همکنشی ادبیات و نقّاشی در داستانی از ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۰
131 - 151
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی ادبیات در مقام یک تخصص روشمند، از سازوکارهای پژوهشی متعددی برای تحلیل متون بهره گرفته است. تعمق در متون ادبی از رهگذر کشف پیوند آنها با هنرها یکی از سازوکارهای تعریف شده در این حوزه شناختی است. پژوهش حاضر با تکیه بر این انگاره کوشیده است داستان کوتاه «مینیاتورها» از مجموعه داستان دیوان سومنات از ابوتراب خسروی را واکاوی و تحلیل نماید. براساس پژوهش حاضر، عنوان پردازی متن ادبی، کاربست اصطلاحات و مفاهیم نگارگری و نقاشی در متن ادبی، توصیف های نگارگرانه و در نتیجه اثرگذاری آنها در روند روایت از مصادیق همکنشی ادبیات و نقاشی در این متن ادبی اند. همچنین درآمیختن پرسوناژ نگارگری با شخصیت روایی و خلق گونه ای جدید از شخصیت که می توان آن را «پیکره-شخصیت» نامید، نمونه دیگری از تعامل ادبیات و نقاشی در این روایت است. کمااینکه سپردن کنش روایتگری به نگارگر و در نتیجه ظهور نگارگر به مثابه راوی علاوه بر آنکه مصداق دیگر تلاقی ادبیات و نقاشی در متن است، باعث شده تا رویدادها از روزنه ای نگارگرانه بر مخاطب عرضه شوند و طبیعتا شخصیت ها و پدیده ها براساس رنگ هایشان توصیف می شوند. مکتب شناسی مینیاتورهای متن و شناخت سبک نگارگری آنها نیز بخش دیگری از پژوهش حاضر را شکل می دهد. پژوهش پیش رو نشان می دهد که کشف کیفیت نقش آفرینی نگارگری در ادبیات می تواند به کشف توانایی ها و ظرفیت های هنری نهفته در متن ادبی نیز منجر شود و از این طریق می توان به شناختی دقیق تر از ادبیات دست یازید و این همان هدفی است که پایه گذاران مکتب ساختارگرای ادبیات تطبیقی در ورای مطالعات خویش آن را دنبال می کردند.