ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
۲۳۴۲.

نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر پیش از آریایی و بعد از آریایی

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲۴
هنر و تمدن هند را با قدمتی 6000 ساله، باید در اساطیر دینی و خدایان آنها جستجو کرد. به این منظور ابتدا به زندگی و تمدن اقوام اولیه ساکن در شبه قاره پرداخته می شود که در مکتب تاریخی با عنوان دراویدی از آنها یاد شده است. آنان خالق تمدن درخشان در دره رود سند و شهرهای بزرگ هاراپا و موهنجودارو بوده اند و با اعتقادات و ادیان طبیعت پرستانه یکی از خاستگاههای مهم و بارز خدایان و کیشهای بعدی هند می باشند.هجوم آریاییها در اواسط هزاره دوم ق.م از سمت شمال غرب به شبه قاره صورت گرفت و بعد از درگیریهایی با اقوام بومی و مهاجمان جدید، در آن سرزمین مستقر و ساکن شده و عصر ودایی به تدریج آغاز می شود که باعث تغییر و دگرگونیهایی در تمدن و هنر آن سرزمین می شود در طی این دوران رزم نامه ها و حماسه سراییهای مکتوبی مانند: رامایانا و مهاباراتا را می آفرینند. نقش برجسته های زیادی در دل کوهها و غارها و معابد از خدایان و رزمهای آنان حک می کنند و در ساختار اجتماعی نیز تحولاتی صورت می گیرد به طوری که سه نظام طبقاتی – اجتماعی برهمنان، کشاتریا و وایشیا پدید می آید که انعکاسی از تثلیث خدایان در عصر ودایی « خدایان آسمانی- خدایان جوی- خدایان زمینی» و همینطور در عصر برهمنی «برهما – ویشنو – شیوا» می باشد.از آنجا که هنر هند باستان چه قبل از آریایی و چه بعد از آریایی به زندگی و نزول خدایان در زمین پرداخته است. لذا برای تجزیه و تحلیل هنر آن نیز باید به ادیان و تفکرات و اعتقادات آن اعصار پرداخته شود. که این موارد با آثار تصویری تطبیق داده شده است. هر چند هنر هند باستان تحت تاثیر هنر بین النهرین، ایران، یونان و روم بوده است ولی دارای ویژگیهای خاص و منحصر به فرد می باشد. از جمله اینکه با وجود کاملاً جسمانی و مادی بودن از تفکری ماورایی در قالب نمادین و اسطوره ایی، آثاری پویا و پرتحرک را آفریده اند.
۲۳۵۰.

از نظریه دو قلم تا هفت اصل نقاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۰
در هنر اسلامی، نقاشی آن شأن والای خوشنویسی را نداشته است. از این رو نقاشان (و شاعران) کوشیده اند برای مشروعیت بخشی به نقاشی، این دو هنر را به یکدیگر پیوند دهند. دو نظریة «دو قلم» (در خوشنویسی) و «هفت اصل نقاشی»، که در دورة صفوی ظاهر شده اند، از مبنایی نظری برای این پیوند حکایت می کنند. این دو نظریه را می توان در مکتوبات فارسی مربوط به هنر یافت ــ آثاری چون گلستان هنر قاضی احمد، آیین اسکندری عبدی بیگ شیرازی، قانون الصور صادقی بیگ افشار، دیباچة قطب الدین قصه خوان بر مرقعی مفقود. ربط این نظریه ها با کل نظام زیبایی شناسی ایرانی نیز مسئله ای مهم و درخور توجه است.
۲۳۵۸.

درک نگارگران ایرانی از ساختار فضای معماری ایران

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵۵
نقاشی از منابعی است که با آن می‌توان به معانی آثار تاریخی معماری و درک گذشتگان از آنها دست یافت. یکی از وجوه اصلی فضا ساختارِ آن (روابط اجزای فضا با هم و با کل) است؛ و چون فضا در معماری اسلامی اهمیتی فراوان دارد، بررسی و تحلیل ساختارِ فضا در نگاره‌های اسلامی کاری است لازم .برای این کار، ابتدا باید به خصوصیات نگاره‌های ایرانی پرداخت. مضمون بیشتر این آثار ملهم از شعر پارسی، خصوصاً آثار شعرای طراز اول، است. نکتة دیگر آنکه نگارگر ایرانی جهان را نه از دید خود که به صورت بایسته تصویر می‌کرد؛ و علاوه بر این، نگاره‌های ایرانی غالباً بی‌توجه به زمان و مکان تصویر شده و صحنه به مدد نشانه و تمثیل مصور گشته و فضا بسته و محدود به صحنة حادثه است. اما اهمیت و ویژگیهای نگاره‌های دورة مورد نظر، (ایلخانی و تیموری و اوایل صفوی) اینهاست: تقارن با دورة رواج شیوة آذری در معماری؛ تعدد و تنوع؛ اشتمال بر مکاتب و شیوه‌های مختلف نگارگری؛ وفور فضاهای معماری در آنها و نمودن ریزه‌کاریهای معماری و مناظر طبیعی. در کل، ویژگیهای ساختار فضای معماری و درکِ آن در نگاره‌های قرن هفتم تا قرن دهم هجری قمری بدین شرح است: جزء کامل است و کل ناقص؛ جزء واقعی است و کل نمادین، ولی حقیقی؛ فضا به صورت متداوم و در زمانها و جهات مختلف و در ترکیب با هم درک می‌شده است؛ کلیت فضا با درک جزء به جزء فضاهای خردتر فهم می‌شده است؛ درک فضای معماریْ هندسی و در تقابل با محیط طبیعی بوده است؛ ساختار هندسی قائم بوده است؛ درک فضا کامل‌تر و واضح‌تر از قبل شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان