مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
رویکردهای تدریس
حوزه های تخصصی:
اهمیت افزایش و بهبود مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان در شرایط رشد فزاینده دانش بشر، امری آشکار است. هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه سبک های یادگیری و تفکر انتقادی در دانش آموزان دختر پایه نهم دبیرستان های غیر دولتی شهرستان یزد بود . این مطالعه ازلحاظ هدف یک تحقیق کاربردی است و جهت انجام آن از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است و جامعه آماری آن را دانش آموزان دختر پایه نهم دبیرستان های شهرستان یزد (3584 نفر) تشکیل دادند که از این تعداد 184 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های تفکر انتقادی واتسون و گلریز و سبک های یادگیری کلب پاسخ دادند. داده ها با استفاده آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون و به کمک نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج نشان داد بین نمره کل تفکر انتقادی و سبک های یادگیری ارتباط معناداری وجود دارد؛ به طوری که افراد با سبک یادگیری همگرا بیشترین و افراد با سبک یادگیری انطباق یابنده کمترین نمره تفکر انتقادی را کسب کرده بودند. بدیهی است تفکر انتقادی فراگیران حاصل شیوه تدریس فعال و تفکر باز و انتقادی مدرسان و متناسب با نیاز و تفاوت های فردی فراگیران و استفاده از ابزارهای آموزشی جدید و مناسب است؛ در نتیجه توجه مضاعف به موضوع آموزش تفکر انتقادی در میان دانش آموزان و حتی میان اساتید و مربیان آموزشی پیشنهاد می گردد.
بررسی رابطه ی ذهنیت فلسفی و ایدئولوژی برنامه درسی با رویکردهای تدریس در دبیران متوسطه دوم نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی ذهنیت فلسفی و ایدئولوژی برنامه درسی با رویکردهای تدریس دبیران می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل دبیران دوره متوسطه دوم نظری شهرستان نهاوند به تعداد 244 نفر می باشد که با روش سرشماری در نهایت 183پرسشنامه جمع آوری گردید. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های ذهنیت فلسفی(1382)، ایدئولوژی برنامه درسی(1393) و رویکردهای تدریس(2007) می باشدروایی صوری پرسشنامه ها با استفاده از نظر متخصصان تایید گردید؛ ضریب آلفای کرونباخ برای ذهنیت فلسفی 72/0و رویکرد تدریس 85/0 و ضریب بازآزمایی برای هریک از ابعاد ایدئولوزی بالاتر از 69/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که، ذهنیت فلسفی دبیران(63/01،0/0P<) بالاتر از حد متوسط بوده، ایدئولوژی غالب در بین آنان کارایی اجتماعی بود و رویکرد تدریس معلم – محور بیش از رویکرد محصل- محور مورد حمایت دبیران می باشد. همچنین نتایج حاکی از رابطه ی معنی دار ذهنیت فلسفی و بُعد انعطاف پذیری با ایدئولوژی دانش پژوهان علمی، یادگیرنده محور و بازسازی اجتماعی بود. همچنین رابطه معنی داری بین ذهنیت فلسفی با رویکرد معلم- محور(05/0P>)، و نیز ابعاد جامعیت و تعمق از ذهنیت فلسفی با رویکردهای معلم- محور و شاگرد- محور مشاهده گردید. وجود ارتباط مثبت معنی دار بین رویکرد تدریس معلم- محور با رویکرد تدریس محصل- محور (01/0P<، 33/0r=) از دیگر یافته های پژوهش حاضر به شمار می آید.
نقش سواد اطلاعاتی در بهره گیری از رویکردهای متنوع تدریس برای معلمان مقطع ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت سبک ها و رویکردهای تدریس در آموزش دانش آموزان ابتدائی، در این پژوهش نقش سواد اطلاعاتی در انتخاب و استفاده از رویکردهای متنوع تدریس مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه این پژوهش معلمان مقطع ابتدائی پایه ششم شهر سمنان هستند. از بین 110 نفر از معلمان پایه ششم ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی 97-1396، 86 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، از دو پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش وضعیت سواد اطلاعاتی معلمان و همچنین برای مشخص کردن رویکردهای تدریس آن ها استفاده شده است. یافته ها: بر مبنای یافته های این پژوهش، وضعیت سواد اطلاعاتی معلمان مورد بررسی در سطحی بالاتر از متوسط قرار دارد. از میان رویکردهای مختلف تدریس، رویکرد تعاملی دارای بزرگ ترین میانگین در بین رویکردهای تدریس معلمان است. همچنین یافته ها نشان داد که این معلمان به میزانی کم تر از سطح متوسط از رویکرد تدریس مستقیم و به میزان بالاتر از سطح متوسط از سه رویکرد تدریس دیگر استفاده می کنند. یافته های مرتبط با فرضیه های پژوهش نیز نشان داد بین رویکرد تدریس مستقیم و سواد اطلاعاتی معلمان دوره ابتدائی شهر سمنان رابطه معنادار معکوس و بین رویکردهای غیرمستقیم و مسئله محور و تعاملی با سواد اطلاعاتی رابطه معنادار و هم افزا وجود دارد. همچنین معلمان با سواد اطلاعاتی بیشتر از تعداد رویکردهای متنوع تری (2 و 3 و 4 رویکرد) در تدریس خود استفاده کرده اند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که معلمان مورد بررسی تحت تأثیر سواد اطلاعاتی از رویکرد های متنوع تر و همچنین کارآمدتری برای تدریس خود بهره می گیرند. بدین ترتیب، مجهز بودن به مهارت های سواد اطلاعاتی می تواند در انتخاب رویکرد های تدریس متنوع تر و بهبود رویکرد های آموزشی معلمان مقطع ابتدائی نقش مؤثری داشته باشد.
رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 29
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و از نظر هدف پژوهش نیز، کاربردی می باشد. جامعه پژوهش متشکل از کلیه دانشجو معلمان پردیس الزهراء(س) دانشگاه فرهنگیان استان سمنان ، با حجم نمونه 122 نفر است. ابزار گردآوری داده ها نیز شامل سه پرسشنامه باورهای معرفت شناختی، فلسفه های آموزشی و رویکردهای تدریس با تأیید روایی و پایایی مناسب بود. آزمون های توصیفی و همبستگی و روش های فراوانی، آزمون کلموگروف اسمیرنف، آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اولویت باورهای معرفت شناختی دانشجو معلمان، «دانش ساده» بوده و اولویت فلسفه های آموزشی ایشان «بازسازی گرایی» بود و همچنین رویکرد تدریس «شاگرد محور» را بیشتر مورد تأکید قرار داده اند. بر اساس نتایج، باور معرفت شناختی دانش ساده با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور، و باور معرفت شناختی یادگیری سریع نیز با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور ارتباط مثبت و معناداری دارد. باور معرفت شناختی دانش قطعی با رویکرد تدریس معلم محور و باور معرفت شناختی تغییرناپذیری نیز با رویکرد تدریس معلم محور دارای ارتباط مثبت و معنادار می باشد. همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی با رویکرد تدریس معلم محور، و فلسفه های آموزشی پیشرفت گرایی و بازسازی گرایی با رویکرد تدریس شاگرد محور ارتباط مثبت و معنادار دارند. در نهایت نتایج نشان دادند که باورهای معرفت شناختی دانش ساده، یادگیری سریع و دانش قطعی و همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی قابلیت پیش بینی رویکردهای تدریس را دارند.
ارتقاء یادگیری دانشجو معلمان از طریق رویکردهای تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی به دو شیوه فردی و گروهی
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال اول پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱
7 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه تأثیر تهیه نقشه مفهومی به دو شیوه فردی و گروهی بر میزان یادگیری دانشجومعلمان است. روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است که از طریق طرح پی شآزمون-پ سآزمون چندگروهی به اجرا درآمد. در این پژوهش، سه گروه 15 نفره از دانشجو معلمان کارشناسی آموزش ابتدایی پردیس شهید باهنر استان همدان مشارکت داشتند. گروه اول با استفاده از روش تهیه نقشه مفهومی انفرادی، گروه دوم با استفاده از روش تهیه نقشه مفهومی گروهی و گروه سوم به روش تدریس سنتی آموزش دیدند. بعد از اینک ه هر سه گروه با رو شهای جداگانه، آموزش دیدند؛ پس آزمونی از هر سه گروه به عمل آمد و نتایج آن با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافت هها نشان داد تفاوت بین سه گروه، معنادار است؛ تجزیه و تحلیل نتایج آزمون شفه مشخص کرد که تفاوت بین گروه تدریس سنتی و تهیه نقشه مفهومی فردی و گروه سنتی و تهیه نقشه مفهومی گروهی، معنادار است؛ اما تفاوت بین گروه تهیه نقشه مفهومی فردی و گروهی معنادار نبود. نتیجه پژوهش نشان داد تهیه نقشه های مفهومی توسط یادگیرندگان که همسو با نظریه سازند هگرایی پیاژه و ویگوتسکی است، باعث م یشود فراگیران در جریان یادگیری، فعال شده و به یادگیری مؤثری دست یابند.
مدل سازی ساختاری رابطه بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت تحصیلی: تبیین نقش میانجی خوش بینی تحصیلی دانش آموزان
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
35 - 48
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدلسازی ساختاری رابطه بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. این پژوهش کاربردی و روش توصیفی همبستگی از نوع تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان نکا به تعداد 2000 نفر در سال تحصیلی 1400 - 1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه برحسب جدول کرجسی و ومورگان 317 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس پایه تحصیلی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد رویکردهای تدریس معلمان کدیور، اهداف پیشرفت میگلی و خوش بینی تحصیلی توسط قاسمی بود. روایی صوری پرسشنامه ها با توجه به استاندارد بودن، توسط استاد راهنما و استاد مشاور مورد تأیید واقع شد. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رویکردهای تدریس کدیور (1399) 89 %، اهداف پیشرفت میگلی(2000)81 % وخوش بینی تحصیلی قاسمی( 1397) 86 % به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها توسط روش آمار توصیفی(جداول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد)و آماراستنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری SEMتوسط نرم افزار SPSS22) و Smart PLS ) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین مؤلفه های رویکردهای تدریس با اهداف پیشرفت در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مؤلفه های رویکردهای تدریس با خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مؤلفه های خوش بینی تحصیلی با اهداف پیشرفت در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین دیگر یافته های پژوهش نشان داد بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
گونه شناسی ادراک معلمان نمونه ابتدایی از تدریس: یک مطالعه پدیدارنگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
33 - 56
هدف اصلی این مقاله، گونه شناسی ادراک معلمان نمونه ابتدایی از تدریس از منظر گفتمان دانش عملی است. در این راستا، از رویکرد کیفی و روش پژوهش پدیدارنگاری استفاده شد. 11 معلم نمونه ابتدایی از تمام پایه ها از سطح شهرستان ساری به روش نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاکی با حداکثر تنوع با رعایت اصل اشباع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق یادداشت های میدانی، مصاحبه نیمه ساختارمند و مصاحبه بازسازی شده در طول یکسال تحصیلی گردآوری شد. برای تحلیل داده ها، از رویکرد تحلیل محتوا در پنج سطح استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد معلمان مورد مطالعه، سه رویکرد محتوامحوری، انتقادی جامعه محوری و یادگیرنده محوری نسبت به مفهوم تدریس دارند. از بین رویکردها، رویکرد یادگیرنده محوری، رویکردی جامع تری از مفهوم تدریس می باشد. همچنین، تحقق راهبردهای یاددهی- یادگیری سند برنامه درسی ملی در گرو تغییر وضعیت ادراک معلمان از تدریس، اصلاح فرهنگ آموزش و انتظارات اجتماعی از معلمان است.