مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
عفو
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰شماره ۱۳
117 - 140
حوزههای تخصصی:
اسم جامع رحمان در چیدمان عالم پس از اسم شریف الله جای دارد و با تجلی و سریان خود، همه اسم های دیگر را رقم می زند. بر این اساس، رحمت و عفو در تاروپود این هستی سیلان دارد. خداوند، هم خود بخشایش گر است و هم آدمیان را به این عمل سفارش می کند. در ادبیات دینی و روان شناختی مباحث قابل توجهی حول عفو (به تعبیر قرآنی) یا بخشش (به تعبیر روان شناختی) شکل گرفته است. در این پژوهش که به روش تحلیلی و توصیفی صورت می گیرد، ابتدا به بررسی جهان نگری اسمائی و چیدمان عالم و ظهور بروز اسم شریف رحمان در هستی و زندگی آدمیان می پردازیم. آنگاه چشم اندازهای قرآنی و روان شناسی در این باب مورد بررسی قرار می گیرد. مسئله چالش برانگیز در این بین، حدومرزهای عفو از منظر قرآن و روان شناسی و نیز شباهت ها و تفاوت های این دو دیدگاه در باب بخشش است.
تحلیل فقهی و کیفری ماده 268 قانون مجازات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
25 - 42
قتل عمدی، پس از ارتکاب و حصول شرایط و عناصر متشکله وفق مقررات قانون مجازات اسلامی و به حکم نص قرآن کریم و شریعت نبوی، مجازات قصاص را در پی دارد. مجازات مزبور از جمله مجازات هایی است که واجد جنبه خصوصی و از مقوله حق الناس به شمار می آید. صاحب حق در اسلام به خلاف ادیان قبل از دین مبین اسلام مختار است که یکی از دو مقوله(گذشت یا قصاص) را برگزیند. قانونگذار اسلامی بر این مبنا در قانون حدود و قصاص مصوب سال1361 در ماده 54 صراحتاً این حق را برای اولیای دم به رسمیت شناخته و از جمله حقوقی است که پس از مرگ مجنی علیه به ورثه ارث می رسد. لکن قانونگذار دقیقاً به عکس ماده مرقوم در سال1370 با تصویب ماده 268 قانون مجازات اسلامی مجنی علیه را قبل از مرگ واجد اختیار گذشت نسبت به فاعل دانسته است. حال آن که این ماده به نظر و با توجه به تحلیلی که در این مقال آمده است موجه نبوده و از لحاظ کیفری و شرعی مقرون به صواب نمی باشد. با وجود ایرادات و مخالفت های موجود، تدوین کنندگان لایحه پیشنهادی مجازات اسلامی در ماده 18- 315 به مقوله گذشت مجنی علیه وسعت بیشتری بخشیده دیه را نیز مورد تصریح قرار دادند که مطالبه آن نیز از اولیای دم ساقط می گردد؛ امری که در ماده 268 به سکوت برگزار شده بود و با استدلال های ابرازی می توان دیه را جهت اولیای دم مستقر ساخت.
تحلیل گفتمان انتقادی آیات مدارا با اهل کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
203 - 228
تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان یک روش تحلیل متن، سعی می کند لایه های درونی عناصر موجود در آن را شناسایی کرده و ارتباط میان آنها را تحلیل نماید تا به معناهای عمیق متن دست پیدا کند. این روش ابزاری برای تحلیل متن و جهان بینی متون به ویژه در مطالعات دینی به شمار می رود. هر چند یهود، دشمن ترین افراد نسبت به مسلمانان هستند(المائده: 82) ولی در آیاتی از قرآن کریم رفتار مداراگونه و عفو از آنان بیان شده است. در این مقاله سعی شده ایدئولوژی گفتمان الهی از این آیات براساس روش گفتمان کاوی انتقادی فرکلاف مورد تحلیل قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از ساخت های ایدئولوژیک در سطح توصیف اعم از ارزش تجربی واژگان، تشابه معنایی و ساخت های نحوی در بیان مدارا با اهل کتاب استفاده شده است. عفو، صفح، صبر و تقوا به عنوان مؤلفه های گفتمان مدار، مدارا با اهل کتاب است. این مؤلفه ها با ایدئولوژی گفتمان و روابط قدرت در تعامل تنگاتنگ قرار دارند. تحلیل بافت موقعیّت در سطح تفسیر نمایان ساخت که سبک گفته پردازی در لایه متنی کاملاً با شرایط اجتماعی و زمانی نزول آیات مطابقت دارد. تحلیل سطح تبیین، نشانگر الگوی زیست مطلوب در جامعه است و نشان می دهد مدارا با اهل کتاب جهت حفظ مصالح اجتماعی است و در عرصه هایی که زمینه ساز سلطه اندیشه های توطئه محور نباشد، بروز می یابد.
بررسی تطبیقی معانی، مصادیق و روش عفو و غفران در قرآن کریم و اناجیل اربعه
حوزههای تخصصی:
عفو، به معنای گذشت از اشتباه خاطی و چشم پوشی از گرفتن انتقام باوجود داشتن قدرت آن و غفران به معنی پوشاندن گناه و خطا به کار رفته است. در بسیاری از ادیان توحیدی بر بخشش تأکید فراوانى شده؛ اسلام و مسیحیت نیز در متون مقدس به این بحث توجه ویژه ای داشته اند. در این پژوهش با روش اسنادی و مطالعه کتابخانهای به توصیف، تحلیل و تطبیق روش، معانی و مصادیق عفو و غفران در دو کتاب مقدس و زمینه های اشتراک و افتراق این موضوع پرداخته شده است. حاصل آنکه مراتب عفو و غفران در قرآن کریم به صورت امر و توصیه خطاب به پیامبر (ص) و مسلمانان بوده و در اناجیل به صورت توصیه تنها خطاب به مردم می باشد که در هر یک از دو کتاب شامل گروهی با شرایط متفاوت خواهد شد. در عین حال، دو کتاب مقدس، از روشهای مشابه و متفاوتی برای دعوت مردم به عفو بهره گرفته اند.
مصالحه قصاص نفس با قطع عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
53 - 73
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظرات فقها و بر مبنای اصول شیعه، اصل اول در قتل عمد، قصاص است؛ اما شریعت مقدس این حق را به اولیای دم مقتول داده است که بتوانند از حق خود به صورت کامل گذشت نمایند یا گذشت و عفو خود را منوط به مالی کنند. اما گاه شرایطی پیش می آید که اجرای قصاص نفس به دلایلی ممکن نیست و نیز اولیای دم از مصالحه بر امور مالی و یا عفو سرباز می زنند. در این صورت آیا ولی دم می تواند به جای قصاص نفس، مصالحه بر قطع عضوی از اعضای جانی را درخواست نماید؟ این مصالحه از جهتی باعث تشفی خاطر و التیام درد فقدان مقتول برای اولیای دم خواهد شد و از طرفی باعث حفظ نفس انسان می گردد. این مساله مستحدثه، با موافقان و مخالفانی روبرو شده است و بر این اساس دو نظر مطرح گردیده که پس از تبیین و نقد آنها، نظر نهایی در جواز مصالحه قصاص نفس به قطع عضو به روش تحلیل محتوا بر اساس ادله ای از جمله مشروعیت مصالحه، رجحان عفو بر قصاص، ادله وجوب حفظ نفس، و ... به اثبات رسیده است تا راهکاری باشد برای برون رفت از مشکلات ناشی از قول به عدم جواز.
قلمرو نفوذ شرط در عفو از قصاص در فقه امامیه
منبع:
رسائل دوره سوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۸
13 - 44
حوزههای تخصصی:
عفو از قصاص مورد پذیرش فقهای امامیه است. اولیاء دم می توانند جانی را بدون هیچ چشم داشتی و یا به شرط اخذ دیه و یا حتی مبالغی بیشتر از دیه عفو کنند. اما شروط دیگری از قبیل عفو به شرط قطع برخی از اعضای جانی، یا نفی بلد خانواده او و غیره محل تامل و نیازمند بررسی دامنه حق قصاص، قلمرو نفوذ شرط در آن و ماهیت عفو است. بیش تر فقها عفو را ابراء و جریان شرط خیار در آن را ممنوع و برخی دیگر ماهیت عفو را به صلح تحلیل برده و بنابراین جریان شرط در آن را بلامانع دانسته اند، که مختار مؤلف نیز همین نظر است. همچنین شرط قطع اعضا در صورتی که فاقد ضرر عمده باشد، مانند ایراد جراحت یا کندن گوشت، با توجه به حرمت نداشتن این امر، صحیح است. در قطع اعضا با ضرر عمده نامنتهی به قتل مثل قطع انگشتان و دست، دو نظر وجود دارد. اکثر فقها قائل به عدم نفوذ چنین شرطی هستند. با این وجود، برخی با استناد به وجوب حفظ نفس جانی قائل به صحت چنین شرطی شده اند. همچنین صحت شرط علیه خانواده جانی در صورتی که بتوان آن را تحصیل کرد، مثل قبول خانواده یا تعهد جانی بر آن یا حصولش به تسبیب نیز صحیح و نافذ است.
کارآمدی درمان شناختی رفتاری مذهب محور با تأکید بر بخشایش گری و مثبت نگری بر علائم افسردگی و اضطراب: تک بررسی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
138 - 165
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی و از رایج ترین علل خودکشی است. اختلال های دیگری که همبودی چشمگیری با افسردگی دارند برخی از اختلال های اضطرابی هستند. تاکنون رویکردهای مختلفی برای درمان این اختلالات به کار گرفته شده، اما برخی محققان توصیه کرده اند ترکیب درمان شناختی - رفتاری با فنون مذهبی و معنوی برای درمان اختلالات اضطرابی بسیار مفید است. هدف این تحقیق تک بررسی و تحقیق درباره کارآمدی درمان شناختی - رفتاری مذهب محور با تأکید بر فنون مثبت نگری و بخشایش گری و تأثیر آن بر علائم افسردگی و اضطرابِ مُراجع دارای این علائم است. این پژوهش به روش تک بررسی انجام شده است. یکی از مراجعان زنی ۴۶ ساله است که از طریق مصاحبه بالینی و آزمون MMPI و SCL-90 دارای علائم افسردگی و اضطراب تشخیص داده شد. سپس هشت جلسه درمان بر اساس بسته مداخله ای خدایاری فرد و عابدینی (۱۳۹۴) اجرا شد. نتایج حاصل از مقایسه نمودارهای پیش آزمون و پس آزمون حاکی از کارآمدی مؤثر درمان شناختی رفتاری مذهب محور توأم با فنون مثبت نگری و بخشایش و تأثیر آن بر علائم افسردگی و اضطراب است. می توان نتیجه گرفت درمان شناختی- رفتاری مذهب محور توأم با فنون مثبت نگری و بخشایش به عنوان روش مشاوره ای ترکیبی و منطبق با زمینه فرهنگی مذهبی جامعه ایران، به طور معناداری در بهبود و کاهش علائم اضطراب و افسردگی مراجعان تأثیرگذار است، تا آنجا که مشاوران و روان درمانگران می توانند از آن برای درمان مراجعان دارای زمینه مذهبی استفاده کنند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس عفو و گذشت بر اساس آموزه های اسلام
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی طراحی، ساخت و اعتباریابی مقیاس «عفو و گذشت با نگاه به منابع اسلامی» به منظور سنجش میزان عفو و گذشت در میان دانشجویان و طلاب گرامی است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از منابع معتبر اسلامی، مؤلفه های عفو و گذشت تهیه و سپس بر اساس مؤلفه های اصلی، پرسش ها طراحی شد. بعد از داوری تخصصی استادان و کارشناسان، و همچنین اجرای آموزشی و حذف برخی پرسش ها با همبستگی پایین به ۳۴ پرسش تقلیل یافت و مقیاس اصلی با ۳۴ پرسش آماده اجرای نهایی شد و روی نمونه ۳۶۰ نفری دانشجویان دانشگاه قم و همچنین طلاب مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی= که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند اجرا گردید. نتایج تحلیل عاملی با روش مؤلفه ای اصلی با چرخش متعامد نشان داد که مقیاس دارای ۶ عامل «کینه توزی، بخشایش همدلانه، چشم پوشی، بخشایش کریمانه، رویکرد ترمیمی و کنترل خشم» است. یافته های حاصل از این پژوهش با کمک نرم افزار SPSS به دست آمد. همچنین، مقیاس عفو با روایی محتوایی بالا و آلفای کرونباخ ۹۰/۰ به تأیید رسید. نتیجه گیری: مقیاس عفو از دیدگاه اسلام روایی و اعتبار بالایی دارد و می تواند میزان عفو افراد را بسنجد.
بررسی ماهیت و آثار الگوی سلب تابعیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
داشتن تابعیت حق هر شهروند بوده که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن اشاره شده است. گاه کشورها به عنوان مجازات، از اتباع مجرم خود سلب تابعیت می نمایند. این پژوهش به روش اسنادی- تحلیلی-توصیفی انجام شد. سوال پژوهش اینکه ماهیت و آثار الگوی خاص جمهوری اسلامی ایران در خصوص سلب تابعیت چیست؟ چنین فرض شده که الگوی مذکور بر پایه اصول ولایت فقیه، کاملا با اصول بنیادی حقوق بین الملل تطابق دارد. چنین بیان شد که حسب تفسیر موسع از ماده 41 قانون اساسی، دولت با یکی از دو شرط تابعیت مضاعف یا درخواست خود فرد، حق سلب تابعیت دارد و این حق به معنای اختیار دولت است و نه الزام به آن. در سکوت قانون، دولت جمهوری اسلامی ایران این الگو را در رویه اجرایی قرار داد که باوجود داشتن اختیار نسبت به سلب تابعیت معاندین، نه تنها نسبت به آن اقدام ننماید، بلکه امکان عفو را نیز در نظر گیرد. نتیجه اینکه به علت همسوئی این الگو با اصول حقوق بین الملل، اجرای آن موجب تقویت اعتبار سیاسی جمهوری اسلامی در سطح جهان گردیده و اعتماد به توافق با دولت را در آینده افزون می-کند. اثر مطلوب این رویه این بود که گروه های معاند گاه از داخل موجب فروپاشی شده که این مهم گامی مهم در جهت تأمین امنیت کشور تلقی می شود.
آیا عفو عدل را مخدوش می کند؟ (قسمت اول)
منبع:
الهیات سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
129 - 148
حوزههای تخصصی:
والترسترف در مقاله حاضر به این پرسش می پردازد که آیا آموزه عفو گناهکاران در الهیات مسیحی مستلزم نقض عدالت نیست. وقتی فردی مرتکب گناه می شود، نظر می رسد که مجازات او لازمه اجرای عدالت است. اما والترسترف معتقد است ترک مجازات و عفو با عدالت ناسازگار نیست. به باور او، نبخشیدن و تقاص گرفتن حق کسی است که به او ظلم شده، اما تکلیف او نیست. انصراف از مطالبه این حق نیز مستلزم نقض حقوق دیگران نیست. لذا می توان عفو کرد بدون آن که عدالت را زیر سوال برد. این باور مختص به دین مسیحیت است و اندیشمندان یونانی و رومی این طور فکر نمی کردند. از نظر آنان، مجازات یک متخلف علاوه بر حق قربانی، تکلیف قربانی است. متفکران کلاسیک در آغاز اجرای عدالت را مستلزم مقابله به مثل می دانستند، اما دیدگاه ایشان درباره عدالت به مرور زمان تلطیف شد. آنان در نهایت پذیرفتند که در اجرای مجازات باید انصاف را دخیل کرد و مجازات را تخفیف داد، اما این بدان معنا نبود که مجازات در بعضی موارد می تواند به کلی حذف شود. از سوی دیگر، نظریه پردازان معاصر مجازات را به منزله اعلام عمومی انزجار از فعل نادرست می دانند. بر این اساس، بدون اجرای مجازات قبح فعل نادرست از بین می رود. دیدگاه والترسترف درباره این نظریه در قسمت دوم مقاله بیان خواهد شد.
آیا عفو عدل را مخدوش می کند؟ (قسمت پایانی)
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
121 - 145
حوزههای تخصصی:
مساله اصلی والترسترف در مقاله حاضر آن است که عفو گناهکاران و ترک مجازات آن ها، آن طور که در الهیات مسیحی مورد تاکید قرار گرفته، به معنای زیر پا گذاشتن عدالت نیست. به بیان او، اجرای مجازات برای کسی که مورد ظلم واقع شده یک حق است، اما تکلیف او به شمار نمی آید. انصراف از مطالبه چنین حقی ناقض حقوق دیگران نیست. در نتیجه، عفو کردن تعارضی با عدالت ندارد. در قسمت اول مقاله به آراء اندیشمندان یونانی و رومی درباره عدالت کیفری پرداخته شد. اندیشمندان کلاسیک عفو گناهکار را نافی عدالت می دانستند. همچنین بیان شد که به باور برخی نظریه پردازان معاصر، فلسفه مجازات این است که انزجار از فعلی نادرست به طور عمومی اعلام شود. با این تقریر، با ترک مجازات متخلفان این پیام صادر می شود که فلان تخلف در واقعِ امر قبیح نیست. والترسترف این گزاره را نمی پذیرد. او معتقد است بخشیدن به معنای انکار زشتی گناه نیست. می توان گناهکار را بخشید و در عین حال تصریح کرد که عمل او شنیع بوده است. به این صورت که عفو در الهیات مسیحی فقط شامل حال گناهکاری می شود که توبه کرده باشد. وقتی فرد توبه می کند یعنی به زشتی عمل خود معترف است. در این فرض، عفو او به معنای نادیده گرفتن قبح عمل او نیست.
جایگاه و آثار عفو و بخشش در استحکام خانواده با تأکید بر آیات و روایات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر جایگاه و آثار عفو و بخشش در استحکام خانواده در عصر کنونی را با تأکید بر آیات و روایات بررسی می کند. از نگاه دین اسلام، عفو و بخشش از مهمترین فضایل اخلاقی در قوام و استحکام خانواده است. برای رشد و تقویت روابط خانواده در سایه سلامت روانی و بستر بهبود وضعیت مناسب برای اعضای خانواده، نسل های سالم و تربیت فرزاند، خانواده نیاز به آرامش دارد. یکی از عوامل مهم و کلید اساسی برای رسیدن به آرامش، عفو و بخشش است. عفو و بخشش، شرط پایداری و استحکام خانواده و تربیت مطلوب فرزندان است. اعمال قوانین خشک و غیرمنعطف و چارچوب های قانونی بدون توجه به حاکمیت اخلاق و عدم توجه به جنبه احساسی اعضای خانواده زندگی را فاقد صفا و صمیمیت کرده و خانواده از نشاط و پویایی تهی می سازد. در چنین فضایی ناسازگاری و کشمکش بین اعضا آرامشی را که خانواده باید برای زوجین و فرزندان ایجاد کند، نخواهد داشت و اضطراب و اختلالات روانی توسعه می یابد. ازاین رو، بررسی فواید و تأثیر این فضیلت اخلاقی به رشد و تقویت روابط خانوادگی سالم کمک شایانی خواهد کرد. تحقیق حاضر باروش توصیفی-تحلیلی، آثار تربیتى عفو و بخشش در استحکام خانواده را تبیین می کند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که عفو و بخشش در خانواده با ایجاد امنیت روانی و آرامش در خانواده، حفظ حرمت و عزت نفس اعضای خانواده، ایجاد همدلی و سازگاری، دوری از فردگرایی و پرورش ارزش های اخلاقی در استحکام خانواده نقش بسزایی دارد.
عفو و مرور زمان درحدود و تعزیرات
حوزههای تخصصی:
اختیارات عمده حاکم اسلامی در احکام جزایی، مربوط به تعزیرات و احکام حکومتی است در نظام کیفری اسلام عفو و مرور زمان ازجمله عوامل سقوط یا تخفیف مجازات نسبت به محکومان است، در رابطه با عفو اختلافاتی بین فقها مطرح است؛ عامه در دیدگاهی کلی معتقدند که عفو فقط در حق الناس امکان پذیر است اما حق الله بعد از رفع الی السلطان قابل عفو نیست. و برخی از فقها امامیه قائلند عفو در حق الله جایز است، اما در حق الناس تنها توسط صاحب حق قابل اسقاط است و برخی دیگر عفو را مطلقا جایز می دانند. و اما در رابطه با مرور زمان در فقه عامه سابقه ای طولانی وجود دارد ولی در فقه شیعه نظر صریحی درباره آن اظهار نشده است، در فقه عامه مجازات های تعزیری به طور اجماعی مشمول مرور زمان است، اما در فقه شیعه هر چند تصریح به آن نشده ولی با توجه به اصول حاکم در فقه شیعه می توان به طورکلی مرور زمان را در تعزیرات پذیرفت، هر چند در حدود الهی با توجه به آیات و روایات قابل توجیه نیست و حتی اطلاق و عموم ادله و ... دلالت بر عدم پذیرش مرور زمان دارد ولی بر مبنای مصالح و منافع عمومی می توان آن را توجیه کرد، ویا مشروعیت آن را با اصول و قواعدی مانند قاعده اعراض، حکم حکومتی نیز می توان پذیرفت، از آنجا که بحث در مورد امور کیفری است پژوهش صورت گرفته سعی در رفع ابهامات و اجمالات موجود در این زمینه را دارد.