فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۶۱ تا ۵٬۲۸۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش جهت گیری مذهبی و امید به زندگی در میزان رضایت از زندگی دانشجویان دانشگاه است. روش تحقیق از نوع همبستگی بود و نمونه آماری شامل 244 دانشجو (164 دختر و 80 پسر) بود که از طریق روش نمونه گیری در دسترس از بین تمام دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی انتخاب شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های جهت گیری مذهبی آلپورت، مقیاس امیدواری اشنایدر (SHS) و رضایت از زندگی تافت بود. بعد از جمع آوری اطلاعات داده ها از طریق روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و امید به زندگی در سطح 05/0p< رابطه معناداری وجود داشت. بین جهت گیری مذهبی درونی و زیرمقیاس تفکر عاملی از مقیاس امید هم در سطح 05/0 p<رابطه معناداری وجود داشت و همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت از زندگی نیز در سطح 05/0 p<رابطه معناداری وجود داشت. اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی با هیچ کدام از متغیرهای پژوهش حاضر رابطه معناداری وجود نداشت. نتیجه پژوهش حاضر روشن کرد که جهت گیری مذهبی درونی و امید به زندگی می تواند میزان رضایت از زندگی افراد را تبیین کند.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
تأثیر گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان با استفاده از شیوه نیمه آزمایشی با پیش – پس آزمون و گروه گواه انجام گردید.
روش: 30 والد (24 تا 54 ساله) که فرزندشان به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستان محک تحت درمان پزشکی قرار داشته و داوطلب شرکت در برنامه مشاوره بودند در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از مداخله درمانی، هر دو گروه با آزمون افسردگی بک- II (1996) و پرسشنامه امید میلر (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه 90 دقیقهای گروه درمانیشناختی وجودگرا که به صورت 2 جلسه در هفته اجرا گردید شرکت نمودند، در حالیکه گروه گواه در این مدت از هیچگونه مداخله رسمی روانشناختی استفاده نکردند. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمونهای مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 برای اجرای آزمون آماری تحلیل کوواریانس پردازش شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از وجود تفاوت معنیدار در میزان افسردگی و امیدواری دو گروه به نفع گروه آزمایش (01/0>p) بود.
نتیجهگیری: گروه درمانیشناختی وجودگرا میتواند در کاهش افسردگی والدین فرزندان مبتلا به سرطان و همچنین در افزایش امیدواری آنان مؤثر باشد.
بررسی رابطه بین تحریک جویی و رفتار رانندگی پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاقیّت و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی رابطهی خلاّقیّت و سلامت روان و همچنین تعیین این مطلب که هر یک از عناصر خلاّقیّت(ابتکار، بسط، انعطاف پذیری و سیّالی) تا چه حد می توانند ملاک های سلامت روان را پیش بینی کنند،248 دانشجوی دختر و پسر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و از نظر میزان خلاّقیّت و ملاک های سلامت روانی به ترتیب توسط آزمون خلاّقیّت و مقیاس های اضطراب و افسردگی، حرمت خود و تنیدگی ادراک شده، مورد ارزیابی قرار گرفتند. ضرایب همبستگی نشان دادند که خلاّقیّت با سلامت روان رابطهی معنادار دارد؛ به عبارت دیگر افرادی که سطح خلاّقیّت بالاتری داشتند، اضطراب، افسردگی و تنیدگی کمتری را تجربه می کردند و در ضمن, ارزش بیشتری برای خود قائل بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تنها، متغیّر ابتکار، توان پیش بینی نمرات افسردگی و تنیدگی ادراک شده را داشت. علاوه بر آن، نتیجه ی تحلیل واریانس نمره های خلاّقیّت آزمودنی های دانشکده های مختلف، بیانگر این مطلب بود که دانشجویان رشتهی هنر نسبت به دانشجویان رشته ی ادبیّات و علوم انسانی به طور معنادار، خلاّق تربودند. کلید واژهها: خلاّقیّت. سلامت روان. دانشجو. هنر. ادبیّات و علوم انسانی
هوش معنوی و بهزیستی فاعلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با بهزیستی فاعلی انجام شده است. بدین منظور، 377 دانشجو و طلبه به پرسش نامه خودسنجی هوش معنوی، مقیاس شادی فاعلی، و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ داده اند. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف معیار، آزمون t، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که هوش معنوی با هر دو بعد بهزیستی فاعلی (شادی و رضایت از زندگی) رابطه مثبت دارد. تولید معنای شخصی قویترین همبسته و بهترین پیش بینی کننده بهزیستی فاعلی بوده است. سطح رضایت از زندگی زنان بالاتر از مردان، و هوش معنوی طلاب بالاتر از دانشجویان گزارش شده است. این یافته ها نشان میدهد که تواناییهای ذهنی مرتبط با دین داری و معنویت، به ویژه توانایی تولید معنای شخصی، نقش مثبتی در بهزیستی فاعلی دارند. تفاوت های زنان و مردان، و دانشجویان و طلاب در هوش معنوی و بهزیستی فاعلی بحث شده است.
تعیین روایی و اعتبار آزمون آگاهی واج شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی هوش معنوی دانشجویان از روی صفات شخصیتی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش معنوی نوعی هوش غایی است که مسایل معنایی و ارزشی را نشان داده، مسایل مرتبط با آن را حل می کند. هدف پژوهش حاضر این است که آیا می توان بین ویژگی های شخصیتی و هوش معنوی در گروهی از دانشجویان دانشگاه اصفهان به یک رابطه آماری دست یافت.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش همبستگی در سال تحصیلی 1390-1389 انجام شد. نمونه پژوهش 284 نفر از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه اصفهان (130 مرد و 154 زن) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه شخصیتی نئو و مقیاس هوش معنوی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: از بین پنج عامل شخصیت، روان آزرده گرایی با هوش معنوی همبستگی منفی (001/0 > P) و متغیرهای برون گرایی، توافق جویی و وجدانی بودن با هوش معنوی همبستگی مثبت (001/0 > P) داشتند. همچنین برون گرایی، توافق جویی و وجدانی بودن با هوش معنوی همبستگی چندگانه داشتند (63/16 = F).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دهنده نقش ویژگی های شخصیتی در هوش معنوی دانشجویان است. از پنج عامل بزرگ شخصیت متغیرهای برون گرایی، توافق جویی و بیش از همه وجدانی بودن پیش بینی کننده هوش معنوی است. بنابراین ارزیابی و توجه به ویژگی های شخصیتی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده در افزایش هوش معنوی ضروری به نظر می رسد.
بررسی تفاوت ویژگی های شخصیتی و امید در میان دانش آموزان مرتبط و غیرمرتبط با جنس مخالف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تفاوت ویژگی های شخصیتی و امید در میان دانش آموزان مرتبط و غیرمرتبط با جنس مخالف پرداخته است. حجم نمونة پژوهش 316 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان رباط کریم است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. پژوهش از نوع مطالعه کمی همبستگی است. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامة 13 سؤالی ارتباط با جنس مخالف، پرسش نامة 90 سؤالی شخصیتی «آیسنک» و پرسش نامة 12 سؤالی «امید» اشنایدر است. داده ها بر اساس آزمون خی دو و آزمون t مستقل تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن دارد که پسران بیش از دختران وارد ارتباط با جنس مخالف می شوند. همچنین ارتباط با جنس مخالف با افزایش ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، روان گسسته گرایی، برون گرایی، و کاهش امید، همبسته است. یافتة دیگر اینکه شدت روان گسسته گرایی در افرادی که ارتباط جنسی را تجربه کرده اند بیشتر است. بنابراین، خودمهارگری جنسی تأکید شده است.
الگوی پرلز (""انسان"" این مکانی و این زمانی)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر افزایش عزت نفس مادران دارای کودک فلج مغزی (CP)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف تعین اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی گلاسر بر میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در سال 1391 در مرکز بهزیستی شهر همدان انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش گمارش شدند. پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتیجه تحقیق معلوم کرد که روش مشاوره گروهی با تأکید بر واقعیت درمانی گلاسر باعث افزایش میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی شد.
خانواده و افت تحصیلی
منبع:
پیوند ۱۳۸۲ شماره ۲۸۸
حوزههای تخصصی:
تبیین رابطه طراحی شغل و عملکرد دبیران دبیرستانهای دولتی مناطق 1 5 شهر تهران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تبیین رابطه طراحی شغل و عملکرد سازمانی دبیران دبیرستانهای دولتی مناطق 1 تا 5 شهر تهران انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش کلیه دبیران دبیرستانهای این مناطق بوده که از بین آنها نمونه گیری به عمل آمده است. روش نمونه گیری در این پژوهش طبقه ای چند مرحله ای و ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه و روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. همچنین از روشهای آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که رابطه معناداری بین سه شاخص وجود وظایف متنوع در شغل و استقلال و بازخورد و عملکرد سازمانی وجود داشته است و بین دو شاخص معنادار بودن وظیفه و هویت وظیفه و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود نداشته است.
بررسی رابطه وضعیت مذهبی با هوش هیجانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران در سال 84-83(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" در این پژوهش به بررسی رابطه وضعیت مذهبی با هوش هیجانی دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر تهران می پردازیم. پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که مذهب و نیز آموزه های اخلاقی آن، سبب سازگاری بیشتر و بهتر دانش آموزان می شود. همچنین، پژوهشها حاکی از آن است که هوش هیجانی با سلامت روانی، سازگاری و اخلاقیات نیز مرتبط است. این پژوهش نشان می دهد که هوش هیجانی نیز با وضعیت مذهبی دارای رابطه همبستگی مثبت و معنی دار است. نمونه پژوهش شامل 450 دانش آموز دختر و پسر پیش دانشگاهی از مناطق 4 و 11 و 18 آموزش و پرورش شهر تهران است که با روش نمونه گیری هدفدار انتخاب شده اند. روش پژوهش از نوع همبستگی است. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه سنجش وضعیت مذهبی دانش آموزان جوان و پرسشنامه هوش هیجانی بار – اون است که درباره دانش آموزان اجرا شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و نتیجه نشان داده است که وضعیت مذهبی دانش آموزان با هوش هیجانی آنان رابطه مثبت معنادار دارد. بنابراین آموزش دادن مسائل مذهبی و اصول اخلاقی روشی مکمل در آموزش هوش هیجانی به دختران و پسران پیش دانشگاهی است و زندگی بهتر را برای آنان به ارمغان می آورد
"
مقایسه اثربخشی الگوی درمان چندبعدی کل نگر و رویکرد تحلیل رفتار کاربردی در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر چندین راهبرد برای درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی از سوی پژوهشگران مختلف ارائه شده است. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی الگوی درمان چند بعدی کل نگر (مدل حجتی) (HMTM) با رویکرد تحلیل رفتار کاربردی (ABA) در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. نمونه پژوهش در برگیرنده 20 آزمودنی مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی ABA (8 پسر و 2 دختر) و الگوی درمان چند بعدی کل نگر (7 پسر و 3 دختر) قرار داده شدند. این کودکان در ابتدا توسط فوق تخصص روان پزشک کودک و نوجوان مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس مصاحبه تشخیصی تجدید نظر شده درخودماندگی (ADIR) و برنامه مشاهده تشخیصی درخودماندگی (ADOS) تشخیص اختلال را دریافت کردند و به مرکز نور هدایت ارجاع داده شدند. در این پژوهش از مقیاس درجه بندی درخودماندگی کودکی، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان، آزمون نقاشی گودیناف، آزمون بندر گشتالت، مقیاس رشد اجتماعی واینلند و نمودارهای ثبت عملکرد آزمودنی ها با استفاده از فیلمبرداری از رفتارهای کودکان استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که در آزمونهای استاندارد (بجز آزمون بندر گشتالت) و نیز نمودارهای رفتاری علیرغم تاثیر بیشتر الگوی درمان HMTM نسبت به ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی، تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار نمی باشد (05/0P>).
نتیجه گیری: در مجموع می توان بیان نمود که HMTM حداقل به اندازه روش ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی مؤثر می باشد و پژوهش های بیشتری برای مقایسه این دو الگو با رفع محدودیت های این پژوهش مورد نیاز است.