سازمان های فرهنگی از جمله سازمان هایی هستند که در محیطی بسیار متغیر و پیچیده فعالیت می کنند و به همین دلیل نیازمند برنامه ریزی راهبردی و پیش از آن رخ دادن تفکر راهبردی در ذهن مدیران این سازمان ها می باشند. تفکر راهبردی فرایندی است که به واسطه آن مدیر با نگرشی کل گرایانه به بحران ها و فرایند های مدیریتی روزانه، دیدگاه متفاوتی از سازمان و محیط متغیر آن کسب می کند. کمبود چارچوب نظری در این حوزه محققان این مقاله را بر آن داشت تا در این مقاله دست به ارائه پیشران ها و موانع عوامل حیاتی موفقیت تفکر راهبردی در سازمان های فرهنگی بزنند. مقاله حاضر بخشی از یک تحقیق کیفی با روش تئوری داده بنیاد است که در آن تعداد 22 نفر از مدیران فرهنگی شهر اصفهان از طریق روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) و به روش گلوله برفی انتخاب شده است. داده های پژوهش به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و به وسیله نرم افزار کیفی nvivo8 تحلیل گردیده و مدل تحقیق ارائه شده است. در نهایت یافته های این پژوهش به دو دسته موانع (تأکید بر سلسله مراتب سازمانی، تصمیم گیری در لایه های بالایی سازمان، محدودیت در منابع سازمانی، شاخص های مبهم در سنجش عملکرد) و پیشران های (پایش مداوم محیطی، مشورت با نخبگان، درک مؤثر از رقیبان، شهود محور بودن تصمیمات، نیروی انسانی خلاق و هدف گذاری کلان) عوامل کلیدی موفقیت تفکر راهبردی در سازمان های فرهنگی تقسیم شده است.
مدیریت مشارکتی شهری رویکرد نوینی است که در پاسخ به ضعف روش های مدیریت شهری سنتی پدیدار گردیده است اما وابستگی زیادی به عوامل زمینه ساز از جمله فرهنگ جامعه و ایجاد نهادها و تشکل های مردمی و قانونی و تهیه ساختار و چارچوب لازم در مدیریت شهری دارد که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین در این مقاله سعی شد تا عوامل زمینه ساز مدیریت مشارکتی کلانشهر مشهد در سه عامل فرهنگ مردم، میزان رضایت مردم از عملکرد فعلی سازمان شهرداری و میزان فراهم بودن مقتضیات مدیریت مشارکتی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق، تبیینی و بر اساس مطالعات میدانی و ابزار پرسشنامه و نمونه گیری خوشه ای در سه منطقه مشهد (شامل مناطق1،6 و8) و با تکمیل 386 پرسشنامه از شهروندان و 31 پرسشنامه از مدیران شهرداری انجام گرفت و به منظور تحلیل نیز از نرم افزار Spss و آزمون t و توکی (Tokey) بهره گیری گردید. نتایج بیانگر آن است که میزان مشارکت، فرهنگ مشارکت و میزان رضایت از عملکرد شهرداری در وضعیت فعلی، در سطح پایینی قرار دارد. در زمینه رضایت از عملکرد شهرداری، میانگین منطقه 6 پایین تر از سایر مناطق بوده و با توجه به همبستگی بین این عامل و میزان مشارکت، سطح مشارکت در آن در سطح پایین تری قرار دارد. همچنین میزان فراهم بودن مقتضیات مدیریت مشارکتی اندکی بالاتر از متوسط برابر با 3.0124 قرار گرفته و اثبات شده است که مقتضیات مدیریت مشارکتی از سوی مدیران شهرداری، فراهم گردیده است اما نیاز به اقدامات بیشتر دارد. لذا مدیریت شهری باید درراستای پیشبرد مشارکت مردم و مدیریت مشارکتی، ابتدا در جهت فرهنگ سازی، بهبود عملکرد خود و جلب رضایت شهروندان، اقداماتی را به عمل آورد و پس از فراهم نمودن پیش زمینه های مشارکت، می توان انتظار داشت که نتایج مؤثری از مدیریت مشارکتی در شهر مشهد حاصل آید.
تا اواخر 1960 موج مسلط در مطالعات و رویکردهای توسعه، رهیافت توسعه گرایی کلاسیک بود. براساس این رهیافت، توسعه جنبه ای کمیت گرا به خود گرفت؛ جنبه ای که با تعصب و قوم محوری متاثر از تجبه تاریخی غرب داعیه تعمیم و جهان شمولی را داشت. این ادعا تا آنجا پیش رفت که برخی از توسعه گرایان کمیت گرا مانند روستو، ارگانسکی و ادوارد شیلز با چرخشی به گذشته تاریخی غرب و پیش بینی تحولات بعدی آن در آینده الگویی یکسان انگارانه از سرنوشت تاریخی تمام جوامع ارائه دادند؛ و بر همان اساس با نگرشی تجویزی توصیه کردند که اگر کشورهای جهان سوم بخواهند به توسعه دست یابند، می بایست تمامی مراحل تجربه تاریخی غرب را طی کنند.
وجود مؤلفه هایی از قبیل مشارکت، آگاهی، انسجام، اعتماد و شبکه اجتماعی، در هر جامعه ای توسعه را در پی خواهد داشت. هدف این پژوهش، ارزیابی توزیع سرمایه اجتماعی در محلات شهری و نقش آن در توسعه عدالت اجتماعی شهر کرمانشاه می باشد. نوع تحقیق، کاربردی و روش مورد استفاده، توصیفی-تحلیلی است. برای گرد آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ گویی به این فرضیات می باشد: 1- سرمایه اجتماعی در شهر کرمانشاه منجر به توسعه شهری در ابعاد مختلف اعتماد، مشارکت، انسجام اجتماعی و شبکه های محلی شده است.2- بین توزیع متعادل سرمایه اجتماعی و توسعه عدالت اجتماعی در شهر کرمانشاه، رابطه مستقیمی وجود دارد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمارهای توصیفی و استنباطی و مدل ویکور استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد به جز بعد اعتماد اجتماعی که معنادار بودن آن در حد ضعیف ارزیابی شد، بین دیگر ابعاد مورد نظر، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه به دست آمده از تحلیل مدل ویکور نشان می دهد منطقه های 4 و 2 شهر کرمانشاه به ترتیب رتبه نخست و آخر را به خود اختصاص داده اند.