فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بعد از مرور بر سه فهم متفاوت از تکنولوژی، یعنی تکنولوژی به عنوان «ابزار»، به عنوان «بکارگیری ابزار» و به عنوان «گشتل»، آرای فینبرگ به اجمال طرح و نقد شده است. دلیل رجوع به آثار فینبرگ این است که او به طور وسیع و نظام مندی به مقولة تکنولوژی بدیل پرداخته است. در بخش انتهایی این مقاله به این پرسش پرداخته شده است: با چه مستمسکی میتوان از مفهوم تکنولوژی بدیل دفاع کرد؟ در این بخش نشان داده شده است که در دو سطح «روش» و «چارچوب شناختی-هنجاری» می توان به تکنولوژی بدیل اندیشید.
مکان مقدس
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۲ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
پلورالیسم و فرهنگ
حوزههای تخصصی:
تـقریری جدید از دیدگاه ویلیام آلـستون در بـاب اعتبار معرفت شناختی تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا باورهای برآمده از تجربه های دینی موجه هستند؟ ویلیام آلستون می کوشد با تکیه بر هم ساختاری تجربه های دینی با تجربه های حسی نشان دهد که باورهای برآمده از تجربه های دینی هم درست به اندازه باورهای برآمده از تجربه های حسی موجه هستند. در این مقاله می کوشیم، با رویکردی متفاوت، از دیدگاه او در این خصوص دفاع کنیم. در این خصوص، ابتدا نظامِ توجیهِ معرفتی مبناگرایانه مبتنی بر قابل اعتماد بودن «رویه های معرفتی» را معرفی می کنیم و سپس با برشمردن سه سطح مختلف برای هر رویه معرفتی، قابل اعتماد بودن هر رویه را به قابل اعتماد بودن این سه سطح فرو می کاهیم و در نهایت نشان می دهیم که رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های دینی، درست به اندازه رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های حسی قابل اعتماد است؛ تنها به این دلیل که هر یک از سطوح آن به اندازه سطح متناظر خود در رویه معرفتی مبتنی بر ادراک حسی قابل اعتماد است.
تحلیل مقایسه ای آراء آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشتگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در این نوشتار، دیدگاه آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشته بررسی و تحلیل شده است و وجوه اشتراک و اختلاف آن ها را در این خصوص بیان کرده ایم. با اینکه آکویناس و ابن سینا هر دو متأثَر از سنّت ارسطویی بوده اند؛ ولی چون جهان شناسی آن ها از جهاتی متفاوت است، درباره جایگاه علم فرشته به نتایج مختلفی رسیده اند. آکویناس و ابن سینا هر دو معتقدند که فرشتگان طبایع عقلانی هستند؛ بنابراین مشخّصه اصلی آن ها علم است؛ ولی با این تفاوت که ابن سینا علم فرشته را علّت ایجادی موجودات مادون خود می داند؛ ولی آکویناس معتقد است که فرشتگان نقش ایجادی و علّی در عالم ندارند و کیفیّت علم فرشته بیشتر به امور مادون با درجه بساطت ذات آن تبیین پذیر است. ازسوی دیگر، ابن سینا معتقد است که فرشته، جزئی را از طریق کلی (به معنای ثابت و لایتغیر) می شناسد؛ ولی آکویناس می گوید که فرشته، جزئی را به ما هو جزئی می شناسد.
فلسفه هنر سید حسین نصر
وحی در خانة عنکبوت (تحلیل ذاتی و عرضی دیدگاه دکتر سروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۷ شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
مفهوم وحی، از مفاهیم بنیادی اسلام است و آن گونه که در قرآن مطرح شده در کتابهای مقدّس ادیان دیگر نیامده است. این پرسش در مورد وحی مطرح است که چگونه باید آن را تحلیل کرد؟ آیا وحی گونهای تجربه دینی است؟ یا اینکه گونهای ارتباط زبانی خدا با بشر است؟ این مقاله، به بررسی و نقد سخنان دکتر سروش در این زمینه پرداخته است. به نظر نگارنده، الگوی قابل قبول در زمینة وحی، باید دو ویژگی داشته باشد: اوّلاً باید از مبانی فلسفی دقیقی برخوردار باشد؛ ثانیاً، با دادههای قرآنی همخوان باشد. دیدگاه دکتر سروش در این زمینه، هیچ یک از این دو ویژگی را ندارد.
برهان وجودی آنسلم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برهان وجودی، از بحث انگیزترین براهینی است که اندیشمندان غربی پس از طرح آن از سوی آنسلم به بحث و بررسی آن و مسائل مربوط به آن پرداخته اند. جذابیت آن چندان است که حتی در عصر حاضر نیز بحث درباره آن در میان اندیشمندان، رایج است و برخی با ارائة تقریرهای جدید، آن را تأیید کرده اند. در مقاله حاضر، سعی شده تا به اختصار دیدگاه الاهی دانان و فیلسوفان برجسته غرب درباره این برهان، در قالب سیر تاریخی، تبیین و بررسی شود. از آن جا که در تاریخ اندیشه، گونیلو نخستین کسی است که نسبت به این برهان واکنش نشان داده و آن را رد کرده است، ابتدا به نقدهای گونیلو اشاره شده و سپس پاسخ آنسلم به وی آورده شده است. در ادامه به نقدهای آکویناس و دیدگاه های دکارت، اسپینوزا، لایبنیتس و نقدهای کانت، فیلسوفان زبان و دیدگاه مدافعان معاصر این برهان همچون مالکوم پرداخته شده است و در نهایت نیز دیدگاه خود درباره این برهان را مطرح و به مقایسه و بیان وجه تفاوت اساسی آن با برهان صدیقین اشاره کرده ایم.
زیبایی شناسی تلویزیون
ناسازگاری های خدا از دیدگاه مرلو - پونتی و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
مرلو- پونتی مفهوم خدا را، به عنوان واجب الوجود، با مبانی فلسفی خویش ناسازگار می داند. از نظر او هیچ چیز در این عالم واجب و ضروری نیست و همین عدم ضرورت باعث می شود تا همه چیز تبیین نشده، مبهم و، در نتیجه، شگفت باشد. اما الهیات با فرض وجود یک موجود ضروری، یعنی خدا، همه چیز را تبیین می کند و شگفتی را نابود می سازد. همچنین، وجود خدا آزادی انسان را سلب می کند زیرا حضور موجود قادر مطلق و عالم مطلق، انسان را به یک شی فرو می کاهد و جایی برای فعالیت خلاق او باقی نمی گذارد. بدین ترتیب الهیات که به دنبال تبیین کردن و ضرورت بخشیدن به همه موجودات و رسیدن به یقین است در مقابل فلسفه قرار می گیرد که درپی حفظ عدم ضرورت، ابهام و شگفتی وجود است. از سوی دیگر اعتقاد به خدا اخلاق را ناممکن می سازد زیرا توسل به هر امر مطلق، از جمله خدا، منجر به اخلاقی می شود که مبتنی بر ارزش های مطلق است و این اخلاق شایسته خدایان است نه انسان ها. اخلاق بشری مبتنی بر ارزش های نسبی است. در ادامه مقاله نظر منتقدان مرلو- پونتی بیان می شود.
بارخوانی انسجام متن قرآن در پرتو نظریه نظم نامتقارن (با تأکید بر دیدگاه میشل کویپرس)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر پس از ارائه گزارشی مختصر در باب رویکردهای سنتی و معاصر به مسأله نظم قرآن، با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «میشل کویپرس»، قرآن پژوه بلژیکی معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن که خود ریشه در بلاغت سامی دارد، به تحلیل بلاغی متن قرآن می پردازد. اندیشه نظم متقارن نشان خواهد داد که متن قرآن منسجم است و هر آیه درست همانجایی از متن که باید، قرار گرفته است. بنا به این نظریه، تکرارهای متن نه تنها عامل انسجام بخش آن هستند، بلکه کارکرد تفسیری نیز دارند. در این مقاله، نخست با معرفی مفاهیم نظری بلاغت سامی نشان خواهیم داد که بلاغت در این نظریه، «فنّ تألیف کلام» است و نه صرفاً «فنّ تزیین کلام». پس از آن با ارائه نظم کامل سوره قارعه و با تمرکز بر تحلیل بلاغیِ کویپرس از مقطعی از سوره مائده، میزان کارآمدی این روش در اثبات انسجام متن قرآن و نیز کارکرد آن در تفسیر متن تبیین می شود. خواهیم دید که این روش هرگز یک هدف زیبایی شناختی صِرف ندارد و آن چنان که در ابتدای امر به نظر می رسد، انتزاعی نیست، بلکه با زبان شناسی متن قرابت بسیار دارد و شاخص های تألیفی آن با ابزارهای انسجام در زبان شناسی نظام مند نقش گرا به شکل معناداری همگرایی دارد.
اعتدال گرایی در معرفت شناسی معاصرو پیامدهای آن در معرفت شناسی دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا شواهدی بر پیدایش رویکرد اعتدال گرایانه در معرفت شناسی معاصر ارائه کرده و نشان می دهیم که طرفداران این رویکرد با کاهش سطح انتظارات خود از تحقیقات معرفت شناختی، معیارهای معتدل تری را برای معرفت و توجیه ارائه کرده اند. سپس به پیامدهای این رویکرد در معرفت شناسی دینی اشاره کرده و برخی فیلسوفان دین معاصر را که در جهت یک سان سازی معیارهای ارزیابی معرفتی در حوزة دین و غیر دین تلاش کرده و به دوگانگی معیاری موجود در این زمینه انتقاد کرده اند، معرفی می کنیم. همچنین از برخی فیلسوفان دین معاصر سخن خواهیم گفت که با اتخاذ رویکردی اعتدال گرایانه، قلمرو مباحث معرفت شناسی دینی را توسعه داده و گزینه های جدیدی را به مثابه راه هایی برای پیدایش معرفت دینی پیشنهاد داده اند. در پایان، خواهیم دید که اتخاذ رویکرد اعتدال گرا چگونه می تواند بر داوری ما درباره مسئله احتجاب الاهی تأثیر داشته بگذارد.
دیدگاه اخلاقی هگل در پرتو نقدهای او به دیدگاه اخلاقی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمانوئل کانت در کتاب مبانی مابعدالطبیعیِ اخلاق، یگانه هدف خویش را جست وجو و برپایی عالی ترین اصل اخلاق معرفی می کند؛ اصلی که همچون قطب نمایی برای افعال اخلاقی باشد؛ اما هگل بر این باور است که دیدگاه اخلاقی کانت، انتزاعی و گویی بی محتواست؛ افزون براین، اصول اخلاقی کانت تناقض هایی دارد؛ ازاین رو، این نظام اخلاقی را درعمل ناممکن می کند. کانت اخلاق را در درجه اول، به حوزه فردی مربوط می داند؛ اما از دیدگاه هگل، فردی دانستن اخلاق، نادیده گرفتن جهانی اجتماعی و سیاسی را درپِی دارد که در پَس عمل اخلاقی فرد نهفته است؛ افزون براین، از منظر وی، تأکید کانت بر کلی سازی قانون اخلاق، ایرادهایی دارد؛ برای مثال، کلیسازی قاعده ها، آزمونی صرفاً سلبی است؛ یعنی حتی اگر این آزمون با موفقیت به انجام رسد، فقط نشان می دهد ازلحاظ اخلاقی چه نباید بکنیم؛ اما نمی گوید چه باید بکنیم. در این جستار برآنیم تا باتوجه به نقدهای هگل به دیدگاه اخلاقی کانت، مهم ترین اصول اخلاقی هگل را واکاوی کنیم.
بررسی دیدگاه نولدکه درباره نبوت و وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
کتاب «تاریخ قرآن» مهم ترین نگاشته خاورشناسان درباره قرآن و تاریخ پیامبر اسلام| است. نولدکه، مؤلف این کتاب، از خاورشناسان برجسته ای است که در حوزه های مختلف خاورشناسی دارای تألیفات است. کتاب پیش گفته که مهم ترین اثر او در این زمینه است، مشتمل بر مباحث وحی شناسی، جمع و تدوین قرآن و تاریخ نزول آیات و سور قرآن است که تحقیق پیش رو به مباحث نوع اول می پردازد. از دیدگاه نولدکه، ماهیت نبوت متکی بر چهار اصل: ارتباط با اندیشه پیامبران قبلی، تبعیت از غریزه احساسی، به کارگیری قوه خیال در دریافت وحی و ایجاد تحول اجتماعی است. این نوع نگاه به ماهیت نبوت، که با نظریه تجربه دینی درباب وحی در ارتباط است، علاوه بر خروج از روح تعالیم ادیان الهی، با اندیشه دینی اسلامی در تضاد می باشد که در هر یک از این اصول، با اشکالاتی مواجه است.
نقدهای نیچه به علم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
زمانی که سوت قطارها، زنگ تلفن ها و روشنایی لامپ ها مجالی برای مردم قرن نوزدهم برای شک درباره علم جدید و فواید فناورانه آن باقی نگذاشته بود، نیچه آن را به چالش کشید. او با نقد این تصور که جهان طبیعت به گونه ای تنظیم شده است که با «قواعد» یا «قوانین» علمی ما مطابقت داشته باشد، اصلی ترین بنیان علم جدید را زیر سؤال برد. او همچنین با نقد اصل علیّت که برای فهم علمی جهان بسیار ضروری است، نقد خود را عمق بخشید. البته تفاوت های مهم و ظریفی میان نقد وی از مفاهیم «قانون» و «علیت» در آثار دوره اولیه و میانی نیچه و آثار دوره نهایی اش وجود دارد. نیچه در لایه های ژرف تری از نقد خود تلاش می کند با کشف پیوندی عمیق میان علم و مابعدالطبیعه، افسانه از کار درآمدنِ «جهان حقیقی» را بی بنیان شدن کل بنای علم جدید جلوه دهد. از این رو، نیچه علم را نیهلیستی می داند و با مقایسه علم و الهیات، علم را والاترین صورتِ آرمان زهد و بهترین هم دست آن معرفی می کند. البته باید توجه داشت که هدف نیچه نهایتاً نه کنارگذاشتنِ علم و خواستِ حقیقت به عنوان رانه اصلی آن، بلکه تجدید بنای آن بر ستونِ ارزش های نویی است که به زندگی آری گویند.
نگرشی انتقادی به مسئله هوش مصنوعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درباره منابع معرفت
منبع:
کیان ۱۳۷۵ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مفهوم زمان در آراء صدرالمتالهین و نظریات نسبیتی فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آراء ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام مورد مداقه قرار داده، به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مساله زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمین متعددی بوده است. چنانچه عده ای زمان را امری موهومی دانسته و عده ای دیگر رای به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفته اند. به موازات اندیشه های فلسفی محض، رویکرد مشابه ی نسبت به خوانش فلسفی زمان مطرح شده در چارچوب نظریه های فیزیکی، به خصوص فیزیک نسبیتی، به چشم می خورد که این مقاله در صدد است با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشه فلسفی محض و خوانش فلسفی آراء فیزیکی عمل کرده و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارئه زمان و مکان به عنوان موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان در نظر گرفتن مفهوم امتداد و بعد ، به وجود ساختاری واحد که در برگیرنده هر دوی فضا و زمان است، اذعان دارند. اما دیدگاه ملاصدرا در مورد ماهیت زمان، با آنچه دیدگاه نسبی گرایانه برامده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه می دهد مغایر است.