انسانها در طول زندگی خود با کسان زیادی سروکار دارند که بر آنان تاثیر مثبت یا منفی میگذارند و متقابلا از آنان اثر نیز میپذیرند. در این میان، آنان که شخصیتی برونگرا و منشی انسانی دارند، بیشتر طرف توجه افراد قرار میگیرند و دایره ارتباطات و گستره تاثیرپذیری و اثرگذاری آنان نیز بیشتر و بیشتر خواهد بود. جلال آلاحمد در زمره این افراد شمرده میشود.
در مطالعه احوال بازیگران عصر پهلوی، وقتی که با شخصی مانند اسدالله علم روبه رو می شویم، نکته های عجیب و مبهمی به چشم می خورد؛ از جمله این نکته که چرا با وجود پیش بینی های او در مورد اوضاع آینده کشور، مانند سقوط شاه و پیدایش انقلاب اسلامی، به گونه ای عمل می کرد که رژیم شاه را به سراشیبی تند سرنگونی سوق می داد؟ اسدالله علم در دوران وزارت کشور و به ویژه وزارت دربار، سبب تشدید و تسریع برنامه های انحرافی شاه، مانند حرص تسلیحاتی، باستان گرایی افراطی، هرزگی و بی بندوباری شاه، اشاعه فساد اخلاقی در جامعه، تضعیف روحانیت، و...، شد و گویی با نوعی شیطنت کودکانه، از خرابکاری های خود لذت می برد.