نقش متغیرهای عمومی در فرایند تصمیم سازی و سیاستگذاری خارجی اتحادیه اروپا نسبت به برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
چنانچه سیاست خارجی را به مثابه یک " سیستم" در نظر بگیریم، تصمیم سازی و سیاستگذاری مغز متقکر آن است و فرایندها و عوامل متاثر بر آنها " خرده سیستم های اصلی" در این چارچوب می باشند. بررسی اینکه در چه شرایط و موقعیتی کدام شاخصها و بر اساس کدام هدف و انگیزه توانسته اند نقش مهم تری در یک سیاست عملی شوند، موضوع پژوهشهای گسترده ای بوده است. سیاستگذاری سیاست خارجی در واقع تصمیم سازی برای تامین منافع ملی در چانه زنی میان سیاستگذاران و متغیرهای عمومی برآمده از بطن جامعه، یعنی اتاقهای فکر، اندیشکده ها، رسانه ها، تشکلهای مردم نهاد، اتحادیه و اصناف، احزاب و مراکز افکارسنجی می باشد که بررسی نقش آنها در سیاست خارجی اتحادیه اروپا در خصوص برجام موضوع اصلی این مقاله است. اتحادیه اروپا که در همان بدو تاسیس از مهمترین و تاثیرگذارترین بازیگران نظام بین الملل در راستای تامین صلح و امنیت بین المللی بوده، حل مساله هسته ای ایران را که از چالشهای عمده این حوزه در بیش از دو دهه گذشته بوده در اولویت کاری خود قرار داده است. این مقاله ضمن بررسی ساختار و فرایند سیاستگذاری خارجی این اتحادیه بر مبنای نظریه نهادگرایی، با شناخت نقش و نحوه اثرگذاری متغیرهای عمومی موجود این چرخه به نسبت آنها با برنامه جامع اقدام مشترک هسته ای می پردازد و در نتیجه گیری کلی بر جایگاه پراهمیت و موثر این متغیرها در انعقاد توافق، اجرا و حفظ آن با ذکر جزییات تاکید می شود.