مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مهارت حل مسأله
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارت حل مسأله بر خودتنظیمی تحصیلی و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان سنندج بود. 30 نفر از دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی بالا و خودتنظیمی تحصیلی پایین به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت گمارش تصادفی دردو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، تحت آموزش مهارت حل مسأله قرار گرفت، ابزارهای پژوهش پرسشنامه اضطراب ریاضی(کاظمی، 1390) و پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی (کانل و ریان، 1987) بود. نتایج تحلیل کوواریانس بیانگر این بود که پس از آموزش مهارت حل مسأله علایم اضطراب ریاضی در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافت (01/0 p<)، همچنین خودتنظیمی تحصیلی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری افزایش یافته است(01/0 p<). یافته ها نشان دادند که روش آموزش مهارت حل مسأله راهبردی کارآمد و سودمند در جهت کاهش اضطراب ریاضی و افزایش خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان هستند
تأثیر آموزش محاسبه ذهنی چرتکه ای بر مهارت حل مسأله ریاضی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه تأثیر آموزش محاسبه ذهنی- چرتکه ای بر مهارت حل مسأله ریاضی در دانش آموزان آموزش دیده و آموزش ندیده مقطع ابتدایی است. پژوهش حاضر از نظر روش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه 3 شهر کرج است. نمونه آماری، شامل 60 نفر گروه آموزش دیده و120 نفرگروه آموزش ندیده است که حجم آن با فرمول کوکران تعیین شد و به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه حل مسأله ریاضی، پرسش نامه محاسبه عددی بر اساس آزمون های استاندارد تیمز و دقت و تمرکز از آزمون های استاندارد وکسلر می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آمار استنباطی و نرم افزار آماریSPSSاستفاده گردید. نتایج نشان داد که دانش آموزانی که آموزش محاسبه ذهنی- چرتکه ای را فرا گرفته بودند و آنهایی که فاقد این آموزش بودند، از نظر مؤلفه های سرعت در حل مسأله ریاضی، دقت و تمرکز و محاسبه عددی تفاوت معنی دار دارند. به طوری که دانش آموزان آموزش دیده در مؤلفه های یاد شده دارای نمرات بالاتر و موفق تر بودند. یافته ها نشان داد که در مؤلفه شناخت راهبرد های حل مسأله ریاضی، در راهبردهای زیرمسأله، رسم شکل، روش نمادین و حل مسأله ساده تر تفاوت معنی دار وجود دارد، در حالی که در راهبردهای الگویابی، الگوسازی و حدس و آزمایش تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
تأثیر شایستگی اخلاقی مدیران بر آموزش نیروی انسانی در دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شایستگی اخلاقی بر آموزش نیروی انسانی از منظر اساتید دانشگاه آزاد اسلامی غرب استان مازندران شامل واحدهای نور، چالوس، تنکابن، رامسر و محمودآباد در سال 1395 صورت گرفت. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل 274 نفر از اعضای هئیت علمی تمام وقت دانشگاه های آزاد اسلامی غرب استان مازندران بود که از این میان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده 160 نفر بعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه شایستگی های اخلاقی ویتون (2007) و آموزش کارکنان نجفی زاده (1393) انجام گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، جهت بررسی اطلاعات و آزمودن سوال ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS 2 انجام پذیرفت. در بخش اول ویژگی های فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا مختص PLS بررسی گردید. در بخش دوم، ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی سوال های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت یافته های پژوهش تأثیر شایستگی اخلاقی و مولفه های آن شامل دانش موضوعی، مهارت های منطقی، مهارت های حل مساله، مهارت های تدافعی و مهارت های رسیدن به اجماع و خودآگاهی را بر آموزش نیروی انسانی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران مورد تأیید قرار داد.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیت پذیری دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیت پذیری دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه ی دوره اول بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول شهرستان سنندج در استان کردستان بود. 30 نفر از دانش آموزان دارای مسؤولیت پذیری پایین به شیوه ی نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه ی مسؤولیت پذیری دانش آموزان (کردلو، 1389) بود. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 6 جلسه، تحت آموزش مهارت حل مسأله قرار گرفتند، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از آموزش مهارت حل مسأله، مسؤولیت پذیری آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. علاوه بر این مؤلفه، احساس تعلق نیز در گروه آزمایش پس از مداخله افزایش یافت. درنتیجه به نظر می رسد آموزش مهارت حل مسأله، راهبردی کارآمد و سودمند جهت افزایش مسؤولیت پذیری دانش آموزان است؛ به صورتی که فرد را قادر می سازد تا با در نظر گرفتن راهکارهای متفاوت و مؤثر، توانایی انتخابی مناسب و قدرت تصمیم گیری داشته باشد.
اثربخشی آموزش گروهی مهارت حل مسأله بر سازگاری دختران نوجوان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثر بخشی آموزش گروهی مهارت حل مسأله بر افزایش سطح کلی سازگاری و مولفه های آن در دانش آموزان دختر ناسازگار بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 1973 دانش آموز دختر 15 تا 18 ساله مقطع متوسطه شهرستان آبیک در سال تحصیلی 92-1391بود که با مراجعه به پرونده تربیتی آن ها 186 نفر و از بین آن ها 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه جایگزین و پرسش نامه سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ 1993 توسط آن ها تکمیل شد. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه آموزش گروهی مهارت های حل مسأله را دریافت کرد. داده ها با تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج حاکی از تأثیر آموزش مهارت حل مسأله در افزایش سازگاری کلی و سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایشی و نیز تاثیر آموزش بعد از دو ماه در دوره ی پیگیری در مقایسه با گروه گواه بود. نتیجه گیری : چون نوجوانی، خود با ناسازگاری هایی همراه است، طبق نتایج این پژوهش می توان از آموزش حل مسأله به عنوان روشی مؤثر جهت ایجاد سازگاری کلی، عاطفی، اجتماعی، تحصیلی نوجوانان بهره مند شد.
مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت حل مسأله و آموزش هوش هیجانی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
13 - 28
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعه اثر بخشی آموزش مهارت حل مسأله و هوش هیجانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی (نیمه تجربی) بوده و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 3 تبریز که در سال 95 -1394 مشغول به تحصیل بودند می باشد. به منظور انتخاب نمونه ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از بین مدارس ناحیه 3 ، یک مدرسه انتخاب و پرسشنامه پرخاشگری در بین دانش آموزان آن مدرسه (385نفر) اجرا شد. سپس از بین دانش آموزانی که نمره بالایی گرفته بودند 90 نفر انتخاب و به روش تصادفی در 3 گروه قرار گرفتند. از بین دانش آموزان 60 نفر به عنوان گروه آزمایش (30 نفر گروه آزمایش اول و 30 نفر گروه آزمایش دوم) و 30 نفر هم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. برای گروه آزمایشی اول 8 جلسه گروهی آموزش حل مسأله و برای گروه آزمایشی دوم 8 جلسه گروهی آموزش هوش هیجانی تشکیل گردید. در این تحقیق پرسشنامه پرخاشگری باس و پری به عنوان ابزار اندازه گیری به کار گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده به عمل آمد. نتایج نشان داد آموزش مهارت حل مسأله و هوش هیجانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان مؤثر است. همچنین نتایج نشان داد بین میزان اثر بخشی این دو روش آموزش تفاوت معناداری وجود ندارد
تأثیر آموزش مهارت های حل مسأله و ارتباط در کلاس بر هیجانهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
353 - 374
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسأله و ارتباط در کلاس بر هیجانهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم بر اساس رویکرد توانایی محور انجام شد. روش پژوهش از نوع پژوهشهای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه شهرستان لنگرود به تعداد 600 نفر در سال تحصیلی 99-98 بودند. از این جامعه، تعداد 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی شده به عنوان آزمودنی های گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. از پرسشنامه های هیجان های تحصیلی پکران(2005) و تاب آوری کانر دیوید سون (2003) برای جمع آوری اطلاعات پژوهشی استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش در 12 جلسه 70 دقیقه ای مهارت های حل مسأله و ارتباط در کلاس را آموزش دیدند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های حل مسأله و ارتباط در کلاس بر هیجان های تحصیلی منفی و مثبت دانش آموزان گروه آزمایش اثرات متفاوت دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که چگونه با استفاده از آموزش مهارت های مختلف نظیر حل مسأله در شرایط چالش برانگیز مدرسه ای و تعامل کارآمدتر با معلمان و همسالان، می توان بر بعد هیجانی آموزش و یادگیری کلاس تأثیر گذاشت.
اثربخشی رویکرد تأثیر درمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسئله و امیدواری دختران نوجوان در خانواده های پرتنش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
۱۷۲-۱۴۱
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به کارگیری اصول تأثیر درمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارت های حل مسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانواده های پر تنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانواده هایی است که والدین آن ها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت از زندگی، حل مسئله و امیدواری استفاده شد. یافته ها: مقایسه بین گروهی نشان می دهد تفاوت میانگین نمره های رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروه های آزمایش و کنترل معنی دار است؛ بنابراین می توان گفت تأثیر درمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانواده های پرتنش اثر داشته و آن ها را افزایش داده است. نتیجه گیری: تأثیردرمانی با ارتقای تاب آوری نوجوانان خانواده های پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنی ها کمک کرد تا در برابر عوامل استرس زا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیر درمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. به عبارت دیگر این مداخلات به شرکت کنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را به عنوان فرصت در نظر بگیرند شماره ی مقاله: ۶
تأثیرآموزش ریاضی به روش جورج پولیا بر مهارت حل مسأله و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریاضیات و آموزش آن نقش مهمی در توسعه عملکرد ذهنی و اجتماعی افراد دارد و در دنیای دیجیتالی کنونی، توجه ویژه به آموزش ریاضی بیش از پیش ضرورت پیدا می کند. در عین حال، مشکلات زیادی در عملکرد دانش آموزان در این درس مشاهده می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسأله به روش جورج پولیا بر مهارت حل مسأله و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر پایه پنجم دبستان انجام گرفت. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، روش نیمه آزمایشی با طرح گروه نامعادل بود. سه دبستان دخترانه از سه منطقه متفاوت شهردزفول از نظر اقتصادی-اجتماعی «بالا شهر، مرکز شهر و پایین شهر» به روش خوشه ای تصادفی انتخاب گردید. از هر مدرسه، دو کلاس پایه پنجم انتخاب شد. از طریق انتخاب تصادفی، یک کلاس به عنوان گروه آزمایشی و دیگری به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شد. تعداد دانش آموزان گروه آزمایشی و گروه گواه هرکدام 65 نفر بود. ابزار اندازه گیری، آزمون محقق ساخته تشریحی در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون بود. سؤالات آزمون، مولفه های درک و فهم، انتخاب راهبرد، محاسبه کردن و ارزیابی به روش حل مسأله ی جورج پولیا را می سنجید. روایی و پایایی آزمون مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده های پژوهش، از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری و آزمون t مستقل استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله به دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی ریاضی آنان تأثیر مثبت دارد. همچنین، نتایج حاکی از تأثیر آموزش بر درک وفهم، بازنگری و انتخاب راهبرد بود. بر پایه این نتایج، می توان گفت مهارت در حل مسأله، امری آموختنی است و باید این مهارت آموزش داده شود تا پیشرفت تحصیلی به ویژه در درس ریاضی حاصل گردد. آموزش این مهارت می تواند بخش مهمی از ناکامی دانش آموزان در پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی را جبران نماید.