از روزگار باستان تاکنون، نمایشنامه نویسان اسطوره مده آ را دستمایه آفرینش نمایشنامه های خود قرار داده اند. پی رفت زنجیره کنش ها در اغلب نمایشنامه ها همسان است، اما نمایشنامه نویسان توانسته اند در بیان مضمون و آفرینش تفاوتی تاثیرگذار، رهیافت هایی متفاوت داشته باشند. چگونگی به کارگیری عنصر شخصیت، به لحاظ کمی و کیفی، و مقایسه شبکه ارتباطی میان شخصیت ها پرسش اصلی این پژوهش است. بررسی ابعاد گوناگون عنصر شخصیت در دو نمایشنامه مده آی اوریپید و مده کرنی شیوه مناسبی برای یافتن پاسخ در حوزه دو نمایشنامه مورد بررسی این پژوهش بود . در این مقایسه نشان داده شدکه اوریپید با آفرینش شخصیت مده آیی چند وجهی، توانست موقعیت وی را به عنوان یک زن تعمیم دهد و به بیدادی که در جامعه یونان برزنان روا می شد، اشاره کند و بعدی اجتماعی به اثر خود ببخشد. در برابر کرنی با طرح روابط چند سویه میان مده و دیگر شخصیت ها نتوانست وجه والای شخصیت تراژیک مده را به خوبی بنمایاند و این اثر به بیان آشفتگی های روحی یک زن نامتعارف و خیانت دیده محدود شد.
آیین هندو در بطن فرهنگ و تمدن هند، آکنده از اشاره ها و تعبیرهای عرفانی و حکیمانه است؛ شیوا به همراه برهما و ویشنو، «تثلیث» هندویسم را تشکیل می دهند. بیان نمادین در رقص های آیینی، یکی از مهم ترین شاخه های هنری است که می تواند به مثابه مطالعاتی جامعه شناختی، دینی، عرفانی و اعتقادی و به طور کلی تحت عنوان مطالعات فرهنگی، خصوصیات زیباشناختی و محتوایی آثار هنری را پژوهش و بررسی کند. رقص های آیینی یکی از جذاب ترین حوزه هایی است که علاوه بر جنبه های زیباشناختی در فرم های حرکتی، دارای مفاهیم و معانی عرفانی، دینی و روایی است و در توالی زمان و مکان تحقق پیدا می کند. رقص های آیینی در تمدن های مختلف بر اساس محتوای معرفتی و عرفانی یا روایی (اساطیری، تاریخی و...) شکل گرفته اند که در بعضی موارد، مضمون هایی مشابه با یکدیگر دارند. هنر در فرهنگ های سنتی و دینی، بستر مناسبی برای تجلی مضامین عرفانی، معنوی و روایی است؛ بنابراین می توان از طریق پژوهش در این نوع آثار هنری، علاوه بر کشف معانی نمادین، محتوای رمزی اشاره های حرکتی آن ها را نیز دریافت. «ناتاراجا» یا رقص شیوا یکی از مضمون های باشکوه در اسطوره شناسی هندو است؛ منبع الهام بخش هنرمندان و نمادی از عبادت برای مردم و حامل بسیاری از معانی، پیام ها و استعاره هاست. حالت رقص شیوا موضوع کار بسیاری از مجسمه های مفرغین هنرمندان سده های دهم و دوازدهم میلادی قرار گرفت. این مجسمه ها، نماد شناخته شده و محبوب هندو، به عنوان نمادی از فرهنگ هند استفاده می شوند. این مقاله به توصیف، تحلیل و بررسی جلوه های نمادین رقص شیوا، ارتباط بین ویژگی های نمادین شیوا و اسطوره های هندی پرداخته است.
فیلم های سینمایی متأثر از شرایط اجتماعی در هر جامعه است. از آنجایی که میان هستی مستمر جامعه و این حقیقت که پاره ای از مردم قدرت و امتیازاتی بیش از دیگران دارند، یک ارتباط ضروری وجود دارد؛ می توان تفاوت در نقش و پایگاه اجتماعی شخصیت های اول فیلم های سینمایی را نیز موازی با اجتماع واقعی تلقی کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی این تفاوت ها در طول دهه هفتاد است. به دلیل آنکه جنبش دوم خرداد در این دهه روی داده است، طبیعی به نظر می رسد که میان پایگاه و نقش اجتماعی شخصیت های فیلم ها در نیمه اول و دوم دهه هفتاد نیز تفاوت وجود داشته باشد. برای اجرای این پژوهش 47 فیلم به روش نمونه گیری سیستماتیک از میان کل جامعه آماری گزینش شدند و تحلیل محتوای کمی به عنوان روش شایع بررسی فیلم ها، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که در فیلم های سینمایی، پایگاه اجتماعی مردان بالاتر از پایگاه اجتماعی زنان بازنمایی شده است. ولی با توجه به تغییراتی که در موقعیت زنان در جامعه روی داده، این تفاوت در فیلم های نیمه دوم دهه هفتاد معنادار نیست . همچنین از میزان نقش های خانوادگیِ زن و مرد در نیمه دوم کاسته شده و بر میزان نقش های شغلی،جنسیتی و شهروندی آنها افزوده شده است.
طی سده های سوم تا نهم هجری، دانشمندان مسلمان اهتمام به نگارش رسالات موسیقی متعدد کردند. علم ایقاع تقریباً در تمامی رسالات، بخشی را به خود اختصاص داده است. تقریباً در تمامی رسالات فوق االذکر، تـعریف اصطلاح "" ایقاع "" ارایه شده است برعکس اصطــلاح ""وزن"" که تعریف آن منحصراً در یک رساله ( معیارالاشعار) ارایه شده است. دقت در تعاریف ارایه شده ازاصطلاح ایقاع ، نشان میدهد که این تعاریف در بعضی موارد با یکدیگر متفاوت اند اما با هم درارتباط اند به این معنی که رابطهی عام و خاص با یکدیگر دارند. عام ترین تعریفی که ازاصطلاح ایقاع شده است، ""نگاه داشتن اندازهی ازمنهی نقرات "" است. اگر این تعریف را به عنوان تعریف مبنا اختیارکنیم، سایر تعریف های ایقاع، یا معرف ایقاع لحنی (که میتوان آن"" را نگــاه داشتن اندازهی ازمنهی نقرات لحنیه"" دانست ) ( مثل تعریف فارابی) ، یا معـرف ایقاع منتظـــم (که میتوان آن را ""نگـاه داشتن اندازهی ازمنهی نقراتی که دارای دورهای متساوی اند ""دانست ) ( مثل تعریف صفیالدین ارموی) ، یا معرف ایقاع لحنی منتظم ( که میتوان آن را ""نگاه داشتن اندازهی ازمنهی نقرات لحنیه ای که دارای دورهای متساوی اند "" دانست) ( مثل تعریف جامی) هستند .وزن را نیز (طبق تعریفی که خواجه نصیراز آن ارائه میکند ) میتوان""هیاتی که توسط ایقاع منتظم ایجادمیشود"" دانست.