
پژوهش های جغرافیای انسانی
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره 57 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 131) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با بحران های بهداشتی اخیر، به ویژه پاندمی کووید-19، اهمیت طراحی مسکن سالم و مقاوم که قادر به مقابله با شرایط اضطراری بهداشتی باشد، بیش ازپیش نمایان شده است. این پژوهش با هدف تحلیل نقش و تأثیرگذاری کنشگران کلیدی در فرآیند تحقق الگوی مسکن سالم در منطقه سه شهر سنندج انجام شده است. روش شناسی تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) طراحی شده است. داده ها ابتدا از طریق تحلیل منابع اسنادی و سپس با به کارگیری تکنیک دلفی و گردآوری نظرات 13 کارشناس محلی به دست آمدند. پس از شناسایی 18 کنشگر کلیدی و تقسیم آن ها به پنج گروه اصلی، ماتریس تحلیل اثرات متقابل برای ارزیابی ارتباطات و تأثیرات بین کنشگران تدوین شد. این ماتریس سپس با استفاده از نرم افزار Ucinet تحلیل شد تا ساختار و دینامیک شبکه کنشگران به دقت بررسی شود. نتایج تحقیق نشان داد که سه گروه کنشگر اصلی شامل «سازندگان»، «شورای اسلامی شهر سنندج» و «مصرف کنندگان» با توجه به نقش محوری و تأثیرگذاری بالای خود، نقش های اساسی در تحقق الگوی مسکن سالم ایفا می کنند. در مقابل، برخی نهادها نظیر «شهرداری» و «وزارت راه و شهرسازی» به عنوان کنشگران فرعی شناسایی شدند که با وجود داشتن نقش های مکمل و نظارتی، از قدرت تصمیم گیری محدودتری برخوردارند. این یافته ها نشان می دهند که تقویت تعاملات میان کنشگران کلیدی و فرعی و همچنین بهره گیری از تجارب موفق بین المللی، می تواند به بهبود فرآیندهای برنامه ریزی و طراحی مسکن منجر شده و به ارتقای ساختار و کارایی شبکه کنشگران در مواجهه با چالش های بهداشتی آینده کمک کند.
تحلیل اثرات فضایی حضور مهاجرین استان سیستان و بلوچستان در روستاهای اطراف فیض آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثرات فضایی مهاجرین بین استانی در سرزمین های مقصد، دارای اهمیت فراوان در برنامه ریزی های روستایی است. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر، تعیین اثرات فضایی؛ حضور مهاجرین روستایی استان سیستان بلوچستان در روستاهای پیرامون شهر فیض آباد در شهرستان مه ولات است. این پژوهش بر پایه روش توصیفی – پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. برای گردآوری اطلاعات، روش های اسنادی و میدانی به کاررفته است. جامعه آماری این پژوهش 5304 خانوار از ساکنان بومی و مهاجر در 9 روستا از توابع شهر فیض آباد هستند. اندازه نمونه تحقیق بر اساس فرمول کوکران 358 تعیین گردید و با توجه به آمار 6 درصدی مهاجرین، تعداد 337 خانوار بومی و 21 خانوار از مهاجران به روش تصادفی به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. از آماره های توصیفی (میانگین، درصد و انحراف معیار) و همچنین از آزمون های استنباطی شامل آزمون T تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آزمون t نشان داد که میزان اثرگذاری حضور مهاجرین بر ابعاد فضایی روستاهای موردمطالعه از میانه نظری 3 بالاتر بوده است. دراین بین بعد اقتصادی با میانگین 51/3 بیشترین و بعد کالبدی با میانگین 26/3 کمترین اثر فضایی را داشته است. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان از تفاوت اثرگذاری فضایی در سطح روستاهای موردمطالعه داشته است. علاوه بر این نتایج آزمون اسپیرمن حاکی از آن است که بین تعداد مهاجران و گسترش فضایی – کالبدی روستاهای موردمطالعه ارتباط مستقیم (789/0) و معناداری (sig. = 0/000) وجود دارد.
تحلیل چالش های مقابله با پدیده آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر عرصه های جنگلی کشور به خصوص جنگل های زاگرس، سطح بالا و گسترده ای از آسیب پذیری، ناپایداری و تخریب را در برابر آتش سوزی جنگل ها تجربه کرده است. در این میان یکی از مناطق کشور که به شدت در معرض تهدید آتش سوزی جنگل ها قرار دارد شهرستان چوار واقع در استان ایلام است. لذا، هدف کلی پژوهش حاضر که با دیدمان کیفی انجام شد، تحلیل چالش های مقابله با پدیده آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار بود. جامعه تحقیق، شامل مطلعان کلیدی در زمینه مدیریت و حفاظت از جنگل ها اعم از کارشناسان ادارات منابع طبیعی و آبخیزداری و نیروهای آموزش دیده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام و شهرستان های ایلام و چوار، جوامع محلی روستاهای شهرستان چوار و سازمان های مردم نهاد (سمن) فعال در زمینه مدیریت و حفاظت جنگل ها در سطح این شهرستان بودند. مشارکت کنندگان در پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند (34=n). تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند، با استفاده از نرم افزار MAX-QDA12، منجر به شناسایی 25 مفهوم در قالب 4 طبقه اصلی شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که چالش های اساسی مقابله با آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار شامل: چالش های آگاهی و ارتباطی، مالی و تجهیزاتی، حقوقی و اداری- اجرایی است. تحلیل چالش های موجود در این زمینه می تواند نقطه شروع مناسبی برای شناخت وضعیت موجود و ارائه راهبردهای مدیریتی برای مقابله با بحران آتش سوزی در جنگل ها باشد که از جمله آن می توان به نظارت کافی در اجرای صحیح قوانین، مشارکت مردم محلی و تأمین اعتبارات و تجهیزات لازم اشاره کرد.
آسیب شناسی گردشگری روستایی پایدار در مناطق روستایی مبتنی بر رویکرد ذینفعان گردشگری، مطالعه موردی: شهرستان سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر آسیب شناسی گردشگری روستایی پایدار در مناطق روستایی که با کاربست رویکرد ذینفعان گردشگری صورت پذیرفته است. این رویکرد یکی از مدل های مرتبط با گردشگری و توسعه پایدار است که بسیاری از کشورها آن را اتخاذ کرده اند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش به کاررفته در آن ترکیبی است. در فاز اول با استفاده از روش کیفی گروه کانونی با آسیب ها یا چالش های اصلی استخراج شده و در فاز دوم، با استفاده از روش کمی پیمایش اولویت بندی می گردند. ابزار مورداستفاده در فاز اول مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که جلسه یا پنل اول 8 خبره و در پنل دوم 7 خبره مشارکت داشتند. در فاز دوم، ابزار اصلی پرسشنامه می باشد که تعداد 32 خبره با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای شناسایی و به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز اول 193 گزاره خام استخراج شدند. سپس با استفاده از شیوه کدگذاری آتراید-استرلینگ 102 مضمون پایه، 47 مضمون سازمان دهنده و 7 مضمون فراگیر دسته بندی شدند. مطابق با محاسبات انجام شده در فاز دوم، از میان ابعاد، بعد محیطی و کالبدی به عنوان اصلی ترین بعد آسیب پذیر گردشگری روستایی پایدار شناسایی شد. مطابق با نتایج تحقیق، آسیب های گردشگری روستایی پایدار تنها به یک یا چند عامل خاص محدود نمی شوند بلکه ابعاد مختلفی را در برمی گیرند. آسیب شناسی این نوع از گردشگری مبتنی بر رویکرد ذینفعان گردشگری موجب می شود تا ضمن دستیابی به منابع در دسترس در محیط روستایی، هم از دارایی های اقتصادی، طبیعی یا زیست محیطی محافظت کرد و هم از زمینه های فرهنگی و اجتماعی پشتیبانی و وقایت نمود
ضرب آهنگ مصرف فضا در گردشگری کوهستان های پیراشهری، مطالعه موردی: کوهستان کاوازنگ و امند زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع، شیوه و زمان مصرف فضا واژه های کلیدی مطالعات ضرباهنگی در ابعاد مختلف جغرافیایی می باشند. مطالعه این مصرف در گردشگری با مقیاس گردشگری کوهستان های پیراشهری، پیچیدگی افقی نحوه مصرف فضا را تبیین می نماید. این پژوهش با روش ترکیبی کیفی و کمی با ساخت تطبیقی مبتنی بر شیوه توصیفی - تحلیلی و با ماهیت اکتشافی و روش تحلیل ریتم به بررسی ضرب آهنگ گردشگری کوهستان های پیراشهری شهر زنجان پرداخته است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و حضور میدانی طولانی مدت غیرمستمر و مبتنی بر ابزار مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه بوده است. بخشی از داده های گردآوری شده به صورت کیفی تفسیری و بخش دیگر از طریق آمارهای کمی نظام ضرب آهنگ تجزیه وتحلیل شده است. با توجه به شاخص های چرخه زمانی، وفاداری، خدمات و نوع جامعه گردشگری این نتیجه حاصل شد که گردشگری گروهی کوهستان ضرب آهنگ پایداری نسبت به گردشگری فردی داشته و ضریب ماندگاری، وفاداری بالاتری را دارد. درعین حال نتایج مطالعه نشان داد که علی رغم قرارگیری دو کوهستان موردمطالعه در مجاورت شهر، کوهستان های با ماهیت طبیعی بیشتر (امند)، ضریب ماندگاری و تداعی ذهنی مثبت را در مقایسه با کوهستان های با خدمات انسان ساختی بیشتر (کاوازنگ) دارد. لذا حفظ ابعاد طبیعی کوهستان برای گردشگران گروهی و دخالت حداقلی عناصر انسان ساخت در محیط طبیعی کوهستان عملکرد ضرباهنگی پایدارتری به وجود می آورد.
تحلیل نقش برند مکانی روستا و تصویرسازی ذهنی خوب از کشاورزی در توسعه نظام نوآوری فناورانه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دلایل شکل نگرفتن نظام نوآوری فناورانه روستایی این است که تصویر خوبی از روستا و آینده زندگی در آن در ذهن روستاییان به ویژه جوانان وجود ندارد. این تصویر بد چالش های جمعیتی و به حاشیه رانده شدن روستاها در حوزه نوآوری و فناوری را به همراه دارد. در واقع عدم موفقیت در برندسازی مکانی روستاها و ضعف در ایجاد تصویر خوب از روستا و فعالیت در بخش کشاورزی باعث کم شدن جذابیت زندگی در روستا و فعالیت در بخش کشاورزی شده است. این پژوهش با روش کیفی و با استفاده از تکنیک نظریه داده بنیاد به واکاوی نقش برند مکانی روستا و تصویرسازی ذهنی خوب از کشاورزی در توسعه نظام نوآوری فناورانه روستایی در سیستم های آبیاری شهرستان تفت می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخش کشاورزی برند و تصویر مناسبی ندارد و این چالشی برای شکل گیری نظام نوآوری فناورانه روستایی است. در الگوی پارادایمی ارائه شده در این پژوهش از سختی های شغل کشاورزی، تبلیغات رسانه ها و نبود زیرساخت ها و امکانات لازم به عنوان شرایط علی ایجاد تصویر منفی از روستا و شغل کشاورزی یادشده که عواملی مانند خشک سالی و نظام مدیریت روستایی سنتی نقش مداخله گر در تشدید وضعیت فعلی داشته اند. مطابق این الگو، در صورت اتخاذ راهبردهایی مانند ارتقای برند مکانی و بهبود تصویر ذهنی از روستا و بخش کشاورزی می توان ضمن ایجاد جذابیت برای بازیگران و ذی نفعان به ویژه فناوران و کشاورزان، چرخه تولید و انتشار و استفاده از فناوری را در سیستم آبیاری روستاها سرعت بخشید.
بررسی عوامل کلیدی مؤثر بر میزان موفقیت الگوهای تأمین مسکن گروه های کم درآمد، نمونه موردی: مسکن مهر شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به مثابه یک نیاز اساسی همواره یکی از چالش های برنامه ریزی دولت ها در چند دهه گذشته بوده است. الگوهای تأمین مسکن برای این گروه نقش کلیدی در رفاه و ثبات زندگی آنها و توسعه کشوردارد. در تجربه چند دهه گذشته الگوهای گوناگونی برای تأمین مسکن کم درآمدها به کار گرفته شده که دستاورد آنها متفاوت بوده است و نکته اساسی این است که پس از صرف منابع مالی چشمگیر و اجرای برنامه ها هنوز مسکن به عنوان نیاز اساسی بسیاری از گروه های تهی دست نقش اصلی را شرایط نامطلوب زندگی آنان دارد. در این راستا هدف از مقاله حاضر، تمرکز بر بررسی عوامل کلیدی مؤثر بر میزان موفقیت الگوهای تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد در شهر مهاباد قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر نتایج از نوع پژوهش های کاربردی بوده و برای تحلیل داده ها از روش تحقیق کمی و از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 9945 نفر است که با استفاده از تکنیک کوکران تعداد 376 نفر نمونه به دست آمده است که برای اطمینان بیشتر 420 پرسش نامه در بین ساکنان سه پروژه سیدآباد، مکریان و شهرک کارمندان توزیع، گردیده است. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SmartPLS صورت گرفته است و نتایج بر اساس مؤلفه ها و ضرایب مسیر تفسیر شده اند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که عوامل اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی جزء عوامل کلیدی در موفقیت الگوهای تأمینی مسکن گروه های کم درآمد در شهر مهاباد محسوب می شوند. معناداری تأثیر این عوامل بر موفقیت الگوهای تأمینی مسکن باتوجه به کسب مقادیر t-value بیشتر از 1.96 و مقادیر p-value کمتر از 0.05، مورد تأیید قرار گرفت.
توسعه گردشگری غذا و نقش آن در توانمندسازی زنان ، مطالعه موردی: شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری غذا یکی از انواع جدید گردشگری است که در مسیر رشدقرار گرفته است. زنان در گردشگری غذا نیز مانند سایر بخش های گردشگری نقش دارند. یکی از شروط رشد مدوام گردشگری، بهروری مناسب از منابع انسانی است و زنان به عنوانی نیمی از جامعه انسانی قابل چشم پوشی نیستند. هدف این پژوهش، بررسی نقش توسعه و رشد گردشگری غذا در توانمند سازی زنان شهرستان مریوان است. جامعه آماری جهت انجام این پژوهش از میان زنان شاغل در گردشگری غذا و زنانی که به صورت مستقیم با این زنان در ارتباط بودند، مورد بررسی قرار گرفته اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و شناسایی اثر متغیرهای پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به وسیله ی نرم افزار اسمارت پی ال اس، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گردشگری غذا در شهرستان مریوان در چند سال اخیر رشد داشته و رشد این بخش از صنعت گردشگری به نوبه خود توانسته روی توانمندسازی زنان به عنوان بخشی حائز اهمیت در جامعه هم از لحاظ اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و هم از لحاظ روانشناختی موثر باشد و زنان در طول سال های اخیر از لحاظ هرکدام از این شاخص ها توانسته اند جایگاه خود را تغییر داده و نسبت به قبل رشدکرده اند. با توجه به نرخ بالای بیکاری در این شهرستان و وابسته بودن به بازارچه مرزی، رشد و توسعه گردشگری بخصوص گردشگری غذا با وجود تنوع بالای غذاهای محلی، می تواند سبب افزایش رفاه اقتصادی و افزایش توانایی مالی و تغییر شرایط زندگی این منطقه گردد. بررسی ها نشان داد که فعالیت های انجام شده و مقدار رشدی که در چند سال اخیر ایجاد شده توسط فعالیت های مردمی با دو هدف افزایش اشتغال و حفظ تنوع غذایی منطقه انجام گشته است.
بررسی ساخت وساز های غیرمجاز شهری از نظر تراکم و نما، مطالعه موردی: منطقه یک شهرداری کلانشهر تبریز(کوی ولیعصر و بیلانکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی ازمشکلاتی که نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری را در کلان شهر تبریز تحت اشغال خود قرار داده است ساخت وساز های غیرمجاز در زمینه تراکم ونما است. تخلف به معنای هرگونه انحراف وتخطی از قوانین ملی و ضوابط در دستورالعمل طرح ها است و ساخت وساز های غیر مجاز نیز نوعی از تخلفات محسوب می شوند که موضوع اصلی این پایان نامه بررسی ساخت وساز های غیرمجاز در حوزه تراکم و نما، منطقه 1 کلانشهر تبریز،نواحی ولیعصر و عباسی را شامل می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که تخلفات ساخت وساز های شهری با توجه به تغییر کاربری اراضی و تراکم ونما درصد کمتری مربوط به تبدیل واحد مسکونی و تجاری و زیر شیروانی و... نسبت به نما،عابر و بدون پروانه و بهداشت وغیره می باشد. وهمچنین بیشترین تاثیر تخلفات ساخت وساز بر کیفیت محیط از ابعاد منظر و سیمای شهری می باشد وبه لحاظ کمی وآماری ،تایید می شود و گویای یک نوع ارتباط دو سویه است وبه لحاظ واقعیت های منطبق بر کیفیت محیطی در سطح منطقه همخوانی دارد.از این رو،با افزایش تخلفات در ساخت وساز های غیر مجاز و تنزل کیفیت محیطی نیز مشهود است و با کاهش ساخت وساز های غیرمجاز عملکرد های مکانی و فضایی منطقه افزایش می یابد وبالطبع شاخص های کیفیت محیطی نیز ارتقاء می یابد. ضوابط و مقررات سا خت و ساز شهری که ابزار اجرایی طرح ها و برنامه های شهری محسوب می گردند به منظور تضمین کیفیت زندگی مناسب در سطح شهر و رعایت حقوق شهر و شهروندان تنظیم و تدوین می شوند.
اصول برنامه ریزی جدید برای بازاندیشی چارچوب نظری طرح هادی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران با داشتن حدود نیم قرن تجربه برنامه ریزی، پر سابقه ترین کشورها در زمینه برنامه ریزی است؛ اما ارزیابی برنامه های توسعه نشان می دهد که به علت حاکم بودن ساختار بخشی بر تدوین برنامه ها، هنوز شاخص های توسعه سکونتگاه های روستایی کشور از وضعیت مناسب برخوردار نیستند. طرح هادی، اگرچه زمینه ساز پیامدهای مثبتی از جمله جلوگیری نسبی از ساخت و سازهای غیرقانونی، تعریف نیاز و تأمین کاربری ها و خدمات عمومی و نظم و نسق بخشی به گسترش فیزیکی در روستاهای سطح کشور ایران شده است ولی با این وجود بایستی به ایت نکته نیز اشاره داشت که این طرح علاوه بر پیامدهای مثبت خود، پیامدهای منفی را نیز برای روستا و روستاییان به دنبال داشته است. با توجه به اهمیت طرح هادی روستایی در برنامه ریزی توسعه روستاهای سطح کشور و همچنین با آگاهی از نارسایی ها و چالش های پیش روی طرح هادی روستایی، ضروری است تا چارچوب برنامه ریزی مناسبی برای طرح هادی روستایی ارائه گردد. در این راستا پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش از نوع کیفی (مبتنی بر پدیدارشناسی) است. داده های مورد نیاز به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته با 30 تن از کارشناسان و خبرگان (دارای تجربه زیسته در تهیه، ارزیابی و تصویب طرح هادی) جمع آوری و با بهره گیری از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در طرح هادی روستایی، برنامه ریزی باید با رویکرد اجتماع محور انجام شود. این نوع برنامه ریزی بر اصول بنیادینی مانند یکپارچگی، مشارکت دست اندرکاران محلی، مسئله محوری، تدریج گرایی و پایش و ارزشیابی تأکید دارد.