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. سپس با توجه به نقشه های تهیه شده، مقادیر آن ها به صورت متوسط برای هر یک از زیرحوضه های 27 گانه محاسبه شد. همچنین برای بررسی ارتباط بین این متغیر ها و وزن دهی به هر یک، عوامل موثر از رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل رگرسیون چند متغیره خطی با ضریب تبیین 0/993 به خوبی توانسته است مقادیر عامل نفوذ را برآورد نماید. از لحاظ درجه اهمیت نیز متغیر های شماره منحنی با ضریب 2/433-، عمق خاک با ضریب 0/348 و درصد سنگ و سنگ ریزه با ضریب 0/057 به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده و سایر عوامل دارای اهمیت معنی داری نبودند. مقایسه نقشه حاصل از مکان یابی رگرسیون چند متغیره در این تحقیق با برخی معیار های توصیه شده سوابق پژوهشی مختلف نشان داد که کلاس های پیش بینی شده با تناسب خوب در بخش های مرکزی حوضه و بسیار خوب مناطق بالادست حوضه که در قسمت شرقی و جنوب شرقی حوضه دارای هم پوشانی با مناطق توصیه شده با این معیار ها است.