مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
ناصرالدین شاه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
675 - 697
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی معیارهای زیبایی زنان از دیدگاه ناصرالدین شاه قاجار است. جامعه پژوهش، کلیه متون و اسناد تاریخی مربوط به ناصرالدین شاه قاجار به خصوص خاطرات و دست نوشته های وی است. نمونه پژوهش متون مربوط به نظرات و دیدگاه های ناصرالدین شاه نسبت به زن ها بود. روش پژوهش کیفی به صورت توصیفی- تحلیلی است. با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شد و سپس داده های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دوره قاجار زن های حرم سرای ناصرالدین شاه برای داشتن چهره زیبا و دل فریب به سبک و سیاق خاصی رفتار می نمودند و یکی از وظایف مهم آن ها آراستن خود برای شاه قاجار بود. گاهی بر طبق میل شاه قاجار و گاهی با رسوم جامعه، خود را می آراستند. برخی از ویژگی های زیبایی مثل دوره های پیشین بود و بعضی نیز بدیع و مختص دوره خودشان بود. آن ها از ابزارهای مختلفی برای زیباتر شدن خودشان استفاده می کردند، یکی از دغدغه های مهم زن های ناصرالدین شاه آن بود که خوش چهره و زیباتر از بقیه زن ها باشند و موردپسند شاه قرار گیرند. موهای بلند و سیاه، پوست سفید، چاقی، چشمان مخمور و کشیده، قدبلند، ابروهای به هم پیوسته و پهن، ظاهر تمیز و آراسته، دندان سالم و سبیل از موارد اصلی زیبایی زنان از دیدگاه ناصرالدین شاه بود. با سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا و آشنایی وی با زنان غربی، اندک تغییری در این معیارها ایجاد شد، اما نظرات اصلی وی برای زیبایی زن ها که برگرفته از فرهنگ جامعه ایران بود، تغییر چندانی نکرد.
نظری بر لباس کودکان اشراف در عصر ناصرالدین شاه قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
75 - 88
حوزههای تخصصی:
لباس کودکان در گذر ادوار تاریخی، کمتر محل بررسی بوده است. به واقع اهم مطالعات تاریخ پوشاک، بر انواع لباس زنانه و مردانه تمرکز دارد به طوریکه به نظر می رسد از ذکر ظرایف پوشش کودکانه پرهیز شده است. پژوهش حاضر می کوشد چگونگی پوشاک کودکان اشراف قاجاری را در دوره ناصری محل بررسی قرار دهد و برای دستیافتن به این هدف، به اسناد مصور و مکتوب تاریخی رجوع دارد. با این نگاه، پرسش آن است: «خصایص لباس کودکان اشراف در دوره ناصرالدین شاه قاجار در مقایسه با پوشاک بزرگسالان آن عصر، چگونه تعریف و تبیین می شود؟» این مقاله، به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد تاریخی نسبت به نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده در پوشش کودکان قاجاری (در سه بازه نوزادی، خردسالی و نونهالی) در دو جنسیت دختر و پسر اقدام نمود. نتیجه پژوهش نشان داد که لباس کودکان درباری عصر ناصری، در فرم، الگو، رنگ، جنسیت، طرح، نقش و تزیینات از پوشاک بزرگسالان تبعیت دارد تا اندازه ای که این امر حتی در پوشش عروسک های ایشان نیز دنبال شده است. البته در لباس نوزادی، قنداق و ملحقات آن افزون بر پوشش معمول بزرگسالی بود و چه بسا لباس پسران شبیه به دختران تهیه می شد که آنها هم از پارچه های رایج بود و تمایز ویژه ای در گزینش جنسیت پارچه وجود نداشت. در خردسالی، پوشش دختران و پسران به ترتیب و به طور تقریبی از لباس اندرونی زنانه و لباس مردانه پیروی می کرد؛ در نونهالی برای پسران شیوه پیشین دنبال می شد و برای دختران، افزون بر تکمیل جامه اندرونی، اجزاء پوشش بیرونی زنانه به ویژه چادر و روبنده جنبه رسمی می یافت و وجوه تزیینی انواع لباس اندرونی فزونی می گرفت.
نوسازی ارتش ایران و تأمین امنیت در دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و موانع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
33 - 47
حوزههای تخصصی:
نوسازی نظامی ایران توسط عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه آغاز گردید. او پیشگام اصلاحات در عصر جدید ایران بود. در دوره ناصرالدین شاه این اقدامات شتاب بیشتری یافت. هدف پژوهش حاضر، تبیین روند نوسازی قوای نظامی ایران در دوره ناصری و نسبت آن با امنیت و موانع دوگانه داخلی – خارجی توسعه پایدار آن است. این نوسازی از صدارت امیرکبیر آغاز گردید و با فراز و نشیب تا پایان دوره ناصری تداوم داشت. پرسش اصلی این است که چرا نوگرایی نظامی ایران برای حفظ امنیت و صیانت از کیان ایران در مسیری پایدار قرار نگرفت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که امیر کبیر کوشید برای کسب استقلال نظامی، کشور سومی را وارد معادلات کند. دنباله روی از این سیاست با وجود موانع ساختاری در داخل و نفوذ خارجی منشأ خدمات ارزنده ای شد. در دوران پسا امیرکبیر، به رغم وجود موانع این برنامه ها تداوم داشت. هیچ یک از دول روس و انگلیس راضی به تشکیل یک نیروی نظامی قوی در ایران نبودند. در داخل نیز نظام طائفه ای و قبیله ای مانعی جدی برای شکل گیری نظم و امنیت در کشور بود. از این رو، علی رغم تشکیل قوای قزاق و نیروی پلیس نتوانست چنان که باید به برقراری نظم و امنیت در کشور بینجامد.
مطالعه و تحلیل آثار آلبرتو پازینی نقاش ایتالیایی در عصر ناصرالدین شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
18 - 28
حوزههای تخصصی:
با روی کار آمدن ناصرالدین شاه نقاشان بسیاری در اثر مراوده با دولت های اروپایی به ایران آمدند. آن ها که اغلب در محافل آکادمی غرب پرورش یافته بودند و تکنیک های نقاشی آن خطه را به خوبی می دانستند با به تصویر کشیدن مناظر سرزمین های شرقی به ویژه خاورمیانه به شیوه ی خاصی رسیدند که به اورینتالیسم یا شرقی گرایی معروف شد. آلبرتو پازینی از آخرین و شناخته شده ترین نقاشانی است که در اواسط قرن نوزده به ایران می آید و پس از آن به چند کشور آسیایی، آفریقایی دیگر می رود. این تجربه ای است که تمام مسیر زندگی هنری او را تغییر می دهد. پازینی با گذر از جنبش باربیزون ها به شیوه ی اورینتالیسم می پیوندد. این پژوهش با مدارک مستند که برخی از آن ها به تازگی کشف شده اند و با هدف مطالعه و بررسی موردی آثار پازینی (نقاش ایتالیایی دوره ناصری)، سعی در پاسخ گویی به این پرسش ها دارد که: پازینی با کدام رویکرد از نقاشی زمانه ی خود به ایران می آید؟ پازینی کدام شیوه و رویکرد را برگزیده است؟ عینی گرایی او که ریشه در الگوها و چهارچوب های هنر غرب داشت، چگونه تأثیری بر آثار دیگر هنرمندان این دوره در ایران داشته است؟ دستاورد این تحقیق نشان می دهد پازینی که از جنبش باربیزون ها تأثیر گرفته بود، پس از بازگشت از ایران به شیوه ی اورینتالیسم می پیوندد. درحالی که ملاقات پازینی با نقاشان این دوره به جز ناصرالدین شاه به چشم نمی خورد، ولی با شواهدی که در دست است از راه های جنبی دیگری، چون کارت پستال های گراوور، آثار بزرگان هنر اروپا بر نقاشان سنتی ای مانند میرزا امامی ها و نجفعلی ها تا هنرمندان تعلیم دیده غربی مانند کمال الملک، تأثیر گذاشته است. در این بررسی به آثاری که آلبرتو پازینی از ایران تهیه کرده، شامل نُه اثر رنگ روغن و دو طراحی، به اضافه تابلوی ناشناخته او در کاخ گلستان تهران، پرداخته می شود و در کنار آن سه اثر از سه هنرمند شاخص متکی به سنت بررسی می شود: حسینی امامی، احمد نجفعلی و حسین مصورالملکی که از پرده مشهوری از انگر، یکی از پیشگامان اوریانتالیسم که از راه کارت پستال به دست آن ها رسیده الهام گرفته اند.
نقش و کارکرد وزرای ایالت و ولایت در دوره قاجاریه تا پایان دوره ناصرالدین شاه ( 1210-1313 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
55 - 88
حوزههای تخصصی:
نظام اداری هر کشوری از دیرباز در تداوم و ثبات هر حکومت تأثیر فراوان داشته است. در این میان، چگونگی اداره ایالات یا به عبارتی نظام ایالات، از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. میزان این اهمیت با توجه به نقش ایالات در حفظ امنیت و سهم آنها در تأمین نیازهای مالی کشور، افزایش می یافت. تقسیم بندی کشوری و نظام اداری ایالات و ولایات در ایران سابقه ای طولانی دارد و از دوره هخامنشی در کشور شکل گرفته است. حکومت های ایرانی در دوره اسلامی نیز از نظام منسجم اداری برای اداره امور ایالات بهره گرفته اند. این نظام بندی ها در دوره صفوی شکل منسجم تری به خود گرفت. مناصبی چون حاکم، وزیر و مستوفی در نظام اداری ایالات در دوره اسلامی به چشم می خورد. این پژوهش به روش تاریخی و رویکرد توصیفی-تحلیلی و همچنین با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به دنبال بررسی جایگاه وزرای ایالت و ولایت و کارکرد آنان در دوره قاجاریه تا پایان دوره ناصری است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که وزاری ایالت پس از حکام از بالاترین جایگاه سیاسی در ایالات و ولایات در این دوره از حکومت قاجاریه برخوردار بودند. درواقع، وزرا در این دوره با توجه به انتصاب شاهزادگان در رأس نظام سیاسی و اداری ایالات و ناکارآمدی آنان، به تمامی امور سیاسی و اداری ایالات و ولایات رسیدگی می کردند. وظایف و کارکردهای وزرا شامل رسیدگی به امور نظامی، حضور در جنگ ها، رسیدگی به امور مالی و مالیات ها، اداره امور مربوط به زمین های خالصه و کشاورزی و ساماندهی امور اداری ایالات و ولایات بوده است.
سیاست قاجاری خرید و فروش ایالات (تغییرات مکرر سیاسی و پیامدهای اجتماعی-اقتصادی در ولایت بهبهان و کهگیلویه در عصر ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 26
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و سودمندترین سیاست قاجارها، فروش ایالات و ولایات بود. در این نوع سیاست، به مزایده گذاشتن معمول بود. ولایت بهبهان و کهگیلویه از جمله مناطقی بود که در عصر ناصری (1264-1313ق) بارها خرید و فروش شد. به تبع این سیاست، حکمرانان ولایت به صورت مکرر تغییر داده می شدند؛ زیرا هر حاکمی که در مزایده مالی ولایت، رقم بیشتری را متقبل و متکفل می شد، به حکومت می رسید. به علاوه، هرگاه حاکم ولایت قادر به تأدیه مالیاتی نبود، خیلی زود معزول و منزوی می گشت. این سیاست نادرست در دوره های قبل، خاصه عصر صفوی، رایج نبود و همواره بیگلربیگی بهبهان و کهگیلویه در دوره صفوی از اهمیت فراوان اقتصادی و سیاسی برخوردار بود. با سقوط صفویان (1135ق) و نابسامانی های عصر افشار و زند، ولایت بهبهان و کهگیلویه دیگر دوران پیشین را تجربه نکرد.البته این ولایت از آغاز تا پایان عهد قاجار، از اهمیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار بود. هرچند عصر ناصری از لحاظ سیاسی-اجتماعی نقطه عطفی در ایران عهد قاجار به شمار می آید، اما همچنان شیوه مسبوق خرید و فروش ایالات و ولایات و به مزایده گذاشتن مناطق معمول بود و بهبهان و کهگیلویه نیز بدین طریق اداره می شد. حاکمان ولایت برای درآمد و عایدات بیشتر و مالیات افزون تر به هر شیوه ای دست می زدند و در فزودن آن کوشش می کردند. ساختار اجتماعی و اقتصادی ولایت بهبهان و کهگیلویه، عشیره ای و مبتنی بر اقتصاد شبانی بود و أخذ مالیات های سنگین از مردم، شورش ها و درگیری های متعددی در پی داشت. البته در میان حاکمان ولایت بهبهان و کهگیلویه در عهد ناصری، «سلطان اویس میرزا احتشام الدوله» نمونه ای متفاوت و استثناء محسوب می شود که با شیوه حکومت داری عادلانه و دلسوزانه توأم با عمران و آبادی، به اداره ولایت پرداخت. این پژوهش بر مبنای روش تحقیق تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع دست اول، در پی آن است به این پرسش ها پاسخ دهد که: رخدادهای سیاسی و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی حاکمیت فرمانروایان قاجاری در ولایت بهبهان و کهگیلویه چه بوده است؟ چرا برخی حاکمان ولایت -نظیر احتشام الدوله- از جانب مردم همراهی و حمایت شدند و بعضی دچار شورش و جنگ؟یافته های پژوهش نشان می دهد که گماشته شدن حکام نالایق و ناکارآمد و أخذ مالیات های سنگین، موجب جنگ و جدل مداوم مردم با حکومت و نیز مهاجرت های اجباری ایلات و طوایف به مناطق هم جوار و دوردست و قتل عام و کاهش جمعیت مناطق عشایری، روستایی و شهری می شد.
زمینه های اجتماعی و فرهنگی حضور زنان عکاس در دوره قاجار (1265-1344ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود فناوری های جدید ازجمله عکاسی به ایران در دوره قاجار، منشأ تحولات ژرفی در عرصه های گوناگون اجتماعی و فرهنگی شد. صنعت عکاسی در دوره محمدشاه به ایران وارد و گسترش آن، از دوره ناصری، با حضور عکاسان مرد آغاز شد و به تدریج با علاقه مندی زنان، ورود زنان عکاس و تأسیس عکاس خانه بانوان، موردتوجه قرار گرفت. در طی این دوره، جامعه ایران همگام با تحولات جهانی، تغییرات بنیادینی در فرهنگ و هنر تجربه نمود که از نتایج آن، تغییر نگرش به نقش و جایگاه زن در ساختار اجتماعی و فرهنگی بوده است. این مقاله به تحلیل زمینه های اجتماعی و فرهنگی حضور زنان عکاس و علاقه مندی زنان به عکس در دوره ناصری تا زمان کشف حجاب می پردازد. سؤال اصلی پژوهش، چگونگی استقرار و سازوکار این زمینه ها و تغییرات اجتماعی-فرهنگی و نتایج آن است. هدف این مقاله، شناخت عوامل تأثیرگذار بر ورود زنان به فعالیت های اجتماعی با تأکید بر زنان عکاس و عکاسی از زنان است که با روش توصیفی تحلیلی، متکی بر منابع تاریخی و تحقیقات معتبر و اسناد دوره قاجار و تکیه بر دیدگاه معیار جهانی ماتیلا و همکاران در تقسیم بندی مخاطبان پدیده های جدید انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با ورود دوربین عکاسی ، در یک کنش جمعی، ابتدا زنان اشراف به عکاسی علاقه مند شدند و به تدریج در اواخر دوره قاجار، فرصت مشارکت زنان از دیگر گروه ها، در عرصه عکاسی فراهم گردید.