مهدی قاسمی شاندیز

مهدی قاسمی شاندیز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

بکت و انسان طاغی: بررسی نمایشنامه های در انتظار گودو و دست آخر نوشتۀ ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آلبر کامو انسان طاغی پوچ گرای فعال و منفعل در انتطار گودو دست آخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۳۰
شاید بتوان گفت که هر سوژه اندیشنده ای به دنبال کشف معنای زندگی خویش است. انسان، در طی این مسیر پر فرازو نشیب و در تلاش برای یافتن پاسخی در باب چیستی زندگی، به عدم سازگاری درک خویش با داده های موجود در جهان واقف می شود. این عدم تجانس می تواند احساس پوچی و بی معنایی را برای فرد در مواجهه با جهان به ارمغان بیاورد. آلبر کامو، یکی از متفکران قرن بیستم، قائل به این نوع پوچی و بی معنایی است و آن را لازمه شروعی جدید می داند. از دیدگاه او، مقابله ذهن محدود بشری با جهان ناشناخته و گاهاً غیر عقلانی، مسئله پوچی را پدید می آورد. تنها راه طغیان علیه پوچی بنیادین هستی رسیدن به آزادی و خودآگاهی با گذر از مسیر همین پوچی است. این گذار می تواند دو نوع سوژه را شامل شود: پوچ گرای منفعل و پوچ گرای فعال. پوچ گرای فعال با پذیرش تقدیر پوچ خود معنای زندگی اش را می سازد. هدف این مقاله بررسی مفهوم انسان طاغی در فلسفه کامو و چگونگی نمود آن در نمایشنامه های ساموئل بکت می باشد. ازاین رو، دو نمایشنامه او به نام های در انتظار گودو و دست آخر  انتخاب و از نظرگاه طغیان کامویی بررسی می شوند. یافته ها نشان دهنده خوانش جدیدی از انسان طاغی در این دو اثر است.   شخصیت های این آثار برخلاف فلسفه کامو، نه تنها توان خودکشی ندارند بلکه حتی برای خلق معنا در ادامه زندگی خویش دست به اقدامی نمی زنند.  آن ها به نوعی اختگی در کلام و ارتباط با دیگری مبتلا شده اند و با تعریفی که کامو از پوچی ارائه می دهد در تضاداند. آن ها تمام فرضیات فلسفی کامو درباره پوچ گرای فعال را به نقیضه بدل می سازند.
۲.

هویت، شخصیت و مخاطب: رویکردی شناختی در خوانش رمان باقی مانده به قلم تام مک کارتی (2005)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۶۹
مقاله حاضر با رویکردی شناختی به تحلیل نقادانه استعاره های مفهومی به عنوان نمودهای زبانی در متن که توسط لیکاف و جانسون (1980) ارائه شده است می پردازد. هدف اصلی، نشان دادن آن است که استعاره های مفهومی محدود به تجربیات جسمانی شده ذهن نبوده، بلکه عوامل مهم دیگری همچون روابط زمانی، مکانی و اجتماعی هر موقعیت یا قالب در شکل گیری و کاربرد استعاره ها دخیل هستند. بدین منظور، این مقاله متن ادبی را به سبب ایجاد موقعیت ها یا قالب های متعدد در دو بعد متنی (شخصیت های داستان) و فرامتنی (خواننده) بستری مناسب برای آزمون یافته ها و نظریات زبان شناختی می یابد. در این راستا، نظریه قالب بنیاد بافتی پیتر استاکول (2002) به عنوان ساختار روایی متن در روند خوانش و درک متن جهت بررسی مفهوم استعاری هویت و چگونگی نگاشت و دریافت آن توسط شخصیت و خواننده در رمان باقی مانده نوشته تام مک کارتی (2005) استفاده می شود. ابتدا کلان استعاره موجود در داستان در هر بافتی استخراج شده، سپس مطابقت آن با بافت غالب بررسی می شود؛ آن گاه مقاله به بعد فرامتنی پرداخته و تعامل شناختی خواننده با قالب هایی را که متن رمان فرا روی او قرار می دهد تحلیل می کند. پژوهش مقایسه ای بین استعاره های مفهومی که خواننده حین خواندن بدان ها می رسد با استعاره های مفهومی راوی داستان، مقید بودن استعاره مفهومی به شرایط بافت یا قالب را اثبات می کند. نتایج پژوهش نشان می دهند که مفهوم هویت شامل دو نگاشت استعاری متفاوت برای شخصیت و مخاطب است و هرکدام به درک متفاوتی از آن می رسند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان