فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۲٬۶۹۹ مورد.
پیشه وران و طریقت مولویه براساس مناقب العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاحظات و محاکمات (دو لایحه در تحدید حدود ایران و عثمانی - 1292 هجری قمری)
حوزههای تخصصی:
دو تحریر متفاوت از دیوان سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک سند تاریخی: نامه ادریس بدلیسی به سلطان بایزید دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر اشعار و ماده تاریخ های فارسی تاریخ سلانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجملات مقالات شمس و اهمیت آثار سلطان ولد در تبیین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروی دریایی عثمانی در بصره (تشکیلات و فناوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تواریخ آل عثمان
حوزههای تخصصی:
معرفی نسخ و ویژگی های سبکی و محتوایی مولود النبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مأموریت های افواج نظامی قاجار در زمان صلح؛ مطالعه موردی فوج کمره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
ایران در دوره قاجار از داشتن ارتشی منظم، منسجم، حرفه ای و کارآزموده محروم بود. در حالی که برای سالیانی دراز با مخاطرات جدی سرزمینی و فراسرزمینی دست و پنجه نرم می کرد و هر از چندی با تهاجمی خارجی یا شورش و آشوبی داخلی روبه رو بود. در آن شرایط هسته مرکزی و اصلی ارتش قاجار را عناصر جنگجوی ایلی و محلی تشکیل می داد. ارتش مزبور از ده ها فوج تشکیل می شد که هرکدام از آنها به ولایت یا ایالتی خاص تعلق داشتند. تکلیف افواج در زمان حمله خارجی روشن بود، اما پرسش این است که واحدهای نظامی مورد نظر در زمان صلح و آرامش از چه وظیفه یا وظایفی برخوردار بودند و مأموریت شان چه بود؟ برای پاسخ به این پرسش در مقاله ی حاضر برخی از مأموریت های دوره صلح یکی از افواج ارتش یا قشون قاجار به نام فوج کَمَرَه بررسی شده است. فوج مزبور مانند سایر افواج با آموزش های بسیار محدود عمدتاً در دو نوع مأموریت به خدمت گرفته می شد؛ یکی مأموریت مرزداری و دیگری، سرکوب آشوب ها و ناآرامی های داخلی. البته فراگیری و تمرین مهارت های نظامی نیز از جمله مشغولیت های این واحدهای نظامی در دوره ی صلح بوده است. برای یافتن پاسخ پرسش مورد نظر این پژوهش، با بهره گیری از اسناد و منابع مکتوب، از روش توصیفی– تحلیلی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شکل گیری فوج کمره همچون سایر ارکان نظامی دوره قاجار متأثر از نیازهای زمانه و دارای فرماندهی نظامی مستقلی بود که توسط شاه یا برخی شاهزادگان انتخاب می شد. این فوج پس از جنگ هرات و برخی درگیری های مرزی منطقه سیستان، برای سال های دراز در سرکوب شورش های منطقه دلفان، بختیاری، آذربایجان و فارس حضور مؤثری داشت.
Türkiye Kütüphanelerinde Elyazmasi Eserleri Bulunan Kazvinli Âlimler(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم جنگ و جایگاه فضیلت قهرمانی در ایلیاد هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ در سیستم اجتماعی جامعه هومری ارتباط تنگاتنگی با نقش، مسئولیت و تعهدات جنگجو نزد خود و دیگران دارد؛ تا حدی که ننگ و افتخار، نام جاودان و شرم، وابسته به آرته و مهارت درونی فرد و دیدگاه جامعه به وظایف و مسئولیت های بیرونی او است. خاستگاه بروز جنگ ده ساله نیز با ربودن هلن توسط پاریس اتفاق می افتد که با بزرگ ترین لشگرکشی دریایی یونانیان به فرماندهی آگاممنون و جنگاوران آخایی انجام می شود. هدف از این پژوهش بررسی جایگاه فضیلت قهرمانی در میدان جنگ است. هومر، در کتاب ایلیاد به شرح مبارزات و قهرمانی های سلحشوران جنگجو بین تروآییان و آخایی ها می پردازد تا علاوه بر اهمیت عمل، الگویی برای فرهنگ والای جامعه بنیاد نهد. پرسش اصلی این است که مفهوم جنگ چه جایگاهی در فضیلت قهرمانی جامعه هومری دارد. مدعای نویسندگان بر این استوار است که فضیلت قهرمانی در جنگ، که مردان شکوه و افتخار را در آن به دست می آورند، به آگاثوس و آرته وابسته است. یافته ها که بر اساس روش توصیفی و تحلیلی نوشته شده است، نشان می دهد که جامعه افتخار را در زندگی مادی (احترام) و دنیای پس از مرگ (نام جاودان)، نصیب قهرمانان خواهد نمود و گاهی نیز این موهبت از سوی خدایان به آن ها اهداء می شود.
از مفردات مثنوی تا گلشن توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارادایم های تبیین در مطالعات تاریخی جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
55 - 72
حوزههای تخصصی:
نقش برسازنده ی جنگ در حیات جوامع انسانی، مطالعات تاریخی را به ارائه تبیین های متکثری از این پدیده اجتماعی سوق داده است. اگر بپذیریم که این آشفتگی و کثرت تبیین ها برآیند چشم اندازهای معرفتی متفاوت مورخان است، در آن صورت بازشناسی مبانی پارادایمیِ مدل های تبیین، راه غلبه بر این آشفتگی خواهد بود. با عطف نظر بدین مهم پژوهش حاضر در صدد پاسخ بدین پرسش برآمد که کاربست صحیح مدل های تبیینی در مطالعات تاریخ جنگ بر اساس چه معیاری تعیین می شود. اگر بپذیریم که هستی شناسی اجتماعی مورخان واجد الزامات روش شناسانه ای است که با یک مدل تبیینی سازگاری بیشتری دارد، در آن صورت می توان مسأله مقاله را با صورت بندی سه پارادایم تبیینی در مطالعات تاریخی جنگ پاسخ داد: بر اساس پارادایم تفهمی، کاربست مدل تفهمیِ تبیین مستلزمِ پذیرش پاسخ اتمیستی به مسأله عاملیت و ساختار و انکار نقش تعیّن بخش کل های اجتماعی در وقوع جنگ است. در پارادایم قیاسی قانون شناختی، کاربست مدل قانون فراگیر تبیین تنها در شرایطی صحیح خواهد بود که تأکید هستی شناسی کل گرایانه بر نقش تعیّن بخش ساختارهای اجتماعی و فرهنگ مسلم انگاشته شود. در پارادایم روایی نیز تبیین پدیده اجتماعی جنگ مستلزم آن است که با استناد به ساختمندگرایی، عاملیت و ساختار را ثنویتی متداخل تلقی نموده و روایت را با لحاظ کردن تأثیر دوسویه موقعیت های اجتماعی و پاسخ عاملان تاریخی به موقعیت طرح اندازی نماییم.
مشروعیت بخشی به شاهان عثمانی در شاهنامه های تاریخی (بر اساس منظومه تاریخ سلطان سلیمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: