مقالات
حوزه های تخصصی:
«زن » و در بیان کلی تر انسان، برترین خلقت خداوند متعال در میان مخلوقات اوست. یکی از اهداف خلقت زن با توجّه به آیات و روایات دین مبین اسلام، تکامل بخشیدن به آفرینش انسان و در مرتبه پایین تر تکامل بخشیدن به آفرینش مرد و همچنین بقای نسل انسان است. اهدافی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است، عبارتند از: تبیین چهره، موقعیت و جایگاه زن در آفرینش، جایگاه زن در قرآن و احادیث و توجه به او در دین اسلام، سیر تحوّل جایگاه زن در فرهنگ و اعصار گذشته ایران، سیمای زن در خانواده و نظام حقوقی ایران و همچنین کارکردهای زن در نقش های مختلف در جامعه. نتایج به دست آمده نشان می دهد که زن به تکامل رساننده خلقت انسان و جنس مقابل آنان یعنی مردان است. زن و مرد در دین اسلام همواره جایگاه مساوی دارند و اگر در جایی تفاوتی وجود دارد، صرفاً حاصل تفاوتی است که در نقش و وظایف آنان وجود دارد. زنان ایرانی از باستان تاکنون مورد تکریم بوده اند و الهه ها در برخی فرهنگ ها تقدس داشته اند. اگر زمانی در حق آنان ستم و یا اجحافی دیده شده است، به سبب عوامل بیگانه یا حاکمان خودکامه بوده است که سعی در به بیگاری کشاندن زنان داشته اند. نقش زن در زندگی و خانواده بیش از مرد است. زنان در مسیر پرپیچ و خم زندگی، نقش های متعدّدی همچون نقش دختری، همسری، مادری و غیره را برعهده دارند که برترین آ نها مادری است. روش مطالعه این پژوهش از نوع کتابخانه ای است و با توجه به اینکه موضوع و محتوای این پژوهش، رویکردی اسلامی ایرانی دارد، پژوهشگران بیشتر از کتب دینی و منابع وابسته به آنان و همچنین از نظریات عالمان، نظریه پردازان و جامعه شناسان آگاه به دین اسلام و فرهنگ و خانواده های ایرانی استفاده کرده اند.
بررسی و مطالعه تزئینات جفت ستون های کاخ- قلعه های قاجاری استان چهارمحال و بختیاری
حوزه های تخصصی:
کاخ- قلعه های استان چهارمحال و بختیاری از حیث معماری و تزئینات قابل توجه اند. عمده این کاخ قلع هها از دوران قاجار به جای مانده و سبک معماری آن متأثر از فرهنگ تصویری قاجار است. به طور کلی کاخ قلعه ها کاربردهای دفاعی نداشته و در دشت ها بنا شده اند. در استان چهارمحال و بختیاری، شکل معماری و فرهنگ تصویری ملحوظ در این کاخ- قلعه ها عمدتاً نمایش دهنده قدرت طایفه ای، عشیره ای و خانوادگی سران و خوانین بختیاری است. جفت ستون ها که در این تحقیق به صورت مقایسه ای و به روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند از شاخص ترین عناصر تصویری و معماری این بناهاست. الگوهای تزئینی این جفت ستون ها بنا بر دست یافته های این تحقیق متأثر از فرهنگ تصویری دوره قاجار از یک طرف و ویژگی های اقلیمی و نیز عناصر محلی خاصه فرهنگ تصویری قوم بختیاری از طرف دیگر است. ذکر این مطلب لازم است که بیشتر این هنرنمایی ها در معماری کاخ- قلعه های موجود بر روی مصالح سنگی بوده است که خود نشان دهنده تأثیر شرایط منطقه ای و کوهستانی محل احداث است. همچنین الحاق تزئینات و نشانه های تصویری خاص بر روی مصالح سنگی بر جلال و جبروت و انعکاس قدرت کا خ- قلعه ها بسیار مؤثر بوده است.
بررسی طرح و نقش قالی های باباحیدر
حوزه های تخصصی:
قالی بافی هنری صنعتی است که در آغاز با نیاز مادی انسان به زیرانداز پدیدار شد و بعدها با حس زیبایی شناسی درآمیخت و به اوج رسید. در این سیر تحول از آغاز پیدایش تا رسیدن به کمال، ایران کشوری پیشتاز بوده است. ویژگی های فرش ایرانی موجب شد تا این طیف از دست بافته ها به عنوان نماد و شناسنامه هنری ایران در سطح جهان نیز شناخته شوند. گوناگونی در طرح ها و نقش های قالی ایران به پهنای این کشور هنرپرور است. استان چهارمحال و بختیاری نیز از این قاعده مستثنی نیست و یکی از مناطقی است که به علت برخورداری از شرایط جغرافیایی خاص، از شرایط مساعدی برای تولید فرش برخوردار بوده است. طرح و نقش قالی های استان چهارمحال و بختیاری بسیار متنوع بوده و بخشی از آن ها را نقوش هندسی به خود اختصاص می دهند. دسته ای از قالی هایی که نقش هندسی دارند در منطقه باباحیدر بافته می شوند. برخلاف تنوع فراوان طرح و نقشِ این دسته از قالی ها، کمتر پژوهشی در زمینه معرفی و بررسی آ نها صورت گرفته است. بر این اساس، نگارندگان این مقاله بر آن شدند که برای ثبت و ضبط طرح و نقش قالی های مذکور، نمونه های موجود را یافته، از آن ها عکس برداری کنند و با ارائه خطی نقوش آن ها، توضیحات لازم را ارائه دهند. هدف از انتخاب این موضوع، شناسایی و بررسی طرح و نقش قالی های ترنج دار هندسی ای است که امروزه در استان چهارمحال و بختیاری کمتر بافته می شوند تا این گونه بتوان گامی برای جلوگیری از روند فراموشی تدریجی آن ها برداشت و زمینه ای برای تهیه گنجینه ای تصویری از قالی های مناطقی که کمتر بدان ها توجه شده است، فراهم کرد تا موجبات حفاظت و حراست از خرده فرهنگ ها و به دنبال آن فرهنگ ملی ایجاد شود.
معماری سنتی دوره قاجار در خانه اشرافی دِزک (قلعه دزک، استان چهارمحال و بختیاری)
حوزه های تخصصی:
معماری دوره قاجار مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقاء بخشید و نوآوری هایی از نظر شکل دهی فضا به وجود آورد. هر چند این معماری صلابت پیش را ندارد، اما شکل های جدیدی وارد معماری می کند که آمیزه ای از ویژگی های معماری ایرانی - اروپایی است. در این زمان، خانه ثروتمندان بیش از بیش با سرمشق گیری از بناهای اروپایی ساخته شدند. معماری خانه اشرافی دزک، به عنوان یکی از بناهای شاخص دوره قاجار، هم به لحاظ عملکردی و هم به لحاظ زیباشناسی، از غنای اصیل معماری ایران برخوردار است. معماری این عمارت از عوامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و هنری عصر خود بی نصیب نبوده و نمونه های قابل تأملی در طراحی، پلان و تزئینات هنری آن قابل مشاهده است. علی رغم ارزش این خانه، مطالعه کافی روی آن صورت نگرفته است. از این رو، این پژوهش سعی دارد تزئینات به کار رفته در این عمارت را از نظر زیباشناسی و مؤلفه های مربوطه مورد بررسی قرار دهد. عمده ترین تزئینات این عمارت شامل آجرکاری، استفاده از قالب های گچی، گچبری و آیین هکاری است. نتیجه به دست آمده نشان می دهد که با وجود تأثیر مؤلفه های هنری – تزئینی غرب، همچنان پایه اصلی تزئینات و معماری آن بر پایه اصول معماری ایرانی (سنتی) است. روش پژوهش از نوع توصیفی–تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی است.
آوازخوانان و نوازندگان اقوام لر و بختیاری
حوزه های تخصصی:
موسیقی در فرهنگ اقوام ایرانی جایگاه مهمی دارد. به همین دلیل پژوهش های فرهنگ مردم و مردم شناسی توجه ویژه ای به موسیقی شده است. موسیقی بومی- محلی اقوام زاگرس برخاسته از فرهنگ کهن این منطقه و به ویژه مردمان لُر زبان و به طور خاص «بختیاری» است. آوازخوانان و موسیقی شناسان بختیاری و لُر تبار در گستره وسیعی از زاگرس میانی با ساز و دهل و به مدد طبیعت، میراث فرهنگی خویش را تا امروز زنده نگه داشته اند. ادبیات شفاهی ایشان از زندگی، کوچ، کار و اقلیم آنان سرچشمه گرفته و از زبان مردم هنر دوست تکرار می شود. آوازخوانان بختیاری با استفاده از حافظه و دانش غیر نوشتاری خود این مقام ها و ابیات را سینه به سینه انتقالمی دهند. داده های این مقاله با استفاده از روش کتابخان های- میدانی در رابطه با ابزار موسیقایی، ادبیات و اشعار، خوانندگان و انواع ترانه های سور و سوگ، حماسه و تغزل گردآوری، دسته بندی و تحلیل شده است.
مطالعه و بررسی نهادهای کیفری سنتی ایرانی در قوم بختیاری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به صورت کتابخانه ای با کنکاش در کتب و مقالات مختلف در حوزه فرهنگ و تاریخ ایل بختیاری به شناسایی و بررسی مجازات کیفری سنتی ایرانی در قوم بختیاری از جمله خونبس، خون و چوب، سوگند، خون و کالات و تقاص پرداخته است. با توجه به اینکه منشأ این نهادها عرف و ساختار جامعه همگرای بختیاری است و به دلیل آن که هنوز شاکله اصلی این جامعه همبسته به قوت خود باقی است، به نظر می رسد که احیاء و اصلاح هر کدام از این نهادها بر اساس نیاز جامعه می تواند گام مؤثری در راستای اهداف عدالت ترمیمی باشد.
نقش برنامه های شبکه رادیویی و تلویزیونی جها نبین در استان چهارمحال و بختیاری در تقویت هویت بومی و محلی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی نقش برنامه های شبکه رادیویی و تلویزیونی جها نبین در استان چهارمحال و بختیاری در تقویت هویت بومی و محلی پرداخته شده است. روش مطالعه پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است که در آن اطلاعات با استفاده از ابزار پرسش نامه (محقق ساخته) جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه افراد ۱۵ سال به بالای شهرستان های نُه گانه استان بود که تعداد آ نها ۶۷۴۱۹۰ نفر است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه تعیین و هر یک از نمونه ها با توجّه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای (سیستماتیک) مشخص شدند. از نرم افزار آماری spss23 برای تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفادهگردیده است. یافته ها نشان می دهد که با افزایش میزان استفاده از برنامه های شبکه استانی، سطح آشنایی مخاطبان با فرهنگ بومی- محلی و میزان رضایت از عملکرد صدا و سیما در پرداختن به مؤلفه های فرهنگ بومی- محلی افزایش می یابد. همچنین، هر چه رضایت از عملکرد صدا و سیما در پرداختن به هویت بومی- محلی افزایش یابد، میزان گرایش افراد به هویت بومی- محلی نیز افزایش می یابد. پیشنهاد می شود که مدیران و کارشناسان با تهیه برنامه های مناسب و جذاب، زمینه لازم را برای گرایش به فرهنگ بومی- محلی ایجاد نمایند.
کارکرد سیاسی- اقتصادی جاده دزپارت در مناسبات دولت صفویه و ایل بختیاری
حوزه های تخصصی:
جاده دزپارت از مهم ترین جاده های سرزمین بختیاری است که سابقه آن به عهد باستان می رسد. این جاده به دلایل استراتژیک، در دوره صفویه جایگاه خاصی داشت و حاکمیت صفویه برای دستیابی به اهداف خود، جاده را که آسیب دیده بود تعمیر کرد و از آن بهره برد. بخشی از این جاده در دوره شاه عباس اول و دوم برای اهداف سیاسی و اقتصادی مورد استفاده قرار می گرفت. در این پژوهش، اهداف شاهان صفوی از توجه به این جاده در زمینه بهره برداری های سیاسی و اقتصادی مورد بحث قرار می گیرد. این اهداف شامل ترویج فرهنگ شیعی در سرزمین بختیاری، زیر نظر گرفتن حاکمان ایل توسط حکومت صفویه، تجارت داخلی بین سرزمین بختیاری و اصفهان (پایتخت صفویه) و سرانجام رفت و آمد برای انجام طرح انتقال آب کوهرنگ به اصفهان از طریق احداث آبراه در کوه بود. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و بازدید از کتیبه ها و منابع تاریخ صفویه و همچنین بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
سیر تغییرات نظام تقسیمات کشوری در چهارمحال و بختیاری (از ابتدا تا سال 1385 ه.ش/ 1427 ه.ق)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از منابع و اسناد تاریخی، سیر تطور تقسیمات کشوری در استان چهارمحال و بختیاری (از ابتدا تا سال 1385 ه.ش/ 1427 ه.ق) تبیین شود. براساس شواهد تاریخی و یافت ههای باستان شناسی در عهد باستان، ابتدا بخش های وسیعی از مناطق چهارمحال و بختیاری در محدوده حکومت «ایلام » قرار داشت ( 300 ق.م). سپس هم زمان با حکمرانی دولت های هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان این منطقه سکونت گاه تابستانی این حکومت ها شد. با ورود اسلام به ایران، منطقه فعلی چهارمحال و بختیاری، همانند دیگر نقاط ایران، تا قرن سوم هجری زیرنظر خُلفا اداره می شد. در طول این دوران مناطق لُرنشین (از جمله منطقه بختیاری) بخش های وسیعی از ایالات جبال، فارس و خوزستان را در برمی گرفت. به دنبال تمایلات استقلال طلبانه مردم ایران در قرن سوم هجری، این منطقه در محدوده سرزمین «لُربزرگ » قرار گرفت که مرکز آن شهر ایذه بود. از سال 550 تا 827 ه.ق، این سرزمین تحت فرمانروایی حکومت اتابکان «لُربزرگ » قرار داشت. با به قدرت رسیدن حکومت صفویه در 907 ه..ق با توجه به تغییراتی که در ایالات و ولایاتِ مختلفِ ایران صورت گرفت، دو ساختار جغرافیای سیاسی تفکیک شده «چهار محال (چهار اربعه)» و «بختیاری» ایجاد شد. اصفهان مستقیماً اداره سرزمین «چهارمحال » را به عهده گرفته بود اما واژه «بختیاری » از این زمان به بعد هم به صورت نام یک ایل و هم به عنوان یک منطقه جغرافیایی- سیاسی شناخته می شود که به صورت نیمه مستقل و در شکل خان نشینی به حیات سیاسی خود ادامه داده است. در دوره افشاریه و زندیه با توجه به ای نکه به جز زمانی کوتاه، کشور در هَرج و مَرج و آشوب به سر می برد، همان تشکیلاتو تقسیم بندی خاص دوره صفویه با تغییرات بسیار جزئی تداوم داشت. در دوره قاجار، سرزمین «چهارمحال بختیاری » به نام «سرزمین بختیاری» و در زمره اقلیم چهارم محسوب شد. پس از انقلاب مشروطه، با تصویب قانون ایالات و ولایات در سال (1285 ه.ش)، وضع چهارمحال و بختیاری به شکل کنونی همانند سایر مناطق کشور تا حدودی تثبیت شد. از سال 1286 ه.ش که نخستین قانون تقسیمات کشوری مصوب شد تا سال 1352 ه.ش استان فعلی چهارمحال و بختیاری عمدتاً با عنوان «فرمانداری » و «فرمانداری کل » زیر مجموعه «اصفهان » تعریف و اداره می شد. سال (1352 ه.ش) در سیر تحولات تقسیمات کشوری چهارمحال و بختیاری اهمیت ویژه ای دارد زیرا در تاریخ 07 / 07 / 1352 با تصویب هیئت وزیران، «فرمانداری کل » چهارمحال و بختیاری به استانداری چهارمحال و بختیاری تبدیل و استان چهار محال و بختیاری ایجاد شد.