مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
همجوشی شناختی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازآن جا که اعضای سازمان از مهم ترین سرمایه های مراکز آموزش عالی به شمار می روند، بررسی و شناسایی عوامل مرتبط با منابعی که می توانند بر عملکرد شغلی آن ها مؤثر باشند، از اهمیت روز افزونی برخوردارشده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر پیش بینی تحریف های شناختی بر اساس باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان بود. روش: به منظور انجام این مطالعه نمونه ای به حجم240نفر از کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. شرکت کنندگان آزمون باورهای غیرمنطقی جونز (1986)، آزمون تحریف های شناختی بک و وایسمن (1978) و پرسشنامه همجوشی شناختی مقیاس گیلاندرز (2010) را تکمیل نمودند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی نقش پیش بینی معناداری در پیش بینی تحریف های شناختی کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان دارند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی می توانند تحریف های شناختی را پیش بینی کنند؛ بنابراین با آموزش و مدیریت باورهای عقلانی و عوامل کارآمد شناختی می توان تحریف های شناختی کارکنان را کاهش داد.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر همجوشی شناختی و شاخص های سلامت جسمانی بیماران مبتلا به فشار خون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی مطالعه حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر همجوشی شناختی و شاخص های جسمانی بیمارن مبتلا به فشار خون اساسی بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 26 بیمار مبتلا به فشار خون در بیمارستان ولی عصر شهرستان رشت انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند(13 بیمار در هر گروه). افراد در گروه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش طی 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. نتایج نشان داد که بین دو گروه در همجوشی شناختی و شاخص های جسمانی(فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کورتیزول) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش به عنوان یک مداخله موثر در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی تلقی می گردد.
پیش بینی امید به زندگی زوجین بر اساس باورهای فراشناختی و همجوشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پیش بینی امید به زندگی زوجین بر اساس باور فراشناختی و همجوشی شناختی صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین شهر اردبیل در سال ۱۳۹۴ بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۲۶ نفر (۶۳ زن و شوهر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس باور فراشناختی ولز (۲۰۰۴)، مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (۲۰۱۴) و مقیاس امید به زندگی اشنایدر (۱۹۹۱) استفاده شد. داده های پژوهش نیز با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین باورهای فراشناختی و همجوشی شناختی با امید به زندگی زوجین رابطه منفی معناداری وجود دارد. ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نیز نشان داد که خودآگاهی شناختی ۲۰/۰-، اطمینان شناختی ۱۹/۰-، کنترل ناپذیری نگرانی ۱۳/۰-، نیاز به کنترل نگرانی ۲۸/۰- و همجوشی شناختی ۱۷/۰- قابلیت پیش بینی معنادار امید به زندگی زوجین را دارند (۰۵/۰ p
نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود. روش:طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی -مقایسه ای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی -اجباری ییل -براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر می توان عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی کرد. نتیجه گیری:می توان نتیجه گیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابی هایی را بر می انگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقباً فکر وسواسی خطرناک تلقی می شود. این ارزیابی ها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی می شوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشان دهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث می شوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.
رابطه ادراک بیماری، تجربه انگ و همجوشی شناختی با کیّفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
25 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ادراک بیماری، انگ و همجوشی شناختی در پیش بینی کیّفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود، بدین منظور 163 نفر از زنان 30-60 ساله مبتلا به مولتیپل اسکروزیس که حداقل 5 سال از تشخیص بیماری شان گذشته و دچار معلولیت حرکتی یا حرکتی- اسفنکتری بوده و به انجمن دفاع از حقوق معلولان زیر نظر بهزیستی شمیرانات استان تهران مراجعه کرده بودند، به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کوتاه شده ادراک بیماری، پرسشنامه انگ در بیماران مزمن، پرسشنامه همجوشی شناختی و پرسشنامه کوتاه کیّفیت زندگی بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین ادراک بیماری، انگ و همجوشی شناختی با کیّفیت زندگی ارتباط معنادار منفی وجود دارد. طبق نتایج رگرسیون متغیرهای ادراک بیماری، انگ و همجوشی شناختیبه ترتیب کیّفیت زندگی را پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج حاصل، بررسی مشکلات روان شناختی- اجتماعی مؤثر در وضعیت سلامت این گروه از بیماران در بهبود کیّفیت زندگی و افزایش کارآمدی آن ها می تواند مؤثر باشد.
فرآیندهای فراتشخیصی شناختی، رفتاری و هیجانی در افسردگی و اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
117 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش فرآیندهای فراتشخیصی افکار تکرارشونده منفی، بی نظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، همجوشی شناختی و عدم تحمل پریشانی در اختلال های اضطرابی و افسردگی بود. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. 149 نفر بیمار مبتلا به اختلال های اضطرابی و افسردگی (37 نفر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، 35 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، 37 نفر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی) از هشت مرکز روان پزشکی و روان شناختی شهر تهران به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از طریق پرسشنامه افکار تکرارشونده منفی (RNTQ)، پرسشنامه آمیختگی شناختی (CFQ)، مقیاس مشکل در تنظیم هیجانی (DERS)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و مقیاس تحمل آشفتگی (DTS) با گروه بهنجار (40 نفر) مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های از طریق آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بون فرنی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد شرکت کنندگان درگروه های بالینی از لحاظ میزان افکار تکرارشونده منفی، همجوشی شناختی و عدم تحمل پریشانی تفاوت معناداری با همدیگر نداشتند (001/0< p)، ولی تفاوت آن ها با گروه بهنجار معنادار بودند (001/0> p). علاوه بر این، علیرغم اینکه نمرات عدم تحمل بلاتکلیفی درگروه اختلال افسردگی اساسی نسبت به گروه بهنجار بیشتر بود، ولی نسبت به گروه های اختلال های اضطرابی کمتر بود و این تفاوت معنادار بود (001/0> p). در ارتباط با بی نظمی هیجانی نیز نتایج پژوهش نشان داد که فقط شرکت کنندگان مربوط به اختلال های افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر تفاوت معناداری با هم نداشتند (001/0< p). افکار تکرارشونده منفی، همجوشی شناختی و عدم تحمل پریشانی فرآیندهای فراتشخیصی مشترک در اختلال های اضطرابی و افسردگی بوده و می تواند در ایجاد و تداوم اختلال های اضطرابی و افسردگی مختلف نقش مهم ایفا کنند.
اثربخشی آموزش خود دلسوزی شناختی بر اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات سلامتی، دردهای مزمن اند که علاوه بر عوامل فیزولوژیکی، عوامل روانشناختی نیز نقش مهمی در تداوم آن دارند. هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر خرم آباد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. سپس 30 نفر پرسشنامه پذیرش و عمل (باوند و همکاران) و همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران) را با عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش در 8 جلسه 1 ساعته مشاوره گروهی شرکت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند و هر دو گروه پس از خاتمه جلسات درمانی پرسشنامه های مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند آموزش خوددلسوزیِ شناختی سبب کاهش اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی و به تبع آن، کاهش درد مزمن در گروه آزمایش شده است.
نقش همجوشی شناختی، ادراک تعامل اجتماعی و مؤلفه های اجتناب شناختی در پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همجوشی شناختی، ادراک تعامل اجتماعی و مؤلفه های اجتناب شناختی در پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان صورت پذیرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مرد شهرستان پارس آباد در سال 95-1394 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی 104 نفر از معلمان مرد از نقاط مختلف شهر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (MBI)، ادراک تعامل اجتماعی گلاس (SIQ)، مقیاس اجتناب شناختی سکستون و داگاس (CAQ) و مقیاس فرسودگی شغلی ماسلاچ (MBI) استفاده شد. داده های پژوهش نیز با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین همجوشی شناختی با فرسودگی شغلی معلمان رابطه مثبت معنادار و بین ادراک تعامل اجتماعی با فرسودگی شغلی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0 p
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش - تعهد بر همجوشی شناختی، کیفیت زندگی و اضطراب دانش آموزان مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۸ شماره ۸۳
2193-2201
حوزه های تخصصی:
زمینه: اضطراب از عواملی است که باعث به وجود آمدن مشکلاتی در همجوشی شناختی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به دیابت می شود. اما مسئله اصلی اینست که آیاگروه درمانی مبتنی بر پذیرش - تعهد بر همجوشی شناختی، کیفیت زندگی و اضطراب دانشر آموزان مبتلا به دیابت تأثیر دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همجوشی شناختی، کیفیت زندگی و اضطراب دانش آموزان مبتلا به دیابت بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مبتلا به دیابت شهر زاهدان تشکیل دادند. و نمونه پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند و به طور گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند سپس گروه آزمایش از طریق پروتکل مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد (قمیان و شعیری، 1393) 8 جلسه مداخله دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران (۲۰۱۴)، مقیاس تجدیدنظرشده اضطراب آشکار کودکان رینولدر و ریچموند (1978) و پرسشنامه کیفیت زندگی نوجوانان ایتگرسول و مارور (2004) مبتلا به دیابت بودند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه گواه موجب بهبود همجوشی، کیفیت زندگی و اضطراب شده است (0/05 P< ). این نتایج در مرحله پیگیری تداوم داشته است. نتیجه گیری: درمان های روانشناختی مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق ایجاد تعهد درونی در افراد می توانند به بهبود علائم روانشناختی کمک کنند و پیامدهای روانی بیماری های جسمانی را کاهش دهند.
تأثیر بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی بر علائم وسواس در یک جمعیت غیربالینی: نقش میانجی گر مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی با میانجی گری متغیر مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی در پیش بینی علائم وسواسی در جمعیت غیربالینی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی و جمعیت مطالعه دانشجویان سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه شیراز بودند. تعداد ۳۰۶ نفر (۱۴۵ پسر و ۱۶۱ دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های بدرفتاری روانشناختی، همجوشی شناختی و پرسشنامه های نگرش مسئولیت پذیری و وسواسی - اجباری مادزلی جمع آوری شدند. داده های حاصل با روش مدل معادلات ساختاری بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی در رابطه ی میان مؤلفه های بدرفتاری روانشناختی (عدم پاسخ گویی از نظر هیجانی، طرد کردن / ترساندن، پرتوقع / انعطاف ناپذیر بودن) با علائم وسواسی به طور سهمی میانجی شده اند. همچنین، بین مؤلفه های بدرفتاری روانشناختی (عدم پاسخ گویی از نظر هیجانی، طرد کردن / ترساندن، پرتوقع / انعطاف ناپذیر بودن) با علائم وسواسی تأثیر مستقیم و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: درمان گران به منظور کاهش باورها و آیین های وسواسی باید از یک سو تجربیات ناخوشایند دوران کودکی افراد مبتلا را بررسی و مورد ارزیابی قرار داده و از سوی دیگر ضمن چالش های شناختی و گذشته نگر به دنبال کاهش باورهای مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی باشند.
نقش همجوشی شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی کیفیت زندگی معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در میان مشاغل مختلف یک جامعه، شغل معلمی از پر اهمیت ترین آن ها است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همجوشی شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی کیفیت زندگی معلمان صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مرد مقطع ابتدایی ناحیه یک شهر اردبیل در سال 1394 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت ومقیاس کیفیت زندگی فرم کوتاه استفاده شد. داده های پژوهش به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین همجوشی شناختی با کیفیت زندگی رابطه منفی معناداری وجود دارد. هم چنین بین حمایت اجتماعی دوستان، خانواده و دیگر افراد با کیفیت زندگی معلمان رابطه مثبت معناداری به دست آمد (05/0 p<). بعلاوه همجوشی شناختی30/0-، حمایت اجتماعی خانواده 25/0، حمایت اجتماعی دوستان27/0، حمایت اجتماعی دیگر افراد 21/0 قابلیت پیش بینی معنی داری کیفیت زندگی را داشتند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان بیان نمود که، همجوشی شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده، در زمره متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی معلمان بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.
نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
89 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی دانشجویان بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه های لرستان در سال 1398 بود که از بین آن ها تعداد 340 دانشجو (186زن، 154مرد) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه همجوشی شناختی و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی بود. روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مؤلّفه های همجوشی شناختی (همجوشی و گسلش) با افسردگی رابطه مثبت معنادار دارند؛ در حالی که مؤلّفه های ذهن آگاهی (مشاهده، عمل توأم با هشیاری، غیرقضاوتی بودن به تجربه درونی، توصیف و غیرواکنشی بودن) با افسردگی رابطه منفی معنا دار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیان کننده آن بود که مشاهده، عمل توأم با هشیاری، غیرقضاوتی بودن به تجربه درونی، همجوشی و گسلش به ترتیب توانستند افسردگی را پیش بینی کنند. از نتایج به دست آمده می توان به اهمیت نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در افسردگی دانشجویان پی برد. بنابراین، با بهبود وضعیت شناختی و ذهن آگاهی دانشجویان می توان در جهت ارتقاء سلامت روانی آن ها گام برداشت.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تنظیم هیجانی بر تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و همجوشی شناختی در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی از جمله مشکلاتی است که شیوع آن طی دهه های گذشته، روند رو به شتابی داشته است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و تنظیم هیجانی بر همجوشی شناختی، ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به چاقی انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ای به حجم 45 نفر از زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی و روان شناسی در غرب تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه گواه قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). سپس 12 جلسه 120 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تنظیم هیجان در گروه های آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه همجوشی شناختی، پرسشنامه ذهن آگاهی و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش همجوشی شناختی و بهبود تنظیم هیجان و ذهن آگاهی افراد مبتلا به چاقی موثر است (05/0>P). اما بین این دو درمان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به تایید اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان چاقی پیشنهاد می شود که درمانگران، این دو درمان را در کاهش همجوشی شناختی و بهبود تنظیم هیجان و ذهن آگاهی افراد دارای اضافه وزن مد نظر قرار دهند.
بررسی نقش همجوشی شناختی والدین در خودکارآمدی فرزندان
حوزه های تخصصی:
همجوشی شناختی زمانی اتفاق می افتد که شخص در بافت فکری خود گرفتار شود. همجوشی شناختی از متغیرهای جدید در روانشناسی است. خودکارآمدی سازه اصلی تئوری اجتماعی و شناختی بندورا است و به برداشت افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت اشاره دارد هدف این تحقیق بررسی نقش و همجوشی شناختی والدین در خودکارآمدی فرزندان است مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است نمونه گیری به روش هدفمند بود. جامعه ی مطالعه والدین و دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه در سال 97 بود. نتایج تحقیق نشان داد همجوشی شناختی والدین موجب صورت سهل انگاری در امور درسی، مشکلات بین فردی، ارتباط متقابل مختل موجب عدم خودباوری در فرزندان شده است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همجوشی شناختی و شایستگی اجتماعی نوجوانان قلدر در مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
29 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در همجوشی شناختی و شایستگی اجتماعی نوجوانان قلدر در مدارس شبانه روزی است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش کاربردی و ازنظر روش تحقیق به سبب جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترلْ آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دو مدرسه شبانه روزی سال تحصیلی 98-99 در شهرستان نیشابور است که ویژگی قلدری دارند. نمونه این پژوهش عبارت است از 30 دانش آموز دو مدرسه شبانه روزی متوسطه اول شهرستان نیشابور که با روش تصادفی بدون جایگزینی انتخاب شدند. این دانش آموزان در گروه 1۵ نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ارزیابی با پرسش نامه های همجوشی شناختی گیلاندرز (2010)، شایستگی اجتماعی پرندین (138۵) و مقیاس قلدری ایلینویز (2001) انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، سطح معناداری متناظر با هر سه متغیر در شاخص گروه کمتر از 0/017 است. بنابراین با اطلاعات جمع آوری شده و با توجه به رد فرض صفر فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اینکه «آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان قلدر تأثیر مثبت دارد» با اطمینان 0/95 تأیید می شود . آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش همجوشی شناختی و بهبود شایستگی اجتماعی نوجوانان قلدر مؤثر بوده است. پیشنهاد می شود این پژوهش روی سایر اختلالات و همچنین در سایر شهرستان ها صورت گیرد تا هم دارای قدرت تعمیم پذیری بالاتری شود و هم تفاوت های فرهنگی در این گونه پژوهش ها شناسایی شود.
نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
197 - 207
حوزه های تخصصی:
ترومای کودکی منجر به پیامدهای منفی برای سلامت روان مانند اختلالات اضطرابی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای در رابطه بین ترومای کودکی و اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه بو علی سینا همدان سال تحصیلی 99-98 بود. با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده در پژوهش تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس اجتناب تجربه ای مختصر، مقیاس همجوشی شناختی، مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز بود. داده ها با روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش بین ترومای کودکی، همجوشی شناختی، اجتناب تجربه ای و اضطراب اجتماعی رابطه معناداری وجود داشت (p<0/01). با توجه به مقادیر شاخص های برازش از قبیل RMSEA، CFI، IFI، SRMR و... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. همچنین نقش واسطه ای همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین اجتناب تجربه ای و همجوشی شناختی می توانند راههای ویژه ای برای اثرگذاری تروما بر اضطراب باشند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر همجوشی شناختی و خوددلسوزی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
215 - 224
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر همجوشی شناختی و خوددلسوزی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهرستان شهرضا در فصل تابستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 34 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله روان درمانی مثبت نگر را طی دو و نیم ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران، 2014) و پرسشنامه خوددلسوزی (نف، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر همجوشی شناختی و خوددلسوزی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر با بهره گیری از فنونی همانند چشم انداز مثبت به زندگی و آموزش خوش بینی و امید به آینده می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش همجوشی شناختی و بهبود خوددلسوزی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و هم جوشی شناختی دختران دارای شکست عاطفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: عشق می تواند یکی از هیجان انگیزترین رخدادهای زندگی هر فردی باشد و شکست عاطفی می تواند یکی از رنج آورترین تجاربی باشد که ممکن است فرد به دنبال رابطه عاشقانه با آن روبرو شود. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و همجوشی شناختی دختران دارای شکست عاطفی بود. مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه آماری پژوهش موردنظر شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل سال 99-98 دانشگاه اصفهان بود. تعداد اعضای نمونه شامل سی نفر از دانشجویان دختر مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان بودند. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد. سپس از داوطلبان پرسشنامه نشانگان ضربه عشق گرفته شد و صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. داده ها در این پژوهش، توسط پرسشنامه سلامت روان و پرسشنامه همجوشی شناختی در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری) گردآوری شد. اطلاعات با استفاده از آزمون های متناسب آماری (انحراف معیار، میانگین، آزمون موچلی، واریانس، آزمون تعقیبی بنفرونی) و نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، هم جوشی شناختی و سلامت روان گروه آزمایش را در سطح معناداری به ترتیب، کاهش و افزایش دهد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت که در مداخلات درمانی شکست عاطفی، از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان کاهش دهنده علائم همجوشی شناختی و افزایش دهنده سلامت روان استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
51 - 59
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش-آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را تمام بیماران زن متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشکیل می دادند که در بازه زمانی تیر تا مهرماه سال 1400 جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های دریافت کننده درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت (15 نفر)، درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران و پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه ی هفتگی انجام شد. داده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اثربخش بوده است (05/0>P) و بین اثربخشی این دو شیوه درمانی، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج به دست آمده، به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای متخصصان و درمانگران جهت توجه به اثربخشی روش های درمانی به کار رفته در بهبود پیامدهای اختلال وسواسی- اجباری دارد.
رابطه بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و هم جوشی شناختی در زنان متاهل نقش واسطه ای گسلش عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
267 - 276
حوزه های تخصصی:
دلزدگی زناشویی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است که زندگی زناشویی را با چالش جدی مواجه کرده و در صورت تداوم می-تواند منجر به طلاق شود. دلزدگی زناشویی می تواند تحت تأثیر روابط عاطفی و انتظارات زناشویی زوجین باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 295 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1388)، مقیاس خود متمایزسازی اسکورون (2000) و مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) بود. نتایج نشان داد مدل تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی بر دلزدگی زناشویی، اثر مستقیم دارند. همچنین، گسلش عاطفی نیز بر دلزدگی زناشویی اثر مستقیم داشت. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی اثر معناداری دارند. بر اساس نتایج همجوشی شناختی و انتظارات زناشویی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی موثر هستند. از این رو، با تدوین برنامه هایی جهت کاهش انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی و گسلش عاطفی در افراد، می توان انتظار کاهش دلزدگی زناشویی را در آنان داشت.