فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۰۱ تا ۴٬۹۲۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
سنجش میزان تاثیر عوامل موثر بر شکل گیری رفتار اشتراک دانش از دیدگاه دانشجویان (مطالعه موردی: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر به منظور شناسایی مهمترین عوامل موثر بر شکل گیری رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و در راستای سنجش میزان تاثیر این عوامل بر رفتار اشتراک دانش آنها انجام شد. پژوهش حاضر تلاش نموده است تا ضمن شناسایی و استخراج عمده ترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان، نوع روابط حاکم بین عناصر موثر بر آن را مشخص کند. روش شناسی: این پژوهش با روش «توصیفی- پیمایشی» و بر پایه آزمون برخی از عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت. برای این منظور، پس از استخراج برخی از مهمترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش بر پایه مطالعه اکتشافی، فرم نظر سنجی تدوین و بر مبنای نظرات کسب شده از ۱۸ نفر از خبرگان این حوزه، با استفاده از آزمون فریدمن عمده ترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش شناسایی و استخراج شد. سپس الگوی مفهومی پژوهش طراحی و پس از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته ، با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای، تعداد ۳۹۰ پرسشنامه توزیع گردید که ۳۷۱ پرسشنامه مبنای تحلیل داده ها قرار گرفت. برای آزمون الگوی پیشنهادی پژوهش و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل و از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون فریدمن نشان داد که بر پایه نظر خبرگان؛ ارزش درک شده، انگیزش، سهولت درک شده و اعتماد عمده ترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش است. این عوامل در کنار دو عامل «نگرش به اشتراک دانش» و «قصد رفتاری» الگوی اولیه پژوهش را شکل داد. در این پژوهش، ۶ فرضیه مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. از مجموع ۶ فرضیه طراحی شده در این پژوهش، ۱ فرضیه مورد تایید قرار نگرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ارزش درک شده بر قصد اشتراک دانش تاثیر مستقیم و معنی داری دارد. همچنین، نتایج نشان دهنده تاثیر مستقیم و معنی دار انگیزش بر نگرش و قصد اشتراک دانش بود. افزون بر این، تاثیر سهولت درک شده بر نگرش و قصد اشتراک دانش اثبات گردید. نگرش و قصد اشتراک دانش نیز به صورت مستقیم و معنی داری رفتار اشتراک دانش را شکل دادند. بحث و نتیجه گیری: در یک جمع بندی کلی از متغیرهای مورد مطالعه می توان گفت که اعتماد، انگیزش، نگرش و قصد اشتراک دانش به عنوان متغیرهای مهم و تاثیر گذاری در تحقق رفتار اشتراک دانش دانشجویان ایفای نقش می کنند و برای بروز و توسعه این رفتار باید مورد توجه ویژه ای قرار گیرند. از این رو، دانشگاه ها در صورتی که بخواهند فرایند اشتراک دانش را توسعه داده و سهم بیشتری از اشتراک علمی در درون دانشگاه را به دست آورند بایستی به اعتماد، انگیزش و نگرش دانشجویان به فرایند اشتراک دانش بیش از پیش توجه کنند. در واقع، رفتار اشتراک دانش دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد اگر چه متاثر از کلیه عوامل مورد بررسی در این پژوهش بود لیکن میزان اعتماد، انگیزه آنها به اشتراک دانش، نگرش و قصد آنها به اشتراک دانش از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در چارچوب نتایج الگوی نهایی این پژوهش، نه تنها توجه به اعتماد، انگیزش، نگرش مثبت و قصد اشتراک دانش ضروری است، بلکه لازم است تا افزون بر توجه به توسعه ارزش درک شده از اشتراک دانش، بایسته ها و ملزومات زیرساختی اشاعه و اشتراک دانش تولید شده به منظور تسهیل این فرایند نیز وجود داشته باشد.
طراحی و ساخت سامانه ارزیابی و سنجش کیفیت خدمات کتابخانه های دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : طراحی و ساخت سامانه ای با بهره گیری از مدل لایب کوآل، برای ارزیابی کیفیت خدمات کتابخانه های دانشگاه های مختلف ایران. روش شناسی : ابتدا ابزار سنجش کیفیت خدمات کتابخانه ای پرسشنامه لایب کوآل شناسایی و اعتباریابی شد سپس سامانه ای با استفاده از این مدل استاندارد راه اندازی شد. روش این پژوهش، پیمایش توصیفی، و طراحی سیستم بود. ابتدا پیشینه های مرتبط و سامانه های همانند آن در جهان مرور شد. سپس، با استفاده از روش های استاندارد ترجمه وارون و رویکرد کمیته، پرسشنامه لایب کوال ترجمه و بومی سازی شد. اعتبارسنجی پرسشنامه ترجمه شده با ضریب آلفای کرنباخ محاسبه شد. در نهایت، برپایه یافته های گردآوری شده از سامانه های مشابه و بومی سازی برای کتابخانه های ایران، زیرساخت نرم افزاری سامانه تولید و اطلاعات گردآوری شده در آن بارگذاری شد. یافته ها: سامانه ای برایارزیابی و سنجش کیفیت خدمات کتابخانه های ایران طراحی و راه اندازی شد که در محیط وب برای دریافت دیدگاه کاربران درباره کیفیت خدمات کتابخانه ها، در دوره های زمانی گوناگون ، به صورت برخط عمل می کند. سپس این دیدگاه ها را تحلیل می کند و نتیجه را در چهارچوب های گوناگون در اختیار سیاست گذاران، مدیران کتابخانه ها و جامعه علمی کشور می گذارد. این سامانه، اولین سامانه ارزیابی کیفیت خدمات کتابخانه ای است که در ایران با آدرس raf.irandoc.ac.ir راه اندازی شده است. نتیجه گیری : دستاوردهای ارزیابی به کمک این سامانه می تواند دیدگاه های کاربران را در یک چهارچوب علمی به گوش مسئولان کتابخانه ها برساند و به آنها برای بهبود کیفیت خدمات کمک کند و رضایت بیش از پیش کاربران را در پی داشته باشد.
بررسی نقش انواع بافتار هم نویسه ها در تعیین شباهت بین مدارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفع ابهام معنایی واژگان در بازیابی خودکار اطلاعات از چالش های بزرگ این حوزه است. متن در خود عناصری محتوایی یا ساختاری دارد که با شناسایی و تحلیل آن ها و استخراج الگوهای متفاوت می توان به رفع ابهام معنایی و در نتیجه، افزایش اثربخشی نتایج بازیابی دست یافت. هم نویسه ها از جمله واژگانی هستند که به رفع ابهام معنایی نیاز دارند. نشان داده شده است که بافتار هم نویسه می تواند به بهبود بازیابی آن کمک کند. بافتار هم نویسه خود می تواند بسته به نقش و جایگاه آن در متن به انواعی تقسیم شود که ممکن است هر یک در تعیین شباهت بین مدارک از قدرت متفاوتی برخوردار باشد. هدف اصلی از این پژوهش، مقایسه پنج نوع بافتار متنی (شامل بافتار استناد متنی، ارجاع، عنوان ارجاع، عنوان و متن مقاله) به لحاظ قدرت آن ها در تعیین شباهت میان مدارک است. به کمک روش تحلیل متن، مجموعه ای آزمایشی از مدارک پیرامون هم نویسه های انگلیسی مشتمل بر 3637 مقاله منتشرشده در بازه زمانی 2000-2015 پیرامون 19 هم نویسه در 54 گروه موضوعی مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین شباهت درون خوشه ها از روش آماری تحلیل تشخیصی استفاده شده است. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که در درون خوشه های معنایی، زیرخوشه هایی با تمایز بسیار اندک قابل مشاهده است. دو بافتار استناد متنی و ارجاع کمترین نقش را در ایجاد تمایز و در نتیجه، بیشترین شباهت را در درون خوشه ها داشته اند. نتایج به دست آمده نشان داد که هم معنا بودن هم نویسه ها به ایجاد خوشه هایی از مدارک منجر می شود که در درون آن ها مدارک با هم به لحاظ انواع بافتار هم نویسه ای تفاوت چندانی با هم ندارند. همچنین،انواع بافتار از قدرت برابری در تعیین تشابه بین مدارک برخوردار نیستند. دو بافتار استناد متنی و ارجاع در تعیین شباهت معنایی در درون خوشه های معنایی بیشترین قوت را داشته اند. از این دو نوع بافتار که قوت بیشتری در ایجاد شباهت داشته اند، می توان برای بهبود نتایج بازیابی کمک گرفت. الگوریتم های بازیابی در موتورهای جست وجو و پایگاه های اطلاعاتی می توانند برای سنجش دقیق تر شباهت بین مدارک حاوی هم نویسه ها از تحلیل این دو نوع بافتار استفاده کنند. اثر حاضر نخستین پژوهشی است که به تعریف انواع گوناگونی از بافتارهای متنی و مقایسه آن ها به منظور تعیین قدرت آن ها در سنجش شباهت مدارک حاوی هم نویسه های هم معنا می پردازد.
طراحی الگوی فرهنگ سازمانی اثربخش در کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : ایجاد فرهنگ سازمانی اثربخش از ضروریات کار مدیریتی در هر سازمانی است. هدف این پژوهش طراحی الگوی فرهنگ سازمانی اثربخش برای کتابخانه های عمومی ایران از دیدگاه کتابداران و مدیران شاغل در کتابخانه های عمومی ایران است. روش : پژوهش حاضر از نوع کیفی است که با روش نظریه زمینه ای انجام شده است. در این پژوهش 23 نفر از کتابداران و مدیران شاغل در کتابخانه های عمومی وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور به شکل هدفمند در 10 استان مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل استراوس و کوربین شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. در طی کدگذاری محوری مقوله اصلی شناسایی، و پس از کدگذاری گزینشی و تعیین روابط، الگوی ترسیمی ارائه گردید. یافته ها : بر اساس داده های حاصل از این پژوهش، شش مقوله اصلی و 16 مقوله فرعی به عنوان اَبعاد و مؤلفه های فرهنگ سازمانی اثربخش در کتابخانه های عمومی مفهوم سازی شد. عللی که باعث تبیین ارزش های متناسب با مقوله محوری شدند عبارت بودند از: کاهش مخاطب، کاهش انگیزه کارکنان، عدم تحقق اهداف و نقش ها و گرایش به فضای مجازی. همچنین شرایط مؤثر بر راهبردها عبارت بودند از: تنوع مخاطبان، تنوع نیازها، فرهنگی بودن، عمومی بودن خدمات و غیرانتفاعی بودن. در نهایت، پیامد اجرای راهبردها جذب مخاطب و تعالی اجتماعی بود. اصالت/ ارزش : ارزش این مقاله در این است که توجه مدیران کتابخانه های عمومی را به این مسئله معطوف می دارد که در مدیریت کتابخانه های عمومی، لازم است به اَبعاد فرهنگ سازمانی اثربخش در کتابخانه های عمومی توجه داشته باشند و برای اثربخشی بیشتر، آنها را در کتابخانه های عمومی حاکم نمایند.
روند تکامل دانش با توجه به نقش مشاهده گر در رویکردهای چهارگانه سیبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با رویکردی سیبرنتیکی، روند تکاملی دانش در انواع سیبرنتیک را با توجه به نقش مشاهده گر مورد بررسی قرار می دهد و با مطرح کردن مبانی فلسفی چهارگانه سیبرنتیک سعی دارد اهمیت این رویکرد را در علم اطلاعات و دانش شناسی آشکار کند.
روش: بررسی و تحلیل متون منتشر شده
یافته ها: مشاهده گر در هر مرتبه از سیبرنتیک نقش متفاوتی ایفا می کند. دانش در سیبرنتیک اول تصویری از واقعیت مشاهده شده و بدون حضور مشاهده گر در سامانه، در سیبرنتیک دوم سازه ای فردی با حضور مشاهده گر و در سیبرنتیک سوم سازه ای اجتماعی برگرفته از عملکرد مشاهده گران و در جهت اهداف انسانی است که در سیبرنتیک چهارم با استفاده از دیالکتیک جهانی و گسترش ارتباطات علمی تکامل می یابد. هر چهار رویکرد سیبرنتیکی در علم اطلاعات و دانش شناسی حائز اهمیت می باشند و اوج این اهمیت را می توان در ارتباطات علمی و سیبرنتیک چهارم دید. علم اطلاعات و دانش شناسی به دلیل دارا بودن ماهیتی بین رشته ای زیربنای توسعه جوامع است لذا ضروری است به مطالعات علم و فناوری از دیدگاه تکامل دانش در علم سیبرنتیک نگریسته شود.