فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی آموزش استم تلفیقی در دوره ابتدایی کشور ایران انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله تحلیل محتوای کیفی است. جامعه پژوهش شامل کلیه پژوهش</span> </span>های موجود در پایگاه</span> </span>های اطلاعاتی از جمله پروکوئست، اسپرینگر، ساینس</span> </span>دایرکت، گوگل اسکالر، سیج و اریک از سال 2000 تاکنون و اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت ایران بود. نمونه</span> </span>برداری از هر دو منبع به روش هدفمند انجام شده در بخش پژوهش ها، 46 مقاله و رساله و در بخش اسناد، سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق 1404، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهداف و راهنمای برنامه</span> </span>های درسی علوم و ریاضی به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. منطق طراحی برنامه</span> </span>های درسی استم تلفیقی در دوره ابتدایی با در نظر گرفتن کانون های تمرکز رویکرد آموزشی تلفیقی استم بر اساس مبانی نظری و تحلیل پژوهش های انجام شده در مورد طراحی و اجرای برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم استنتاج گردید. سپس الگوی مفهومی بر اساس مدل اکر و منطق برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم ارائه گردید</span> .</span>
انشاء فارسی
الگوی علّی ساختار کلاس سازنده گرا، جهت گیری هدف و عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه ی مدل علّی ساختار کلاس سازنده گرا (شامل زمینه گرایی، نسبیت گرایی، مشارکت و ارزشیابی کیفی)، جهت گیری هدف و عملکرد تحصیلی دانشجویان بود.آزمودنی های این تحقیق شامل 218 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز از کلیه ی گروه های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه و مهندسی بود. آزمودنی ها با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای، انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل، پرسش نامه ی سازنده گرایی (منصوری، 1389) و پرسش نامه ی جهت گیری هدف (الیوت و مک گریور، 2001) بود. هم چنین نمره ی استاندارد معدل تحصیلی به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل مسیر بر اساس مراحل بارون و کنی (1986) نشان داد که مؤلفه های زمینه گرایی، مشارکت و نسبیت گرایی به نحو مثبت عملکرد تحصیلی دانشجویان را پیش بینی می کنند. هم چنین مؤلفه های زمینه گرایی و نسبیت گرایی ، پیش بینی کننده ی مثبت جهت گیری های هدف گرایشی و پیش بینی کننده ی منفی جهت گیری های هدف اجتنابی بودند. ارزشیابی کیفی نیز پیش بینی کننده ی مثبت جهت گیری های هدف اجتنابی بود. علاوه بر این، جهت گیری های هدف گرایشی به نحو مثبت عملکرد تحصیلی را پیش بینی و در ارتباط بین مؤلفه های زمینه گرایی و نسبیت گرایی با عملکرد تحصیلی دانشجویان نقش واسطه ای ایفا نمودند.
تحلیل محتوای کتابهای تعلیمات اجتماعی دوره ابتدائی بر اساس مهارتهای اجتماعی با توجه به دیدگاه آموزگاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازشناسی مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی از منظر منابع مکتوب و دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
49 - 70
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، زیبایی شناسی و هنر را به عنوان یک پارادایم و چشم انداز برنامه درسی بررسی نموده است تا مؤلفه ها و آموزه هایی که پارادایم مذکور می تواند برای یک برنامه درسی داشته باشد را ارائه کند. بدین منظور ابتدا منابع مکتوب دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر که با روش نمونه گیری زنجیره ای بدست آمده بودند مطالعه و سپس دیدگاه صاحب نظران دو رشته مذکور که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند بررسی شد. روش تحقیق حاضر از نوع رویکرد آمیخته بود که از روش مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه برای داده های کیفی و از روش پیمایشی و پرسشنامه برای داده های کمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل تفسیر و استنباط و جهت داده های کمی از آمار توصیفی و در برآورد روایی و پایایی ابزار از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتایج نشان داد زیبایی شناسی و هنر می توانند برای برنامه درسی و عناصر آن مؤلفه هایی ارائه نماید که در این پژوهش 73 مؤلفه به دست آمد و همه آن ها در بررسی مجدد بر اساس دیدگاه صاحب نظران از منظر صبغه هنری و زیبایی شناسی داشتن، مناسب تشخیص داده شدند. کلیدواژه ها: برنامه درسی، زیبایی شناسی، هنر، مؤلفه
مقایسه میزان توجه به ساحت های شش گانه تربیت در کتاب های فارسی دوره ابتدایی قبل و بعد از اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مقاله حاضر بررسی محتوای کتاب های آموزش زبان فارسی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به ساحت های تربیتی در دو بازه قبل و بعد از سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش بود. به این منظور، تغییرات محتوای کتب به شیوه تحلیل محتوا بررسی و مقایسه شد. پیکره زبانی مورد تحلیل در این پژوهش توصیفی و تحلیلی، کتاب های فارسی اول تا پنجم در دوره بلافاصله قبل از اجرای سند تحول و کتاب های فارسی اول تا ششم بلافاصله پس از اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال 1390 بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه تحلیل محتوا با روایی تایید شده توسط متخصصان و ضریب توافق کدگذاری بالا بود. داده های حاصل از کد گذاری محتوای کتب، با استفاده از آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که در دوره قبل از اجرای سند، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به بُعد اعتقادی-اخلاقی-عبادی و بُعد اقتصادی-حرفه ای است (18/0 ) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به بُعد زیستی-بدنی ( 14/0). پس از اجرای این سند نیز، بیشترین ضریب اهمیت در همین ابعاد بود. شاخص های کتب منطبق با این سند تغییر نکرده و میزان توجه به مؤلفه های تربیتی مورد نظر در سند تحول، در کتب فارسی پایه های متفاوت دوره ابتدایی به طور نامتوازن توزیع شده است.
تجارب معلمان از تدریس در پایه ششم ابتدایی، در اولین سال تغییر نظام آموزشی (جستاری پدیدار شناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایه ششم ابتدایی بر اساس تغییر در ساختار نظام آموزش مدرسه ای ایجاد شده است. موفقیت تغییر در برنامه درسی و تحولات آموزشی به عوامل متعددی وابسته است. در این میان معلمان به عنوان یکی از عوامل، نقش اساسی بر عهده دارند. این مطالعه به دنبال فهم تجارب معلمان پایه ششم در اولین سال تدریس بوده است، رویکرد تحقیق کیفی و روش آن پدیدارشناسی بوده است. در این راستا داده های مورد نیاز با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته از 11 معلم پایه ششم جمع آوری گردید. نمونه گیری بر اساس هدف انجام و تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای اطمینان از صحت یافته ها، آنها را با مدارک و شواهد دیگر (سه سوسازی) و ارجاع مجدد داده های تحلیل شده به مصاحبه شونده، مورد آزمون مجدد قرار گرفت. در تحلیل داده ها براساس روش اسمیت، چهار مقوله شامل: 1) دانش نظری و عملی معلم 2) نگرانی های معلم 3) نارسایی های برنامه و 4) جذابیت های تغییر، به دست آمد. معانی استخراج شده از تجربه معلمان نشان داد که آنها خواستار حضور در فرایند تدوین برنامه بودند، هرچند، اهداف و روش های برنامه درسی را با عملکرد قبلی خود در تعارض می دیدند. معلمان نگران عدم تناسب محتوا با زمان و از هم گسیختگی میان تجربیات قبلی و جدید دانش آموزان به دلیل فقدان عنصر پیوستگی در تغییر بودند. آموزش های نا کافی، حجم محتوای زیاد، عدم توازن زمان با اهداف، کیفیت و کمیت منابع و وسایل آموزشی ناکافی نارسایی هایی ملموس برای اجرای برنامه درسی به همراه داشته اند. علیرغم همه این معضلات تغییر جذابیت هایی داشته که معلمان آنها را در روش تدریس و موضوعات می دیدند.
جایگاه و نقش یادگیری مبتنی بر حل مسئله کتابهای درسی و الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) رشته ریاضی فیزیک از دیدگاه الگوی خلاقیت پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
134 - 156
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی به عنوان اولین رسانه برای انتقال مفاهیم، نقش مهمی در یادگیری دانش آموزان دارد. از این رو، در تهیه کتاب درسی اثربخش باید فعالیت های آموزشی و تجارب یادگیری یکدیگر را تقویت کنند، و با توانایی هایی دانش آموزان منطبق باشد تا الگوی رفتاری مورد نظر در یادگیرنده به وجود آید. پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) پایه یازدهم رشته ریاضی فیزیک بر اساس الگوی آموزش خلاقیت پلسک انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کتاب جدید التألیف فیزیک (2) در سال تحصیلی 1397-1396 است. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب شده است. برای تحلیل محتوای کتاب فیزیک (2) از یک طرح کدگذاری استفاده شد، که در پنج مرحله به اجرا درآمد. در مرحله اول، واحد زمینه و ثبت مشخّص شد. در مرحله دوم، با توجّه به مقوله های ویلیام رومی واحدهای فعال و غیرفعال از هم تفکیک می شود. مرحله سوم، ضریب درگیری هر کدام از قسمت ها مشخص و واحدهای غیرفعال کنار گذاشته شد. مرحله چهارم، واحدهای فعال به دو دسته کاربرد و خلاق تقسیم و کاربردها کنار گذاشته شد. و در نهایت در مرحله پنجم، برای واحدهای خلاق بر مبنای شاخص های چرخه هدایت شده پلسک کدگذاری صورت گرفت. نتایج به دست آمده از نظر الگوی هدایت شده پلسک نشان می دهد در متن، تمرین ها و تصاویر کل کتاب به ترتیب 50، 50 و 78درصد به «اصل توجّه» ، 33، 48 و 19درصد به «اصل گریز» و 17، 2 و 3درصد به «اصل تحرّک» توجّه شده است. بنابراین، چرخه هدایت شده پلسک در محتوای کتاب فیزیک (2) به صورت متعادلی برقرار نیست، و با اصول سه گانه پلسک (توجّه، گریز و تحرک) انطباق ندارد. و ممکن است در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان با چالش هایی روبرو است.
برنامه ی درس روان شناسی (2)
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت: آب یا سو؟ (لزوم طراحی برنامه ی درسی آموزش زبان فارسی در مناطق دوزبانه)
حوزههای تخصصی:
تعیین صلاحیت های حرفه ای معلمان در «رویکرد یادگیری برای دانستن» و ارائه راهکارهای اجرایی جهت تحقق این رویکرد: مطالعه ای ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر، تعیین صلاحیت های حرفه ای معلمان در رویکرد یادگیری برای دانستن و ارائه راهکارهای اجرایی جهت تحقق آن می باشد. روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی است. جامعه آماری بخش کیفی متخصصان و صاحب نظران تعلیم و تربیت و بخش کمی معلمان مقطع متوسطه ناحیه 2 و 3 شهر اصفهان می باشند. روش نمونه گیری هر دو بخش به صورت هدفمند بود. در بخش کیفی 20 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند زنجیره ای انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به صورت هدفمند معلمان دارای مدرک ارشد و دکتری شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته با 14 مقیاس از صلاحیت های حرفه ای مورد نیاز معلمان بود.یافته های کیفی با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه و یافته های کمی نیز با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
مفهوم سازی مشاوره برنامه درسی به عنوان یکی از قلمروهای نوین حوزه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته های علمی با توجه به نیازهای نوین جوامع تغییر و تحول می یابند. رشته مطالعات برنامه درسی نیز از این اصل مستثنی نیست. یکی از مفاهیم نوینی که در حوزه مطالعات برنامه درسی مطرح شده است، مشاوره برنامه درسی می باشد. تبیین و بازنمایی این مفهوم می تواند در بهبود سطح یادگیری و تحقق اهداف برنامه درسی مؤثر باشد. در پژوهش حاضر مشاوره برنامه درسی به عنوان مفهومی تازه در حوزه مطالعات برنامه درسی موردبحث قرار می گیرد. رویکرد این پژوهش کیفی و از نوع مرور نظام مند می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و جستجوها در منابع داده و اطلاعات اینترنتی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مفهوم مشاوره برنامه درسی جایگاه و مبنای نظری خود را در نظریه های نوِ مفهوم پردازان ازجمله نظریه پدیدارشناسی و اتوبیوگرافی برنامه درسی دارد. همچنین مشاوره برنامه درسی می تواند در ارتقاء سطح یادگیری و روش های یاددهی- یادگیری و به ویژه توسعه و اعتلای شخصی فراگیران در چارچوب برنامه های درسی نقش مهمی ایفا نماید. رشته های مشاوره و روانشناسی می توانند در کنار حوزه مطالعات برنامه درسی در تحقق اهداف مشاوره برنامه درسی مؤثر باشند .
ارزیابی کیفیت برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در نظام دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولاتی که در جوامع بشری به دلیل تغییرات سریع علمی و تکنولوژیکی رخ داده است، بهره مندی از میان رشته ای ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لازمه تولید و اجرای موفق برنامه های درسی میان رشته ای،ارزشیابی و به تبع آن بازنگری مداوم، است. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزشیابی برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در آموزش عالی ایران است. حال این سؤال مطرح می شود که وضعیت موجود این برنامه ها در آموزش عالی ایران تا چه میزان با وضعیت مطلوب انطباق دارد؟برای پاسخ به این سوال از روش پژوهش ارزشیابی بر بنیاد رویکرد آمیخته استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی نظام دانشگاهی ایران است. متناسب با متغیرها و چهار گروه اطلاع رسان این تحقیق، روش های جمع آوری داده ها تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی مؤلفه های برنامهدرسی، (شامل اهداف، محتوا و سرفصل ها، روش های تدریس و ارزشیابی، و نیز دوره های بازآموزی) نیاز به بازنگری و تحول بنیادی دارد.
مطالعه نقش مولفه های مرتبه علمی، سابقه تدریس و گرایش تحصیلی بر به کارگیری فرانظریه های برنامه درسی در راهبردهای یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش مرتبه علمی، سابقه تدریس و گرایش تحصیلی بر به کارگیری فرانظریه های برنامه درسی در راهبردهای یاددهی- یادگیری است. روش پژوهش از نوع زمینه ای و جامعه آماری کلیه اساتید شاغل به تدریس در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 89-88 است. نمونه آماری 87 نفر از اساتید زن و مرد می باشد. که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. این پژوهش از ابزار محقق ساخته پرسش نامه استفاده شده است و داده های پژوهش در دو سطح توصیفی از شاخص های گرایش مرکزی و جداول توزیع فراوانی و در آمار استنباطی از آزمون تحلیل واریانس و آزمون مقایسات میانگین زوجی دانکن و با نرم افزار تحلیل داده spss مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عمده ترین یافته های مطالعه این است که سابقه تدریس بیشترین تاثیر را در به کارگیری فرانظریه آیزنر، مرتبه علمی و گرایش تحصیلی بیشترین تاثیر را در به کارگیری فرانظریه واکر و هونکی دارد و در این میان فرانظریه میلر متاثر از هیچ کدام یک از متغیرهای مذکور نیست و اساس فعالیت یاددهی- یادگیری را دربردارد و از متغیرهای دیگری تاثیر می پذیرد.
ارزشیابی برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی در سطح برنامه درسی اجراشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
141 - 176
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده فارسی دوره اول ابتدایی، سطح دوم از ارزشیابی دوره ای برنامه درسی فارسی ابتدایی است که پس از ارزشیابی برنامه درسی قصد شده، هدفش تعیین شایستگی ها و نارسایی های برنامه درسی اجرا شده در پایه های اول تا سوم دوره ابتدایی است. برای انجام ارزشیابی چهار هدف ویژه دنبال شده است: الف- تبیین ویژگی هایِ وضع مطلوب اجرای برنامه درسی فارسی، ب- تبیین ویژگی های برنامه درسی اجراشده، ج- مقایسه بین ویژگی های وضع مطلوبِ اجرای برنامه درسی و ویژگی های برنامه درسی اجرا شده و د- بررسی انسجام عمودی برنامه درسی اجرا شده. برای پاسخ به سوالات پژوهش، از پیمایش میدانی و ابزارهای مختلف در گرداوری داده ها شامل اجرای پرسش نامه ویژگی های وضع مطلوب اجرای برنامه درسی، شش دور مشاهده از کلاس های درس، گزارش های هفتگی معلمان گزارشگر، نگرش سنج، و مصاحبه با معلمان منتخب استفاده شده است. یافته های بدست آمده، از چالش ها و کاستی های قابل توجهی از نظر ویژگی های محتوایی، روش آموزش، موقعیت های یادگیری، ارزشیابی از آموخته ها، کاربرد مواد و منابع آموزشی، زمان بندی، مکان و فضای آموزش، و بستر اجرایی حکایت می کند. از نظر آموزش خط تحریری و محتوا و روش آموزش در مناطق دوزبانه نیز، موانع و کاستی های قابل توجهی در برنامه درسی اجراشده دوره اول ابتدایی مشهود است.