مطالب مرتبط با کلیدواژه

مطالعات تطبیقی ادبیات


۱.

مکتب نقدبنیاد در مطالعات ادبیات تطبیقی؛ مبانی نظری و الگوهای روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعات تطبیقی ادبیات مکتب نقدبنیاد الگوهای روش شناختی رنه ولک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۳۱۳
مطالعات تطبیقی ادبیات به مثابه یک حوزه معرفتی پویا، رویکردها و الگوهای روش شناختی متعددی را به دست داده است. معرفی این الگوها ضمن آنکه سبب ساز روشمندی در پژوهش ها می شود، می تواند بستری را برای انجام مطالعاتی نوین و بسامان در این حوزه فراهم آورد. پژوهش پیش رو بر مبنای چنین انگاره ای، و با نگاهی توصیفی و تحلیل گرا، ابتدا اندیشه ها و آثار برخی از نظریه پردازان مکتب موسوم به آمریکایی را بازخوانی کرده، سپس، مبانی فکری و نظری و در پایان، چارچوب های روش شناختی پژوهش در این مکتب را استخراج کرده است. پژوهش حاضر بر آن است که هسته مرکزی مکتب یاد شده را نقد ادبی شکل می دهد؛ بر همین مبنا، اصطلاح مکتب «نقدبنیاد» برای آن پیشنهاد می شود. به پشتوانه اندیشه تحلیل مبنا و کل نگر این مکتب، می توان سه الگوی مطالعاتی را در این مکتب بازشناخت که هر کدام چشم اندازهای وسیعی را فراروی محققان می گشایند. تأثیرپژوهی و نفوذکاوی تحلیل مبنا، آنالوژی و تشابه یابی و رویکرد فرا ادبی و میان رشته ای، رویکردهای سه گانه ای هستند که می توان آن ها را از بطن نگرش های نظریه پردازان مکتب نقدبنیاد استنباط کرد. همچنین، براساس پژوهش حاضر، الگوی فرا ادبی و میان رشته ای به دو صورت اعمال شدنی است: مقایسه ادبیات در مقام یک نظام همبسته مستقل با دانش ها، هنرها و باورها و نیز کشف نقش آفرینی این سه حوزه در آفرینش متن ادبی؛ پژوهش حاضر کشف نقش آفرینی ادبیات در این سه گستره را به مثابه سومین رویکرد به رویکردهای دوگانه پیشگفته می افزاید.
۲.

بازشناسی فولکلور مادی (پوشاک) در ترسیم سیمای اشخاص داستانی در نسخه مصور خاوران نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب نگارگری شیراز ترکمان خاوران نامه مطالعات تطبیقی ادبیات فولکلور مادی پوشاک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۳۹۵
منظومه خاوران نامه اثری بی بدیل در حوزه ادبیات و نگارگری است که از هم آمیزی دو وجه حماسی و مذهبی شکل گرفته و بدعتی در تاریخ ادب و هنر ایران نهاده است. روایت های این منظومه، جدال بین خوبی و بدی است و نگارگر نیز، سعی کرده هم پای با مضمون، به بازنمایی خیر و شر و طبقات اجتماعی مختلف، از والاترین طبقه که خاص پیامبران الهی و امامان است، تا طبقات درباری، مردمان عادی و انسان های دون مرتبه و گناهکاران بپردازد. از این روی، این اثر ضمن مصورسازیِ متن ادبی این روایت بی همتا، منبعی ارزشمند در خوانش فرهنگ و ادبیات عامه در عصر ترکمانان است که تلاقی دیدگاه شاعر و نگارگر را در دو وجه حماسی و مذهبی و حساسیت های آن ها را در نمایش طبقات اجتماعی مختلف نشان می دهد. هدف این پژوهش، ضمن خوانش طبقات اجتماعی و انواع شخصیت پردازی ها در متن و تصویرِ نسخه مصور خاوران نامه موجود در کاخ گلستان، شناسایی و تطبیق نوع پوشاک آن ها در تصاویر است تا لایه های پنهان فرهنگ آن روزگار را شناسایی کند. پرسش این است که چه شخصیت هایی در متن و تصویر نسخه خاوران نامه نقش بسته است؟ و چه ارتباطی بین انواع پوشاک در توصیف و بازنمایی شخصیت ها در نگاره های نسخه خاوران نامه وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهند که شخصیت های نسخه خاوران نامه برحسب وجوه ادبی و طبقات اجتماعی ، در دو حوزه متن و تصویر دارای گونه های متنوع و مشابهی هستند؛ لیکن در ترسیم پوشاک، به دلیل فقدان اطلاعات لازم در متن ادبی، نگارگر از رسم زمانه و فرهنگ عامه آن روزگار بهره برده است. این تحقیق از حیث هدف بنیادین کاربردی و از نظر روش، استقرایی با رویکرد تطبیقی است.
۳.

همکنشی ادبیات و نقّاشی در داستانی از ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعات تطبیقی ادبیات نقاشی و نگارگری مینیاتورها ابوتراب خسروی دیوان سومنات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۳
مطالعات تطبیقی ادبیات در مقام یک تخصص روشمند، از سازوکارهای پژوهشی متعددی برای تحلیل متون بهره گرفته است. تعمق در متون ادبی از رهگذر کشف پیوند آنها با هنرها یکی از سازوکارهای تعریف شده در این حوزه شناختی است. پژوهش حاضر با تکیه بر این انگاره کوشیده است داستان کوتاه «مینیاتورها» از مجموعه داستان دیوان سومنات از ابوتراب خسروی را واکاوی و تحلیل نماید. براساس پژوهش حاضر، عنوان پردازی متن ادبی، کاربست اصطلاحات و مفاهیم نگارگری و نقاشی در متن ادبی، توصیف های نگارگرانه و در نتیجه اثرگذاری آنها در روند روایت از مصادیق همکنشی ادبیات و نقاشی در این متن ادبی اند. همچنین درآمیختن پرسوناژ نگارگری با شخصیت روایی و خلق گونه ای جدید از شخصیت که می توان آن را «پیکره-شخصیت» نامید، نمونه دیگری از تعامل ادبیات و نقاشی در این روایت است. کمااینکه سپردن کنش روایتگری به نگارگر و در نتیجه ظهور نگارگر به مثابه راوی علاوه بر آنکه مصداق دیگر تلاقی ادبیات و نقاشی در متن است، باعث شده تا رویدادها از روزنه ای نگارگرانه بر مخاطب عرضه شوند و طبیعتا شخصیت ها و پدیده ها براساس رنگ هایشان توصیف می شوند. مکتب شناسی مینیاتورهای متن و شناخت سبک نگارگری آنها نیز بخش دیگری از پژوهش حاضر را شکل می دهد. پژوهش پیش رو نشان می دهد که کشف کیفیت نقش آفرینی نگارگری در ادبیات می تواند به کشف توانایی ها و ظرفیت های هنری نهفته در متن ادبی نیز منجر شود و از این طریق می توان به شناختی دقیق تر از ادبیات دست یازید و این همان هدفی است که پایه گذاران مکتب ساختارگرای ادبیات تطبیقی در ورای مطالعات خویش آن را دنبال می کردند.