فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش ویژگیهای سرشتی و سبکهای فرزندپروری در پیش بینی حوزه های خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی طرحواره های ناسازگار اولیه اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 397 نفر از جامعه طلاب و دانشجویان قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سرشت و منش (TCI-SF)، سبکهای فرزندپروی (YPI) و طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد سبکهای فرزندپروری محدودیتهای مختل (P
الگوی روانشناختی استدلال های رأی دهندگان در انتخابات سیاسی بر پایه مفهوم درگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاه روان شناختی، رأی دادن به عنوان یک رفتار سیاسی، همان ابراز نگرش اجتماعی در حوزه عمل سیاسی است. نگرش های سیاسی در سایه استدلال هایی ابراز می شوند که بیانگر نوع و سطح درگیری های برخاسته از نیازها و آرمان های مشارکت گنندگان است. در مباحث نگرش ها در روان شناسی اجتماعی دو گرایش ابزاری و ابرازگر- ارزشی مفهوم سازی شده است که به ترتیب دو نوع درگیری پیامدی و ارزشی را به بار می آورد. گرایش ارزشی به ویژگی های شخصیتی مربوط است. به منظور دسته بندی و الگوپردازی استدلال های منتهی به رفتار رأی دهی بر پایه درگیری های مبتنی بر نگرش، در یک مطالعه کیفی، با مراجعه به 345 نفر از کسانی که دست کم یکبار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند پیرامون انگیزه و انتظاراتشان از منتخب مورد نظر مصاحبه شد. بیش از 3000 استدلال جمع آوری و پس از عملیات پالایشی به 609 گویه کاهش یافت. استدلال ها در چهار گروه در قالب یک جدول 2×2، بر پایه سطح و نوع درگیری دسته بندی شدند. نتایج نشان داد الگویی از سوگیری های استدلالی بر پایه سطح و نوع درگیری های مبتنی بر نگرش قابل تمایز است: سوگیری های نخبگان، متعهدان، نیازگشا، و شخص-محور؛ که به ترتیب بر محور مطالبات مدنی، فرهنگی-ایدئولوژیک، اقتصادی- معیشتی، و روان شناختی قابل شناسایی است.
پیش بینی ابعاد خشونت بر اساس راهبردهای مقابله ای در زنان قربانی خشونت خانگی
حوزههای تخصصی:
خانواده نخستین نهاد اجتماعی و یکی از آسیب های اجتماعی مهم آن، خشونت است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی ابعاد خشونت خانگی براساس راهبردهای مقابله ای در زنان قربانی خشونت بود. پژوهش از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 114 زن قربانی خشونت خانگی به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های راهبردهای مقابله با استرس(لازاروس و فولکمن)، پرسشنامه خشونت خانگی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که راهبردهای مقابله با استرس گریز و اجتناب، پذیرش مسئولیت با خشونت جسمانی همبستگی منفی و معنادار دارند در حالی که، مؤلفه حل برنامه ریزی شده مسأله با خشونت جسمانی همبستگی مثبت و معنادار نشان داد. متغیرهای گریز و اجتناب و حمایت اجتماعی با خشونت غیرجسمانی همبستگی مثبت و معنادار داشتند. در عین حال، همبستگی پذیرش مسئولیت با خشونت غیرجسمانی منفی و معنادار بود. تحلیل داده ها نشان داد که به طور کلی بین متغیر راهبردهای مقابله ای با خشونت علیه زنان همبستگی معنی دار وجود دارد و براساس راهبردهای مقابله ای می توان خشونت علیه زنان را پیش بینی کرد.
آموزش مهارت های زندگی در هنرستان ها: راهبردی ضروری و مؤثر جهت کاهش پرخاشگری و قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر پرخاشگری و قلدری دانش آموزان پسر هنرستانی بود. در این راستا، از روش آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر در حال تحصیل در هنرستان های ناحیه دو شهر کرج بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا اعضای هر دو گروه با به کارگیری مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس قلدری (اولوئوس، 1996) مورد آزمون قرار گرفتند (پیش آزمون). سپس، گروه آزمایشی به مدت هشت جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات گروهی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که پس از انجام مداخله، متغیر پرخاشگری کلی و مؤلفه های آن (پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت) و همچنین قلدری و مؤلفه های آن (به خصوص شیوع قلدری) در آزمودنی های گروه آزمایشی به نسبت گروه گواه کاهش معناداری داشته است؛ بر این اساس، می توان گفت آموزش مهارت های زندگی بر کاهش پرخاشگری و قلدری نوجوانان مؤثر بوده و بنابراین، توصیه می شود که آموزش مهارت های زندگی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مدارس در نظر گرفته شود.
تأثیر آموزش تئوری انتخاب بر میزان سهل انگاری فردی و اجتماعی دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت و نقش کلیدی تعلل و سهل انگاری فردی و اجتماعی در رشد و پیشرفت فرد و جامعه، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر سهل انگاری فردی و اجتماعی است. روش: 36 نفر از بین کلیه دانشجویان زن دوره کارشناسی شهر تهران در سال تحصیلی92 91، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16n=) و گواه (20n=) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سهل انگاری تاکمن و پرسشنامه سهل انگاری اجتماعی صفاری نیا بود. ابتدا این پرسشنامه ها بعنوان پیش آزمون بر روی افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس افراد گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تئوری انتخاب شرکت کردند. هر دو پرسشنامه بعنوان پس آزمون، یک بار پس از پایان جلسات آموزشی و یک بار هم بعد از دو ماه مجددا اجرا شد. این نمرات با استفاده از آزمون کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون کوواریانس نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری (01/0p
تأثیر اقلیت با ثبات بر پاسخهای اکثریت در آزمایش ادراک رنگ
حوزههای تخصصی:
مقایسه باورهای غیر منطقی، خودکارآمدی و بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه باورهای غیر منطقی، خود کارآمدی و بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد های میگرنی و افراد سالم بود. این پژوهش پس رویدادی از نوع(مقطعی – مقایسه ای) است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرن و کلیه زنان و مردان سالم شهر اردبیل در سال1390 تشکیل می دهند. آزمودنی های پژوهش 30 نفر از مبتلایان به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و مغز و اعصاب شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و 30 فرد سالم بود که به شیوه همتا سازی( بر اساس سن، سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی اقتصادی) انتخاب شدند.نتایج نشان داد که بین دو گروه میگرنی و سالم در سه متغیر خود کارآمدی، باورهای غیر منطقی و بهزیستی روان شناختی در سطح (01/0≥P) تفاوت معنادار وجود دارد.
فرایندهای ارزیابی شناختی و استرس تحصیلی: نقش تعدیل کننده ی جنس و فرهنگ
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش تعدیل کننده فرهنگ و جنس در رابطه ارزیابی های شناختی و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 212 دانشجو ]112 ایرانی (34 پسر و 78 دختر) و 100 سوئدی (29 پسر و 71 دختر)[ به فرایندهای ارزیابی شناختی اولیه و ثانویه (فولکمن و لازاروس، 1985) و پرسشنامه استرس تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد، 2005) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که رابطه بین ارزیابی های شناختی اولیه و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی مثبت معنادار و در دانشجویان سوئدی مثبت و غیرمعنادار بود. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که رابطه ارزیابی های شناختی ثانویه و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی و سوئدی منفی و معنادار بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در دو جنس رابطه بین ارزیابی های شناختی اولیه و استرس تحصیلی مثبت و غیرمعنادار و رابطه ارزیابی های شناختی ثانویه و استرس تحصیلی منفی و معنادار بود. در مجموع، نتایج مطالعه حاضر در پیش بینی تجارب تحصیلی استرس زا بر عدم تشابه ویژگی های کارکردی ارزیابی های شناختی اولیه و تشابه ویژگی های کارکردی ارزیابی های ثانویه در دو فرهنگ و در مقابل، بر تشابه ویژگی های کارکردی ارزیابی های اولیه و ثانویه در دو جنس تاکید کرد.
تأثیر برنامه های آگاه سازی و تماس اجتماعی بر نگرش دانش آموزان دبیرستانی نسبت به دانش آموزان عقب مانده ذهنی و یکپارچه سازی آموزشی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهشهاى اخیر نشان داده است که داشتن تجربه رابطه و تعامل اجتماعى با دانشآموزان استثنایى و دسترسى اطلاعات و آگاهى درباره افراد با نیازهاى ویژه، مىتواند بر نگرش دانشآموزان عادى، نسبت به دانشآموزان استثنایى تأثیر مثبت بر جا گذارد.از اینرو، هدف از پژوهش حاضر، بررسى تأثیر برنامههاى آگاهسازى و رابطه اجتماعى بر تغییر نگرش دانشآموزان دختر دبیرستانى نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنى و ضرورت یکپارچهسازى آموزشى آنها است.در این تحقیق، هفتاد و پنج دانشآموز دختر پایه اول دبیرستانى، به روش نمونهگیرى خوشهاى تصادفى، از سه دبیرستان، در شهر کرد انتخاب و به صورت تصادفى دو گروه آزمایشى و یک گروه کنترل تقسیم شدند.در مورد گروه آزمایشى اول، ابتدا برنامه آگاهسازى و پس از آن برنامه رابطه اجتماعى اجرا شد. در مورد گروه آزمایشى دوم، فقط برنامه آگاهسازى اجرا گردید و گروه کنترل هیچ برنامه مداخلهاى را دریافت نکرد.سپس براى سنجش نگرش افراد مورد مطالعه، مقیاس نگرش به پژوه(1991)به مرحله اجرا درآمد.دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه، مورد بررسى قرار گرفتند.نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت میانگینهاى نگرش سه گروه مورد مطالعه، نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنى معنادار بودند.بطورى که بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى اول با گروه کنترل و بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى دوم با گروه کنترل تفاوتها(001/0< P )معنادار بودند.در مقابل، بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى اول(شرکتکنندگان در برنامههاى آگاه سازى و رابطه اجتماعى)و نگرش گروه آزمایشى دوم(شرکتکنندگان در برنامه آگاهسازى)تفاوت معنادارى به دست نیامد.در پایان، مقایسه میانگینهاى نگرش دانشآموزان دبیرستانى، نسبت به یکپارچهسازى آموزشى دانشآموزان عقب مانده ذهنى، در سه گروه مورد مطالعه، تفاوت معنادارى را نشان نداد.
"
" خشونت علیه زنان در جهان "
حوزههای تخصصی: