واژه ی تابو در اصطلاح هم به معنای پاک و هم به معنای ناپاک و نجس است. به همین دلیل در دو حوزه ی مقدس و نامقدس کاربرد دارد؛ و در کل معنای آن، نوعی ممنوعیت و خطرناکی را می رساند که شکستن حریم آن انواع مؤاخذه ی بشری یا آسمانی را در پی دارد. از آنجا که ادبیات هر ملّت یکی از عرصه های به چالش کشیدن تابوهای آن ملّت است و با خصلت عادت ستیزی و هنجارگریزی که دارد، یکی از بهترین محل های تابوشکنی در میان سایر معارف بشری است. در ادبیات ما یکی از بسترهای بازشناسی و واکاوی تابوها، شعر دوره ی معاصر است. پرداختن به مسائل اجتماعی سیاسی و شناخت آثار ادبی مربوط به هر دوره نشان دهنده ی واقعیات و ذهنیات فردی و تجربیات شخصی هستند و جامعه ی سانسورنشده ی آن دوره را نشان می دهند. در این راستا تلاش شده، ضمن استفاده از اصطلاح تابوشکنی برای تعدّی به حریم ممنوع، تابوهای شکسته شده درآثار فروغ فرخزاد و احمد شاملو، مورد بحث و واکاوی قرار گیرد. هدف اصلی این پژوهش روشنگری بیشتر با مقوله ی تابو و تأثیر اوضاع اجتماعی سیاسی در شکستن تابوها است که می تواند برای کاوش های جامعه شناختی و روان شناختی مؤثر و مفید واقع شود. روش انجام تحقیق توصیفی تحلیلی است که با تحلیل شواهد درون متنی به روش کتابخانه ای انجام گرفته، که به نتایجی همچون تأثیرپذیری شاعر از فضای حاکم بر جامعه و همچنین جنبه های روانی و اجتماعی مؤثّر بر ذهن و فکر شاعر که منجر به شکستن تابوها می شود رسیده ایم.