میرزا احمد خان مشیرالسلطنه (نخست وزیر محمدعلی شاه در عصر مشروطه) به نیک نفسی و تدین و خیر خواهی شُهره بود، چندانکه مخالفینش نیز به وجود این اوصاف حسنه در وی اعتراف داشتند.1 در آستانه طلوع مشروطه با عینالدوله در افتاد و به همین علت به مشهد تبعید شد.2 در آنجا نیز واسطه اصلاح کار مردم شورشی با دولت بود.3 با این سوابق، پس از عزل عینالدوله، وزیر عدلیه رژیم مشروطه گردید و حتی میخواستند او را «رئیس مجلس قرار دهند.»4
پیوندهای تاریخی و مذهبی میان ایران و یمن سابقهای طولانی دارد. این رابطه به قبل از ظهور اسلام باز میگردد. در منابع متعدد ادبی عبارتهایی مثل عقیق یمنی، سهیل یمانی، نگار یمنی و... وجود دارد که بیانگر حضور موثر فرهنگی یمنیها در ایران دارد.
آتشسوزی مسجد جامع کرمان، رویدادی است که طی آن در مهرماه سال 1357، عوامل حکومت پهلوی برای مقابله با فعالیتهای انقلابی مردم شهر کرمان، مسجد جامع این شهر را به آتش کشیدند . این رخداد، تاثیر مستقیم و بارزی بر جریان مبارزات مردم کرمان و حتی استانهای دیگر کشور داشت.روز اربعین شهدای 17 شهریور تهران و در اولین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، در 24 مهر 1357، حدود 20 هزار نفر از مردم کرمان برای بزرگداشت آنها، به دعوت علما و روحانیون در مسجد جامع این شهر اجتماع کرده بودند. بازار و مغازهها تعطیل شده بود، اما این اجتماع با حمله گروهی از کولیهای اجیر شده اطراف شهر به مسجد جامع این شهر و آتش زدن آن به خاک و خون کشیده شد.
بررسی حیات اجتماعی ایران در روزگار ایلخانان یکی از مواردی است که کمتر توجه پژوهشگران را به خود جلب نموده. علت این مهجوری هم از یک طرف، برخی دشواری های موجود در مسیر انجام چنین بررسی هائی است. از دیگر سو، جاذبه ی دیگر عرصه ها می باشد. از این روی کوشش خواهد شد تا در این مختصر با مطالعه ی متون تاریخی و برخی از مهمترین متون ادبی دوران ایلخانان و روزگاران نزدیک به آن از طریق بازخوانی توصیف های موجود در متون، ضمن آگاهی به گوشه ای از آداب و رسوم اجتماعی رایج در این روزگار، مدخلی نیز برای مطالعه در حیات اجتماعی ایران در دوران ایلخانان به ویژه در زمینه ی تاثیرات متقابل فرهنگی بین ایرانیان و مغولان گشوده شود.
مجموعه ایالات و نواحی واقع در حیطه نفوذ و قلمرو سیاسی سلجوقیان، مطابق معیارِ میزان و سطح نفود و تأثیرگذاری نظام دیوانسالاری در آنها در سه نوعِ ایالات دیوانی، ایالات اقطاعی و ایالات تابعه قابل بررسی است. با تثبیت جایگاه حکومت سلجوقی در دوره سلطنت آلپ ارسلان به تدریج بخش مهمی از سرزمین ها و ایالات واقع در قلمرو سلجوقی در حوزه نفوذ و اداره مستقیم نظام دیوانسالاری قرار گرفت که این نوع ایالات را می توان ایالات دیوانی نامید. از زمان مرگ سلطان محمد (511ق.) به بعد، به علت ضعف تدریجی قدرت نظارتی دیوانسالاری حکومت مرکزی و گسترش دامنه سیاست های حکومت در واگذاری اقطاعات، کم کم بخش قابل توجهی از ایالت های دیوانی به عنوان اقطاعات اداری و حکومتی به امیران طراز اول نظامی واگذار شد و جنبه ایالات اقطاعی را پیدا کردند. به علت ضعف قدرت نظارتی حکومت و تمرکز اختیارات مالی و نظامی و اداری این نوع ایالات و نواحی در دست مقطعان، نفوذ دیوان مرکزی در امور این ایالات به تدریج جنبه نیمه متمرکز یافت. ایالات تابعه هم شامل سرزمین هایی می شد که از همان ابتدا یا در زمره ایالات تابعه بودند و یا در اصل ایالاتی دیوانی و اقطاعی بودند که در گذر زمان جنبه اداری ایالات تابعه را پیدا کردند. نفوذ دیوانسالاری حکومت سلجوقی در این نوع ایالات، جنبه ی موروثی داشت و خاندان های محلی و یا امیرانی حکومتی که به سمت خودمختاری در حکومت گرایش یافته بودند، اداره این نوع سرزمین ها را تحت تابعیت سیاسی حکومت سلجوقیان در دست داشتند.