مطالب مرتبط با کلیدواژه

اقتصادهای نوظهور


۱.

پیشایند های ارزش ویژه برند شرکتی، در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران، با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش ویژه برند شرایط ارزش ویژه برند شرکتی بازار شرکتی فناوری اطلاعات و ارتباطات اقتصادهای نوظهور نظریه پردازی داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۳۲۷
برند شرکتی و ارزش ویژه آن به عنوان باارزش ترین دارایی ناملموس هر شرکت، به دلیل مزیت های فوق العاده ای که ایجاد می کند، نقش مهمی در موفقیت شرکت ها و برقراری ارتباط موثر با مشتری شرکتی دارد. در این مطالعه با استفاده از نظریه پردازی داده بنیاد، شرایط زمینه ای و مداخله گر اثرگذار بر ارزش ویژه برند در بازارهای شرکتی فناوری اطلاعات و ارتباطاتِ ایران شناسایی و تبیین گردید. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان بازاریابی شرکتی این حوزه گردآوری شد. نمونه گیری به روش نظری انجام شد و پس از 23 مصاحبه، کفایت نظری حاصل گردید. تجزیه وتحلیل و کدگذاری داده ها بر مبنای الگوی نظریه پردازی داده بنیاد طی سه مرحله کدگذاری باز، گزینشی و محوری نشان داد که شرایط زمینه ای اثرگذار بر ارزش ویژه برند شرکتی این حوزه، دربرگیرنده یک بُعد محیطی بازار؛ و چهار بُعدکلان شامل: شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیک است. علاوه بر این، شرایط مداخله گر اثرگذار بر ارزش ویژه برند شرکتی این حوزه، دربرگیرنده ی دو بُعد مشتری شرکتی شامل: پروفایل مشتری و معیارهای ارزیابی خرید شرکتی؛ و سه بُعد شرکتی شامل: نگرش مدیریت، پروفایل خرید شرکتی و نگرش واحد فروش سازمانی است. در این پژوهش برای سنجش قابلیت اعتبار، از شاخص های تناسب و کاربردی بودن استفاده شد و اعتبار درونی مدل، با آزمون دوجمله ای بررسی و تایید گردید
۲.

روابط هند و آمریکا از منظر وابستگی متقابل (2015-1990)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روابط هند-آمریکا وابستگی متقابل اقتصادی منافع استراتژیک اقتصادهای نوظهور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۶۸۶
بررسی سیر تحول روابط میان هند و آمریکا بیانگر روابط پر فراز و نشیب میان آن هاست. بااین حال از دهه 1990 به دنبال تحولات اقتصاد جهانی و اتخاذ سیاست اقتصادی بازار محور، هند در مسیر بازسازی روابط خود با ایالات متحده گام برداشت. بعلاوه سیاست توسعه روابط اقتصادی با کشورهای نوظهور در دوره کلینتون، راه را برای جهت گیری مجدد ایالات متحده در برداشت های خود نسبت به هند هموار نمود. با وجود ملاحظات سیاسی و استراتژیک دولت بوش و پیشرفت های بعدی در روابط دوجانبه، هرگونه چشم انداز بلندمدت همکاری میان ایالات متحده و هند، لزوماً باید اهداف اقتصادی و استراتژیک را در نظر بگیرد. بر این اساس در مقاله حاضر سعی شده تا با استفاده از روش کیفی رابطه میان همگرایی اقتصادی و منطق استراتژیک که نه تنها موجب افزایش شکوفایی اقتصادی، بلکه بهره مندی اهداف استراتژیک دو کشور شده، مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد. لذا در مقابل این سؤال که تحولات اقتصادی در عرصه جهانی، چه تأثیری بر مناسبات هند و ایالات متحده داشته اند؟ می توان این فرضیه را مطرح ساخت که تحولات اقتصادی و بازارهای جهانی موجب وابستگی متقابل و نزدیکی هند و ایالات متحده و درنتیجه افزایش انعطاف پذیری آن ها در عین اهمیت یافتن صف بندی ها برای دستیابی به اهداف استراتژیک شده است. یافته های مقاله نشان می دهند که نیاز ایالات متحده به شرکای بین المللی در ایجاد اتحادهای حمایتی، و تلاش هند برای کسب خودمختاری استراتژیک از طریق همکاری با ایالات متحده و همزمان مصون سازی این تجدید ساختار از طریق روابط نزدیک با دیگر کشورها، به معنای افزایش وابستگی متقابل و گسترش بی سابقه روابط هند و آمریکا است.
۳.

چشم اندز عضویت ایران در بریکس و تحلیل ظرفیت های آن در آینده مناسبات دو طرف

تعداد بازدید : ۷۴۶ تعداد دانلود : ۴۱۳
مقاله حاضر به دنبال بررسی چشم انداز عضویت ایران در بریکس و تحلیل ظرفیت های آن در آینده مناسبات دو طرف بوده است. گروه بریکس مجموعه ای از اقتصادهای نوظهور شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است که برای ایجاد جهانی چندقطبی و مقابله با تک قطبی-گرایی آمریکا و همچنین شکل گیری یک اقتصاد قدرتمند در برابر آمریکا گردآمده اند، ایران نیز برای قرارگیری در کنار کشورهایی که دارای یک دیدگاه مشترک و هدف یکسان با این کشور هستند، تلاش کرده و به دنبال همگرایی با این قدرت های اقتصادی نوظهور بوده است تا بتوانند به این اهداف یکسان دست یابند لذا در همین راستا مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که بریکس دربرگیرنده چه ظرفیت هایی برای عضویت احتمالی ایران در این سازمان خواهد بود؟ و برای پاسخگویی به سوال با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از نظریه موازنه نرم این فرضیه مطرح شده است که باتوجه به سناریوهای آینده بریکس که به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدنی فراتر از غرب است، عضویت احتمالی ایران در این سازمان می تواند ایران را در کنار این قدرت های برتر قرار دهد و حرکت به سوی توسعه سیاسی-اقتصادی را برای ایران فراهم کند.
۴.

استراتژی های مدیریت ریسک سازمان های بین المللی در اقتصادهای نوظهور

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کاهش ریسک سازمان های چند ملیتی (MNEها) اقتصادهای نوظهور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۹۴
در اقتصادهای نوظهور که محیط سازمانی ضعیف است ، سطح ریسک در مواجهه با سازمان های چند ملیتی (MNEها) بالا باقی مانده است. ادبیات موجود چارچوب ریسک های پیش روی MNEها را تشخیص می دهند ، اما تنها مطالعات اندکی نحوه ی شناسایی و کاهش این ریسک ها توسط شرکت ها را بررسی کرده اند. این مطالعه به بررسی استراتژی های مدیریت ریسک تجاری MNE های فعال در ویتنام پرداخته است. ما دریافتیم که دولت همچنان یکی از ذینفعان اصلی می باشد و حفظ روابط فعال با آنها ، به موفقیت عملیاتی MNE ها کمک کرده است. استراتژی های کاهش ریسک به کار رفته توسط MNEها شامل مدیریت هوشیاری ، به تصویر کشیدن رفتار خوب ، هدایت بدون چالش و واسطه گری فعال ،می باشد.
۵.

مطالعه تطبیقی ایران و اقتصادهای نوظهور در خط سیرها و شاخص های بنیادینِ توسعه: دوره زمانی 2020- 1980(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصادهای نوظهور جهانی شدن جنوب جهانی اصلاحات نهادی شاخص های توسعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۹۶
پیداییِ اقتصادهای نوظهور، یکی از مشخصه های بنیادینِ امرِ توسعه در روزگار جدید است؛ به طوری که بازخیزی چین، هند و برزیل و غیره، دورنمای ژئوپولتیک جهانی را دگرگون می کند. نگاه به گروه بندی ها و ویژگی های اقتصادهای نوظهور نشان می دهد، این کشورها در یک تعریف اشتراک دارند و آن اینکه، همگام با رشد اقتصادی و تقلا برای همپایی در تکنولوژی، به شدت درگیر تجارت و بازارهای جهانی می شوند. پیداست که گذار ایران به جایگاه یک اقتصاد نوظهور، حدود و ثغوری دارد که جُستار کنونی، درصدد بیان تطبیقیِ آن است. پژوهش کنونی بر این مسئله بنیادی قرار گرفته که تکوینِ اقتصادهای نوظهور بر بسترِ رویداد «آخرین موج جهانی شدن» در دهه 1980 و بسط سرمایه در «جنوب جهانی» قرار دارد. برای اثبات این مسئله، چهار کشور چین، هند، برزیل، و ترکیه انتخاب و به سیاق روش های تطبیقی کیفی، با ایران مقایسه شدند. دوره زمانیِ این مطالعه سال های 1980 تا 2020 انتخاب شدکه هم زمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در بُعد داخلی، و رخداد آخرین موج جهانی شدن در اواخر دهه 1970 و دهه1980، در بُعد خارجی، است. یافته های پژوهش نشان می دهد، به دلایلی که اعم آن فقدان اصلاحات نهادی جامع در ایران و شرایط انقباضی ژئوپولیتیک و اقتصادی، به خصوص در دو دهه اخیر، ذیلِ تنش هسته ای است، ایران از خط سیر تاریخیِ جدیدِ اقتصادهای نوظهور جا مانده که نمود بارز آن را در حرکت نوسانی، بطئی، و نزولی شاخص های بنیادین توسعه در ایران، در مقایسه با کشورهای مدلِ این مطالعه است.
۶.

نوع شناسی دیپلماسی کسب و کار در اقتصادهای نو ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصادهای نوظهور دیپلماسی کسب وکار محدودیت های نوظهوری بودن تحلیل توالی تطبیق بهینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۳
شرکت های اقتصادهای نوظهور بازیگران ناشناخته در بازارهای مقصد جدید هستند و ورود به بازارهای خارجی را باید بیشتر از جنبه فرایند موقعیت یابی مورد مطالعه قرار داد. با توجه به اینکه فرایند موقعیت یابی منجر به تنش و درگیری بین ذی نفعان مختلف می گردد، شیوه عملی که این فرایند را تسهیل می کند دیپلماسی کسب وکار می باشد. بنابراین، هدف این پژوهش، نوع شناسی الگوی دیپلماسی کسب وکار در اقتصادهای نوظهور بر مبنای فرایند موقعیت سازی شان در طی زمان است. با بررسی مبانی نظری یک نوع شناسی از دیپلماسی کسب وکار ارائه شده و متغیرهای کنترل احصاء می گردد. جامعه آماری این پژوهش شامل صادرکنندگان نمونه ایران در بازه 98-1391 می باشند که بر اساس معیارهای قضاوتی نمونه 36 شرکتی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های این پژوهش از طریق گزارش های فعالیت هیئت مدیره به مجمع عمومی سالیانه در پایگاه کدال گردآوری شده است و با استفاده از بستهTraMineR در محیط R از طریق تکنیک تطبیق بهینه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی تجربی سه مسیر دیپلماسی کسب وکار را نشان می دهد. شرکت های صنایع اتومبیل سازی، پتروشیمی و مواد شیمیایی، ماشین آلات و تجهیزات، خدمات فنی و مهندسی و صنایع کاغذی عمدتا از مسیر اول پیروی می کنند. شرکت هایی که در صنعت فولاد، صنعت اتومبیل سازی و ماشین آلات و تجهیزات فعالیت دارند از مسیر دوم پیروی می کنند. شرکت هایی که در صنعت نفت، صنعت فولاد، صنعت دارویی، تجهیزات الکتریکی و صنایع کاغذی فعالیت دارند از مسیر سوم پیروی می کنند. یافته ها همچنین نشان می دهد، مسیرهای دیپلماسی کسب وکار بطور معناداری از نظر ویژگی های شرکت (یعنی، صنعت، اندازه و تجربه بین المللی) با هم متفاوت هستند.