مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
کورتیزول
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : شواهد نشان می دهد که شرایط خاص دوران بارداری، اثرات پایداری بر جنین دارد. هدف از این مطالعه تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری بود. روش تحقیق : در این مطالعه تجربی، 40 سر موش ماده نژاد NMRI با سن تقریبی 80 تا 90 روز و وزن 25 تا 30 گرم، به چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل - بارداری، تجربی - بارداری، کنترل - پس از زایمان، و تجربی - پس از زایمان تقسیم شدند. پس از دو هفته سازگاری با محیط و رویت پلاک واژینال، درون قفس موش های باردار، دو چرخ دوار قرار داده شد تا چهار هفته فعالیت بدنی داوطلبانه اعمال شود. جهت سنجش اضطراب موش ها، از آزمون محفظه تاریک - روشن استفاده گردید. در نهایت، حیوانات گروه های بارداری، در روز هجدهم بارداری و نمونه های گروه های پس از زایمان، در روز هفتم پس از زایمان؛ بیهوشی عمیق داده شدند و جهت سنجش کورتیکوسترون، خون گیری به صورت مستقیم از بافت قلب انجام شد. سپس داده های حاصل با آزمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : سطوح سرمی کورتیکوسترون در گروه های تجربی - بارداری (0/002=p) و تجربی - پس از زایمان (0/006=p) به طور معنی داری کاهش یافت. با این حال، سطح اضطراب موش ها فقط در گروه تجربی - پس از زایمان، بطور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/007=p). نتیجه گیری : استفاده از فعالیت های بدنی داوطلبانه در دوران بارداری در موش ها، به عنوان یک راهبرد درمانی احتمالی در کاهش کورتیزول و اختلالات روانشناختی از جمله اضطراب، حائز اهمیت می باشد.
اثربخشی تمرینات جسمی- ذهنی هاتایوگا بر تلومراز،کورتیزول و استرس در زنان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : تلومرها نقش مهمی در فرآیند پیری به عهده دارند. استرس روانی مزمن و سطوح کورتیزول بالا، به تلومر آسیب می رسانند. مکانیزم اثر تمرین های جسمی- ذهنی در تغییر سطح آنزیم تلومراز به عنوان محافظ تلومر، ناشناخته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات هاتایوگا بر تلومراز، کورتیزول و استرس در زنان میان سال می باشد. روش تحقیق : در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 24 نفر از زنان میان سال با میزان استرس درک شده بالا (27<PSS) به طور هدفمند و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت هشت هفته، با تکرار دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 تا 90 دقیقه در تمرینات هاتایوگا شرکت کردند. چهل و هشت ساعت قبل و بعد از مداخله، سطوح سرمی کورتیزول و تلومراز به روش الایزا و سطح استرس به کمک پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن اندازه گیری شدند. داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و رگرسیون خطی در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل، سطح سرمی آنزیم تلومراز به طور معنی داری افزایش و کورتیزول و میزان استرس به صورت معنی داری کاهش یافتند (0/001=p). ارتباط معنی دار منفی بین سطوح پیش آزمون کورتیزول و تلومراز در هر دو گروه تمرین (0/02=p) و کنترل (0/001=p) و همچنین بین تغییرات ناشی از هاتایوگا در گروه تمرین مشاهده شد (0/003=p)؛ ضمن آن که 56 درصد از تغییرات تلومراز بر اساس تغییرات کورتیزول قابل پیش بینی بود. نتیجه گیری : تمرین جسمی-ذهنی هاتایوگا با افزایش سطوح سرمی تلومراز و از طریق مکانیزم کاهش هورمون کورتیزول، می تواند روشی مناسب در جهت کاهش فرآیند پیری ناشی از استرس روانی در زنان میان سال با سطح استرس بالا باشد.
اثر حاد عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و کورتیزول بزاقی فعالیت تناوبی شدید در زنان غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در طب ورزشی و فنآوری سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
103 - 117
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیشرفت استفاده از طب سنتی در تحقیقات اخیر، عصاره بادرنجبویه به عنوان عامل اثرگذار بر چربی خون و کاهنده استرس جسمانی و روانی موردتوجه قرارگرفته است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حاد مصرف عصاره هیدروالکی بادرنجبویه بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و کورتیزول بزاقی هنگام و پس از فعالیت تناوبی شدید است. تعداد 10 نفر از زنان غیرفعال (شاخص توده بدنی 60/0 ± 28/22 کیلوگرم بر مترمربع) در 2 جلسه مجزا در آزمون شرکت کردند. آزمودنی ها در جلسه اول، عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه (500 میلی گرم) و در جلسه دوم، دارونما (500 میلی گرم نشاسته) را 60 دقیقه قبل از انجام فعالیت تناوبی شدید (11 تناوب دویدن 1 دقیقه کار و 2 دقیقه استراحت به ترتیب با شدت 90 و 60 درصد max2vVO) مصرف نمودند. هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی، ضربان قلب با استفاده از ضربان سنج پولار و کورتیزول بزاقی به روش نورتابی شیمیایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد در دو گروه بادرنجبویه و دارونما بین شاخص های میانگین اکسیژن مصرفی (51/0=P)، اکسایش چربی (9/0=P)، نسبت تبادل تنفسی (76/0=P)، هزینه انرژی (6/0=P)، ضربان قلب (42/0=P) و کورتیزول بزاقی (15/0=P) تفاوت معنی داری وجود نداشت. بر اساس یافته های این مطالعه، مصرف عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه همراه با انجام فعالیت تناوبی شدید تأثیری بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و سطح کورتیزول در زنان غیرفعال ندارد.
تأثیر مصرف دوزهای مختلف آدامس کافئین بر میزان هورمون های استرسی و عملکرد تیراندازی در مردان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در طب ورزشی و فنآوری سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
159 - 171
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تأثیر مصرف دوزهای مختلف آدامس کافئین بر هورمون های استرسی و عملکرد تیراندازی مردان نظامی بود. آزمودنی های تحقیق حاضر تعداد 10 نفر از فرماندهان مرکز آموزش ولیعصر تبریز با میانگین و انحراف استاندارد سن 78/2±52/31 سال، وزن 91/3±32/75 کیلوگرم، قد 84/4±14/176 سانتی متر بود. میزان هورمون های کورتیزول، آدرنوکورتیکوتروپیک هورمون و اکسی توسین خون هم چنین عملکرد تیراندازی پس از مصرف دوزهای مختلف کافئین اندازه گیری شد. در مراحل اول، دارونما در زمان 15 دقیقه قبل از اجرای تیراندازی داده شد. در مراحل دوم، سوم و چهارم (فاصله زمانی بین هر کدام از مراحل 5 روز) به تمامی آزمودنی ها، آدامس کافئین با دوزهای 150، 200 و 300 میلی گرم در زمان 15 دقیقه قبل از اجرای تیراندازی داده شد. آدامس و دارونما به صورت یک سویه کور به شرکت کنندگان داده شده بود. از آمار توصیفی، آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی توکی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. (P≤0.05) نتایج مطالعه حاضر نشان داد مصرف آدامس کافئین در دوزهای 200 و 300 میلی گرم موجب کاهش معنی دار هر سه هورمون استرسی و همچنین افزایش معنی دار عملکرد تیراندازی می شود، با این حال مصرف دوز 150 میلی گرم کافئین تأثیری بر کاهش هورمون های استرسی و عملکرد تیراندازی نداشت. با توجه به این نتایج، می توان به ورزشکاران تیراندازی توصیه کرد تا قبل از تمرینات و مسابقات خود، از آدامس کافئین با دوزهای 200 و 300 میلی گرم استفاده کنند. با این وجود در مورد اظهارنظر در مورد استفاده از دوزهای مختلف کافئین علی الخصوص به شکل آدامس نیاز به بررسی های بیشتری است.
تاثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات لپتین و هورمونهای مرتبط با آن در دانشجویان دختر غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
55 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات لپتین و برخی هورمون های مرتبط در دانشجویان دختر غیر ورزشکاراست. روش شناسی: در ابتدا 40 دانشجوی غیر ورزشکار( با میانگین و انحراف معیار سنی 2/1±21سال، وزن 6 ± 62 کیلوگرم، طول قد 3 ± 160 سانتیمتر، شاخص توده بدنی5/0± 7/24 کیلوگرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 7/1 ± 2/42 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها بعد از 20 دقیقه گرم کردن به مدت 45 دقیقه برنامه تمرین با وزنه داشتند (روش دلورم-واتکینز). برنامه تمرینی شامل 8 هفته و هر هفته سه جلسه بود. متغیرهای تحقیق در 5 مرتبه (قبل از شروع تمرینات ودر پایان هفته های دوم،چهارم،ششم و هشتم) اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان لپتین و انسولین در دو هفته اول کمی افزایش دارد اما به مرور تا پایان تمرینات کاهش معنادار پیدا می کند (05/0(p < و (79/0=r). هم چنین مشخص گردید میزان کورتیزول،تیروکسین وتری یدوتیرونین افزایش پیدا کرده است اما این تغییرات معنادار نیست (05/0 p>). نتیجه گیری: مشخص گردید شدت و حجم برنامه تمرینی و سطح آمادگی آزمودنی ها می تواند منجر به ایجاد تغییرات معنادار در لپتین و انسولین شود. این تغییرات هورمونی به سمتی حرکت می کند که در نهایت منجر به افزایش انرژی قابل دسترس می شود. این موضوع باعث تقویت این فرضیه است که افزایش انرژی قابل دسترس منجر به کاهش تولید لپتین می گردد .
تأثیر یک وهله فعالیت هوازی بیشینه صبح و عصر بر سطوح پلاسمایی هورمون های رشد و کورتیزول در زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ورزش با شدت متوسط تا شدید، محرک قدرتمندی برای ترشح هورمون رشد وکورتیزول است و عوامل مختلفی از جمله ریتم شبانه روزی می تواند پاسخ این دو هورمون به ورزش را تعدیل کند. هدف این تحقیق تعیین تاثیر زمان تمرین روزانه بر پاسخ هورمون رشد و کورتیزول نسبت به ورزش می باشد. روش شناسی: بیست و دو دانشجوی دختر (میانگین و انحراف استاندارد سن 24/2±59/21سال، نمایه ی توده بدنی 75/2±05/21کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 20/3±28/27 درصد) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها در دو روز جداگانه آزمون هوازی بیشینه بروس روی تردمیل را متعاقب 12 ساعت ناشتایی انجام دادند. آزمون اول، ساعت 8 صبح و آزمون دوم، ساعت 6 بعد از ظهر انجام شد. نمونه گیری خون در هر دو مرحله تمرین، به میزان 10 سی سی بلافاصله قبل و پس از تمرین جمع آوری شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس درون گروهی و تعقیبی توکی افزایش معنی داری را در میانگین سطح هورمون رشد در گروه تجربی بلافاصله پس از تمرین صبح و عصر نشان داد (001/0=p)؛ سطح کورتیزول گروه تجربی تنها پس از آزمون صبح افزایش معناداری داشت(05/0p < ) ؛ نسبت سطح هورمون رشد به کورتیزول گروه تجربی در پس آزمون عصر در مقایسه با پیش آزمون عصر افزایش معناداری یافت (001/0p < ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن نسبت سطح هورمون رشد به کورتیزول در تمرین عصر، به نظر می رسد در تمرین عصرگاهی شرایط آنابولیسم بهتری بر بدن حاکم باشد.
مقایسه سطوح ایمنی هومورال تستوسترون وکورتیزول سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه طی تمرینات دوره آمادگی عمومی و پیش مسابقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات مستمر و طاقت فرسای دوره آمادگی و بدنسازی پیش از مسابقه می تواند سیستم ایمنی ورزشکار را تحت تاثیر قرار دهد. لذا هدف از این پژوهش مقایسه سطوح IgA، IgG،IgM، تستوسترون وکورتیزول سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه طی دوره آماده سازی عمومی و مسابقه بود. روش شناسی: در این پژوهش 13 دونده نیمه استقامت نخبه با میانگین سنی7/1±92/18 سال به طور داوطلبانه شرکت نمودند. دوندگان 14 هفته و هر هفته 12 جلسه(صبح و عصر) در برنامه تمرینی فعالیت کردند.پیش، حین دوره آماده سازی و پس از دوره پیش مسابقه، نمونه خونی جمع آوری و با استفاده از آزمون اندازه های تکراری و تعقیبی بنفرونی تفاوت میانگین های درون گروهی مقادیر IgA، IgG،IgM، تستوسترون وکورتیزول سرمی محاسبه و نتایج در سطح معنی داری 05/0≥P مقایسه شد. یافته ها: تمرینات دوره آماده سازی و پیش از مسابقه سبب کاهش غیر معنی دار سطح IgG سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه شد. تغییرات میانگین درون گروهی سطح IgM سرمی دوندگان مرد نیمه استقامت نخبه طی دوره آماده سازی وپیش ازمسابقه کاهش معنی دار یافت(004/0=P). طی این دوره ها تغییر معنی داری در سطح IgA سرمی دوندگان مشاهده نشد. تغییرات سطوح کورتیزول سرمی دوندگان نخبه طی دوره آماده سازی و پیش از مسابقه تغییر معنی داری نشان داد(041/0=P). طی همین مدت تغییرات سطوح تستوسترون سرمی معنی دار نبود. تغییرات نسبت تستوسترون به کورتیزول سرمی طی دوره آماده سازی و پیش از مسابقه معنی دار بود(040/0=P). بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده تمرین شدید وطولانی مدت با افزایش روند کاتابولیکی ممکن است موجب تضعیف سیستم ایمنی شود.
تأثیر تمرینات استقامتی کم شدت و پرشدت بر سطوح لپتین، کورتیزول، تستوسترون، هورمون رشد و شاخص مقاومت انسولین در جوانان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: ورزش و فعالیت بدنی با تاثیر بر هورمون های کنترل کننده هموستاز انرژی و متابولیسم، در تعدیل چاقی و اختلالات همراه با آن توانمند است. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات استقامتی کم شدت و شدید را بر سطوح سرمی لپتین، کورتیزول، تستوسترون، هورمون رشد و شاخص مقاومت انسولین (HOMA-IR) در مردان چاق کم تحرک مورد مطالعه قرار داده است. روش شناسی: 27 مرد چاق کم تحرک (شاخص توده بدنی 81/2±8/33 کیلوگرم برمترمربع و میانگین سنی 21 سال) به طور تصادفی در دو گروه تمرینی و یک گروه کنترل در 16 هفته برنامه تمرینات استقامتی کم شدت (45 -40 درصد ضربان قلب ذخیره) و استقامتی با شدت بالا (85 -80 درصد ضربان قلب ذخیره)، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60-50 دقیقه شرکت کردند. سطوح سرمی لپتین، کورتیزول، تستوسترون، هورمون رشد و انسولین و شاخص های آنتروپومتریکی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آنالیز واریانس یک سویه، تی زوجی و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام گرفت. یافته ها: اجرای تمرینات استقامتی کم شدت ضمن کاهش معنی دار سطوح سرمی لپتین (020/0=P) و شاخص های آنتروپومتریکی نظیر وزن، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی (05/0>P)، افزایش معنی دار تستوسترون سرم (047/0=P) را در پی داشت. در گروه تمرینات پر شدت علاوه بر کاهش معنی دار غلظت لپتین، HOMA-IR و بیشتر شاخص های آنتروپومتریکی مورد بررسی (05/0>P)؛ سطوح سرمی هورمون رشد و کورتیزول نیز با افزایش معنی دار همراه بود (05/0>P). ضمناً رابطه معنی دار بین تغییرات سطح سرمی لپتین با عمده شاخص های آنتروپومتریکی و ترکیب بدن در هر دو گروه تمرینی مشاهده گردید (05/0>P). بحث و نتیجه گیری: تمرینات استقامتی پر شدت در مقایسه با تمرینات کم شدت در بهبود ترکیب بدنی و تعدیل نیمرخ هورمونی متابولیسم در مردان چاق، موثرتر است.
تأثیر حاد دو نوع فعالیت بدنی هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی عامل تغذیه ای مشتق از مغز و کورتیزول مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو نوع فعالیت بدنی وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر سطوح BDNF و کورتیزول سرمی و ارتباط آن ها با هم می باشد.
مواد و روش ها: 16 نفر از دانشجویان فعال به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تست وامانده ساز بی هوازی کانینگهام و فالکنر و گروه دوم تست وامانده ساز هوازی استراند را انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از تمرین گرفته شد.
یافته ها: نتایج آزمون تی همبسته نشان داد که هر دو نوع ورزش حاد وامانده ساز هوازی و بی هوازی موجب افزایش معنی دار BDNF شدند (05/0< p). همچنین اجرای یک جلسه ورزش تا حد واماندگی از نوع هوازی باعث کاهش معنی دار (05/0< p) و از نوع بی-هوازی باعث افزایش غیرمعنی دار (05/0P>) در سطوح سرمی کورتیزول گردید. بین سطوح کورتیزول و BDNF در هر دو گروه آزمودنی همبستگی معنی داری وجود نداشت (05/0P>). به علاوه، آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های هوازی و بی هوازی در سطوح سرمی BDNF و کورتیزول وجود ندارد (05/0P>).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده ی تاثیرات قابل توجه و مثبت تمرینات وامانده ساز حاد هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی BDNF می باشد. با توجه به عدم ارتباط معنادار بین این دو عامل می توان بیان داشت احتمالاً اجرای فعالیت های حاد هوازی و بی هوازی موجب افزایش کورتیزول تا حدی که باعث سرکوب و کاهش سطوح BDNF در افراد فعال شود نمی گردد و از این رو خطری برای سلامت دستگاه عصبی به شمار نمی رود.
بررسی پاسخ های هورمونی کوتاه مدت تستوسترون و کورتیزول به تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی در پسران جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین مقامتی یک محرک قوی برای افزایش حاد غلظت هورمون های متابولیک نظیر تستوسترون و کورتیزول می باشد. هدف از این مطالعه تعیین پاسخ های هورمونی حاد تستوسترون وکورتیزول به دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی به منظور توسعه و ارزیابی پروتکل های تمرین مقاومتی برای ورزشکاران و غیر ورزشکاران می باشد.
روش شناسی: بدین منظور 20 پسر جوان غیر ورزشکار انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. تمرین های مقاومتی حجمی و قدرتی در دو جلسه جداگانه به صورت متقاطع برای هر دو گروه تجویز شد. در هفته اول گروه یک تمرینات حجمی (70% یک تکرار بیشینه، 4 نوبت، 1 دقیقه استراحت) و گروه 2 تمرینات قدرتی (90% یک تکرار بیشینه، 8 نوبت، 3 دقیقه استراحت)، انجام دادند و در هفته دوم جای گروه ها عوض شد. پروتکل تمرینی شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود. نمونه گیری خونی قبل و بلافاصله بعد از هر جلسه تمرین جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول سرم انجام شد.
یافته ها: تستوسترون بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش یافت ولی فقط بعد از تمرینات مقاومتی قدرتی این افزایش معنادار بود. کورتیزول بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش معناداری داشت. نسبت تستوسترون به کورتیزول بعد از هر دو شیوه کاهش معناداری داشت. اما تغییرات غلظت تستوسترون، کورتیزول و نسبت آنها بین گروه ها معنادار نبود (05/0p < ). نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی موجب پاسخ های هورمونی حاد شده اند، اما تفاوت معناداری با هم نداشته اند. درحالی که هر دو استرس زا بوده و بدن را در موقعیت کاتابولیکی قرار داده اند.
تأثیر یک دوز مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز به دنبال فعالیت استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: برخی مطالعات قبلی حاکی از آنند که مکمل سازی کوتاه مدت کافئین ممکن است بر عملکرد ورزشی و افزایش اکسیداسیون چربی تأثیر داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات حاد مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز و عملکرد استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده بود.
روش شناسی: ۹ زن تمرین کرده (با میانگین سنی ۸/۲±۳/۲۲ سال، وزن: ۱/۸±۷/۶۱ کیلوگرم، قد۷/۶±۷/۱۶۷ سانتی متر و شاخص توده بدنی ۲/۲±۲۲ کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه و در یک طرح کارآزمایی بالینی متقاطع، در سه جلسه و به صورت تصادفی تحت دریافت mg/kg/d ۶ مکمل کافئین ،mg/kg/d ۶ مکمل کافئین+ mg/kg/d ۳ کربوهیدرات و یا دارونما (دریافت ۲۵۰ میلی گرم مالتوز) قرار گرفتند. در هر جلسه، دریافت مکمل یا دارونما به صورت کپسول و یک ساعت قبل از اجرای آزمون بروس انجام گرفت. بین جلسات نیز یک هفته فاصله به منظور پاکسازی در نظر گرفته شد. در هر جلسه ۳ نوبت خون گیری: ساعت ۸ صبح و در حالت ناشتا (قبل از دریافت مکمل)، یک ساعت پس از دریافت مکمل (و بلافاصله پس از اتمام آزمون بروس) و یک ساعت پس از اتمام آزمون بروس انجام گرفت.
یافته ها: تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هیچ یک از متغیرهای نیمرخ لیپیدی (TG،CHOL،HDL،LDL) هورمون کورتیزول و لیپاز حساس به هورمون (HSL)، تحت تأثیر یک دوز دریافت مکمل کافئین یا ترکیب کافئین کربوهیدرات قرار نگرفتند، و تغییرات ایجاد شده در هر یک از این متغیرها ناشی از فعالیت شدید هوازی بود و نه دریافت مکمل. از طرف دیگر زمان رسیدن به خستگی طی فعالیت بروس و حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها تحت تأثیر دریافت مکمل قرار نگرفت.
بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر در کل بیانگر آن است که مصرف یک دوز مکمل کافئین یا کافئین –کربوهیدرات منجر به تغییرات معناداری در متابولیسم چربی ها و عملکرد هوازی نمی گردد.
تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بیشتر بیماری های قلبی - عروقی با انجام تمرینات منظم و استفاده از مکمل های گیاهی قابل پیشگیری هستند. از این رو هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 48 نفر از زنان چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 7.8±29.79 سال و شاخص توده بدنی 2.6±29.29 کیلوگرم بر مترمربع، به صورت هدفمند برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 12 نفری تمرین + دارونما، تمرین + مکمل، مکمل و دارونما قرار گرفتند. گروه های مصرف کننده مکمل، روزانه یک کپسول 500 میلی گرمی شنبلیله را مصرف کردند. گروه های تمرین، هفته ای سه جلسه به مدت 6 هفته تمرینات تناوبی شدید را با حداکثر سرعت اجرا نمودند. خونگیری قبل و بعد از دوره تمرینی و مصرف مکمل برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق انجام شد. تحلیل آماری داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0.05>P انجام گرفت.یافته ها: CRP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل (0.04=P < span lang="FA">) و کورتیزول در گروه های تمرین (0.039=P < span lang="FA">)، مکمل (0.033=P < span lang="FA">) و تمرین + مکمل (0.006=P < span lang="FA">) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند.بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل شنبلیله به تنهایی و به صورت همزمان تاثیر مثبتی بر CRP < span lang="FA"> و کورتیزول دارد؛ که با مهار روندهای بالادست تولید شاخص های التهابی، اثرات منفی التهاب را به حداقل می رساند. کاهش این شاخص ها گامی موثر در کاهش بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی می باشد.
تعامل تمرین تناوبی و پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول
حوزه های تخصصی:
اگرچه مکانیسم اثر پروتئین ها یا مکمل های پروتئینی نظیر پروتئین وی بر فرایند سنتز پروتئین عضلانی در خلال یا متعاقب تمرینات ورزشی مشابه است، اما سوال اینجاست که آیا مکمل سازی پروتئین وی به عنوان یک مکمل پروتئینی مهم در روزهای پس از فعالیت مقاومتی شدید توسط افراد غیر ورزشکار قادر به تغییر یا بهبود نسبت تستوسترون بر کورتیزول است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تعامل هشت هفته تمرین تناوبی توام با مصرف پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول در مردان جوان غیر ورزشکار انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی، 48 مرد جوان غیر ورزشکار به شیوه تصادفی در چهار گروه 12 نفری کنترل، پروتئین وی، تمرین تناوبی و ترکیبی قرار گرفتند. پس از اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریکی، از آزمودنی ها، بعد از 10 تا 12 ساعت ناشتایی و 15 دقیقه استراحت، مقدار 5 سی سی خون از ورید بازویی چپ جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول گرفته شد. مداخله های مذکور برای مدت 8 هفته روی گروه های مورد مطالعه انجام گرفت. آنالیز داده ها توسط آزمون آنکوا آشکار نمود که در مقایسه با گروه کنترل، تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی به افزایش نسبت تستوسترون به کورتیزول در گروه ترکیبی نسبت به گروه کنترل منجر شد. اجرای تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی با اثرات آنابولیکی بیشتری نسبت به اثر هر یک از آنها به تنهایی در مردان جون غیر ورزشکار همراه است. با این وجود، درک بیشتر مکانیسم های عهده دار اثر انابولیکی تمرینات تناوبی و پروتئین وی نیازمند مطالعات بیشتر است.
اثر تمرینات استقامتی، قدرتی و موازی بر مقادیر اینترلوکین-6 و کورتیزول پلاسمای مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۵
225 - 234
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر 10 هفته تمرین استقامتی، قدرتی و موازی بر میزان اینترلوکین-6 و کورتیزول پلاسمای مردان تمرین نکرده بود. به همین منظور، تعداد 38 آزمودنی مرد سالم (با میانگین سنی 21/1±89/24 سال و میانگین قد 52/6±87/175 سانتی متر و وزن 33/9±98/71 کیلوگرم) به صورت تصادفی در گروه های تمرین استقامتی(n=10)، قدرتی(n=9)، موازی (n=10) و کنترل (n=9) جایگزین شدند. آزمودنی ها هفته ای سه جلسه به تمرین دویدن بر روی نوارگردان، تمرینات قدرتی با وزنه های آزاد و یا ترکیبی از این دو(تمرین قدرتی در ابتدای جلسه) پرداختند. پس از 10 هفته تمرین، افزایش معناداری در قدرت بیشینه حرکات اسکوات و پرس سینه در گروه های قدرتی و موازی مشاهده شد P=0.00)). افزایش مشابهی نیز در گروه های استقامتی و موازی ملاحظه گردیدP=0.00) ). تمرینات استقامتی منجر به تغییر معناداری در سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (p=0.107) و کورتیزول (p=0.38) نشد. تمرینات قدرتی نیز تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 نداشت(p=0.630) ، اما موجب افزایش معناداری در سطوح پلاسمایی کورتیزول شد (p=0.001). در نتیجه اجرای تمرینات موازی هم تغییرات معناداری در سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 مشاهده نگردید (p=0.162) و سطوح پلاسمایی کورتیزول نیز افزایش غیرمعناداری داشت (p=0.38). با این حال، تنها تفاوت تغییرات (D) در میزان اینترلوکین-6 گروه موازی به صورت معناداری پایین تر از گروه کنترل بود(475/1±71/0 در مقابل 31/1±855/0) (p=0.016). در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افزودن تمرین قدرتی به برنامه تمرین استقامتی به عنوان عامل مخل در عملکرد دستگاه ایمنی افراد تمرین نکرده مطرح نیست و حتی می تواند در بهبود آن مؤثر باشد.
تأثیر مکمل سازی آرژنین برتوالی پاسخ های برخی شاخص های بیوشیمیایی مردان شناگر استقامتی در دوره بازیافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بازیافت پس از تمرینات ورزشی و به خصوص فعالیت های استقامتی از مهم ترین دغدغه های ورزشکاران و مربیان است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره کوتاه مدت مکمل دهی ال آرژنین خوراکی بر توالی پاسخ های سطوح برخی شاخص های بیوشیمیایی در مردان شناگر استقامتی در دوره بازیافت است.روش پژوهش: 20 آزمودنی مرد شناگر استقامتی به ترتیب با میانگین و انحراف استاندارد سن 5/4±25/29 سال، وزن 5/7±06/78 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 69/3±99/23 کیلوگرم بر متر مربع، توان هوازی 1/3±41 میلی لیتر/کیلوگرم در دقیقه به صورت تصادفی به دو گروه مکمل (10 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم شدند. در طول یک هفته روزانه هفت گرم آرژنین به گروه کنترل و گروه دیگر دارونما داده شد. در ابتدا و انتهای هفته آزمون 1500 متر شنای آزاد از آزمودنی ها به عمل آمد. خون گیری در زمان های استراحتی و دقیقه های پس از تمرین، 5، 30 و 60 انجام گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که مصرف خوراکی مکمل ال آرژنین به صورت کوتاه مدت سبب کاهش سطوح استراحتی هورمون انسولین و افزایش این هورمون بلافاصله پس از فعالیت شد. همین طور پس از 60 دقیقه هورمون رشد نیز افزایش نشان داد. افزون بر این کاهش هورمون کورتیزول در زمان 30 دقیقه و دقیقه 60 و افزایش هورمون تستوسترون را نشان داد (05/0P<). در سطوح متغیرهای دیگر تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0P>).نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد مصرف مکمل ال آرژنین می تواند تأثیرات سودمندی بر ریکاوری کوتاه مدت شناگران استقامتی داشته باشد.