مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل بازاریابی رسانه های اجتماعی، مبتنی بر جذب مشتریان در صندوق کارآفرینی امید اجرا شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی توسعه ای است و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، غیرآزمایشی (توصیفی) به شمار می رود که با شیوه پیمایش مقطعی انجام شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، مدیرانی با سابقه بیش از ۵ سال فعالیت در صندوق کارآفرینی امید بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و پس از مصاحبه با ۱۵ نفر، اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، مدیران و کارشناسان صندوق های کارآفرینی امید در کشور بودند که براساس اندازه اثر و توان آزمون، ۱۴۰ نفر برآورد و استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل مصاحبه های تخصصی، از روش تحلیل کیفی مضمون و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد و داده های حاصل از پرسش نامه نیز با روش حداقل مربعات جزئی و اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: براساس گزارش تحلیل کیفی مضمون، در مجموع ۱۳ مضمون اصلی و ۶۷ مضمون فرعی شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که عوامل راهبردی، هوش مصنوعی و عوامل فنی، در بهبود مدیریت رسانه و ارتقای امنیت رسانه، نقش مؤثری ایفا می کنند. این بهبودها، به سهم خود، موجب افزایش مشتری پسندی رسانه و ارتقای کیفیت رسانه می شوند و در ادامه به ارتقای ارزشمندی محتوا، بهینه سازی سیستم های مدیریت محتوا و رعایت اصول تولید محتوا می انجامند. در نهایت، از طریق تقویت ابعاد زیبایی شناسی و تعامل پذیری، شرایط لازم برای تحقق هدف نهایی، یعنی جذب مشتریان در بستر رسانه های اجتماعی فراهم می آید.
تحلیل اثربخشی کمپین های تبلیغاتی دیجیتال بر تعامل هواداران ورزشی در رسانه های اجتماعی (مطالعه موردی: باشگاه های لیگ برتر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نقش فزاینده رسانه های اجتماعی در خصوص ارتباط بین باشگاه های ورزشی با هواداران، این پژوهش با هدف تحلیل اثربخشی کمپین های تبلیغاتی دیجیتال بر تعامل هواداران ورزشی در رسانه های اجتماعی انجام شده است. مطالعه موردی بر پنج باشگاه برتر لیگ برتر فوتبال ایران متمرکز است و در چارچوب مطالعات افکار عمومی و بازاریابی ورزشی دیجیتال قرار دارد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و به شیوه پیمایشی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته است که روایی آن با نظر خبرگان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (91درصد) تأیید شد. جامعه آماری پژوهش، هواداران پنج باشگاه لیگ برتر ایران بود و نمونه ها از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کمی نشان داد که تبلیغات تعاملی در مقایسه با تبلیغات سنتی، بر افزایش میزان تعامل هواداران تأثیر معناداری دارد (میانگین = 60/4 در برابر 85/3، 001/0 > P). تبلیغات شخصی سازی شده نیز بر افزایش احساس تعلق و وفاداری هواداران، تأثیر مثبت و معناداری می گذارد (ضریب مسیر = 65/0، 001/0 > P). از سوی دیگر، تعامل دیجیتال، به عنوان متغیر میانجی، روی وفاداری هواداران تأثیر معناداری نشان می دهد (ضریب مسیر = 80/0، 001/0 > P). در بخش کیفی نیز، مضامینی همچون علاقه به محتوای ویدئویی، استفاده از اینفلوئنسرها و احساس تعلق به تیم، بیشترین فراوانی را در بین بازخوردهای هواداران داشته است. نتیجه گیری: کمپین های تبلیغاتی دیجیتال زمانی اثربخش خواهند بود که با در نظر گرفتن ویژگی های فرهنگی، روان شناختی و نگرشی هواداران طراحی شوند. بهره گیری از مدل های ارتباط تعاملی در رسانه های اجتماعی، می تواند به وفادارسازی هواداران، توسعه برند باشگاه و اثرگذاری بر افکار عمومی منجر شود.
آینده رهبری در سازمان های رسانه ای در بستر تحولات فناورانه (افق 2030)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی آینده رهبری در سازمان های رسانه ای با توجه به تحولات فناورانه تا افق ۲۰۳۰ است. با استفاده از مدل پنج عامل آینده پیلکان (ثابت ها، روندها، تناقضات، عدم قطعیت ها و شگفتی سازها) و بهره گیری از نظریه های نوین رهبری دیجیتال، پیچیده و توزیعی، تلاش شده است تا چشم اندازی ترکیبی از چالش ها و فرصت های پیش روی رهبران رسانه ای ترسیم شود. روش: این پژوهش در چارچوب آینده نگاری، از روش تحلیل اسنادی بهره برده است. داده ها از منابع معتبر علمی شامل کتاب ها، مقاله های پژوهشی و گزارش های بین المللی گردآوری و با روش تحلیل مضمون قیاسی، بر مبنای مدل پیلکان تحلیل و دسته بندی شده اند. یافته ها: در تحلیل عوامل آینده، در بخش ثابت ها مشخص شد که موفقیت رهبران رسانه ای، به حفظ هویت سازمانی، پایبندی به اخلاق حرفه ای و ایجاد اعتماد پایدار نزد مخاطبان وابسته است. در روندها، رشد ابزارهای هوشمند مانند چت بات های تحریریه و تحلیلگرهای داده، نقش رهبر را به مدیر فناوری ارتباطی تبدیل می کند. در میان تناقض ها، هم زمانی فشار بر تولید محتوای سریع با ضرورت حفظ کیفیت و دقت به چشم می خورد. در عدم قطعیت ها، واکنش مبهم کارکنان به جایگزینی انسانی با الگوریتم، چالشی جدی تلقی می شود. در شگفتی سازها، احتمال تصمیم گیری تحریریه توسط هوش مصنوعی، شکل جدیدی از رهبری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: رهبران رسانه ای برای حفظ و ارتقای نقش راهبردی خود، باید توانایی ترکیب مهارت های انسانی با ظرفیت های فناورانه را داشته باشند. این تحقیق نشان می دهد که مدیریت موفق آینده، مستلزم تلفیق رهبری تحول گرا با بینش آینده نگر است و به بازطراحی سازوکارهای سازمانی، اخلاقی و فناورانه نیاز دارد.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر قصد خرید سبز از طریق انگیزه نوع دوستانه و خودخواهانه و نقش تعدیلگر نگرش سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری های جدید فرصت هایی را برای شرکت های دوستدار محیط زیست بازکرده است تا با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کنند و محصولات پایدار را ترویج کنند. با این حال، تحقیقات اندکی در خصوص تأثیر رسانه های اجتماعی بر قصد مصرف کنندگان برای خرید سبز انجام شده است. هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین تأثیر رسانه های اجتماعی بر قصد خرید سبز، از طریق انگیزه های نوع دوستانه و خودخواهانه و نقش تعدیلگر نگرش سبز است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مصرف کنندگان فعال عضو شبکه اجتماعی است. از آنجا که تعداد مصرف کنندگان نامشخص و نامحدود است، بر اساس جدول مورگان برای جامعه نامحدود، ۳۸۴ نمونه به روش غیرتصادفی در دسترس تعیین شد. ابزار پژوهش پرسش نامه رسانه های اجتماعی نکمحمود و همکاران (۲۰۲۲)، پرسش نامه قصد خرید سبز نکمحمود و همکاران (۲۰۲۲)، پرسش نامه انگیزه نوع دوستانه شانموگل و بالاکریشنان (۲۰۲۳)، پرسش نامه انگیزه خودخواهانه سونی و فرگوسن (۲۰۱۷) و پرسش نامه نگرش سبز (اوگیمونی و همکاران، ۲۰۲۲) بودند که روایی پرسش نامه ها بر اساس، روایی محتوایی، صوری و سازه بررسی شد و پس از اصطلاحات لازم، روایی آن به تأیید رسید. پایایی پرسش نامه ها نیز با روش آلفای کرونباخ بالای 70/0 برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی، مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها: نتایج تأثیر رسانه های اجتماعی را بر قصد مصرف کننده و همچنین، ارزش های نوع دوستانه و خودخواهانه نشان داد. علاوه براین، ارزش های نوع دوستانه و خودخواهانه، بر قصد خرید سبز تأثیر چشمگیری داشتند. نتایج نشان دهنده سطح قوی تری از پذیرش ارزش نوع دوستانه است. علاوه براین، نگرش سبز بر قصد خرید سبز تأثیر مثبتی نشان داد و تأثیر تعدیل کننده چشمگیری بین متغیرهای مستقل بر قصد خرید سبز دیده شد. نتیجه گیری: به طورکلی، این مطالعه نشان می دهد که رسانه های اجتماعی، در شکل دادن به انتخاب مصرف کننده، از جمله قصد آن ها در فرایند تصمیم گیری نقش مهمی دارد. پژوهش حاضر بر اهمیت بازاریابان برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات در خصوص محصولات سازگار با محیط زیست در رسانه های اجتماعی با استفاده از راهبُردهای بازاریابی الکترونیکی تأکید می کند. همچنین تعامل با جوامع رسانه های اجتماعی با ارائه اطلاعات نوع دوستانه و خودخواهانه درباره خرید پایدار بسیار مهم است.
نقش هوش مصنوعی در افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی فرهنگی در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی نقش هوش مصنوعی در افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی عناصر فرهنگی در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای می پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا نشان دهد که چگونه ادغام فناوری های هوش مصنوعی با ساختارهای روایی چندمسیره، زمینه ساز خلق روایت هایی می شود که بازتاب دهنده پیچیدگی های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی هستند. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوای ساختاریافته انجام شده است. در این راستا، دوازده بازی رایانه ای که به طور هدفمند از هوش مصنوعی برای توسعه روایت های تعاملی و بازنمایی عناصر فرهنگی استفاده کرده اند، انتخاب و تحلیل شدند. معیارهای انتخاب عبارت بودند از: وجود ساختار روایی غیرخطی، امکان تصمیم گیری معنادار برای کاربر و بازنمایی مستقیم مسائل اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب روایت بازی. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی، از طریق طراحی سیستم های تصمیم گیری چندشاخه، شخصیت های واکنش پذیر و روایت های تطبیقی، موجب افزایش عاملیت کاربر در شکل دهی به مسیر روایت و بازنمایی فعال عناصر فرهنگی می شود. این بازی ها با خلق موقعیت های تعارض آمیز و ارائه پاسخ های پویا، بستر مناسبی برای بازنمایی عدالت، تبعیض، هم زیستی، هویت فرهنگی و اخلاق موقعیتی فراهم می کنند. واکنش های سیستم های هوشمند، در تنظیم مسیر روایت بر اساس تصمیمات کاربر نقش کلیدی دارند. نتیجه گیری: بازی های رایانه ای تعاملی که با بهره گیری از هوش مصنوعی طراحی شده اند، با افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی انعطاف پذیر عناصر فرهنگی، به رسانه هایی قدرتمند در بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی معاصر تبدیل شده اند. این روایت ها، با طراحی موقعیت های چندلایه و پویا، امکان مطالعه عمیق تر روایت های فرهنگی در بسترهای دیجیتال را فراهم می کنند.
کاربرد پلتفرم های رسانه های اجتماعی در بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آگاهی از کاربردهای پلتفرم های رسانه های اجتماعی در صنعت بانکداری است. با توجه به رشد فزاینده استفاده از رسانه های اجتماعی و اهمیت صنعت بانکداری، درک چگونگی به کارگیری این ابزارها توسط مؤسسه های مالی، برای آگاهی ذی نفعان مختلف، امری ضروری است. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پژوهش های پیشین به روش مرور نظام مند کاوش و بررسی شدند. روی هم، ۱۴۷ پژوهش در نمونه نهایی گنجانده شد و کاربردهای کلیدی در تمام متن آن ها استخراج شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که رسانه های اجتماعی، دست کم ۴۷ کاربرد کلیدی در صنعت بانکداری دارند که این کاربردها را می توان در هفت تِم فراگیر دسته بندی کرد: ۱. تعامل و مدیریت ارتباط با مشتری؛ ۲. بازاریابی، تبلیغات، و فروش؛ ۳. برندسازی و مدیریت شهرت؛ ۴. هوش تجاری و تحلیل داده ها؛ ۵. برنامه ریزی استراتژیک؛ ۶. عملیات داخلی و استفاده کارکنان؛ ۷. آموزش سواد مالی و بانکی. نتیجه گیری: بر پایه یافته ها، روشن است که پلتفرم های رسانه های اجتماعی پتانسیل چشمگیری برای تحول در عملیات بانکی و بهبود ارتباط با مشتری دارند؛ اما پیاده سازی موفقیت آمیز کاربردها، به استراتژی های دقیق، در نظر گرفتن ویژگی های خاص هر پلتفرم، توجه به زمینه های فرهنگی و جغرافیایی و درک دیدگاه های مشتریان نیازمند است. اهمیت این ابزارها برای آینده بانکداری بر کسی پوشیده نیست و پژوهش های بیشتر و کاربردی تر، برای بهره برداری کامل از مزایای این پلتفرم ها و رفع چالش های موجود یکی از نیازمندی های کلیدی است.