فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۱۹ مورد.
فرهنگ و آب
زهریات و تطور آن در عصر عباسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظو ر از زهریات گل سروده های شعرای طبیعت سرا‘ و یا توصیفی که شاعران راجع به گل ‘ شکوفه‘ درخت‘ باغ وغیره و به طور کلی طبیعت سبز دارند. با این تفاصیل زهریات فنی جدید در شعر عربی نیست . بلکه از دیر باز دراشعار شاعران وجود داشته است به خصوص درخمریات . شاعران جاهلی به طبیعت و سر سبزی آن با دیدی مادی می نگرند. نه با عاطفه و احساس معنوی ‘ چرا که زندگی آنان به شتر و زندگی به شتر به گیاه و سبزه بستگی دارد. و احیایا از آن برای تشبیه استفاده می کردند. و شاعر اموی شعرش تقلید از شعر جاهلی است. ولی وصف عباسی تحت تاثیر زندگی وتمدن شهر نشینی بسیار ‘ لطیف و دلنشین می باشد. و اشعار آنها در این زمینه همانند موزه ای با هماهنگی کامل است. که تابلوهای زیبا با شکلها و رنگهای مختلف هنرنمایی می کند‘ اما زیر بنای زهریات (وردیات- روضیات) در عصر اول عباسی با آمدن شعرایی چون بحتریع ابن الرومی و ابن المعتز وغیره شکل یافت و در قرن چهارم که اوج شکوفایی آن می باشد. با آمدن شعرایی چون متنبی ‘ صنوبری ‘ سری رفاء ‘ کشاجم وغیره فنی مستقل ‘ زیر بنای کار متأخران در این زمینه گشت.
تاثیر طبیعت بر شعر جنوب ایران
حوزههای تخصصی:
تصویرهایی که در ترانه ها و دو بیتی ها مخصوصا در دو بیتی های جنوب شکل پذیرفته اند دگرگونی بسیار با تصاویر انواع دیگر شعر دارند ترانه پرداز و ترانه خوان جنوبی با تمام دردها و غصه هایی که در دل دارد هیچگاه این دردها را آشکار و صریح بیان نداشته بلکه در به تصویرکشی این دردها، به سمبل گرایی و نمادسازی پرداخته است.در شعر و شروه جنوب ایران هیچگاه شکایت برای نان یا تعلقات مادی دیده نشده است این مساله در دو عامل ریشه می یابد نخست اینکه سراینده و خواننده این ترانه ها از مناعت طبع و علو همت بسیار برخوردار است بطوریکه در کمال نیاز و احتیاج و در عین درماندگی دست طلب پیش هیچکس دراز نمی کند و ارزش هنر و گوهر وجود خود را به معیاری برتر از زر می سنجد اما در مقابل هنر خود چشم داشتی به داشتن زر ندارد، دیگر اینکه نمی خواهد مشکلات و فقر خود را بیان کند تا با بیان آنها حس ترحم دیگران را برانگیزد و چنانکه گفته شد با تمام نارسایی و فقری که روزگاری دراز چهره این دیار را دگرگون ساخته است، در ترانه ها و دو بیتی ها و در زبان شروه پردازان هیچگاه نشانه ای از اظهار این ناتوانی های مادی دیده نشده است بلکه این نارسائیها را در چهره روزگار که به نظر سراینده معتقدترین عامل دربدری و پریشانی است احساس می کنیم شاعر در این مرحله از بیوفایی یار می نالد و از جفای روزگار، از عهدشکنی معشوق و از گریزپایی دلدار، اما معشوق و دلدار با بهترین سمبل ها و تصویرها در شعر نشسته است آیا می توانیم این یار جفاکار و این دلدار دل آزار را نمادی برای روزگار بنامیم و این همه بیوفایی و عاشق کشی و سختگیری را متوجه دنیا بنماییم، بعید نیست که چنین باشد و اگر این مساله مورد قبول ما واقع شود باید نکته دیگری به دو نکته قبلی یعنی مناعت طبع و عدم دل آزاری مردم توسط شاعر و شروه خوان اضافه کنیم و آن اینکه در آن روزگاران نیز شاعر و سراینده از حضور آزادی بیان محروم بوده و آنچنان که باید نمی توانسته سخنان خود را آشکارا بیان نماید بنابراین تمام جفاها و ستم ها و بیدادگریها را یا به عهده روزگار و یا به گردن یار می انداخته است و مسلم است که در این میانه نه روزگار مقصر بوده و نه یاری در کار بوده است زیرا اولا روزگار و جهان به شکوه و شکایت و درد و رنج هیچ کس وقعی نمی گذارد و طبیعت چنانکه در سرشت او است مطابق هر فصل چهره عوض می کند و کاری به کار هیچکس ندارد
طبیعت در معلقه امری ء القیس
حوزههای تخصصی:
ابوالحارث جندح پسر حجر مشهور به ((امری ء القیس)) شاعر برجسته عصر جاهلی را یکی از مبتکران فنون شعر به شمار آورده اند. او اولین شاعری است که اخبار کاملی از وی در دست است و در میان شاعران هم عصرش به گریستن و گریاندن و ارائه تصاویر شعری دلنشین که بعدها برای دیگران الگویی معروف گردید وهمچنین به وصف های کوتاه ولی پرمحتوا از سایرین ممتاز است . معروفترین شعر امری ء القیس معلقه اوست . این قصیده نمادی از ویژگیهای شعری وی است ‘ زیرا صور و الفاظ واغراضی را در بردارد که بیانگر نگرش شاعر به طبیعت و مظاهر آن است . براین معلقه شرحها زیاد نوشته شده است .اما این مقال تنها توانایی ها و تأمل شاعر در وصف برخی از جلوه های طبیعت و خطوط ناپیدای آن ‘ از خرد و کلان ‘ می پردازد وعلل و عوامل مؤثر در شکل گیری دیدگاه شاعر را مورد بررسی قرار میدهد و بیان می کند که چرا و چگونه او به نمادهای طبیعت با چنان نگرشی پرداخته است .
بادام در ادب فارسی
منبع:
نامه پارسی ۱۳۷۸ شماره ۱۴