یادداشتها
حوزههای تخصصی:
مفهوم معنویت به مثابه بخش غیرمادی و ماهیت اصلی وجود انسان تعبیر می شود. بر این اساس انسان به عنوان مخلوق آفرینش و به جهت ماهیت خداگونگی اش، بیهوده بر روی این کره خاکی قرار نگرفته و اهداف ویژه ای برایش در نظر گرفته شده است. از این رو برای تحقق اهداف آفرینش به حرکت روی آورده و از سفر به عنوان منبع و شیوه تحقق هدف تعالی بهره می جوید. سفر، مهد شکل دهی تمامی طی طریق هایی است که انسان را در مسیر کمال گرایی و خودشکوفایی و کسب تجربه قرار می دهد. لذا مضامین معنوی از رابطه انسان با خویشتن گرفته، تا تعاملات انسانی، ارتباط با محیط پیرامون و در نهایت ارتباط با خالق هستی تجلی می یابد. تمامی روابط انسانی در این کره خاکی در بستر فرهنگ رقم می خورد. ادراک انسان در ارتباط درونی خویش، از ارزش ها و باورها و جهان بینی اش شکل می گیرد و سفر این ادراک را بهبود می بخشد، چه بسا آن را تقویت نیز می کند. از سوی دیگر، در راستای میل درونی انسانی، که همان نیاز به کشف و شناخت است، که خود ماهیتی معنوی دارد، با سایر انسان ها ارتباط برقرار می کند و این ارتباط تعاملی بین فرهنگی را رقم می زند. انسان از یک جامعه با یک فرهنگ منحصربه فرد، در ارتباط با انسانی دیگر با فرهنگ دیگری قرار می گیرد که این خود زمینه ای از شناخت جدید را ایجاد می کند. در این مسیر معنویت تجلی دیگری پیدا می کند و این زمینه دیگری از ارتباط انسان با محیط پیرامون فرهنگی و طبیعی خویش است. و در نهایت، ارتباط با خالق هستی شکل می گیرد، که خود نمونه عینی از معنویت است. فضای معنویت در سفر به طور قطع متأثر از روابط است، روابطی که از درون فرد با خویشتن خویش آغاز شده و به خویشتن خویش و آفریدگارش باز می گردد. معنویت در وجود انسانی است، و چه بسا در محیط فرهنگی، در ارتباط با سایر انسان ها در سفر درک می شود. انسان برای یافتن معنی وجودی خویش، محیط و چه بسا خالق به سفر روی می آورد. البته گاه از این امر آگاه نیست، اما همیشه دلیلی برای حرکت، وی را به سوی یک مقصد واداشته است؛ چه آگاه بوده چه ناخودآگاه، وجود معنوی انسانی در طول سفر، و ارتباط با سایر افراد و محیط طبیعی و فرهنگی، به ماهیت روحانی خویش روی آورده و گویی گمشده ای را درمی یابد.معنویت همان بُعد روحانی وجود انسانی است که دلیل و انگیزه بسیاری از فعالیت های انسان را دربر می گیرد. در این میان شناختن، جستجو کردن، کشف و یافتن همان گمشده های انسانی است که سفر بستر مناسبی را برای تحقق آن فراهم کرده است. سفر در بستر فرهنگ و حرکت از یک فرهنگ به سوی فرهنگ دیگری، نمونه ای از تجلی فرهنگ و یکی از مهمترین گمشده های جامعه انسانی در راستای تحقق ماهیت معنوی جهان امروز تلقی می شود.
مقالات
معماری مبتنی بر نور؛ واکاوی هستی شناسانۀ خانۀ ایرانی براساس دیالکتیک درون و بیرون با تکیه بر نمونه هایی از شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه بستر تحقق مفهوم سکونت و معماری خانه، بازتابی از عمیق ترین نیازهای وجودی انسان است. الگوی منحصربه فرد حیاط مرکزی خانه ایرانی، یک سند هویتی مهم در درک نحوه زیست و سکونت ایرانیان است. حیاط مرکزی فراتر فضایی تهی در برابر توده های ساختمانی، عنصری محوری در سازمان دهی و هستی یافتن خانه ایرانی در فلات مرکزی ایران است و بررسی گونه شناسی این الگو ممکن است بازگوکننده مؤلفه های هویتی تمدن کهن ایرانی باشد. علی رغم اهمیت این موضوع، تاکنون اغلب مطالعات به بررسی ابعاد چیستی شناسانه خانه ایرانی اعم از پیکربندی فضایی، تکنولوژی، پایداری، اقلیم و شاخصه های فرهنگی چون محرمیت محدود مانده اند و کهن الگوی حیاط مرکزی، در نگاهی هستی شناسانه و هم زمان تاریخی بررسی نشده است. هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد هستی شناسانه حیاط مرکزی در سیر تاریخی شکل گیری و تکامل آن است. به گونه ای که مفاهیم جهانی «سکونت» و «بودن در جهان» در بستر جغرافیای فرهنگی فلات مرکزی ایران بررسی شود. برای این منظور از روش تحلیلی- اکتشافی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات برای بررسی نظریات مرتبط با هستی شناسی الگوی حیاط مرکزی به روش مطالعه کتابخانه ای انجام شده و در انطباق با یافته های مطالعه میدانی خانه های تاریخی یزد، به طور خاص خانه چهارصفه چم و خانه لاری ها، شرح و بسط یافته است.خانه، بستر تجربه هم زمان «سکونت یافتن» و «بودن در جهان» است. در خانه ایرانی این مسئله با دو رویکرد فرمی متفاوت «درون گرایی» در پاسخ به سکونت و «برون گرایی» در پاسخ به نیاز بودن در جهان تجلی می یابد. در تکوین الگوی حیاط مرکزی، دوگانه مزبور به وحدت رسیده و دیالکتیک درون و بیرون را به واسطه گری «نور» شکل می دهند. معماری مبتنی بر نور به عنوان پاسخی به سودای ارتباط درون و بیرون در کالبد معماری ایرانی، عمری چندهزارساله دارد. نقش آفرینی نور در پردازش مکان با قرارگیری آتش در قلب آتشکده های باستانی آغاز شد و با گشودگی اندک سقف چهارطاقی ها به سوی آسمان ادامه یافت. در ادامه مؤلفه نور با گشودگی کامل حیاط در معماری خالص خانه های چهارصفه، نقش محوری تری یافته و در دوران اسلام با گره خوردن در اندیشه های باستانی و اسلامی، تقدیس نور در قالب الگوی حیاط مرکزی به اوج خود رسید. ازاین رو در تجلی و نقش آفرینی نور در ساخت مکان در سیر و سلوک ایرانیان، آتشکده، مسجد و خانه یکی است.
خوانش هستی شناسانۀ سرو و آب در بناهای آیینی- عمومی شهر یزد (نمونه موردی: آتشکده چم، مسجد مهرپادین، میدان وقت الساعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر یزد با سابقه ای تاریخی و فرهنگی، در دل اقلیم خشک کویر شکل گرفته و با کمبود منابع طبیعی، به ویژه آب و پوشش گیاهی مواجه است. این شرایط اقلیمی باعث شده است برخی عناصر طبیعی مانند آب و سرو، نقشی فراتر از کاربرد زیستی داشته و در شکل گیری فضاهای آیینی- عمومی، جایگاهی معنابخش داشته باشند. در این راستا، این پژوهش با هدف واکاوی نقش هستی شناختی آب و سرو در شکل گیری فضاهای آیینی- عمومی شهر یزد، به مطالعه سه نمونه شاخص شامل آتشکده چم، مسجد جامع مهرپادین و میدان وقت الساعه می پردازد. رویکرد پژوهش کیفی و مبتنی بر تحلیل هستی شناسانه است و با بهره گیری از روش هایی چون تحلیل اسنادی، مشاهده میدانی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که آب و سرو نه تنها کارکرد زیستی یا زیبایی شناختی دارند بلکه به مثابه عناصر بنیادین، در ساختار فضایی، حافظه جمعی و تجربه زیسته مردم یزد، نقشی معنابخش ایفا کرده اند. آب با ویژگی های طهارت و حیات بخشی و سرو با نماد جاودانگی و اتصال به عالم بالا، در پدیدارشدن مکان هایی با کیفیت وجودی مؤثر بودند. این عناصر، واسطه هایی برای ظهور معنا و امر قدسی بوده و توانسته اند فضاها را از سطح عملکردی به مرتبه ای وجودی و فرهنگی ارتقا دهند. این پژوهش نشان می دهد بدون فهم این نسبت های هستی شناسانه، درک معنای کامل فضاهای آیینی- عمومی یزد ممکن نیست.
بررسی گردشگری فیلم در سینمای ایران (نمونۀ مطالعه شده: چهل و سومین دورۀ جشنوارۀ فیلم فجر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما یک پدیده چندبعدی و صنعتی تأثیرگذار در دنیای امروز است. در سال های اخیر رابطه بین سینما و گردشگری باعث شده است که موضوع گردشگری قابل توجه فیلمسازان از یک سو و مقاصد گردشگری ازسوی دیگر قرار گیرد. به گونه ای که به بسیاری از مقاصد گردشگری براساس ایجاد تصویر و ذهنیت مناسب در ذهن بیننده، توجه شده و این امر باعث رونق و توسعه گردشگری در آن مقصد شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی موضوعی گردشگری فیلم در سینمای ایران انجام شده است و محقق با استفاده از مشاهده، نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام کرده و بخش سودای سیمرغ چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر به عنوان نمونه مطالعه شده مدنظر قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به موضوع گردشگری فیلم در ایران توجه نشده و در عموم فیلم های نمایش داده شده موضوع سفر و گردشگری جایگاه مشخصی نداشته و یا فیلم ظرفیت لازم برای ایجاد انگیزه در مخاطب برای انجام سفر به مقصد مشخصی را ندارد. تنها دو فیلم «زیبا صدایم کن» و «سونسوز»، با ایجاد تصاویر مناسب، شخصیت پردازی مطلوب و روایتی دلنشین توانسته اند تا اندازه ای ترکیب عوامل جذب کننده برای تمایل به سفر را در فرم و محتوای خود ایجاد کنند بنابراین توجه بیشتر به ارتباط بین سینما و گردشگری در ایران ضروری است.
تحلیل تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر بازدید از جاذبه های میراث فرهنگی (مورد مطالعه: گردشگران داخلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
| صنعت مسافرت و گردشگری نقشی اساسی در اقتصاد و جامعه جهانی دارد. از دیدگاه اقتصادی، بین گردشگری معمولی و گردشگری فرهنگی تفاوت وجود دارد. ایران به دلیل داشتن انواع میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، پتانسیل بالایی در زمینه گردشگری فرهنگی دارد. با توجه به اهمیت گردشگری و به ویژه گردشگری فرهنگی در اقتصاد، این پژوهش به بررسی عوامل تأثیرگذار بر بازدید از جاذبه های میراث فرهنگی با تأکید بر سرمایه فرهنگی می پردازد. در این راستا عوامل اثرگذار بر بازدید، به دو بخش عوامل مربوط به طرف عرضه (امکانات و تسهیلات موجود در جاذبه های میراث فرهنگی) و عوامل مربوط به طرف تقاضا، ازجمله سرمایه فرهنگی گردشگران تفکیک شده است. منظور از سرمایه فرهنگی در این پژوهش، سرمایه فرهنگی انباشته شده درگردشگران است که با شاخص هایی نظیر سابقه بازدید، تحصیلات، درآمد و سن سنجیده می شود. روش تحقیق ترکیبی از روش توصیفی- علی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه گردشگران داخلی و از پرسشنامه محقق ساخته شده استفاده شد. بدین منظور با توجه به بزرگ بودن جامعه، 384 پرسشنامه به صورت تصادفی و مجازی بین گردشگران توزیع شده است و با استفاده از تحلیل علی رگرسیونی، داده های حاصل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون لاجیت رتبه ای نشان می دهد، متغیرهای سرمایه فرهنگی شامل سن، اشتغال و سابقه بازدید تأثیر مثبت و معنادار و متغیرهای وضعیت درآمد مربوط به خانوارهای با درآمد متوسط روبه بالا و پردرآمد دارای تأثیر منفی و معنادار هستند. همچنین از متغیرهای طرف عرضه تبلیغات، رستوران، فروشگاه های محصولات فرهنگی و کاهش میزان ازدحام بیشترین تأثیر مثبت و معنادار را دارند.
خوانش منظرین بازارهای شهری در پیوند با رودخانه ها (نمونه موردی شهر دزفول و شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای رودخانه ای، فضاهای شهری مانند بازارها اغلب از نقش کالبدی و اقتصادی خود فراتر می روند و به مکان های معناداری تبدیل می شوند که تحت تأثیر محیط طبیعی و تجربیات زیسته کاربران شکل گرفته اند. بااین حال، سازوکارهای خاصی که از طریق آنها رودخانه ها بر ابعاد فضایی، عملکردی و معنایی بازارها تأثیر می گذارند و پیامدهای آن بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، هنوز به طور کامل بررسی نشده اند. این مطالعه با هدف تحلیل ویژگی های مکان محور بازارهای دزفول و شوش، که در مجاورت رودخانه های دز و شاوور قرار دارند، انجام شده است تا چگونگی تعامل این بازارها با رودخانه ها و نقش آن در شکل دهی به هویت اجتماعی-فرهنگی و فضایی آن ها را بررسی کند. با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، این پژوهش مشاهدات میدانی، اسناد تاریخی و داده های جغرافیایی را تلفیق کرده است تا عوامل فضایی، عملکردی و معنایی بازارها را شناسایی کند. تحلیل انجام شده بر رابطه این بازارها با رودخانه ها و نقش آنها در شکل دهی به پویایی اجتماعی و معانی فرهنگی تمرکز دارد. یافته ها نشان می دهد که در دزفول، بازار با ساختار تاریخی و معماری بومی خود به فضایی پویا با کارکردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده که پیوندی عمیق با رودخانه دز دارد. در شوش، مجاورت بازار با رودخانه شاوور و آرامگاه دانیال نبی به آن هویتی مذهبی-تجاری بخشیده و نقش آن را فراتر از یک فضای خرید صرف در بافت شهری ارتقا داده است. در هر دو شهر، رودخانه ها نه به عنوان عناصر طبیعی صرف، بلکه به عنوان عوامل فعال در فرایند معنا آفرینی، شکل دهی به تجربه فضایی و تثبیت هویت بازارها عمل کرده اند. این مطالعه بر اهمیت درک بازار به عنوان یک «مکان» تأکید می کند؛ فضایی مملو از سرزندگی اجتماعی و هویت فرهنگی که از طریق پیوند با رودخانه، نقش حیاتی در اتصال مردم به شهر ایفا می کند.