ابن عباد ملقب به کافی الکفاه، ادیب و سیاست مدار سده چهارم هجری، توانمند در کشورداری و نظم و نثر عربی بوده است. گزارش هایی از مخالفت وی با پزشکان و دانش پزشکی وجود دارد، اما در عین حال نامه ای در دیوان رسائل الصاحب مشتمل بر مطالب طبی است و نشان دهنده آشنایی نه چندان اندک صاحب بن عباد با مبانی طب و اسباب و علامات بیماری ها. این مقاله با بررسی محتوای رساله یاد شده و تطبیق با منابع پزشکی سده های میانه، دانسته های طبی صاحب بن عباد را می سنجد و دلیل مخالفت های وی با پزشکان و دانش پزشکی را نیز جستجو می نماید. یافته ها نشان می دهد نویسنده این رساله آگاه از مبانی طب در عصر خویش بوده و نظرات خویش را مبتنی بر منابع پزشکی موجود در آن عصر ارائه کرده است. به نظر می رسد مخالفت وی با پزشکان و دانش پزشکی نیز ریشه در گرایش ها و مطالب فلسفی پزشکان و دانش پزشکی داشته است.
از جمله متونی که در قالب سیاست نامه یا اندرزنامه دارای سبک ادبی و سیاسی بسیار زیبا می باشند؛ می توان به تعدای از آداب الملوک های فارسی اشاره کرد. «قابوس نامه کیکاووس بن اسکندر»، «سیاست نامه خواجه نظام الملک» و «نصیحةالملوک غزالی» و دو اثر به نام های «تحفه؛ در اخلاق و سیاست» و «تحفة الملوک» از مؤلفانی گمنام را باید نام برد. هر کدام از این آثار با دیدگاهی ویژه البته با پذیرش آیین شاهنشاهی در ایران به تعریف، جایگاه و کارکرد حکومت کردن، پادشاهی، وزارت، روابط با رعایا، روابط با دشمنان و خصوصیات اخلاقی و رفتاری صاحبان حکومت ها پرداخته اند. قابوس نامه از دیدگاه یک حاکم محلی و فردی دنیا دیده، سیاست نامه از نگاه عملی یک وزیر قدرتمند و تمام عیار و نصیحةالملوک بر طبق نظرات آرمانی یک حکیم و دانشمند عالیقدر، تحفه از دیدگاه یک عالم درباری و تحفةالملوک با سبک و نوشتاری چون نصیحةالملوک غزالی به رشته تحریر درآمده اند. هدف از این پژوهش بررسی مؤلفان این پنج اثر و شیوه و سبک نوشتاری آنها در این آثار می باشد که دریای پر گهر در اقیانوس فرهنگ و ادب و هنر ایرانی بوده و هستند.