مسئله مقاله ی حاضر تبیین و تحلیل رفتار خاندان جاکلی در پیوند با مغولان و حکومت ایلخانان و سیر قدرت و حکومت آنها در گرجستان در دوره ی مورد نظر است. یافته ها نشان می دهد که خاندان جاکلی تلاش کردند، با در پیش گرفتن سیاست های مختلفی در مقابل امرای مغول، دولت ایلخانان و پادشاهی باگراتیدی به تقویت موقعیت و افزایش قدرت خود در گرجستان مبادرت کنند. از سوی دیگر، امرای مغول و دولت ایلخانان نیز می کوشیدند تا از طریق خاندان هایی مانند خاندان برجسته جاکلی از قدرت یابی بیش از حد پادشاهی باگراتیدی جلوگیری کرده و از این حاکمان تابع برای پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی و اعمال حاکمیت خود بهره برند.
ورای فعالیت های نظامی بریگاد قزاق، واقعیت های نهفته ای وجود داشت که صبغه سیاسی ـ نظامی پررنگ تری به آن می داد. این واقعیت ها نه تنها در مراحل شکل گیری بلکه در فرایند توسعه سازمانی، اجرای ماموریت های نظامی، فرماندهی، جذب و انفصال نیروها، تامین منابع مالی و نحوه تعامل با مسایل کشور آشکارا به چشم می خورد گشودن دریچه ای کوچک به سوی واقعیت های یادشده و تفسیر و تحلیل آنها از آغاز تا پیروزی انقلاب اکتبر 1917 روسیه، نقطه اصلی تمرکز این مقاله است. به همین دلیل، از تشریح و بسط رخدادهای تاریخی حتی المقدور خودداری و در عوض بر نتایج حاصل از آنها در پیوند با نیروی قزاق ایران تاکید می شود.
سابقه تشکیل مجالس در ایران به عصر اشکانیان باز میگردد،در آن روزگار مجلس مغستان یا مهستان که مشابه مجلس خبرگان امروزی بوده است در مواقع ضروری در عزل و نصب پادشاه دخالت میکرد. مجلس به شکل امروزی آن در ایران، از زمان مشروطه ایجاد شد. در تشکیل مشروطه تقریبا تمام گروههای مردمی با شدت بیشتر یا کمتری نقش داشتند، اما دیری نپایید که حکومت استبدادی، قانون و اجرای آن را تاب نیاورد و استبداد صغیر بروز کرد.